از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
120) (ولن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم ):(یهود ونصاری هرگز از تو راضی نمی شوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی )همان آیینی که مطابق هواهای نفسانی خود ابداع کرده اند و آن را با نظریات خودشان نظام بخشیده اند ،که مسلما با دین خدا متفاوت است و فقط نام دین را دارد،(قل ان هدی الله هو الهدی ):(ای پیامبر بگو تنها هدایت ،هدایت خداست )و آن طریق حقی است که اطاعت از آن واجب است ،(و لئن اتبعت اهواءهم بعد الذی جاءک من العلم ):(و اگر از تمایلات نفسانی آنها پیروی کنی بعد از آن علمی که به نزد تو رسید)یعنی ای پیامبر اگر از هواهای نفسانی آنها که لباس دین برآن پوشانده اند و آن را کیش و آئین نامیده اند پیروی کنی بعد از آن آیین حقی که ازجانب پروردگار نصیب تو شد، (مالک من الله من ولی و لا نصیر):(آنگاه ازناحیه خدا نه سرپرستی خواهی داشت و نه یاوری )یعنی در این صورت غیرازخدا نه سرپرستی خواهی داشت تا امور تو را سرپرستی کند و تو را پشتیبانی نماید و نه یاوری برای تو خواهد بود که تو را مدد رساند. [ نظرات / امتیازها ]
121) (الذین اتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته ):(کسانی که ما به آنها کتاب دادیم وآنها آنطور که شایسته است آن را تلاوت کردند)یعنی کسانی که خالی ازتمایلات نفسانی به حق ایمان آوردند و در باره کتاب آسمان تدبر و تعمق نمودند و آن را به عنوان راه و روش زندگی برگزیدند،(اولئک یؤمنون به ):(همانها به این کتاب نیز ایمان می آورند)چون محمد(ص )همان پیامبر امی است که به وجود او در تورات و انجیل بشارت داده شده است و آن را درتورات و انجیل مکتوب می یابند،(و من یکفر به فاولئک هم الخاسرون ):(وکسانی که به آن کفر بورزند، ایشان همان زیانکارانند)آنان در دنیا با اختیار روشی غیر روش قرآن و طریقه الهی زیان می کنند و در آخرت بواسطه احاطه عذاب درخسارت خواهند بود. [ نظرات / امتیازها ]
  فاطمه پورمحمدي
120) قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ ...- بگو راهنمایى خدا تنها راهنمایى است.
ابن عباس در تفسیر این جمله میگوید: بگو اى محمّد: دین خدا که موجب خشنودى او است همان دینى که تو د برخى گفته‏اند: هدایت خدا یعنى قرآن تنها چیزى است که مردم را بسوى بهشت راهنمایى مى‏کند- نه روش یهود و نصارى- پاره‏اى گفته‏اند. منظور از جمله این است: که راهنمایى خدا تنها راهنمایى است و هدایت او تنها حق است همانطور که گفته میشود: روش فلان کس تنها فلان روش است.
وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ ...- و اگر چنانچه پیروى کنى اهواء ایشان را.
یعنى خواهشهاى آنان را.
ابن عباس میگوید معناى آن این است: هر گاه بسوى قبله آنان نماز گزارى.
بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ...- بعد از علمى که براى تو آمده.
منظور از «علم» بیانى است که از ناحیه خداوند آمده و برخى گفته‏اند:
مراد دین است.
ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ ...- نیست براى تو اى محمّد از جانب خدا ولىّ و نصیرى.
منظور از «ولىّ» کسى است که او را از کیفر مصون بدارد و مقصود از «نصیر» کسى است که با کمک خود کیفر را از او باز دارد.
آنچه از آیه استفاده میشود:
این است که کسى را که خداوند میداند نافرمانى نخواهد کرد و گرفتار مخالفت به هیچ وجه نخواهد شد با این حال میتواند او را بترساند و توعید نماید زیرا خداوند میداند که پیامبر او هیچگاه پیروى خواهشهاى یهود و نصارى را نخواهد کرد پس جمله مانند آیه شریفه: «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ» «1» میباشد و منظور این است که حال پیروان پیامبر در این جهت از حال او مشکل‏تر و سخت‏تر است زیرا که مقام آنان پائین‏تر از مقام پیامبر است.
و برخى گفته‏اند: خطاب در «مالک من اللَّه» اگر چه پیامبر است لیکن منظور پیروان و امّت او میباشد [ نظرات / امتیازها ]
 » ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏2
121) ابن عباس میگوید: آیه شریفه در مورد اهل کشتى وارد شده که با جعفر بن ابى طالب از حبشه وارد شدند و آنها چهل نفر بودند سى و دو نفر از حبشه و هشت نفر از راهبهاى شام که از جمله آنها بحیر بود.
ضحاک میگوید: در مورد آنهایى که از یهود قبول اسلام کرده و مؤمن شدند نازل گردید مانند عبد اللَّه بن سلام و شعبة بن عمرو و تمام بن یهودا و اسد و اسید دو پسر کعب و ابن یابین و ابن صوریا.
قتاده و عکرمه میگویند: در باره یاران محمّد صلى اللَّه علیه و آله وارد شده.
بنا بر دو قول اوّل منظور از «الکتاب» تورات و بنا بر قول اخیر مراد قرآن است.یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ ...- در حالى که پیروى مى‏کنند آن را کاملًا.
در معناى آن چند وجه است.
1- پیروى میکنند تورات را کاملًا و تحریف نمیکنند آن را و بر طبق آن عمل نموده و نزد حرام آن توقف مینمایند- و مرتکب نمى‏شوند- و از همین قبیل است آیه شریفه: «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها» «1» که بمعناى پیروى کردن است.
و همین احتمال را ابن مسعود و مجاهد و قتاده گفته‏اند لیکن منظور از کتاب را قرآن قرار داده‏اند.
2- کلبى میگوید: منظور این است که در برابر کسانى که از او- محمّد- پرسش مینمایند کاملًا او را توصیف و اوصافى را که در کتب ایشان ذکر شده بیان مى‏کنند و بنا بر این ضمیر در «یتلونه» به محمّد برمیگردد- نه بکتاب- 3- چیزى است که امام صادق علیه السلام بنا بروایتى فرموده که منظور از «حقّ تلاوته» این است هنگامى که برخورد مینمایند بآیه‏اى که در آن ذکر بهشت شده آن را از خدا درخواست نماید و زمانى که مواجه میشود با آیه‏اى که در آن ذکر جهنم شده از آن بخدا پناه برد.
4- مراد آن است که کتاب را کاملًا قرائت و از لحاظ الفاظ نیکو اداء کنند و از نظر معنى آن را درک نمایند.
5- حسن میگوید: منظور آن است که بر طبق کتاب کاملًا عمل نموده محکمات آن را برنامه اجرا و بمتشابهات آن ایمان آورده و مشکلات را واگذار باهلش نمایند.
[ نظرات / امتیازها ]
  عطيه سادات فيض - ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص: 19-20
120) بقره-120:یهود و نصارى از پیامبر اسلام درخواست متارکه جنگ و آتش بس نموده و چنین وانمود کردند که بعد از متارکه و مهلت دادن اسلام را پذیرفته و از او پیروى کنند از اینرو خداوند پیامبرش را از موافقت آنان ناامید ساخته و فرمود:
وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ...- هرگز یهود و نصارى از تو خشنود نمیگردند تا پیروى از طریقه ایشان نکنى.
و برخى گفته‏اند: پیامبر اکرم سعى و کوشش فراوان مبذول میداشت تا آنان را راضى کرده و در دین اسلام وارد شوند از این نظر باو دستور داده شده که در این راه سعى و کوشش بکار مبر بلکه دستور الهى را که عبارت از مجاهده و جنگ با آنان است مورد عمل قرار ده.
و این جمله دلالت میکند بر اینکه در هیچ حال خشنود کردن آنان ممکن نیست زیرا خداوند خشنودى آنان را فقط در یک صورت عملى میداند و آن وقتى است که پیامبر اسلام یهودى و یا نصرانى شود و چون این معنى ممتنع است پس خشنود کردن آنان نیز همین نحو است.
و بالآخره معناى جمله این است که هیچ فرقه‏اى از یهود و نصارى از تو خشنودنمیگردند مگر اینکه دین آن گروه و یا قبله آنان را- همانطور که برخى گفته‏اند- پیروى نمایى.
قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ ...- بگو راهنمایى خدا تنها راهنمایى است.
ابن عباس در تفسیر این جمله میگوید: بگو اى محمّد: دین خدا که موجب خشنودى او است همان دینى که رخى گفته‏اند: هدایت خدا یعنى قرآن تنها چیزى است که مردم را بسوى بهشت راهنمایى مى‏کند- نه روش یهود و نصارى- پاره‏اى گفته‏اند. منظور از جمله این است: که راهنمایى خدا تنها راهنمایى است و هدایت او تنها حق است همانطور که گفته میشود: روش فلان کس تنها فلان روش است.
وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ ...- و اگر چنانچه پیروى کنى اهواء ایشان را.
یعنى خواهشهاى آنان را.
ابن عباس میگوید معناى آن این است: هر گاه بسوى قبله آنان نماز گزارى.
بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ...- بعد از علمى که براى تو آمده.
منظور از «علم» بیانى است که از ناحیه خداوند آمده و برخى گفته‏اند:
مراد دین است.
ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ ...- نیست براى تو اى محمّد از جانب خدا ولىّ و نصیرى.
منظور از «ولىّ» کسى است که او را از کیفر مصون بدارد و مقصود از «نصیر» کسى است که با کمک خود کیفر را از او باز دارد.
آنچه از آیه استفاده میشود:
این است که کسى را که خداوند میداند نافرمانى نخواهد کرد و گرفتار مخالفت به هیچ وجه نخواهد شد با این حال میتواند او را بترساند و توعید نماید زیرا خداوند میداند که پیامبر او هیچگاه پیروى خواهشهاى یهود و نصارى را نخواهد کرد پس این جمله مانند آیه شریفه: «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ» «1» میباشد و منظور این است که حال پیروان پیامبر در این جهت از حال او مشکل‏تر و سخت‏تر است زیرا که مقام آنان پائین‏تر از مقام پیامبر است.
و برخى گفته‏اند: خطاب در «مالک من اللَّه» اگر چه پیامبر است لیکن منظور پیروان و امّت او میباشد.
[ نظرات / امتیازها ]
  سيد علي بهبهاني - تفسیر نور
120) بعد از تغییر قبله، ناراحتى یهود از مسلمانان بیشتر شد و احیاناً بعضى از مسلمان‏ها نیز تمایل داشتند قبله همان بیت‏المقدّس باشد تا بتوانند با یهود در الفت ودوستى زندگى کنند، غافل از اینکه رضایت اهل کتاب با حفظ آن حاصل نمى‏شد و انتظار آنان، پیروى از تمام آیین آنها و نه فقط قبله آنان بود.
این آیه در عین اینکه خطاب به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله است، خطاب به همه مسلمانان در طول تاریخ نیز هست که هرگز یهود و نصارى از شما راضى نخواهند شد، مگر آنکه تسلیم بى‏چون وچراى آنان شوید و از اصول و ارزشهاى الهى کناره بگیرید. ولى شما مسلمان‏ها باید با قاطعیّت دست رد به سینه نامحرم بزنید و بدانید تنها راه سعادت، راه وحى است نه پیروى از تمایلات این و آن. [ نظرات / امتیازها ]
121) در برابر یهود و نصارایى که به سبب لجاجت و سرکشى مورد انتقاد قرار گرفتند، گروهى از آنان مورد تمجید و قدردانى خداوند قرار گرفته‏اند. آنان کسانى هستند که به کتاب‏هاى آسمانى مراجعه کرده و نشانه‏هاى ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله را در آن دیده و به او ایمان مى‏آورند. [ نظرات / امتیازها ]
  آذر خوشقدم - المیزان
120) این آیه علاوه براینکه خطاب به پیامبر صلى الله علیه وآله می باشد ، خطاب به همه مسلمانان طول تاریخ نیز می باشد که هرگز یهود و نصارى از شما راضى نخواهند شد، مگر آنکه تسلیم آنان شوید و از اصول و ارزشهاى الهى کناره گیری کنید . ولى شما مسلمان‏ها باید با قاطعیّت دست رد به نامحرم بزنید و بدانید تنها راه سعادت، راه وحى است نه پیروى از تمایلات دیگران . [ نظرات / امتیازها ]
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
120) وَ لَنْ تَرْضى‌ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لا النَّصارى‌ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‌ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ (120)

بعد از آن یأس حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم را از ایمان یهود و نصارى بیان مى‌فرماید:

وَ لَنْ تَرْضى‌ عَنْکَ‌: و هرگز راضى و خشنود نشوند از تو، الْیَهُودُ وَ لَا النَّصارى‌: یهودیان و نه نصارى، حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ‌: تا آنکه پیروى کنى کیش و طریقه ایشان را. و متابعت تو کیش و آئین آنها را جایز نیست، پس هرگز اسلام نخواهند آورد.

در منهج- جمعى از یهود خدمت حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم آمدند، عرض کردند: اگر با ما صلح کنى و مدارا کنى ما به تو ایمان آریم. حضرت چون حریص در ایمان بود، مدارا فرمود؛ حق نمود که هرگز راضى نشوند از تو یهود و نصارى تا پیروى کیش آنها را بنمائى.

قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‌: بگو اى پیغمبر بدرستى که راهنمائى خدا به صواب که دین اسلام است، آن هدایت و راه راست است و طریق نجات و رستگارى دین اسلام و مسلمانى باشد، نه آنچه شما مرا به آن مى‌خوانید از ملت یهودیت و نصرانیت. وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ‌: و اگر پیروى کنى آرزوها و هواهاى آنها را که آن تسویلات شیطانى و شهوات نفسانى است، بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ‌: بعد از آن چیزى که آمد تو را از علم که وحى باشد در حقیقت دین اسلام و بطلان طریقه آنان، یا آنکه بعد از آمدن حق پیروى آرزو و شهوات آنان کنى، ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ: نیست براى تو هیچ دوستى که رهاننده تو باشد از عذاب و نه یارى کننده در دفع آن.

تبصره: آیه شریفه خطاب به پیغمبر و مراد امت مى‌باشند، نظر به آنکه آن حضرت واسطه در خطاب مى‌باشد. بنابراین ذات احدیت علام الغیوب، از واقعه و حقیقت حال خبر داده امت را که یهود و نصارى از شما مسلمانان هرگز راضى نشوند مگر آنکه شما تابع شوید دین آنها را. و بدانید دین حق، هدایت الهى و اسلام است؛ و اگر شماها پیروى شهوات آنان کنید بعد از آمدن اسلام و قرآن، مستوجب شوید عذاب سبحانى را و هیچ ولى و ناصر براى شما نخواهد بود. [ نظرات / امتیازها ]
121) الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (121) یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ (122)

بعد از ذکر احوال کفار اهل کتاب، بیان حال مؤمنان را فرماید:
الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ‌: آن کسانى که عطا فرمودیم ایشان را کتاب آسمانى، یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ‌: تلاوت مى‌کنند آن کتاب را حق تلاوت آن را، یعنى آن طورى که باید و شاید با خضوع و خشوع و صفاى اعتقاد و عمل به آن بدون تحریف و تغییر مانند عبد اللّه بن سلام و ابن صوریا و بحیراى راهب و اسید و کعب از یهود پیروان کتب تورات آسمانى، و ملازمان نجاشى و جعفر بن ابى طالب علیه السلام از نصارى تابعان کتاب انجیل. أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ‌: آن جماعت ایمان آورده‌اند به کتاب آسمانى نه غیر ایشان. وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ‌:
و هر که کافر شود به کتاب آسمانى به تکذیب یا تحریف یا انکار حلال و حرام و امر و نهى آن، فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ‌: پس آن گروه ایشانند زیانکاران در دنیا و آخرت که سرمایه ایمان و ربح ثواب را از دست داده‌اند.
تنبیه: آیه شریفه عام است نسبت به اهل اسلام که کتاب مجید قرآن به ایشان مرحمت شده، کسانى به قرآن ایمان آورده‌اند که حق تلاوت قرآن را منظور دارند و آنانکه کافر شوند به قرآن، ایشانند زیانکار دنیا و آخرت.


تفسیر برهان- عیاشى از حضرت صادق علیه السلام روایت نمود در این آیه شریفه که فرمود: یرتّلون آیاته و یتفقّهون به و یعملون باحکامه و یرجون وعده و یخافون وعیده و یعتبرون بقصصه و یأتمرون باوامره و ینتهون بنواهیه، ما هو و اللّه حفظ آیاته و درس حروفه و تلاوة سوره و درس اعشاره و اخماسه، حفظوا حروفه و اضاعوا حدوده و انّما هو تدبّر آیاته و العمل باحکامه قال اللّه تعالى‌ کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ‌ «1».

یعنى تلاوت کنند آیات آن را و دانائى یابند به آن و عمل نمایند به احکام آن و امید دارند وعده آن را و بترسند عذاب آن را و عبرت گیرند به قصه‌هاى آن و بجا آورند اوامر آن را و بازایستند از نواهى آن، قسم به خدا نیست تلاوت قرآن حفظ آیات و درس حروف و خواندن سوره‌ها و درس اعشار و اخماس آن که مراعات کنند حروفش را به قرائت و ضایع سازند حدودش را به مخالفت،اینست و جز این نیست تلاوت قرآن تدبر آیات، و عمل به احکام آنست؛ فرمود خداى تعالى کتابى است نازل فرمودیم آن را در حالى که با برکت و میمنت باشد به جهت آنکه تدبر کنند آیات آن را.
یا بَنِی إِسْرائِیلَ‌: اى فرزندان یعقوب: اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ‌: یاد بیاورید نعمتهاى مرا که انعام فرمودم بر شما و اسلاف شما؛ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ‌: و به درستى که من برترى دادم شما و اجداد شما را بر عالمیان زمان خود.
پس اداى شکرگزارى این نعمت عظیم را نمایند و به سپاسدارى منعم حقیقى قیام کنید و فرمانبردارى امر الهى را نمائید که از جمله آن ایمان آوردن شماست به پیغمبر موعود یعنى حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله. [ نظرات / امتیازها ]
 » روان جاوید
120) وَ لَنْ تَرْضى‌ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لا النَّصارى‌ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‌ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ (120)

ترجمه‌

هرگز راضى نشوند از تو یهود و نه نصارى تا آنکه پیروى کنى کیش آنان را بگو همانا هدایت خدا او است هدایت و هر آینه اگر پیروى کنى خواهشهاى آنان را بعد از آنچه آمد ترا از دانش نیست مر ترا از خدا هیچ نگهدار و یاورى.

تفسیر

گفته‌اند خداوند خواسته است پیغمبر (ص) را از اسلام معاندین ایندو
فرقه مأیوس فرماید چونکه آنها بهیچ امر جز تبعیت از کیش باطلشان راضى نمیشوند از آنحضرت چه رسد بآنکه قبول اسلام نمایند با آنکه هدایت الهى که اسلام است او هدایت بحق است نه آن دینى که آنها توقع دارند از پیغمبر (ص) قبول آنرا و اگر آنحضرت متابعت کند از هواى نفس و آراء باطله آنها نگهبان و یاورى براى او نیست که دفع نماید از او عذاب الهى را و اینجمله اگرچه در ظاهر خطاب بحضرت ختمى مرتبت است ولى در واقع براى تنبه و ارشاد خلق است بر ثبات بدین حق و بنظر حقیر آیه شریفه در مقام بیان حد مداراى با آندو فرقه است چون حضرت ختمى مرتبت بالطبع خیلى با ملاحظه بودند و حتى الامکان میخواستند جلب رضایت اشخاص را بفرمایند چنانچه از مراجعه بسیره مرضیه معلوم میشود خداوند میفرماید مداراى با آنها تا حدى است که موجب طمع آنها در دین تو نشود و براى آنستکه تا مسلمانان قوى نشدند از شر آنها مأمون باشند و تألیف قلوبى از آنها بعمل آید و الا رضایت واقعى آنها ممکن التحصیل نیست و اللّه اعلم. [ نظرات / امتیازها ]
121) الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (121)

ترجمه‌

آنانکه دادیمشان کتاب را میخوانند آنرا حق خواندنش آنگروه میگروند بآن و هر کس که کافر شود بآن پس آنگروه ایشانند زیان‌کاران.

تفسیر

در مجمع و عیاشى از حضرت صادق (ع) روایت نموده است که حق تلاوت قرآن آنستکه هر وقت بذکر بهشت و دوزخ برسد توقف نماید و در صورت اول سؤال رحمت نماید و در صورت دوم پناه بخدا ببرد از شیطان و در کافى از آنحضرت روایت نموده که آنکسانیکه حق تلاوت قرآن را بجا آوردند ائمه هدى علیهم السلام هستند و عیاشى هم بهمین مضمون روایت کرده است و بنظر حقیر حق تلاوت قرآن آنستکه بر طبق آن عمل نمایند و مؤید این معنى آنست که خداوند آنرا مخصوص باهل ایمان قرار داده و البته اگر مراعات آداب ظاهریه و باطنیه آنهم بقدر استعداد قارى بشود اتم و اکمل است و اجمال آن آداب تعقل و تدبر و تفکر و تطهیر ظاهرى و باطنى و حفظ وقوف و بیان حروف و استعاذه و تسمیه و حمد و شکر و سؤال و تغنى و تأنّى و خضوع و خشوع و تحزن و تحسر و تأدب و تنبه و تحفظ و ایقاظ و توطین نفس براى عمل است‌که سر آمد همه و مقصود اصلى است رزقنا اللّه تعالى و روایت کافى هم شاید اشاره بهمین معنى باشد که البته کسى مانند ائمه اطهار حق تلاوت قرآن را بجا نیاورده است. [ نظرات / امتیازها ]