● اختلاف در انفاق کردن، ناشی از درجات هدایت الهی
در این آیه روى سخن از مؤمنین گردانده شد و پیامبر (صلّی الله علیه و آله) مخاطب قرار گرفت که اى پیامبر هدایت آنان به عهده تو نیست؛ این خدا است که هر کس را بخواهد هدایت مى کند. گویى رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) وقتى اختلاف مسلمانان در خصوص مساله انفاق را دید و ملاحظه کرد که بعضى انفاق را با خلوص انجام مى دهند و بعضى دیگر بعد از انفاق منّت و اذیت روا مى دارند و گروهى دیگر اصلا از انفاق کردن مال پاکیزه خوددارى مى ورزند، در دل شریف خود احساس ناراحتى و اندوه مى نمود؛ لذا خداى تعالى در این آیه، خاطر شریف او را تسلى داده است و مى فرماید: «مساله اختلاف مراحل ایمان که در این مردم مى بینى که یکى اصلا ندارد و دیگرى اگر دارد نیتش خالص نیست و گروه سوم هم انفاق دارد و هم نیتش خالص است همه مربوط و مستند به خداى تعالى است، او است که هر کس را بخواهد به هر درجه از ایمان که صلاح بداند هدایت مى فرماید و بعضى را به کلى محروم مى سازد؛ نه ایجاد ایمان در دل ها به عهده تو است و نه حفظ آن تا هر وقت ببینى که پاره اى از مردم محفوظ مانده و در بعضى ضعیف شده است و اندوهناک شوى» و وقتى خداى تعالى در آخر این گفتار ایشان را تهدید مى کند و با خشونت سخن مى گوید، دچار شفقت یعنى اندوهى توأم با ترس شوى. {لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ}
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : شاهد بر این معنا که ما از آیه استفاده کردیم جمله (هداهم) است که مصدرى است اضافه شده بر ضمیرى که به مردم برمى گردد. چون ظاهر این تعبیر این است که ایمان تا حدى در مردم تحقق یافته است و مى فهماند که این مقدار هدایت که در امت خود موجود مى بینى از تو نیست و آنچه هم که تحقق نیافته است مى بینى باز تو مسئولش نیستى. شاهد دیگر اینکه جمله مورد بحث تسلیت خاطر آن جناب است این است که هر جا در قرآن در مساله ایمان استنادش به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را نفى مى کند، همه به منظور دلخوش ساختن آن جناب است. بنابراین جمله مورد بحث یعنى جمله (لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ) جمله اى است معترضه که صرفا به منظور دلخوشى آن جناب در وسط کلام آمده است و خطابى را که قبلا به مؤمنین داشت قطع نمود و جمله مورد بحث را خطاب به آن جناب کرد؛ آن گاه دوباره خطاب به مؤمنین را از سر گرفت و فرمود: «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ ...». این جمله معترضه نظیر جمله معترضه: «لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ» (قیامت/17- 16) است که در وسط آیات مربوط به قیامت قرار گرفته است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 610 و 611 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● غنی بودن خداوند از ایمان و کفر انسان ها
در جمله «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ، وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ» دوباره خطاب را متوجه مؤمنین کرد اما با سیاقى که نه بشارت در آن هست و نه انذار و خشونت و این به آن جهت است که آیه، بعد از جمله «وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ» قرار دارد و مقتضاى معناى آیه این است که صرفا به دعوت بپردازد، دعوتى خالى از نرمش و خشونت (هر دو) تا دلالت کند بر اینکه ساحت گوینده و صاحب دعوت منزه است از اینکه دعوت منفعتى براى او داشته باشد؛ بلکه منفعت آن عاید مردمى مى شود که این دعوت را مى پذیرند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 611 و 612 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● حقیقی بودن پاداش انفاق
منفعتى که انسان را به سویش مى خوانیم (که همانا ثواب هاى دنیایى و آخرتى است) امرى موهوم نیست بلکه امرى است حقیقى و واقعى که خداى تعالى آن را بدون اینکه چیزى از آن گم شده باشد و یا کم کرده باشد به شما خواهد رساند. {وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ}
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : ممکن بود کسى خیال و توهم کند که این نفعى که از ناحیه انفاق عاید انفاق گران مى شود، صرف اسم است و مسمى واقعیت خارجى ندارد و واقعیت این است که انسان مال عزیز خود را که یک حقیقت خارجى است بدهد و منفعتى موهوم بگیرد. پس انفاق در راه خدا یعنى معامله اى که یک طرفش حقیقت است و طرف دیگرش خیال.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 612 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● حقیقی بودن پاداش انفاق
اگر نام رساننده اجر انفاق را نبرد و نفرمود: (نوف الیکم- ما آن را به شما مى رسانیم) بلکه فرمود: «یُوَفَّ إِلَیْکُمْ- به شما خواهد رسید» براى این است که سیاق گفتار، سیاق دعوت است و همانطور که مقتضى است نامى از بشارت و بیم دادن در آن برده نشود، همچنین لازم است نامى از فاعل هم برده نشود تا گفتار خیرخواهانه تر و بى غرضانه تر باشد؛ همانند گفتارى باشد که گوینده ندارد؛ اگر به راستى منفعتى در آن باشد براى شنونده اش دارد نه کسى دیگر. {وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ }
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 612 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نقش جمله «وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّه»
جمله «وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ» جمله اى است حالیه و حال از ضمیر خطاب است و عامل آن متعلق ظرف یعنى (فلانفسکم) مى باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 612 |
قالب : قواعد عربی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● انفاق کردن به کفار
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در اوائل اسلام اجازه نمى دادند که مسلمانان به غیر مسلمین صدقه دهند و مسلمانان هم کراهت داشتند از اینکه به خویشاوندان کافر خود انفاق کنند؛ ولى وقتى آیه «لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ ...» نازل شد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) اجازه دادند که به فقراى کفار هم صدقه بدهند.
علامه طباطبایی: قبلا گفتیم که جمله (هداهم) تنها در مورد هدایت مسلمانان است و شامل کفار نمى شود؛ بنابراین آیه شریفه بیگانه از مطلبى است که در روایات شان نزول آمده است، علاوه بر اینکه در خود آیه وقتى مى خواهد مورد انفاق را ذکر کند جمله (فقراء الذین احصروا ...) را به عنوان نمونه مى آورد که همه مى دانیم منظور، فقراى مسلمین است که در راه خدا دچار تنگدستى شده اند. با در نظر گرفتن این نمونه، آیه شریفه آن طور که باید با روایات شان نزول سازگارى ندارد. اما مساله انفاق به غیر مسلمان را- در صورتى که براى رضاى خدا (مثلا به دست آوردن قلوب آنان) انجام شود مى توان از اطلاق آیات استفاده کرد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را الدر المنثور (ج 1 ص 357) به چند طریق از ابن عباس و ابن جبیر و اسما دختر ابى بکر و دیگران روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 621 |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● انفاق کردن به کفار -
علي موحدي
مسلمانان در انفاق به فقراى مشرک و غیر مسلمان شک داشتند، وقتى از رسول خدا صلى الله علیه وآله پرسیدند، این آیه نازل شد.
ضمناً در سیرهى عملى پیامبراکرم صلى الله علیه وآله واهل بیت او علیهم السلام نمونههاى زیادى از کمک به غیر مسلمانان مشاهده مىشود که حتّى براى کسانى که به آن بزرگواران ناسزا مىگفتند ویا حقّ آنان را غصب کرده بودند، دلسوز وخیرخواه بودند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر مجمعالبیان |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : علی موحدی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● انفاق کردن به کفار -
علي موحدي
مسلمانان در انفاق به فقراى مشرک و غیر مسلمان شک داشتند، وقتى از رسول خدا صلى الله علیه وآله پرسیدند، این آیه نازل شد.
ضمناً در سیرهى عملى پیامبراکرم صلى الله علیه وآله واهل بیت او علیهم السلام نمونههاى زیادى از کمک به غیر مسلمانان مشاهده مىشود که حتّى براى کسانى که به آن بزرگواران ناسزا مىگفتند ویا حقّ آنان را غصب کرده بودند، دلسوز وخیرخواه بودند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر مجمعالبیان |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : علی موحدی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● انفاق -
مسعود ورزيده
آیه فوق مى گوید: همانطور که بخششهاى الهى و نعمتهاى او در این جهان شامل حال همه انسانها (صرف نظر از عقیده و آیین آنها) مى شود مومنان هم باید به هنگام انفاقهاى مستحبى و رفع نیازمندیهاى بینوایان در مواقع لزوم ، رعایت حال غیر مسلمانان را نیز بکنند.
البته این در صورتى است که انفاق بر غیر مسلمانان به خاطر یک کمک انسانى باشد و موجب تقویت کفر و پیشبرد نقشه هاى شوم دشمنان نگردد بلکه آنها را به روح انساندوستى اسلام آگاه سازد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : مومنان هم باید به هنگام انفاقهاى مستحبى و رفع نیازمندیهاى بینوایان در مواقع لزوم ، رعایت حال غیر مسلمانان را نیز بکنند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● هدایت اقسام گوناگونى دارد -
مسعود ورزيده
روشن است که منظور از عدم وجوب هدایت مردم بر پیامبر این نیست که او موظف به ارشاد و تبلیغ آنها نباشد زیرا ارشاد و تبلیغ روشن ترین و اساسى ترین برنامه پیامبر است ، بلکه منظور این است که او موظف نیست که آنها را تحت فشار قرار دهد و اجبار بر هدایت نماید.
آیا منظور از این هدایت ، هدایت تکوینى است یا تشریعى ؟ زیرا هدایت انواعى دارد.
الف ) هدایت تکوینى - منظور از هدایت تکوینى این است که خداوند یک سلسله عوامل پیشرفت و تکامل در موجودات مختلف جهان ، اعم از انسان و سایر جانداران ، حتى موجودات بیجان آفریده ، که آنها را به سوى تکامل مى برد.
رشد و تکامل جنین در شکم مادر، و نمو پیشرفت دانه هاى گیاهان در دل زمین ، و حرکت کرات مختلف منظومه شمسى در مدار خود، و مانند آن ، نمونه هاى مختلفى از هدایت تکوینى هستند، این نوع هدایت مخصوص خدا است و وسیله آن عوامل و اسباب طبیعى و ماوراء طبیعى است . قرآن مجید مى گوید:
ربنا الذى اعطى کل شى ء خلقه ثم هدى (خدائى که آفرینش ویژه هر موجودى را به او بخشید، و سپس او را هدایت و رهبرى کرد).
ب ) هدایت تشریعى - منظور از این هدایت راهنمائى افراد از طریق تعلیم و تربیت ، و قوانین مفید و حکومت عادلانه و پند و اندرز و موعظه است . این نوع هدایت بوسیله پیامبران و امامان و افراد صالح و مربیان دلسوز انجام مى شود و در قرآن به آن کرارا اشاره شده است . قرآن مجید مى گوید:
ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین (این کتاب بزرگ تردیدى در آن نیست و وسیله هدایت پرهیزکاران است ).
ج - هدایت به معنى فراهم ساختن وسیله
این نوع هدایت که گاهى از آن به عنوان توفیق یاد مى شود عبارت از این است که وسائل لازم را در اختیار افراد بگذارند تا با میل و اراده خود از آن براى پیشرفت استفاده کنند، مثلا ساختن مدرسه ، مسجد، کانونهاى تربیتى ، تهیه برنامه ها و کتابهاى لازم و تربیت مبلغان و معلمان شایسته ، همه داخل در این قسم از هدایت هستند و در حقیقت این قسم از هدایت برزخى است بین هدایت تکوینى و تشریعى . قرآن مى گوید:
و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا (و کسانى که در راه ما مجاهده کنند آنها را به راههاى خود هدایت مى کنیم ).
د) هدایت به سوى نعمتها و پاداشها - منظور از این هدایت بهره مندساختن افراد شایسته از نتیجه اعمال نیکشان در سراى دیگر است ، این نوع هدایت مخصوص افراد با ایمان و درستکار است ، قرآن مجید مى گوید:سیهدیهم و یصلح بالهم این جمله که بعد از ذکر فداکارى شهیدان راه خدا آمده است مى گوید:خداوند آنها را هدایت مى کند و حال آنها را بهبودى مى بخشد. بدیهى است این نوع هدایت تنها مربوط به برخوردارى آنان از نتائج سودمند عملشان در جهان دیگر است .
اما در واقع این چهار نوع هدایت مراحل مختلفى از یک حقیقت هستند که هر کدام بعد از دیگرى قرار گرفته است . زیرا نخست هدایت تکوینى خداوند به سراغ انسان مى آید و عقل و فکر و قواى دیگر را در اختیار او میگذارد (هدایت تکوینى ).
و سپس هدایت و راهنمائى انبیاء شروع مى شود و آنها مردم را به راه حق دعوت مى کنند (هدایت به معنى ارشاد و تبلیغ ).
و بعد از آن با ورود در مرحله عمل ، توفیق پروردگار شامل حال آنها مى شود و راهها براى آنها هموار مى گردد و مرحله سوم هدایت را به این طریق مى پیمایند (هدایت به معنى توفیق ).
و در پایان در جهان دیگر از نتائج اعمال خود بهره مند مى گردند (هدایت به سوى پاداشها).
از این چهار نوع هدایت یک قسم آن (ارشاد و تبلیغ ) از وظائف حتمى پیامبران و امامان است و قسم دیگرى از آن که هموار ساختن راه باشد به مقدار وسیعى جزء برنامه هاى حکومت الهى پیامبران و امامان است ولى بقیه مخصوص ذات خدا است .
بنابراین هر جا در قرآن نفى هدایت از پیغمبر شده همانند آیه فوق منظور دو قسم اول نیست .
گر چه در جمله ولکن الله یهدى من یشاء (خدا هر کس را بخواهد هدایت مى کند) این امر منوط به اراده خداوند شده اما این هدایتهاى پروردگار مسلما بدون حساب و حکمت نمى باشد، یعنى بى جهت یکى را هدایت و دیگرى را محروم نمى کند، بلکه افراد باید قبلا شایستگى خود را براى هدایت احراز کنند تا از آن بهره مند گردند.
به هر حال از آیه فوق حقیقت دیگرى را نیز مى توان استفاده کرد و آن این که اگر در میان مسلمانان افرادى بعد از این همه تاکید درباره دورى از ریا و منت و آزار باز انفاقهاى خود را آلوده به این امور سازند، ناراحت نباش وظیفه تو تنها بیان احکام و فراهم ساختن یک محیط اجتماعى سالم است و هرگز موظف نیستى که آنها را مجبور به این امور سازى - روشن است که این تفسیر منافاتى با تفسیر سابق ندارد و ممکن است هر دو را از آیه استفاده کرد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : روشن است که منظور از عدم وجوب هدایت مردم بر پیامبر این نیست که او موظف به ارشاد و تبلیغ آنها نباشد زیرا ارشاد و تبلیغ روشن ترین و اساسى ترین برنامه پیامبر است
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : هدایت |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اثر انفاق در زندگى انفاق کنندگان -
مسعود ورزيده
جمله و ما تنفقوا من خیر فلانفسکم مى گوید منافع انفاق به خود شما بازگشت مى کند و به این وسیله انفاق کنندگان را تشویق به این عمل انسانى مى نماید، مسلما انسان هنگامى که بداند نتیجه کار او به خود او باز مى گردد بیشتر به آن کار علاقه مند خواهد شد.
ممکن است در ابتدا چنین به نظر برسد که منظور از بازگشت منافع انفاق به انفاق کننده ، همان پاداش و نتائج اخروى آن باشد.
البته این معنى صحیح است ولى نباید تصور کرد که سود انفاق تنها جنبه اخروى دارد، بلکه از نظر این دنیا نیز به سود آنها است هم از جنبه معنوى و هم از
جنبه مادى : از نظر معنوى ، روح گذشت و بخشش و فداکارى و نوع دوستى و برادرى را در انفاق کننده پرورش مى دهد و در حقیقت وسیله موثرى براى تکامل روحى و پرورش شخصیت اوست .
و اما از نظر مادى افراد محروم و بینوا در یک اجتماع ، موجب انفجارهاى خطرناک مى گردد، همان انفجارهائى که گاهى تمام اصل مالکیت را در خود فرو مى برد و تمام ثروتها را مى بلعد و نابود مى سازد.
انفاق فاصله طبقاتى را کم مى کند و خطراتى را که از این رهگذر متوجه افراد اجتماع مى شود از میان مى برد، انفاق آتش خشم و شعله هاى سوزان طبقات محروم را فرو مى نشاند و روح انتقام و کینه توزى را از آنها مى گیرد.
بنابراین انفاق از نظر امنیت اجتماعى و سلامت اقتصادى و جهات مختلف مادى و معنوى به سود انفاق کنندگان نیز هست
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : انفاق از نظر امنیت اجتماعى و سلامت اقتصادى و جهات مختلف مادى و معنوى به سود انفاق کنندگان نیز هست
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وجه الله چه معنى دارد؟ -
مسعود ورزيده
وجه در لغت به معنى صورت است و گاهى به معنى ذات به کار برده مى شود. بنابراین وجه الله یعنى ذات خدا. انفاق کنندگان نظرشان باید ذات پاک پروردگار باشد، پس ذکر کلمه وجه در این آیه و مانند آن متضمن یک نوع تاکید است زیرا هنگامى که گفته شود براى ذات خدا تاکید آن از براى خدا بیشتر است ، یعنى حتما براى خدا باشد و نه دیگرى .
به علاوه معمولا صورت انسان شریف ترین قسمت ظاهرى بدن اوست ، زیرا اعضاى مهم بینائى و گویائى در آن قرار گرفته است به همین دلیل هنگامى که کلمه وجه به کار برده شود شرافت و اهمیت را مى رساند، در اینجا هم بطور کنایه در مورد خداوند به کار برده شده است و در واقع یک نوع احترام و اهمیت از آن فهمیده مى شود، بدیهى است که خدا نه جسم است و نه صورت دارد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : بنابراین وجه الله یعنى ذات خدا. انفاق کنندگان نظرشان باید ذات پاک پروردگار باشد،
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : وجهالله |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.