● معنای کلمه «أمن»
در مجمع البیان (ج 5، ص 247، ط تهران) گفته: کلمه «امن» به معناى اطمینان قلب نسبت به سلامت است، گفته مىشود: «امنه یامنه امنا». و بنا بگفته وى معناى جمله: «هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ ... »، این مىشود که آیا در باره این فرزندم به شما اطمینان کنم همانطور که در باره برادرش اطمینان کردم و در نتیجه، شد آنچه که نباید مىشد؟.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 29 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● پاسخ حضرت یعقوب (علیه السّلام) به درخواست فرستادن برادر کوچکتر
شما از من توقع دارید که به گفتارتان اعتماد کنم و دلم را در باره شما گرم و مطمئن کنم، هم چنان که قبل از این در خصوص برادرش یوسف به شما اعتماد کردم، و به وعدهاى که امروز مىدهید ما او را حفظ مىکنیم دل ببندم، همانطور که به عین این وعده که در باره یوسف دادید دل بستم، و حال آنکه من آن روز عینا مانند امروز شما را بر آن فرزندم امین شمردم ولى شما در حفظ او کارى برایم صورت ندادید، که سهل است، بلکه پیراهن او را که آغشته به خون بود برایم آوردید، و گفتید که گرگ او را درید.
امروز هم اگر در باره برادرش به شما اعتماد کنم به کسانى اعتماد کردهام که اعتماد و اطمینان به آنان سودى نمىبخشد، و نمىتوانند نسبت به امانتى که به ایشان سپرده مىشود رعایت امانت را نموده آن را حفظ کنند.
و اینکه فرمود: «فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» تفریع است بر کلام سابقش که گفته بود: «هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ ... »، که استنتاج را آماده مىکند و مىفهماند که وقتى اطمینان به شما در خصوص این پسر، لغو و بیهوده است و هیچ اثر و خاصیتى ندارد، پس بهترین اطمینان و اتکال، تنها آن اطمینان و توکلى است که به خداى سبحان و به حفظ او باشد، و خلاصه وقتى امر مردد باشد میان توکل به خدا و تفویض به او، و میان اطمینان و اعتماد به غیر او، وثوق به خداى تعالى بهتر و بلکه متعین است.
و جمله «وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» به منزله تعلیل براى جمله «فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً» است، و معنایش این است که غیر خداى تعالى چه بسا در امرى مورد اطمینان قرار بگیرد، و یا در امانتى امین پنداشته شود، ولى او کمترین رحمى به صاحب پندار نکرده امانتش را ضایع مىکند، بخلاف خداى سبحان که او ارحم الراحمین است، و در جایى که باید رحم کند از رحمتش دریغ نمىدارد، او بر عاجز و ضعیفى که امر خود را به او واگذار نموده و بر او توکل جسته ترحم مىکند، و کسى که بر خدا توکل کند خدا او را بس است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : بهمین جهت مىبینیم یعقوب (علیه السّلام) بعد از آنکه براى بار دوم فرزندان را مکلف به آوردن وثیقه مىکند چنین مىفرماید: «حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلَّا أَنْ یُحاطَ بِکُمْ» و آن اختیارى را که فرزندان در حفظ برادر خود ندارند استثناء نموده مىفرماید: مگر آنکه شما را احاطه کنند و قدرت حفظ او از شما سلب گردد، زیرا در اینصورت حفظ برادر از قدرت و استطاعت ایشان بیرون است، و دیگر نسبت به آن مورد سؤال پدر واقع نمىشوند، و اما اینکه حضرت یعقوب (علیه السّلام) از آنان خواست تا وثیقهاى الهى بیاورند تا آنجا بود که اختیار و قدرت دارند برادر را حفظ نموده دوباره به پدر برگردانند، مثلا او را نکشند، و آواره و تبعیدش نکنند، و بلایى نظیر آن بر سرش نیاورند (دقت فرمائید).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 292 و 294 |
قالب : تاریخی |
موضوع اصلی : |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توکل حضرت یعقوب (علیه السّلام) به خداوند
مراد یعقوب (علیه السّلام) این است که اطمینان به حفظ خداى سبحان بهتر است از اطمینان به حفظ غیر او، براى اینکه او ارحم الراحمین است، و به بنده خود، در آنچه که او را امین در آن دانسته خیانت نمىکند، بخلاف مردم که چه بسا رعایت عهد و امانت را ننموده به مؤتمنى که متوسل به ایشان شده ترحم نکنند و به وى خیانت بورزند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : از اینجا بخوبى روشن مىگردد که مراد حضرت یعقوب (علیه السّلام) این نبوده که لزوم اعتماد به خدا را از این جهت بیان کند که چون خداى تعالى سببى است مستقل در سببیت، و سببى است که به هیچ وجه مغلوب سبب دیگرى نمىشود، به خلاف سایر اسباب که استقلال نداشته مغلوب خداوندند، زیرا گو اینکه این در جاى خود صحیح و مسلم است هم چنان که خود فرموده: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ» (طلاق/3) و چگونه چنین نباشد و حال آنکه چنین اطمینانى به غیر خدا شرک است و انبیاء (علیه السّلام) به نص قرآن از آن منزهند، این قرآن است که تصریح دارد بر اینکه یعقوب از مخلصین و برگزیدگان و از ائمه «هداة مهدیین» است، و او خود در آنجا که فرموده بود: «إِلَّا کَما أَمِنْتُکُمْ عَلى أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ» اعتراف کرده بر اینکه فرزندان را در باره یوسف امین پنداشته و اگر اینگونه اعتماد کردن شرک بود به نص قرآن، یعقوب مرتکب آن نمىشد، علاوه بر اینکه نسبت به برادر یوسف هم این اعتماد را کرد و به طورى که از آیات بعدى برمىآید بعد از گرفتن پیمانى خدایى او را به ایشان سپرد.
پس معلوم مىشود مقصود یعقوب (علیه السّلام) از اعتماد به خدا اعتماد به این معنا نبوده بلکه مقصودش بیان این معنا بوده که لزوم اختیار اطمینان و اعتماد به خدا، بر اعتماد به غیر او از این جهت است که خداى تعالى متصف به صفات کریمهاى است که بخاطر وجود آنها یقین و اطمینان حاصل مىشود که چنین خدایى بندگان متوکل را فریب نمىدهد، و به کسانى که امور خود را تفویض به او کردهاند خدعه نمىکند، چون که او نسبت به بندگان خویش رؤوف و غفور ودود و کریم و حکیم و علیم، و به عبارت جامعتر ارحم الراحمین است.
علاوه بر این او در امورش مغلوب و در مشیتش مقهور کسى نمىشود، بخلاف مردم که اگر در امرى مورد اعتماد قرار گیرند از آنجا که اسیر هوى و بازیچه هوسهاى نفسانیند چه بسا کرامت نفس و فضیلت و وفا و صفت رحمت، ایشان را به حفظ آنچه که حفظش در اختیار آنان است وادار کند، و چه بسا هوى و هوسها وادارشان کند که نسبت به آن خیانت ورزیده از حفظش دریغ نمایند، بعلاوه، همان کسانى هم که خیانت نمىورزند در قدرت و اراده بر حفظ آن، استقلال و استغنایى در خود ندارند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 293 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● طعنه حضرت یعقوب (علیه السِّلام) به فرزندانش
در جمله «وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» یک نوع تعریض به فرزندان و طعنه به این است که ایشان آن طور که باید و یا اصلا نسبت به برادر خود یوسف رحم نکردند، و با اینکه پدر نسبت به وى امینشان دانست امانت را رعایت ننمودند، و آیه بهر حال در معناى رد درخواست فرزندان است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 294 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● یافتن یوسف در صورت توکل داشتن به خدا
در مجمع (مجمع البیان، ج 5، ص 248، ط تهران) در ذیل جمله «فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً ... »، در خبرى آمده که خداى سبحان فرموده: به عزت خودم سوگند بعد از آنکه تو بر من توکل و اعتماد کردى من هم بطور قطع آن دو را بتو باز مىگردانم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 331 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● صحبت یعقوب برای امانت دادن بنیامین -
سيدابراهيم غياث الحسيني
سؤال: با توجّه به سابقه بدى که فرزندان یعقوب داشتند، چرا پدرشان مجدداً فرزند دیگرش را به آنان سپرد؟
پاسخ: فخر رازى(113) احتمالات متعدّدى را مطرح نموده که هر کدام از آنها مىتواند توجیهى بر این موافقت باشد؛ اوّلاً: برادران از اقدام اولیهشان به نتیجهاى که مورد نظرشان بود، (محبوبیّت در نزد پدر) نرسیده بودند. ثانیاً: حسادت برادران نسبت به این برادر، کمتر از یوسف بود. ثالثاً: شاید قحطى و خشکسالى شرایط ویژهاى را پدید آورده بود که سفر مجّدد را ضرورى مىکرد. رابعاً: دهها سال از حادثه اوّل گذشته و فراموش شده تلقّى مىشد. خامساً: خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّى خاطر داده بود.
در آیه 12، یعقوب در مورد یوسف، به حافظ بودن برادرانش اعتماد کرد، به فراق یوسف و نابینایى گرفتار شد، ولى در مورد بنیامین به خدا تکیه کرد و گفت: «فاللّه خیر حافظاً» هم توانا شد، هم بینا و هم فراق و جدائى پایان یافت.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : سیدابراهیم غیاث الحسینی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● انتظار بی جای خائن -
فاطمه رباني
کسی که یکبار در امانت , خیانت کرده است نباید انتظار داشته باشد که در دفعات بعد به او اعتماد کنند.راه حل آن جبران کردن در عمل است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ------ |
قالب : اخلاقی |
موضوع اصلی : خیانت |
گوینده : فاطمه ربانی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.