● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
In this Ayah, Allah forbade the believers from asking the Prophet numerous questions about matters that did not occur yet. Similarly, Allah said,
﴿یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْیَآءَ إِن تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَإِن تَسْأَلُواْ عَنْهَا حِینَ یُنَزَّلُ الْقُرْءَانُ تُبْدَ لَکُمْ﴾
(O you who believe! Ask not about things which, if made plain to you, may cause you trouble. But if you ask about them while the Qur'an is being revealed, they will be made plain to you) (5:101).
This Ayah means, "If you ask about a matter after it is revealed, it shall be duly explained to you. Therefore, do not ask about matters that have not occurred yet, for they might become prohibited, due to your questions.'' This is why the Sahih narrated,
«إِنَّ أَعْظَمَ الْمُسْلِمِینَ جُرْمًا مَنْ سَأَلَ عَنْ شَیْءٍ لَمْ یُحَرَّمْ، فَحُرِّمَ مِنْ أَجْلِ مَسْأَلَتِه»
(The greatest criminal among the Muslims is the one who asks if a thing is prohibited, which is not prohibited, and it becomes prohibited because of his asking about it.)
This is why when the Messenger of Allah was asked about a husband who finds another man with his wife; if he exposes the adultery, he will be exposing a major incident; if he is quiet about it, he will be quiet about a major matter. The Messenger of Allah did not like such questions. Later on, Allah revealed the ruling of Mula`anah ﴿Refer to Nur 24:6-9 in the Qur'an﴾. The Two Sahihs recorded that Al-Mughirah bin Shu`bah said that the Messenger of Allah "Forbade saying, `It was said' and `He said,' and wasting money and asking many questions.'' Muslim recorded that the Prophet said,
«ذَرُونِی مَا تَرَکْتُکُمْ، فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِکَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ وَاخْتِلَافِهِمْ عَلى أَنْبِیَائِهِمْ، فَإِذَا أَمَرْتُکُمْ بِأَمْرٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَإِنْ نَهَیْتُکُمْ عَنْ شَیْءٍ فَاجْتَنِبُوه»
(Leave me as I leave you; those before you were only destroyed because of their excessive questioning and disputing with their Prophets. Therefore, when I command you with a matter, adhere to it as much as you can, and when I forbid from something, avoid it.)
The Prophet only said this after he told the Companions that Allah has ordered them to perform Hajj. A man asked, "Every year, O Messenger of Allah'' The Prophet did not answer him, but he repeated his question three times. Then the Prophet said,
«لَا، وَلَوْ قُلْتُ: نَعَمْ، لَوَجَبَتْ وَلَوْ وَجَبَتْ لَمَا اسْتَطَعْتُم»
(No. Had I said yes, it would have been ordained, and you would not have been able to implement it.)
This is why Anas bin Malik said, "We were forbidden from asking the Messenger of Allah about things. So we were delighted when a bedouin man would come and ask him while we listened.''
Muhammad bin Ishaq said that Muhammad bin Abi Muhammad told him that `Ikrimah or Sa`id said that Ibn `Abbas said that Rafi` bin Huraymilah or Wahb bin Zayd said, "O Muhammad! Bring us a Book sent down from heaven and which we could read, and make some rivers flow for us, then we will follow you and believe in you.'' Allah sent down the answer to this challenge,
﴿أَمْ تُرِیدُونَ أَن تَسْـَلُواْ رَسُولَکُمْ کَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالإِیمَـنِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ السَّبِیلِ ﴾
(Or do you want to ask your Messenger (Muhammad ) as Musa was asked before (i.e. show us openly our Lord) And he who changes faith for disbelief, verily, he has gone astray from the right way).
Allah criticized those who ask the Messenger of Allah about a certain matter just for the purpose of being difficult, just as the Children of Israel asked Musa out of stubbornness, rejection and rebellion. Allah said,
﴿وَمَن یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالإِیمَـنِ﴾
(And he who changes faith for disbelief) meaning, whoever prefers disbelief to faith,
﴿فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ السَّبِیلِ﴾
(verily, he has gone astray from the right way) meaning, he has strayed from the straight path, to the path of ignorance and misguidance. This is the case of those who deviated from accepting the Prophets and obeying them and those who kept asking their Prophets unnecessary questions in defiance and disbelief, just as Allah said,
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ - جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴾
(Have you not seen those who have changed the blessings of Allah into disbelief (by denying Prophet Muhammad and his Message of Islam), and caused their people to dwell in the house of destruction Hell, in which they will burn and what an evil place to settle in!) (14:28-29).
Abu Al-`Aliyah commented, "They exchanged comfort for hardship.''
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - برخى از مسلمانان صدر اسلام در صدد درخواست تغییر و تبدیل بعضى از احکام اسلام بودند.
أم تریدون أن تسئلوا رسولکم
کلمه «سؤال» و مشتقات آن، هرگاه با واسطه حرف جر [همانند «عن»] به مفعول دوم متعدّى گردد، به معناى پرسش کردن و در غیر این صورت به معناى درخواست کردن مى باشد. از آن جا که در آیه شریفه مفعول دوم ذکر نشده، هر دو معنا محتمل است; بر این احتمال که «أن تسئلوا» به معناى درخواست باشد، مورد تقاضا به قرینه آیه قبل، نسخ برخى احکام است.
2 - امکان نسخ و تبدیل احکام، ترغیب کننده برخى از مسلمانها به درخواست تغییر و تبدیل برخى از آن احکام
ما ننسخ من ءایة ... أم تریدون أن تسئلوا رسولکم
با توجّه به آیه قبل، مى توان گفت: منشأ گرایش مسلمانان به درخواست نسخ برخى از احکام، طرح مسأله نسخ و امکان آن بوده است.
3 - نسخ ادیان و نیز نسخ برخى از آیات و احکام قرآن، برانگیزنده مسلمانان به طرح پرسشهایى نا به جا از پیامبر(ص)
أم تریدون أن تسئلوا رسولکم
برداشت فوق بر این مبناست که «أن تسئلوا» به معناى پرسش کردن باشد. از آن جا که لحن آیه گویاى مذمت است، از آن پرسشها به پرسشهاى نا به جا تعبیر شده است.
4 - مسلمانانى که در صدد درخواست نسخ و تبدیل برخى از احکام بودند، مورد نکوهش شدید خداوند قرار گرفتند.
أم تریدون أن تسئلوا رسولکم
در اینکه مخاطب «أن تسئلوا» مسلمانان هستند یا اهل کتاب، دو نظر ابراز شده است. «کما سئل موسى» تأیید کننده این نظر است که مخاطب مسلمانان هستند و گرنه در عبارت بعد گفته مى شد: «کما سألتم موسى». جمله «أم تریدون» (آیا مى خواهید) دلالت مى کند که درخواست یا پرسش، انجام نشده بود و لذا در برداشت گفته شد: «در صدد درخواست ...».
5 - موسى(ع)، پیامبرى مبعوث شده پیش از پیامبر اسلام (ص)
کما سئل موسى من قبل
6 - بنى اسرائیل، پرسشها و درخواستهایى نابه جا از موسى(ع) داشتند.
کما سئل موسى من قبل
7 - وجود زمینه انحرافاتى، همانند انحرافات بنى اسرائیل در بین مسلمانان
أم تریدون أن تسئلوا رسولکم کما سئل موسى من قبل
8 - قوم موسى، نمونه اى بارز از اقوام بهانه جو در برخورد با پیامبران و داراى توقعات و خواسته هاى بى جا از آنان
أم تریدون أن تسئلوا رسولکم کما سئل موسى من قبل
چون بعید به نظر مى رسد که در میان امتهاى گذشته، تنها قوم موسى پرسشها و درخواستهاى نا به جا از پیامبرشان داشتتند، مى توان به این نتیجه رسید که: یاد کردن از قوم موسى، به خاطر رواج بیشتر این خصیصه در میان آنان بوده است.
9 - درخواست نسخ و تبدیل برخى از احکام، زمینه ساز از دست دادن ایمان و گرایش به کفر است.
أم تریدون أن تسئلوا ... و من یتبدل الکفر بالإیمن
10 - درخواستها و پرسشهاى نابه جاى قوم موسى از وى، آنان را به کفر ورزى کشانید و از ایمان به دور ساخت.
و من یتبدل الکفر بالأیمن
11 - ایمان به آیات الهى و احکام دین، طریق درست و راه اعتدال است.
و من یتبدل الکفر بالإیمن فقد ضل سواء السبیل
12 - کفرورزى پس از ایمان، منحرف شدن از طریق درست و گرایش به راه ناصواب است.
و من یتبدل الکفر بالإیمن فقد ضل سواء السبیل
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر صفی علی شاه
میکنید آیا اراده که سؤال از رسول خود نمائید از جدال
هم چنان که قوم موسی از محال مینمودند از نبیّ خود سؤال
از پیمبر خواست شخصی بیهنر یک درختی کو دهد هر گونه بر
یا کند از خاره هر سو روان چشمه شیر و عسل بهر نشان
تا بر او زین آیت ایمان آورد در ره تصدیق او جان آورد
آمد اینکه آیت که اینکه نوع از سؤال هست ز اسرائیلیان یعنی محال
و آنکه گیرد کفر بر ایمان بدل مانده در ره بیدلیل و بس اضل
[ نظرات / امتیازها ]
1)
: زیبا و با مفهوم عالی
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
«ام تریدون ان تسئلوا رسولکم کماسئل موسى من قبل»
آیا مى خواهید از پیامبر خویش همان را بخواهید که پیش از این از موسى خواسته شد؟!
در شأن نزول این آیه شریفه، دیدگاهها متفاوت است:
1. از ابن عبّاس نقل کرده اند که دو تن از سردمداران کفر و شرک نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند: کتابى از آسمان براى ما بیاور که ما آن را تلاوت کنیم، و در همانحال نهرهایى را از زمین جارى ساز و چشمه هایى را بجوشان تا ما به تو ایمان بیاوریم. که در پاسخ، این آیه شریفه فرود آمد.
2. برخى گفته اند: روى سخن آیه شریفه، شرک گرایان عرب است؛ چرا که آنان به پیامبر(ص) گفتند:
«لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْاَرْض ِ یَنْبُوعَاً اَوْتَکُونَ لَکَ جَنَّةُ مِنْ نَخیلٍ وَ عِنَبٍ ...»(206)
تا از زمین چشمه اى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ یا باید براى تو باغ و بوستانى از درختان خرما و انگور باشد...
3. عدّه اى دیگر از مفسّران نیز بر این عقیده اند که گروهى از شرک گرایان عرب از پیامبر (ص) خواستند که خداى یکتا را به گونه اى آشکار و دیدنى براى آنان بنمایاند.(207)
4. گروهى برآنند که قریش از آن حضرت درخواست کردند که کوه صفا را براى آنان به طلا تبدیل سازد.
5. و پاره اى نیز روایت کرده اند که قریش از پیامبر(ص) تقاضا کردند که دربرابر دیدگانشان درخت خاصّى را که مورد پرستش آنان بود، از زمین برویاند و شاخ و برگ و میوه هاى گوناگون بر شاخسارانش برآورد، تا آنان آن درخت را بپرستند؛ همانگونه که بنى اسرائیل از موسى (ع) خواستند تا براى آنان خدایى مانند خدایان دروغین بت پرستان قراردهد. که در پاسخ، این آیه شریفه فرود آمد.
«و من یتبدّل الکفر بالایمان فقد ضلّ سواءالسّبیل»
و هر که کفر را با دادن ایمان دربرابر آن عوض کند، و انکار خدا و نشانه هاى او را جایگزین ایمان و اعتراف به یکتایى او سازد، و هر لحظه با بهانه جویى، به دلخواه خود و برخلاف عقل، چیزهایى بخواهد و پس از روشن شدن حقیقت و آمدن معجزه از طریق پیامبر، باز هم بر گمراهى خود اصرار ورزد، از راه راست انحراف جسته است.
و به بیان برخى: از راه عدالت و دادگرى کنار رفته است.
و به گفته بعضى دیگر: از راه راست دور شده است.
رابطه این آیه با آیات گذشته
در آیات گذشته، این واقعیت ترسیم شد که خدا در آیاتى که فرو مى فرستد یا نسخ مى کند، مصلحت بیشتر و اهداف بالاتر و منافع بهترى را درنظر مى گیرد؛ و اینک در این آیه مى فرماید: آیا شما به این کار خدا خشنود نمى شوید، و دربرابر آیات خدا به بهانه جوى و انکار روى مى آورید؟ بهوش باشید که هر کس دربرابر حق، به این بهانه جوییها و انکارگریها روى آورد، از راه راست انحراف جسته است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
در کتب شاءن نزولهائى براى این آیه ذکر کرده اند که از نظر نتیجه تقریبا همه یکسانند:
نخست اینکه از ابن عباس نقل شده که وهب بن زید و رافع بن حرمله نزد رسولخدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) آمدند و گفتند از سوى خدا نامهاى به عنوان ما بیاور تا آن را قرائت کنیم و سپس ایمان بیاوریم ! و یا نهرهائى براى ما جارى فرما تا از تو پیروى کنیم !.
بعضى دیگر گفته اند گروهى از عرب از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) همان تقاضائى را کردند که یهود از موسى داشتند، گفتند، خدا را آشکارا به ما نشان ده تا با چشم خود ببینیم و ایمان بیاوریم !
بعضى دیگر نوشته اند که آنها از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) تقاضا کردند براى آنان بتى از درخت مخصوص ذات انواط قرار دهد تا آن را پرستش کنند همانگونه که جاهلان بنى اسرائیل به موسى گفتند: اجعل لنا الها کما لهم الهة (براى ما بتى قرار ده همانگونه که بت پرستان دارند)!
آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت .
بهانه هاى بى اساس
گر چه این آیه خطاب به یهود نیست ، بلکه مخاطب در آن گروهى از مسلمانان ضعیف الایمان و یا مشرکانند، ولى چنانکه خواهیم دید، بى ارتباط به سر گذشت یهود نمى باشد.
شاید پس از ماجراى تغییر قبله بود که جمعى از مسلمانان و مشرکان بر اثر وسوسه یهود، تقاضاهاى بى مورد و نابجائى از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) کردند که نمونه هاى آن در بالا ذکر شد، خداوند بزرگ آنها را از چنین پرسشهائى نهى کرده مى فرماید: آیا شما مى خواهید از پیامبرتان همان تقاضاهاى نامعقول را بکنید که پیش از این از موسى کردند (و با این بهانهجوئیها شانه از زیر بار ایمان خالى کنید) (ام تریدون ان تسئلوا رسولکم کما سئل موسى من قبل ).
و از آنجا که این کار، یکنوع مبادله ((ایمان )) با ((کفر)) است ، در پایان آیه اضافه مى کند ((کسى که کفر را به جاى ایمان بپذیرد، از راه مستقیم گمراه شده است )) (و من یتبدل الکفر بالایمان فقد ضل سواء السبیل ).
اشتباه نشود اسلام هرگز از پرسشهاى علمى و سؤ الات منطقى و همچنین تقاضاى معجزه براى پى بردن به حقانیت دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) جلوگیرى نمى کند چرا که راه درک و فهم و ایمان همین ها است ، ولى گروهى بودند که براى نرفتن زیر بار دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) سؤ الات بى اساس و معجزات اقتراحى را بهانه قرار مى دادند، و با اینکه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به اندازه کافى دلیل و معجزه در اختیارشان قرار داده بود، هر یک از راه مى رسید پیشنهاد خارق عادت جدیدى مى کرد، در حالى
که مى دانیم اعجاز و خارق عادات بازیچه این و آن نیست ، به مقدارى لازم است که اطمینان به صدق گفته هاى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) ایجاد کند و گرنه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) یک خارقالعاده گر نیست که گوشهاى بنشیند و هر کس بیاید و پیشنهاد معجزهاى مطابق میل و سلیقه خویش کند.
از این گذشته گاهى تقاضاهاى نامعقولى همچون دیدن خدا با چشم ، و یا ساختن بت مى کردند.
در واقع قرآن مى خواهد به مردم هشدار دهد که اگر شما دنبال چنین تقاضاى نامعقول بروید، بر سرتان همان خواهد آمد که بر سر قوم موسى آمد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
أراد أن یوصیهم بالثقة به فیما هو أصلح لهم مما یتعبدهم به و ینزل علیهم و أن لا یقترحوا علی رسولهم ما اقترحه آباء الیهود علی موسی علیه السلام من الاشیاء التی کانت عاقبتها و بالا علیهم کقولهم : اجعل لنا إلها، أرنا الله جهرة، و غیر ذلک (و من یتبدل الکفر بالایمان ) و من ترک الثقة بالایات المنزلة، و شک فیها، واقترح غیرها (فقد ضل سواء السبیل )
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.