● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ (43)
بعد از آن حاصل شبهات منکرین رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را با جواب بیان فرماید:
وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا: مىگویند آنانکه کافرند از یهود و مشرکان و غیره که: لَسْتَ مُرْسَلًا: نیستى تو اى محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرستاده از جانب خداى تعالى به نبوت و دعوت. قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهِیداً: بگو اى پیغمبر در جوابآنها کافى است خداى تعالى در حالى که گواه باشد. بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ: میان من و شما به آنکه من پیغمبر او هستم به شما، زیرا ذات احدیت اظهار معجزات نمود بر دست من براى تصدیق دعوت من. وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ: و دیگر کسى که نزد اوست علم کتاب یعنى لوح محفوظ که نزد جبرئیل و وحى را از آن تلقى نماید، یا علم قرآن و آن نزد مؤمنانست. یا علم تورات که نزد ابن سلام و اصحاب او باشد.بیشتر مفسران از قدما و محدثان و اهل اخبار و روایات از موافقان و مخالفان، برآنند که مراد حضرت امیر المؤمنین على علیه السّلام و اولاد معصومین او هستند:
1- در مجمع روایت از حضرت صادق علیه السّلام فرماید: «1» ما را اراده فرموده و على اول ما و افضل ما و بهترین ماست بعد از پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم.
2- عبد الله بن کثیر روایت نموده که حضرت گذارد دست مبارکش بر سینه و فرمود: نزد ما باشد علم کتاب بتمامه.
3- شعبى گفته احدى اعلم به کتاب الهى نیست بعد از پیغمبر از على بن ابى طالب و اولاد صالحین او.
4- ثعلبى در تفسیر خود از عبد الله بن عطا روایت نموده که گفت: خدمت امام محمد باقر علیه السّلام در مسجد نشسته بودم، پسر عبد الله سلام را دیدم در ناحیهاى از مسجد نشسته، پس به حضرت عرض کردم: سنیان گمان مىکنند آن کسى که علم کتاب نزد او باشد عبد الله سلام است. حضرت فرمود: حضرت امیر المؤمنین على علیه السّلام است که علم کتاب نزد او باشد.
5- سیوطى گوید از سعید بن جبیر پرسیدم (من عنده ام الکتاب) ابن سلام است، گفت: چگونه او باشد و حال آنکه این سوره در مکه نازل شد و ابن سلامدر مدینه مسلمان شد.
6- ثعلبى نیز در تفسیر خود نقل نموده که عبد الله سلام از حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم سؤال نمود که مرا خبر فرما از تفسیر آیه، فرمود: انّما ذالک علىّ بن أبی طالب علیه السّلام. «1» تبصره: آیه شریفه بنابراین تفاسیر از سه جهت دلالت بر فضیلت و امامت حضرت امیر المؤمنین و اولاد معصومین آن بزرگوار علیهم السّلام نماید:
1- اعلم بودن آن سرور، همچنین هر یک از ائمه هدى در عصر خود اعلم از تمام روى گردانید و از این مرتبه بالاتر نمىباشد.
3- اکتفا نمودن به شهادت آن حضرت به تنهائى دلالت مىکند بر عصمت آن سرور، زیرا به شهادت یک شاهد به غیر معصوم مدعا ثابت نمىشود، و عصمت دلیل امامت باشد، و همچنین است این دو وصف نسبت به تمام ائمه معصومین علیهم السّلام.
بحمد الله و شکره و منّه و استعانته تمام شد این جلد تفسیر اثنى عشرى، روز پنج شنبه دوّم شهر ذى الحجة الحرام 1356 هجرى در مدرسه فیضیه دار الامان قم، جوار روضه منوره حضرت معصومه علیها السّلام در حالتى که عزلت گزیده، و انگشت تحسّر بدندان گزیده، محاسن سفید گشته، نداى «فیالیت الشباب» بلند شده، و دل از ناشایستگیهاى روزگار غدار آزرده، و لسان از گفتن آن خموده، گاهى خود را به گزارشات اجداد گرام تسلى داده و زمانى باحوال اولیاى عظام تسکینى یافته، آتش غصص در کالبد بدن شعله وزیده، و اعضاء و جوارح به حرارت آن پزیده، توسن نفس سرکش درکش واکش که آخر فکرى و از زندگانى بهرى و از لذایذ حظى، ناگاه تازیانه عقل او را تأدیبى کند که هان از خواب غفلت بیدار و از مستى هشیار.
چو دوران عمر از چهل درگذشت
غنیمت شمر کآبت از سرگذشتامید است این خدمت ناقابل بدرگاه خداوند کامل، مقبول و ذخیره یوم المسؤول گردد اللّهم وفّقنا لا تمامه بمحمّد و آله و الحمد للّه رب العالمین و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرین و لعنة الله على اعدائهم اجمعین.
احقر الطلاب: حسین بن احمد الحسینى خاتمه جلد ششم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَستَ مُرسَلاً قُل کَفی بِاللّهِ شَهِیداً بَینِی وَ بَینَکُم وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ (43)
و میگویند کسانی که کافر شدند که نیستی تو پیغمبر و رسول از جانب خدا بفرما بانها که کافیست بر اثبات رسالت من بخداوند تعالی که شاهد است بین من و بین شما کفار و کسی که نزد او است علم کتاب.کلام در اینکه آیه شریفه در چند جمله واقع میشود: جمله اولی در اینکه کفار و مشرکین منکر رسالت حضرت بودند و حضرت مدّعی رسالت بود و البته مدعی باید اقامه حجت و دلیل بر دعوای خود کنند که گفتند وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا اعمّ از مشرکین و یهود و نصاری و مجوس و سایر فرق کفار لَستَ مُرسَلًا بلکه کذّاب و مفتری و مجنونش شمردند حضرت اقامه دلیل بر دعوایخود نمود که من دو شاهد بزرگ دارم خدا و کسی که نزد او است علم کتاب.
جمله ثانیه- شهادت خداوند را از چه راهی میتوان اثبات کرد که میفرماید قُل کَفی بِاللّهِ شَهِیداً بَینِی وَ بَینَکُم معجزات صادره از آن حضرت که اعظم آنها همین قرآن است و سایر معجزات چه معجزات بدنی آن حضرت و چه خارجی که بسیار است و قبلا تذکر دادهایم و ذکر آنها از وضع تفسیر خارج است حواله میدهیم بمجلد اول کلم الطیب صفحه 304 و نقل کلام کاشف الغطاء در باب جهاد مراجعه کنید.
جمله ثالثه- وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ اخبار قریب بتواتر داریم که مراد امیر المؤمنین علیه السّلام است و در بعض آنها و ائمه طاهرین هستند، و میگوییم اگر مراد از کتاب قرآن مجید باشد عالم بظاهر و باطن بلکه هفتاد بطن و عالم بتأویلات قرآن منحصر باین خاندان است چنانچه میفرماید وَ ما یَعلَمُ تَأوِیلَهُ إِلَّا اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی العِلمِ آل عمران آیه 7، و اگر مراد لوح محفوظ است اینها عالم بآن هستند و لکن نظر به اینکه در بسیاری از اخبار مذکوره قضیّه وصیّ حضرت سلیمان علیه السّلام که تخت بلقیس را طرفة العین حاضر کرد خدا میفرماید قالَ الَّذِی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتابِ نمل آیه 40 ذکر فرموده و تقابل انداخته با اینکه جمله وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ مناسب با قرآن و لوح محفوظ نیست بلکه ممکن است بگوئیم اسم اعظم الهی است که من عنده علم من الکتاب یک جزء از اسم اعظم را میدانست و امیر المؤمنین و ائمه طاهرین علیهم السّلام تمام آن را میدانستند مگر آنچه خدا برای خود نگاه داشته که در اخبار دارد نسبت من الکتاب با علم الکتاب مثل قطره است نسبت بدریای اخضر.
هذا آخر ما ذکر فی هذه السورة المبارکه و یتلوه سورة ابراهیم علیه السّلام و الحمد للّه اولا و آخرا و صلّی اللّه علی محمّد و آله- و انا الاقل الطیّب
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
وَ یَقُولُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتٰابِ در اول سوره خواندیم: وَ اَلَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ اَلْحَقُّ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ یُؤْمِنُونَ و از آن فهمیدیم که این سوره در ردّ کسانى است که مى گویند قرآن از جانب خدا نیست، در وسط سوره چندین بار خواندیم: وَ یَقُولُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لاٰ أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ و معلوم شد که این سخن را در رابطه با بى اعتنایى به قرآن گفته اند و آن را حق و معجزه ندانسته اند، در این آیه که آخرین آیه سوره است مطلب گذشته تکرار شده با بیان اینکه: مى گویند: تو پیغمبر نیستى، این، عبارت اخراى انکار قرآن است در جواب فرموده: بگو: خدا میان من و شما گواه است و نیز آنکه علم کتاب پیش اوست گواه رسالت من است اَللّٰهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ که در آیات دیگر نیز چندین دفعه آمده است، دلیل مستقلّ و قاطع است و منظور از آن اداى شهادت است نه تحمل آن و علم خدا به آنکه آن حضرت رسول است یعنى با کمى دقت اقرار خواهید کرد که قرآن کلام و گفته خداست و خداى متعال در این کتاب صریحا مى گوید که: إِنَّکَ لَمِنَ اَلْمُرْسَلِینَ عَلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ یس 2 و 3 إِنّٰا أَرْسَلْنٰاکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً بقره 119 و ده ها آیه دیگر در مجمع البیان فرموده: خدا به وسیله آنچه از آیات و دلیلها بر نبوت من اظهار کرده میان من و شما شاهد است ولى اطلاق شهادت بر دلائل مجاز است، آنچه ما گفتیم حقیقى و مختار المیزان مى باشد
اما شاهد دوم وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتٰابِ مراد از الکتاب قرآن است چنان که خواهد آمد یعنى کسى که علم به کتاب دارد و مىداند من پیامبرم، او میان من و شما شاهد است وقتى که دانا و خبره رسالت مرا تصدیق کرد آن براى شما دلیل خواهد بود، اکنون باید دید مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ کیست؟
گویند مراد از «الکتاب» لوح محفوظ است در این صورت مراد از «من عنده» اللَّه است ولى آن خلاف ظاهر است و خدا قصد شوخى ندارد.
گویند: مراد از کتاب تورات و انجیل و مراد از من عنده» علماء یهود و نصارى است که آنها نبوت آن حضرت را مىدانستند، ولى آیه مکى است و در وقت نزول آن نه کسى از آنها اسلام آورده بود و نه شهادت داده بود در بعضى از آیات آمده أَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنِی إِسْرائِیلَ شعراء/ 197 ضمیر «یعلمه» راجع به قرآن است این آیه مىگوید: اینکه دانشمندان یهود مىدانند قرآن کتاب آسمانى است بر مشرکان اهل مکه دلیل است ولى آن هم عموم است و هم شهادت نیست اما «من عنده» مفرد است و کارش شهادت مىباشد.
بقولى مراد از آن مؤمنان اهل کتاب است مانند عبد اللَّه بن سلام، سلمان فارسى، تمیم دارى و مانند آنها، ولى آن مردود است که آنها در مدینه ایمان آوردند و این آیه مکى است، ابن تیمیه گوید: آیه بالاتفاق مدنى است، معلوم نیست این اتفاق را از کجا آورده است.
قول اصح همانست که در روایات اهل بیت علیهم السّلام آمده: مراد از آن على علیه السّلام است اینک چند روایت در این زمینه نقل مىکنیم.
1- عبد اللَّه بن عطا مىگوید: به امام باقر علیه السّلام گفتم: این پسر عبد اللَّه بن سلام: گمان مىکند پدرش همان است که خدا مىگوید: قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ فرمود: دروغ مىگوید او على بن ابى طالب است «قال کذب هو على بن ابى طالب علیه السّلام».
2- برید بن معاویه گوید: به امام باقر علیه السّلام گفتم: قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ فرمود: خدا ما را اراده فرموده، على افضل و اولى و بهتر ماست بعد از نبى صلّى اللَّه علیه و آله
«قال ایانا عنى و على افضلنا و اولنا و خیرنا بعد النبى».
3- فضل بن یسار از امام باقر علیه السّلام نقل کرده درباره قول خدا وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ فرمود: درباره على علیه السّلام نازل شد، او عالم این امت است بعد از
نبى صلوات اللَّه علیه و آله «قال نزلت فی على علیه السّلام انه عالم هذه الامة بعد النبى صلّى اللَّه علیه و آله».
4- و در روایت عبد اللَّه بن عجلان از امام باقر علیه السّلام آمده: «...
فقال نزلت فى على بعد رسول صلّى اللَّه علیه و آله و فى الأئمة بعده و على عنده علم الکتاب» (تفسیر عیاشى).
ناگفته نماند: به هنگام نزول قرآن یگانه مصداق آیه على بن ابى طالب صلوات اللَّه علیه بود و تصدیق او که عالم به قرآن بود دلیل رسالت آن حضرت نسبت به مشرکان مکه بود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ یَقُولُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ کافرین بحضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مى گفتند تو پیمبر مرسل نیستى تو در جواب آنان بگو خدا کافى است که بین من و شما حکم نماید و شاهد صدق رسالت من باشد شاید مقصود این باشد که اگر من به دروغ نسبت رسالت خود را بخدا مى دادم درمورد عذاب او واقع مى گردیدم و مرا رسوا مى نمود که مردم در اشتباه نیفتند وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتٰابِ (سخنان مفسرین در توجیه آیه) 1 (وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتٰابِ ) مقصود خدا است (حسن و ضحاک و سعید بن جبیر) 2 مقصود مؤمنین اهل کتابند از آنان است عبد اللّه بن سلام و سلمان فارسى تمیم دارى (ابن عباس و قتاده و مجاهد و جبائى) و جماعت اول منکر این قول گردیدند زیراکه سوره مکى است و اینها بعد از هجرت ایمان آوردند 3 مقصود امیرالمؤمنین على بن ابى طالب و ائمه هدى علیهم السلامند (ابى جعفر و ابى عبد اللّه علیهما السلام) و برید بن معاویه از ابى عبد اللّه چنین نقل مى کند که فرمود آیه ما را قصد فرموده و على علیه السّلام اول ما و افضل ما و بهتر از ما است بعد از نبى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم،و نیز عبد اللّه بن کثیر از ابى عبد اللّه(ع)چنین روایت مى کند که دست بر سینه خود گذارد و فرمود و اللّه تمام علم کتاب نزد ما است،و تأیید مى کند این روایت را اینکه شعبى گفته احدى نیست که بعد از حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم عالم تر باشد بکتاب اللّه از على بن أبی طالب علیه السّلام و اولاد او،و عاصم بن ابى نجود از ابى عبد الرحمن سلمى روایت کرده که گفته ندیدم کسى را که از على بن أبی طالب(ع)در قرآن اقرأ باشد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ یَقُولُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً آنان به رغم دلایل و گواهان، رسالت محمّد صلّى اللّه علیه و آله را منکر شدند؛ زیرا این رسالت، پیکار و شورش علیه ستمگرى و سرکشى و نیز بر ضدّ هر نوع تقلیدى است که مانع آزادى، امنیّت و خوشبختى انسان شود آسودگى خاطر و وجدان قُلْ کَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتٰابِ خداوند به پیامبرش در این آیه فرمان داده است که به مشرکان بگوید: اگر شما رسالت مرا انکار مى کنید، خدا گواهى مى دهد که من فرستادۀ او هستم و نیز آن عدّه از علماى تورات و انجیل که با انصاف هستند به این امر گواهى مى دهند این، معناى ظاهر آیه است و مقصود هم همین است و تمامى مفسران، این معنا را برگزیده اند و ما نیز با ایشان موافق هستیم، لکن ما در وراى این ظاهر، یک معناى گسترده تر و بزرگ تر را احساس مى کنیم که بر هر ایمان آورندۀ به حق و عمل کنندۀ بدان که مفسدان در زمین از او خرده گرفتند و رنجى را که پیامبران و صالحان دیدند او هم دیده، تطبیق مى شود این معناى بزرگ که آیه بدان اشاره دارد، چنین است: هرکس که دلش نسبت به چیزى آرامش یابد و وجدان سالم بدان گواهى دهد، خدا و فرشتگان و انسان هاى با انصاف نیز گواهى مى دهند که وى برحق است، خواه این کس پیامبر باشد خواه نباشد پرسش: چه زمانى خاطر انسان آسوده است و وجدان سالم نیز بدان گواهى مى دهد؟ پاسخ: انسان، تنها زمانى اهل دل بیدار و وجدان سالم است که به ارزش هاى انسانى نظیر عدالت، آزادى، راستگویى، امانت و دیگر چیزهایى که برکت آنها به تمامى انسان ها بازگشت مى کند ایمان داشته باشد و هر زمان که انسان ارزش ها را باور کند و میان باور و کردارهایش هماهنگى به وجود آورد، خاطر وى آسوده مى شود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.