وَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینا آیَةٌ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (118)
بعد از بیان حال کفار در انکار توحید و ادعاى اتخاذ ولد در عقب آن، مخالفت ایشان را در خصوص نبوت بیان مىفرماید:
وَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ: و گفتند آنانکه نمىدانند از جهال مشرکان و متجاهلان اهل کتاب، لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ: چرا سخنى نمىگوید خدا با ما به معاینه، چنانچه با ملائکه تکلم فرماید. یا چرا وحى به ما ننماید که تو پیغمبرى، أَوْ تَأْتِینا آیَةٌ: یا چرا نمىآید ما را حجتى بر صدق قول تو. قول اول را به جهت استنکاف مىگفتند، و دوم را به سبب انکار آیات بینه داله بر صدق نبوت آن حضرت. کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ: همچنین گفتند کسانى که پیش از آنها بودند از امتهاى گذشته، مِثْلَ قَوْلِهِمْ: مثل قول ایشان را، یعنى آنها نیز با وجود آیات داله بر صدق نبوت انبیاى خود، اقتراح آیات دیگر مىکردند از آن جمله یهود به حضرت موسى علیه السلام گفتند: خدا را آشکار به ما بنماى، و نصارى از حضرت عیسى علیه السلام نزول مائده را طلبیدند. تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ: مشابهت دارد و مساوى است قلبهاى اینها و آنها در عناد و انکار و گمراهى. قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ: بتحقیق واضح و روشن ساختیم آیات و دلایل توحید و نبوت را، لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ: براى گروهى که طلب یقین مىکنند، نه آنانکه عناد دارند. یا براى قومى که متقین شوند به حقایق و شبهه عناد طارى نشود قلوب آنها را.
تبصره: آیه شریفه اشاره است به آنکه کفار آنچه مىگفتند نه به جهت خفاى آیات بود یا براى مزید طلب یقین، بلکه آن را محض سرکشى و انکار مىگفتند. و علت عدم اتیان آیات مقترحه به آنها البته حکمت و مصلحتى باشد، از جمله فرمودهاند: چون عادت خداوندى جارى شده که هر امتى از پیغمبر خود آیات مقترحه (دلبخواهى) خواهند و پس از اتیان ایمان نیاورند، عذاب استیصال بر آنها نازل شود، مانند قوم ثمود که شترسرخ مو خواستند و ایمان نیاوردند، به عذاب صیحه مبتلا گردیدند. و چون خداى تعالى به جهت شرافت حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ: تا مادامى که آن حضرت میان قوم باشد عذاب نازل نفرماید؛ و حق تعالى مىدانست که ایمان نمىآورند چنانچه آیات بیّنه را مشاهده نمودند و انکار کردند، بدین جهت آیات مقترحه عطا نشد تا لازمه عدم ایمان آنها که نزول عذاب است طارى نگردد.
[ نظرات / امتیازها ]
وَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینا آیَةٌ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (118)
ترجمه
و گفتند آنانکه نمیدانند چرا سخن نمیگوید با ما خدایا نمیآید ما را نشانه چنین گفتند آنانکه بودند پیش از ایشان مانند گفتار آنها شباهت دارد بیکدیگر دلهاشان بتحقیق بیان نمودیم آیات را براى قومیکه یقین میدارند.
تفسیر
آنانکه نمیدانند اهل شرک نادان و اهل کتابى هستند که بعلم خود عمل نمیکنند و خواهشهاى آنها مانند بنى اسرائیل است که میخواستند خدا را آشکار به بینند و مائده از آسمان بر آنها نازل شود دلهاى اینها شبیه بدلهاى آنها است در کورى و عناد والا دلى که خالى باشد از امراض و بدیده بصیرت از روى انصاف نظر نماید در صفحه کائنات در هر موجودى بقدرى آثار صنع الهى را مشاهده خواهد که از حد وصف خارج است بلکه حق معرفت آنستکه غیر خداوند را بحق بشناسند و حق را بخودى خود هر کس آن لیاقت و تمکن را ندارد که کلام الهى را بشنود پیغمبر اکرم (ص) با آن مقام و عظمت روحى در موقع نزول وحى حالش دیگرگون میشد وردا بر سر مبارک میکشید و چهره مقدسش برافروخته میگردید مانند کسى که تب شدید عارضش شده باشد و بعد از تمامیت وحى تا مدتى آثار خستگى در وجود مبارکش ظاهر بود و در دنیا صلاح نیست حقائق بکلى مکشوف شود باید مزیتى در انکشاف براى آخرت باقى بماند و در عین تمامیت حجت باید پرده هم در کار باشد تا جبر نشود و اختیار ثابت گردد و اختبار بعمل آید و سعید و شقى ممتاز شوند و محلى از براى نفوذ شیاطین باقى بماند و هر کس باستحقاق بنهایت اصلیه خود برسد و شاید اشاره باین امور باشد که اخیرا فرموده است آیات را براى اهل یقین بیان فرمودیم چون ادراک این حقائق و اسرار براى عامه ممکن نیست اگرچه ظاهرا مراد همان وضوح ادله توحید یا نبوت خاصه است که بیان گردیده است.
[ نظرات / امتیازها ]