● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ: مگر آنکه رحم فرموده پروردگار تو او را به لطف و توفیق بواسطه تفکر و نظر در دلایل هادیه و بینات الهیه. مراد اهل ایمانند که اختلاف در اصول دین ندارند از زمان آدم علیه السّلام تا خاتم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم.
نزد بعضى مراد اختلاف در روزى است که عدهاى با ثروت و دستهاى به مسکنت مگر آن کس که به مرحمت الهیه نعمت قناعت را دارا باشد. وَ لِذلِکَخَلَقَهُمْ: و به جهت تمکین و اختیار که اختلاف از آن ناشى شده خلق فرموده ایشان را تا ثواب دهد اختیارکنندگان حق را به جهت حسن اختیار و معاقب سازد اختیارکنندگان باطل را به سبب سوء اختیارشان. یا حق تعالى براى رحمت که آن احسان و فضل است ایشان را خلق فرموده تا به حسن اختیار آن را دریابند. بلکه دلالت عقل و شهادت لفظ، مؤید این معنى است:
اما دلالت عقل: بجهت آنکه برهان عقلى حاکم است که شایسته مقام ربوبى نیست خلقان را براى اختلاف آفریند، و غرض از خلقت هم اختلاف باشد، زیرا حق تعالى نهى از اختلاف و ذات اقدسش کاره از آن و امر به اتفاق فرموده، وعده بر این و وعید بر آن نموده، پس چگونه آن را بجا آورد.
و اما شهادت لفظ به سبب کنایه به لفظ رحمت نزدیکتر است تا لفظ اختلاف و در کنایه به اقرب مذکورین اولى است.
نزد بعضى اهل تأویل معنى آیه آنکه: اگر من خواهم خلقان را یک امت کنم، یعنى همه را به بهشت برم تا همه در این باب یک امت و یک جبلّت و یک جنس باشند نظیر آیه «وَ لَوْ شِئْنا لَآتَیْنا کُلَّ نَفْسٍ هُداها» و مراد به این هدى راه بهشت و لامحاله خداى تعالى ایشان را براى ایمان و طاعت آفریده.
وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ: و رسیده است بتمامه وحى و وعید پروردگار توبه بندگان، یا تمام شده کلمه پروردگار تو به وقوع خبر مطابق با مخبر. لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ: هرآینه البته البته پر سازیم جهنم را از جنیان و آدمیان تماما به سبب کفرشان. آیه شریفه مورد تحذیر و تحدید خلقان است به آنکه عاصیان و کافران همین خلقانند که حق تعالى جهنم را از ایشان پر گرداند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
مگر کسانی که مورد ترحم پروردگار تو شدند از مؤمنین صالحین که آنهااختلاف ندارند و برای همین جهت خداوند آنها را خلق فرمود و تمام شد کلمه پروردگار تو هر آینه پر میکنم جهنم را از کفار جن و انس بالتمام همه آنها را إِلّا مَن رَحِمَ رَبُّکَ استثناء از لا یزالون مختلفین است یعنی اینها چون معتقد بجمیع عقائد حقه هستند اختلاف عقائدی ندارند و در اخبار بسیار تفسیر بشیعه اثنی عشری شده آنهم مشروط به اینکه بدعتی در دین نگذارند، منکر ضروریات دینی و مذهبی نباشند، اهانت بمقدّسات دین نکنند، اعمالی که موجب کفر و ضلالت است مرتکب نشوند.
ان قلت- اینهمه اختلاف در میان علماء اعلام در مسائل فقهیه را چه میگویید قلت- عقیده شیعه و مذهب آنها مخطّئه هستند در احکام واقعیه و اموری که از راه قطع و یقین بدست آورده مثل نص قرآن و خبر متواتر و محفوف بقرائن قطعیه و ضرورت دینیه و مذهبیه و دلالت ادله عقلیه و اجماع قطعی ابدا اختلاف نیست بلی موقعی که دست از اینکه امور قطعیه کوتاه شد بادله قطعیه ظنون اجتهادیه حجة ظاهریه است در احکام فرعیه و اینکه استثناء در امور اعتقادیه است.
وَ لِذلِکَ خَلَقَهُم اصل غرض از خلقت همین وحدت دین است و اطاعت و بندگی وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإِنسَ إِلّا لِیَعبُدُونِ ذاریات آیه 56.
وَ تَمَّت کَلِمَةُ رَبِّکَ چیزی فروگذار نکرد از بیان عقائد و اخلاق و ارسال رسل و انزال کتب و اقامه حجت که راه عذر از هر جهت بر بندهگان بسته شده قُل فَلِلّهِ الحُجَّةُ البالِغَةُ انعام آیه 15.
لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاسِ أَجمَعِینَ از کفار و مشرکین و ارباب ضلالات بحدی که میفرماید یَومَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امتَلَأتِ وَ تَقُولُ هَل مِن مَزِیدٍ ق آیه 29.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
إِلاّٰ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذٰلِکَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ اَلْجِنَّةِ وَ اَلنّٰاسِ أَجْمَعِینَ جملۀ إِلاّٰ مَنْ رَحِمَ استثناء است از وَ لاٰ یَزٰالُونَ مُخْتَلِفِینَ یعنى پیوسته در اختلاف خواهند بود مگر آنان که مورد رحمت خدا هستند، آنها در دین و توحید اختلاف نمى کنند و لذا در بسیارى از آیات صریحا از تفرقه نهى کرده است مثل وَ أَنَّ هٰذٰا صِرٰاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاٰ تَتَّبِعُوا اَلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ انعام 153 با در نظر گرفتن اینکه اختلاف در دین سبب آتش و مبغوض خداست و با در نظر گرفتن اینکه صحبت در این آیه در زمینۀ اختلاف در دین است نه در امور دنیا، روشن مى شود که لفظ «لذلک» اشاره به رحمت است که از إِلاّٰ مَنْ رَحِمَ فهمیده مى شود و جملۀ وَ لِذٰلِکَ خَلَقَهُمْ اشاره است به اینکه: هر چند مردم مختلف مى شوند و اهل باطل به آتش مى روند ولى به آتش رفتن آنها غرض اصلى خدا نیست بلکه غرض اصلى همان رحمت و اهل بهشت بودن است بعضى در مقام اشکال گفته اند: چون رحمت مؤنث است در آن صورت لازم بود گفته شود: «و لتلک خلقهم» ولى این مانعى ندارد، رحمت مؤنث لفظى است چنان که در جاى دیگر آمده: إِنَّ رَحْمَتَ اَللّٰهِ قَرِیبٌ مِنَ اَلْمُحْسِنِینَ اعراف 56 که که نفرموده «قریبة»، جملۀ وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ معنایش آنست که: با آنکه خدا مردم را براى رحمت آفریده است ولى بنا بر اینکه انسان در ظرف اختیار آفریده شده است نتیجه این اختیار آن خواهد بود که وعدۀ خدا تمام شود و جاى خود گیرد و آن اینکه جهنم از کفار جن و انس پر شود، این پر شدن جهنم غرض اصلى خدا از خلقت انسان نیست اما غایت مختار بودن انسانها جز این نمى تواند باشد مانند: وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ که در سوره اعراف/ 179 گذشت.
نکتهها
نظرى به احباط و تکفیر:
در ذیل آیه إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ وعده کردیم که درباره این آیه صحبت کنیم، در سوره بقره ذیل آیه 217 در «نکتهها» راجع به حبط اعمال سخن گفتیم و در اول سوره اعراف ذیل آیه هشتم در نکتهها در زمینه احباط و تکفیر توضیحى دادیم اما راجع به این آیه در مجمع البیان از ابن عثمان نقل کرده گوید: با سلمان فارسى زیر درختى بودیم، شاخه خشکى برداشت و حرکت داد تا برگهاى آن ریخته شد، گفت نمىگویى چرا چنین کردم؟ گفتم: چرا چنین مىکنى؟ گفت روزى با رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در زیر درختى بودیم که شاخه خشکى برداشت و حرکت داد که برگهاى آن ریخته شد و فرمود: اى سلمان نمىگویى چرا چنین کردم؟ گفتم چرا چنین مىکنى؟ فرمود: چون وضو را به نحو خوب گرفت و نمازهاى پنجگانه خود را خواند خطایاى او مىریزد مانند ریختن این برگها، آن گاه آیه: إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ را از أَقِمِ الصَّلاةَ تا آخرش خواند.
در تفسیر عیاشى در ضمن حدیثى از امیر المؤمنین از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نقل شده: «یا على نمازهاى پنجگانه در امت من مانند نهرى است که در کنار منزل یکى از شما جارى است چه گمان دارى در باقى ماندن چرک در بدن کسى که روزى پنج بار در آن نهر شستشو مىکند آیا در جسدش چرکى مىماند؟! به خدا قسم نمازهاى پنجگانه براى امت من چنین است.
در همان کتاب از امام صادق علیه السّلام نقل شده ... که فرمود: نماز شب که در شب خوانده مىشود گناهى که در شب شده از بین مىبرد:
«فقال: صلوة اللیل باللیل یذهب بما عمل من ذنب النهار».
و نیز از آن حضرت در همان کتاب نقل شده: مردى از اهل جبال از آن حضرت پرسید: مردى از کارمندان سلطان (بنى عباس) پول جمع کرده و آن را صدقه مىدهد و به اقرباى خود احسان مىکند و به حج مىرود تا گناهش آمرزیده شود و استدلال مىکند که إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ؟ ابو عبد اللَّه علیه السّلام فرمود: گناه، گناه را تکفیر نمىکند لیکن عمل خوب گناه را از بین مىبرد، آن گاه فرمود: اگر حلال را با حرام مخلوط کرده و همه با هم خلط شده و حلال را از حرام نشناسد مانعى نیست.
«فقال ابو عبد اللَّه ان الخطیئة لا تکفر الخطیئة و لکن الحسنة تکفر الخطیئة، ثم قال ابو عبد اللَّه علیه السلام: ان کان خلط الحلال حراما فاختلط جمیعا فلم یعرف الحلال من الحرام فلا بأس».
در این زمینه روایات زیادى در مجمع و عیاشى و برهان و مانند آن از روایات شیعه و اهل سنت نقل شده است.
آیاتى نظیر: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ... انفال/ 29، ... وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ نور/ 22 روشن مىکنند که تقوى و عفو به طور استقلال گناهان را از بین مىبرند و مانند توبه هستند چنان که ظهور إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ نیز همین است، در این صورت همانطور که توبه گناهان را از بین مىبرد همان طور اعمال خوب گناهان را از بین مىبرند و اللَّه العالم.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر عاملی
«إِلاّٰ مَنْ رَحِمَ » 119 طبرى: این جمله دلیل است که مقصود اختلاف در عقاید و افکار باطل است و آنها که مشمول رحمت هستند اتّفاق بر حقّ دارند و در ادیان باطل بحث و اختلاف نمى کنند، و نتیجه چنین است: مردم اختلاف بباطل و بیهوده دارند مگر مشمولین رحمت که متّفق در حقّ هستند «وَ لِذٰلِکَ خَلَقَهُمْ » 119 تبیان: ابن عبّاس و مجاهد و ضحاک و قتاده گفته اند: یعنى آنها را آفرید براى آمرزش و رحمت ، و حسن بصرى و عطا گفته اند: یعنى نتیجه و عاقبت خلق اختلاف است و دودستگى و این لام را لام عاقبت مى نامند، مثل «فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا» یعنى نتیجه از آب گرفتن موسى این بود که او دشمن آنها شد و ممکن است لام «لذلک» بمعنى «على» باشد یعنى بر اختلاف آفرید، و ممکن است چنین معنى شود: براى اینکه هریک بیاید و دیگرى برود آفریده است حسن بصرى گفته است: ممکن است این جمله متوجّه به جملۀ آیت جلو باشد «وَ مٰا کٰانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ اَلْقُرىٰ بِظُلْمٍ » و معنى این باشد: خداوند عادل است، و باصطلاح مردم ظلمشان نمى کند و براى همین عدالت آفریده است که تا صالح باشند هلاک نشوند فخر: حقّ این است که معنى جمله چنین باشد: براى اختلاف مردم مختلف و ناسازگار را آفرید، و مستحقّین رحمت را براى رحمت آفرید، و آیت بعد «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ » دلیل این مطلب است که پس از اظهار رحمت و اختلاف تصریح شده است که مردمى براى جهنّم خواهند بود «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ اَلْجِنَّةِ وَ اَلنّٰاسِ » 119 تأویلات کاشانى: یعنى این حکم خداوند قطعى است که جهنّم پر شود زیرا جهنّم یکى از مراتب وجود است و چون تعطیل در وجود جایز نیست و محال است چیزى قابل وجود باشد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
مگر کسیرا که پروردگار تو به او رحم کرده باشد و او را ارشاد بحق نماید و چون نسبت لطف حق از جهت آفرینش به همه موجودات و افراد بشر یکسانست و ترجیح بلا مرجح قبیح است این است که آن کسانى که مورد ترحم الهى واقع مى گردند باید براى خصوصیتى باشد که از باقى امتیاز پیدا نموده اند و شاید مقصود کسانى باشند که عقل خدا داده خود را بکار انداخته اند و عمل و رویه آنها باتدبیر و ازروى نظر و فکر انجام گرفته که چنین کسانى درمورد رحمت الهى واقع مى گردند و خداى تعالى آنها را موفق مى گرداند و بطریق صحیح بسوى حق هدایتشان مى نماید (وَ لِذٰلِکَ خَلَقَهُمْ ) یعنى ازروى حکمت و نظام آفرینش آنها این طور آفریده شده اند یعنى باختلاف خلقت شده اند هرکسى را رأیى و سلیقه اى و روش و عملى است(ذلک)اشاره بهمان کلام اول است یعنى براى اینکه اختیار و تمکن داشته باشند آنها را امّت واحده قرار ندادیم تا اینکه محق از مبطل امتیاز پیدا نماید چنانچه بعیان مى بینیم دو نفر پیدا نمى شوند که در رأى و سلیقه و طرز عمل در گفتار و کردار و رفتار مثل هم باشند،و شاید یکى از اسرار اختلاف افراد بشر از جهت اختلاف طبایع باشد و راجع به شالوده خلقت آنها که در نظام احسن این طور مقرّر گردیده و منشأ آن تضادى است که بین عناصر واقع است هر مزاجى که باعتدال عناصر که مواد بدن انسان به آن تشکیل مى یابد نزدیک تر باشد براى قبول روح مصفّا آماده تر است این است که گفته اند روح سالم در بدن سالم است لکن گمان نشود که طرز ساختمان بدن،انسان را از اختیار بیرون برد که گفته شود آن کسى که شالوده خلقتش معتدل نباشد این البته مفسد مى گردد و صاحب رأى صحیح و سلیقه نیکو نمى گردد و این منافى با اختیار است این طور نیست درست است کسى که داراى مزاج معتدل نباشد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
بعضى گفتهاند: معناى آیه این است که مردم دائماً اختلاف دارند، مگر کسانى که در سایهى لطف ورحمت الهى، گرفتار اختلاف نشوند و خدا براى همین وحدت کلمه، آنان را آفرید.
فلسفهى آفرینش انسان، در آیات قرآن با عناوین مختلفى مطرح شده است:
در یک جا مىخوانیم: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» که دلیل آفرینش جنّ و انسان، عبادت آنها دانسته شده است.
در جاى دیگرى مىفرماید: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» «3» یعنى خداوند، مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید.
و در آیهى فوق نیز آمده است: «لِذلِکَ خَلَقَهُمْ» یعنى ما انسانها را آفریدیم تا مشمول رحمت خویش نماییم.
در ظاهر به نظر مىرسد که فلسفهى آفرینش انسان، سه عنوان متفاوت یعنى: عبادت، آزمایش و رحمت است. امّا با کمى دقّت نظر متوجّه مىشویم که هر سه موضوع داراى یک نقطهى مشترک هستند و آن تکامل روحى و معنوى انسانهاست.
در آیهى قبل آمد که انسان آزاد است و در آخر این آیه مىفرماید: ما حتماً دوزخ را از انسان
و جنّ پر مىکنیم. آنچه از جمع بین این دو آیه فهمیده مىشود، این است که انسان در انتخاب راه آزاد است، ولى به خاطر پذیرش راه باطل، جهنّمى مىشود.
در روایات متعدّد آمده است که نمونهى روشن اختلاف مردم، مسألهى رهبرى معصوم است که طبیعتاً به جز آن گروه که مشمول رحمت الهى و در خط اهلبیت علیهم السلام و پیشوایان معصوم قرار گرفتهاند، بقیهى مردم منحرف شدهاند.
امام صادق علیه السلام فرمود: خدا انسان را آفرید تا کارهایى انجام دهد و مستحقّ رحمت شود.
پیام ها
1- تنها راه برچیده شدن اختلافات، لطف و رحمت الهى است. «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ»
2- عامل وحدت، فقط امدادهاى الهى است و محورهاى دنیوى و مادّى، امورى فانى، مقطعى، یک بعدى و خیالىاند. «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ»
3- فلسفهى خلقت بشر، پذیرش و دریافت رحمت الهى است. «وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ»
4- خداوند قوانین و سنّتهایى را بر خود لازم کرده است. «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ»
5- قهر حتمى الهى، بعد از لطف او و فرستادن انبیا و کتب و موعظه و هشدار و مهلت دادن مطرح است. رَحِمَ رَبُّکَ ... لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ
6- خداوند با قرار دادن فطرت و عقل از درونِ انسان و ارسال انبیا و کتب آسمانى از بیرون، حجّت را بر مردم تمام کرده است «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ»
7- جهنّم محدودیّت دارد. «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ»
8- جنّ نیز مانند انسان، داراى تکلیف و کیفر وپاداش است. «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
إِلاّٰ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ مراد از مرحومان، کسانى هستند که حقیقت را مخلصانه و به خاطر حقیقت مى جویند و اینان براى اموال دنیا همدیگر را نمى کشند و اگر اختلاف پیدا کنند، اختلافشان تنها در مرحلۀ رأى و نظر است و اختلاف در نظر هم موجب از بین رفتن دوستى نمى شود فراوانى دیدگاه ها، امرى است سودمند؛ زیرا دیدگاه نیرومند، نظریه اى است که با وجود دیگر نظریات همچنان نیرومند است وَ لِذٰلِکَ خَلَقَهُمْ ؛ یعنى خداوند آنان را براى رحمت خود و نیز براى اینکه آنان نسبت به یکدیگر رحم کنند آفرید البتّه، رحمت خدا زمانى شامل حال آنها مى شود که حق را تنها به خاطر حق جستجو و بدان عمل کنند ابو بکر معافرى اندلسى در احکام القرآن مى گوید: خدا مردم را آفرید تا با یکدیگر اختلاف کنند، نه اینکه نسبت به یکدیگر دلسوزى و مهربانى نمایند؛ زیرا به گمان او خدا به تعبیر او بدى و کفر و نافرمانى را مى خواهد البتّه این سخن را جز بدترین مردم و جسورترین آنها در برابر خداوند نمى گوید؛ زیرا کسى که خداوندى را بپرستد که بدى را مى خواهد، پس باید این خداوند خودش آن را اراده کند و اگر خدا آن گونه که معافرى مى گوید بدى و کفر و نافرمانى را اراده کند، پس چه تفاوت است میان او و کسى که گفته است: «من تمامى آنها را گمراه مى کنم»؟ خداوند از آنچه ستمکاران او را بدان توصیف مى کنند پاک است وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ اَلْجِنَّةِ وَ اَلنّٰاسِ أَجْمَعِینَ ؛ یعنى خداوند جهنم را از جنّیان و آدمیانى که از او نافرمانى و از شیطان پیروى مى کنند انباشته خواهد کرد به همین معناست سخن خدا که خطاب به ابلیس مى فرماید: «گفت: حق است و آنچه مى گویم راست است که جهنم را از تو و از همه پیروانت پر مى کنم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.