بعد از آنکه از تشبیهى که گفتیم (وضع رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و معجزه قرآنش و اعراض مشرکین از آن جناب و طلب نمودن معجزاتى بیهوده تشبیه شده به وضع موسى (علیهالسلام) و معجزات نبوتش و اعراض فرعون از آن معجزات، و نسبت سحر به وى دادن) فارغ گردید مجددا به بیان حال قرآن و ذکر اوصاف آن برگشته خاطرنشان مىسازد که قرآن را به همراهى حق نازل کرده و قرآن از ناحیه خداوند به مصاحبت با حق نازل شده، پس، از باطل مصونیت دارد، زیرا نه از ناحیه کسى که نازلش کرده چیزى از باطل و لغو همراه دارد که تباهش کند، و نه در داخلش چیزى هست که ممکن باشد روزى فاسدش کند، و نه غیر خدا کسى با خدا در آن شرکت داشته که روزى از روزها تصمیم بگیرد آن را نسخ نموده و باطل سازد، و نه رسول خدا مىتواند در آن دخل و تصرفى نموده کم و یا زیادش کند و یا به کلى و یا بعضى از آن را به پیشنهاد مردم و یا هواى دل خویش متروک گذارد، و از خدا آیهاى دیگر که مطابق میل مردم و یا میل خود او است بخواهد و یا در پارهاى از احکام و معارفش مداهنه و یا مسامحه کند، چون او رسولى بیش نیست، و تنها مامور است که بشر را بشارت و انذار دهد.
پس همه اینها براى این است که قرآن حق است و از مصدر حق صادر گشته، «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ- بعد از حق غیر از ضلالت چه چیز دیگرى هست» (یونس/32).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : پس جمله «وَ ما أَرْسَلْناکَ ...» متمم کلام سابق است، و خلاصهاش این است که قرآن آیتى است حق، که احدى نمىتواند در آن دخل و تصرف نماید، و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و غیر او در این مداخله نداشتن برابرند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]