از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  بیدار‌شدن اصحاب کهف
مراد از (بعث) در اینجا همان بیدار کردن است نه زنده کردن، به قرینه آیه قبلی که دلالت‌ داشت بر اینکه اصحاب کهف در این مدت در خواب بودند نه اینکه مرده باشند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏13، ص: 345 قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان اصحاب کهف گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : از بررسی داستان اصحاب کهف (آیات 9-26) و با نگاه به بعضی تفاسیر موجود و اقوال و گمانه¬های مطرح شده نکاتی به دست می¬آید که به شرح زیر است:
1. داستان اصحاب کهف در نزد عموم اهل کتاب مشهور بوده و بسیاری آن را در ذهن تاریخی خود داشته اند. و شاید به این دلیل است که اغلب جستجوگران حقیقت و با گوشزد دانایان اهل کتاب آن را از پیامبر اسلام سؤال می¬کردند تا حقانیت و دانش وی را بسنجند.
2. داستان اصحاب کهف یکی از شگفتیهاست. در عین حال خدا به پیامبرش می¬گوید تو چنین پنداشته ای که داستان اصحاب کهف یکی از عجایب روزگار است ؟ (آیه، 9).
3. داستان اصحاب کهف با رقیم نسبت نزدیک دارد و به هم مربوط است و شاید به این دلیل است که در این سوره رقیم توصیف نشده است (آیه، 9).
4. حقیقت خبر چیست؟ خدا در آیات 13 14 و 15 به حقیقت اصحاب کهف اشاره می¬کند و می¬گوید ما حقیقت را برایتان بیان می¬کنیم. آنها جوانان مؤمنی بودند که ما بر هدایتشان افزودیم و دلهایشان را محکم کردیم و بر اساس اعتقادشان به خدای آسمانها و زمین و مخالفت با ستمگری طاغوت زمان به آنها الهام کردیم تا به غاری پناه برند.
5. خدا مؤمنان را وا نمی¬گذارد. خدا یاری خود را از اصحاب کهف به اینگونه شرح می¬دهد (آیه، 14) که چون آنان در برابر طاغوت زمان ایستادند خدا به آنها الهام می¬کند که به غار پناه برند (آیه 15). ضمناً این افراد مؤمن باید از افراد مشهور علمی یا سیاسی زمان خود بوده باشند که ناپدید شدنشان اتفاقی مهم تلقی می¬شده است.
6. صبر خدا بر کفر بسیار است. فرار اصحاب کهف و گذشت مدت مدیدی بر خواب آنان و سپس بیداری آنها برای عبرت مردم مشرک دلیل بر صبر خدا دارد. خدا این صبر را در بسیاری از موارد به مردم نشان داده است. صبر بر عصیان قوم نوح یکی از آن موارد است (هود، 40).
7. خواب شبیه مرگ است. واژه «بعث» که ظاهراً در مورد رستاخیز به کار می¬رود و در اینجا برای بیدار شدن از خواب به کار رفته دلیلی بر این مشابهت است (آیه، 12).
8. لنعلم در این آیه چه معنا دارد؟ در این باره مفسران نظرات گوناگونی داده اند به نظر می¬رسد مسئله اصلی این است که باید گفت علم مساوی یا مساوق خلق و آفرینش است و تعاریفی که بعضاً ناقض آن است موردی ندارد. این به این معنا است که با آنکه خدا به همه چیز آگاه است اما علم فعلی او با خلق و آفرینش او توأمان است. این مسئله در باره مخلوقات او به ویژه انسان هم صادق است. یعنی همانگونه که تحقق علم خدا با آفرینش انسان همزمان است، انسان هم هر انتخابی بکند از نیت تا اجرا همان معلوم او تلقی می¬شود. در این آیه «لنعلم» به معنای آن است که تا معلوم شود و ما بدانیم که چه انتخابی این دو گروه انجام می¬دهند. هر انتخابی از هر طرف، همان معلوم و علم خدا و مخلوق تلقی می¬شود. اینطور نیست که همه چیز در دفتری مکتوب شده باشد و همه بر طبق آن عمل کند که از آن جبر بیرون می¬آید. بر طبق قانون آفرینش، انسان هر تصمیمی بگیرد همان علم و معلوم اوست. من در کتاب جستارهایی در هستی¬شناسی و معرفت¬شناسی (امیرکبیر، 1395) در باره آن به تفصیل بحث نموده ام.
9. حزبین کدامند؟ در این آیه با توجه به واژه « احصی» به معنای افعل و تفضیل معلوم می¬شود که دو گروه صاحب نظر در باره میزان مکث اصحاب کهف در غار مطرح است. اینکه خدا به همه چیز واقف است بحثی جدااست. خدا می¬خواهد در این آیه به نظرات صائب هر گروهی که از روی تحقیق سخن می-گوید اشاره کند. بعضی ازاصحاب کهف اظهار داشتند که ما یک روز یا بخشی از یک روز در خواب بوده ایم. اما مردم پس از دیدن سکه¬های قدیمی بر اساس شواهد به تاریخی بودن قضیه پی بردند و معلوم است که این نظر صحیح تر به نظر می¬رسد. احصی به این معنا است که از این دو گروه آنکه بر اساس شواهد سخن می¬گوید سخنش به حق نزدیکتر است. البته آنکس از اصحاب کهف که گفت خدا بهتر می¬داند سخن به جایی گفته است اما این امر ورای امر تحقیق و سؤال و جستجو است.
10. احصی فعل است یا صیغه افعل و تفضیل؟ واژه «احصی» را اغلب مفسران فعل ماضی از باب افعال گرفته اند اما به نظر می¬رسد که از باب افعل التفضیل گرفتن آن که بعضی به آن اشاره کرده اند بی¬مورد نباشد (إعراب القرآن و بیانه، ج‏۵، ص۵۴۴). ترجمه المیزان (ص. 337. جلد 13) هم این چنین است: «آنگاه بیدارشان کردیم تا بدانیم کدامیک از دو دسته مدتی را که درنگ کرده اند بهتر می¬شمارند». که فراز آخر این ترجمه را می¬توان چنین باز نویسی کرد که «کدامیک در مورد زمانِ درنگ شمارشگرترند».
11. رحمت خدا در این داستان چیست؟ نجات از ظلم ظالمان و شکنجه بی امان و برای مدت مدیدی به خواب رفتن آنان خود رحمتی از جانب خداست. گرداندن بدن آنها در صبح و شام و با توجه به نیاز آنها به غذا و سایر ملزومات زندگی خود رحمتی از جانب خداست؛ به ویژه آنکه پس از بیداری همانند قبل از همه نعمات الهی و هوش و حواس برخوردار بودند (آیات، 16 و 17). حتی پس از بیدار شدن و تصمیم برای تهیه غذا به یکدیگر هشدار می¬دهند که مبادا کسی از سرنوشت آنان مطلع شود، مبادا گرفتار شکنجه شوند (آیه، 20). از همه مهم¬تر اینکه پس از مرگ عبرت تاریخ شدند و داستان آنها زبانزد خاص و عام گردید.
12. سگ حیوانی همیشه همراه و وفادار بوده است. اینکه سگ حیوان وفادار در طول تاریخ برای بشر بوده است مربوط به این زمان و هر زمان دیگر نیست. هوشمندی و وفاداری آن زبانزد است (آیه 18).
13. ترس از نزدیک شدن به آنها وجود داشت. درطول این مدت چه بسا کسانی از وجود آنها در غار مطلع بودند، اما هیئت و هیبت آنها مانع از نزدیک شدن به آنها و رحمتی دیگر از جانب خدا بوده است و این را خدا چنین بیان کرده است که «گمان می¬کردی بیدارند درحالیکه خوابیده بودند...،اگر بر آنها اطلاع می¬یافتی ترس وجودت را فرا می¬گرفت». (آیه،18).
14. زمینه برای پرسش و تحقیق فراهم شد. در این آیات دو بار از «کذالک بعثناهم» استفاده، و راز و علت این برانگیختگی بیان شده است. معلوم می¬شود که این امر مهم به دو منظور بوده یکی برای اینکه معلوم شودکدام دو گروه در تبیین و شمارش زمانِ درنگ صائب ترند (آیه، 12) و دیگری برای پرسش از هم نسبت به امر اتفاق افتاده است. اولی از این جهت مهم است که اگر نظر مردم با دیدن سکه¬های قدیمی به کمک نمی¬آمد اصحاب کهف نمی¬دانستند یا نمی¬توانستند مدت زمان در خواب بودن خود را معلوم کنند و این خود تأکیدی بر نظر مردم و جمع، هر چند کافر هست و می¬تواند مؤمنان را در زندگی برای درک حقیقت یاری کند. دوم اهمیت پرسش از یکدیگر در هر واقعه ای است (آیه، 19)؛ به این معنا که هر جمع و گروه موافق هم در زندگی باید به امر تحقیق و پرسش بها دهند. شاید بتوان گفت که راز آفرینش در آیه 13 سوره حجرات برای تعارف مردم و برانگیختن در این سوره (آیه، 19) برای پرسش از یکدیگر است. روز قیامت هم زمان پرسش و تحقیق است (اعراف، 6؛ نحل، 93).
15. معاد و وعده خدا حق است. بیان داستان اصحاب کهف برای مردم برای تبیین دو مسئله است یکی تحقق وعده خدا که یاری مؤمنان است به هر وسیله ممکن، و دوم ذکر تحقق معاد که در آن شکی نیست (آیه 21).
16. مسائل تاریخی برای همه مهم است. یکی دیگر از پیامهای این آیه توجه به وقایع اتفاقیه است. وقتی داستان اصحاب کهف برای همگان معلوم شد عده ای که شاید به خدا هم کافر بودند پذیرفتند که برای این واقعه نمادی و بنایی بسازند و مؤمنان پیشنهاد ساختن مسجد دادند (21). در هر دو صورت این امر بیانگر توجه به تاریخ و بناهای فرهنگی و دینی برای از بین نرفتن آثار آن است.
17. کمیت و تعداد مهم نیست. در آیه 22 پس از ذکر اقوال گوناگون در باره تعداد اصحاب کهف خدا از جدال و مراء نهی می¬کند و علیرغم ادعای بعضی¬ها که تعداد هفت را برای آنان منطقی¬تر می¬دانند خدا با ذکر اینکه خود به عده آنها واقف است آن را نفی می¬کند و آن را خاص خود می¬داند. این نه به این معنا است که عدد مهم هست یا نیست بلکه به این معنا است که در پندآموزی و عبرت¬گیری تعداد اهمیت چندانی ندارد. اینکه آنان سیصد سال و بیشتر در غار بودند ظاهراً قول دیگران است و با پیام آیه 26 منافات دارد که «قل الله اعلم بما لبثوا، له غیب السموات و الارض».
18. گذشته همچون آینده است. همچنانکه در باره جزئیات مسایل تاریخی احتمال هست نسبت به انجام امور در آینده هم نمی¬توان با قطعیت سخن گفت و باید آن را منوط به لطف و اراده خدا دانست. چه بسا اتفاقاتی مانع از انجام کار شود و این ناشی از فراموشی شخص نسبت به اصل کار یا عناصری که در تحقق کار نقش دارند باشد. آیات 23 و 24 سوره کهف بر این امر تأکید دارد و خواست خدا در تحقق هر کاری به این معنا است که غفلت از شرایط و عوامل انجام کار می¬تواند مانع باشد پس باید در اظهار نظر قطعی احتیاط کرد. علی عیه السلام هم می¬فرماید: عرفت الله بفسخ العزائم و نقض الههم. غلامرضا فدائی.

رمضانی (داور) : لطفا این مطلب را به صورت مجزّا و در بخش نکته‌ها درج فرمایید.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نوع علم خداوند
مراد از اینکه فرمود: «لنعلم- تا بدانیم» آن معنای معروف این کلمه نیست تا کسی بگوید مگر خداوند هم جاهل است بلکه به معنای علم فعلی است. و علم فعلی عبارت است از حضور معلوم و ظهورش با وجود مخصوص به خودش در نزد خداوند سبحان. در قرآن کریم علم به این معنا زیاد آمده است مانند آیه «لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ» (حدید/25) و آیه «لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ» (جن/28). برگشت توجیه مجمع‌البیان (ج 6، ص 452) هم که گفته است معنای (لنعلم) عبارت است از (تا معلوم خود را اظهار کنیم) به همین معنایی است که ما کردیم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏13، ص: 346 قالب : فلسفی موضوع اصلی : صفات خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سوال اصحاب کهف از یکدیگر درباره مدت خوابیدن در غار
جمله (لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصی ...) تعلیل برای بعث است و لام آن لام غایت و مراد از دو حزب دو طائفه از اصحاب کهف است که با هم اختلاف‌کردند. یکی پرسید: «کَمْ لَبِثْتُمْ»، دیگری پاسخ‌داد: «لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ» گفتند: پروردگارتان بهتر می داند که چقدر خوابیدید. جمله «وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ لِیَتَسائَلُوا بَیْنَهُمْ» که در آیات بعدی است همین معنا را تایید می کند که غرض از به‌ خواب‌ کردن اصحاب کهف همین بوده است که وقتی بیدار می شوند، اختلاف‌ کنند و معلوم‌ شود آیا به ذهن فردی از آنان می رسد که چقدر خوابیده ‏اند، یا نه؟.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏13، ص: 346 قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان اصحاب کهف گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نقش کلمه احصی
کلمه (احصی) در جمله (أَحْصی لِما لَبِثُوا أَمَداً) فعل ماضی است که از باب افعال گرفته شده است و کلمه (امدا) مفعول آن است و ظاهرا جمله (لِما لَبِثُوا) قید است برای (امدا) و (ما) در آن مصدریه است و به آیه چنین معنا می دهد: کدامیک از دو طائفه مدت مکثشان را شمرده ‏اند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏13، ص: 347 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.