1 خطاب ((یا ایها الناس )) (اى مردم ) که در قرآن حدود بیست بار تکرار شده و یک خطاب جامع و عمومى است نشان مى دهد که قرآن مخصوص نژاد و قبیله و طایفه و قشر خاصى نیست ، بلکه همگان را در این دعوت عام شرکت مى دهد، همه را دعوت به پرستش خداى یگانه و مبارزه با هر گونه شرک و انحراف از خط توحید مى کند.
2 براى برانگیختن حس شکرگزارى مردم ، و جذب آنها به عبادت پروردگار از مهمترین نعمت شروع مى کند که نعمت خلقت و آفرینش همه انسانها است ، نعمتى که هم نشانه قدرت خدا است ، و هم علم و حکمت او و هم رحمت عام و خاصش چرا که در خلقت انسان این گل سر سبد عالم هستى ، نشانه هاى علم و قدرت بى پایان خدا و نعمتهاى گسترده اش کاملا به چشم مى خورد.
آنها که در برابر خدا خاضع نیستند و او را پرستش نمى کنند غالبا به خاطر این است که در آفرینش خویش و پیشینیان نمى اندیشند، و به این نکته توجه ندارند که این آفرینش بزرگ را نمى توان به عوامل کور و کر طبیعى نسبت داد، و این نعمتهاى حساب شده و بى نظیر را که در جسم و جان انسان ، نمایان است ، نمى توان از غیر مبدء علم و قدرت بى پایانى دانست .
بنابراین یادآورى این نعمتها، هم دلیلى است بر خداشناسى ، و هم محرکى است براى شکرگزارى و پرستش .
3 نتیجه این پرستش ، تقوا و پرهیزگارى است (لعلکم تتقون ).
بنابراین عبادتها و نیایشهاى ما چیزى بر جاه و جلال خدا نمى افزاید همانگونه که ترک آنها چیزى از عظمت مقام او نمى کاهد، این عبادتها کلاسهاى تربیت براى آموزش تقوا است ، تقوا همان احساس مسئولیت و خودجوشى درونى که معیار ارزش انسان و میزان سنجش شخصیت او است .
4 تکیه بر ((الذین من قبلکم )) (کسانى که پیش از شما بودند) شاید اشاره به این باشد که اگر شما در پرستش بتها استدلال به سنت نیاکانتان مى کنید خدا هم آفریننده شما است و هم آفریننده نیاکان شما است ، هم مالک و پرورش دهنده شما است و هم مالک و پرورش دهنده آنها، بنابراین ، پرستش بتها چه از ناحیه شما باشد و چه از ناحیه آنها چیزى جز انحراف نیست .
نعمت زمین و آسمان
در آیه بعد به قسمت دیگرى از نعمتهاى بزرگ خدا که مى تواند انگیزه شکرگزارى باشد اشاره کرده ، نخست از آفرینش زمین سخن مى گوید همان خدائى که زمین را بستر استراحت شما قرار داد (الذى جعل لکم الارض فراشا).
این مرکب راهوارى که شما را بر پشت خود سوار کرده و با سرعت سرسام آورى در این فضا به حرکات مختلف خود ادامه مى دهد، بى آنکه کمترین لرزشى بر وجود شما وارد کند، یکى از نعمتهاى بزرگ او است .نیروى جاذبه اش که به شما اجازه حرکت و استراحت و ساختن خانه و لانه و تهیه باغها و زراعتها و انواع وسائل زندگى مى دهد، نعمت دیگرى است ، هیچ
فکر کرده اید که اگر جاذبه زمین نبود در یک چشم بر هم زدن همه ما و همه خانه هاى وسائل زندگیمان بر اثر حرکت دورانى زمین به فضا پرتاب و در فضا سرگردان مى شد؟!
تعبیر به ((فراش )) (بستر استراحت ) چه تعبیر زیبائى است ، فراش ، نه تنها مفهوم آرامش و آسودگى خاطر و استراحت را در بر دارد بلکه گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن نیز در مفهوم آن افتاده است .
جالب اینکه : چهارمین پیشواى شیعیان جهان امام سجاد على بن الحسین (علیهماالسلام ) در بیان شیوایش این حقیقت را در تفسیر همین آیه تشریح فرموده است .
، و لم یجعلها شدیدة الحمى و الحرارة فتحرقکم و لا شدیدة البرد فتجمدکم ، و لا شدیدة طیب الریح فتصدع هاماتکم ، و لا شدیدة النتن فتعطبکم ، و لا شدیدة اللین کالماء فتغرقکم و لا شدیدة الصلابه فتمتنع علیکم فى دورکم و ابنیتکم و قبور موتاکم ...: فلذلک جعل الارض فراشا لکم !
((خداوند زمین را مناسب طبع شما قرار داد و موافق جسم شما، آن را گرم و سوزان نساخت تا از حرارتش بسوزید، و زیاد سرد نیافرید تا منجمد شوید، آن را آنقدر معطر و زننده قرار نداد تا بوى تند آن به مغز شما آسیب رساند و آن را بدبو نیافرید تا مایه هلاکت شما گردد، آن را همچون آب قرار نداد که در آن غرق شوید و نیز چنان سفت و محکم نیافرید تا بتوانید در آن خانه و مسکن بسازید و مردگان را (که وجودشان در سطح زمین مایه هزارگونه ناراحتى است ) در آن دفن کنید، آرى خداوند این گونه زمین را بستر استراحت شما قرار داد)).
سپس به نعمت آسمان مى پردازد و مى گوید: ((آسمان را همچون سقفى بر بالاى سر شما قرار داد)) (و السماء بناء).
کلمه ((بناء)) با توجه به کلمه ((علیکم ))بیانگر آنست که آسمان بر بالاى سر شما بنا شده است ، طبعا همچون سقف ، این معنى
جاى دیگر
السماء سقفا محفوظا: ((ما آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم )) (انبیاء 32).
شاید این تعبیر براى بعضى از کسانى که به وضع ساختمان آسمان و زمین از نظر هیئت امروز آشنا هستند عجیب بیاید که این سقف چگونه است و کجاست ؟ آیا این تعبیر، فرضیه هیئت بطلمیوس را دائر به قرار گرفتن افلاک به روى هم همچون طبقات پوست پیاز در خاطره ها تداعى نمى کند؟ ولى با توجه به توضیح زیر مطلب کاملا روشن مى شود:
کلمه ((سماء)) در قرآن به معانى مختلفى آمده است ، که قدر مشترک همه آنها چیزى است که در جهت فوق قرار گرفته است ، یکى از آنها که در این آیه به آن اشاره شده است همان جو زمین است ، یعنى قشر هواى متراکمى که دور تا دور کره زمین را پوشانده ، و طبق نظریه دانشمندان ضخامت آن ، چند صد کیلومتر است .
اگر به نقش اساسى و حیاتى ، این قشر ضخیم هوا، که زمین را از هر سو احاطه کرده است بیندیشیم خواهیم دانست که تا چه حد این سقف ، محکم و براى حفاظت انسانها مؤ ثر است .
این قشر مخصوص هوا که همچون سقفى بلورین ، اطراف ما را احاطه کرده در عین اینکه مانع از تابش نور آفتاب این اشعه حیاتبخش و زندگى آفرین نیست بقدرى محکم و مقاوم است که از یک سد پولادین که چندین متر ضخامت داشته باشد نیز محکمتر است !
اگر این سقف نبود، زمین دائما در معرض رگبار سنگهاى پراکنده آسمانى بود و عملا آرامش از مردم جهان سلب
مى شد ولى این قشر فشرده چند صد کیلو
مترى تقریبا تمام سنگهاى آسمانى را قبل از سقوط به سطح زمین مى سوزاند و نابود مى کند و تنها تعداد بسیار کمى مى توانند از آن عبور کرده و به عنوان یک زنگ خطر براى زمینیان به گوشهاى پرتاب شوند، و این تعداد کم هرگز نتوانسته است آرامش را بر هم زند.
از جمله شواهدى که نشان مى دهد یکى از معانى آسمان همین جو زمین است حدیثى است که از پیشواى بزرگ ما امام صادق (علیه السلام ) درباره رنگ آسمان نقل شده است آنجا که به مفضل مى فرماید:
((اى مفضل در رنگ آسمان بیندیش که خدا آن را اینچنین آبى آفریده که موافقترین رنگها براى چشم انسان است و حتى نظر کردن به آن دیده را تقویت مى کند)).
امروز این را همه مى دانیم که رنگ آبى آسمان چیزى جز رنگ هواى متراکم شده اطراف زمین نیست ، بنابراین منظور از آسمان در این حدیث همان جو زمین است .
در آیه 79 سوره نحل مى خوانیم الم یروا الى الطیر مسخرات فى جو السماء: ((آیا آنها به پرندگانى که در دل آسمان تسخیر شده اند نگاه نکردند))؟ درباره معانى دیگر آسمان ذیل آیه 29 همین سوره بحث مشروحترى مطالعه خواهید فرمود.
بعد از آن به نعمت باران پرداخته مى گوید: ((و از آسمان آبى نازل کرد)) (و انزل من السماء ماء).
اما چه آبى ؟ حیاتبخش ، و زندگى آفرین ، و مایه همه آبادیها و شالوده همه نعمتهاى مادى .
جمله و انزل من السماء ماء بار دیگر این حقیقت را تاءکید مى کند که منظور از سماء در اینجا همان جو زمین است ، زیرا مى دانیم باران از ابرها و ابرها از تراکم بخارهائى که در جو زمین پراکنده اند به وجود مى آیند.
((امام سجاد على بن الحسین )) (علیهماالسلام ) در تفسیر این آیه راجع به نزول باران از آسمان بیان جالبى فرموده که ذیلا مى خوانید:
((خداوند باران را از آسمان نازل مى کند تا به تمام قله هاى کوه ها، تپه ها و گودالها و خلاصه تمام نقاط مرتفع و هموار برسد (و همگى بدون استثناء سیراب گردند) و آن را دانه دانه و نرم و پى در پى گاهى به صورت دانه هاى درشت و گاهى قطره هاى کوچکتر قرار داد، تا کاملا در زمین فرو رود، و سیراب گردد، و آن را به صورت سیلابى نفرستاد تا زمینها و درختان و مزارع و میوه هاى شما را بشوید و ویران کند)).
قرآن سپس به انواع میوه هائى که از برکت باران و روزیهائى که نصیب انسانها مى شود اشاره کرده چنین مى گوید: خداوند بوسیله باران ، میوه هائى را به عنوان روزى شما از زمین خارج ساخت (فاخرج به من الثمرات رزقا لکم ).
این برنامه الهى که از یکسو، رحمت وسیع و گسترده خدا را بر همه بندگان مشخص مى کند و از سوى دیگر بیانگر قدرت او است که چگونه از آب بى رنگ صد هزاران رنگ از میوه ها و دانه هاى غذائى با خواص متفاوت براى انسانها،
و همچنین جانداران دیگر، آفریده ، یکى از زنده ترین دلائل وجود او است لذا بلافاصله اضافه مى کند: ((اکنون که چنین است براى خدا شریکهائى قرار ندهید در حالى که مى دانید)) (فلا تجعلوا الله اندادا و انتم تعلمون ).
آرى همه شما مى دانید که این بتها و شرکاى ساختگى ، نه شما را آفریده اند و نه روزى مى دهند، و نه کمترین مواهب شما از ناحیه آنها است ، پس چگونه آنها را شبیه خدا مى دانید.
((انداد)) جمع ((ند)) (بر وزن ضد) به معنى شریک و شبیه است ، بدیهى است این شباهت و شرکت در پندار بت پرستان وجود داشته نه اینکه یک امر واقعى باشد.
یا به تعبیر دقیقتر چنانکه راغب در مفردات مى گوید: ((ند)) و ((ندید)) به معنى چیزى است که از نظر گوهر و ذات شریک و شبیه چیز دیگرى باشد، بنابراین به نوع خاصى از مماثلث و همانندى گفته مى شود، یعنى همانندى در گوهر ذات .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این برنامه الهى که از یکسو، رحمت وسیع و گسترده خدا را بر همه بندگان مشخص مى کند
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]