● ایمان داشتن به تمامی پیامبران
گفتار در این آیه و آیه بعد، خلاصه مطالبى است که غرضى را به طور مفصل بیان مى کرد. در سابق هم گفته بودیم که غرض این سوره بیان این معنا است که حق عبادت خداى تعالى این است که عبد، به تمامى آنچه او به زبان پیامبرانش بر بندگانش نازل کرده است ایمان آورد بدون اینکه میان پیامبران او فرقى بگذارند. این غرض، همان غرضى است که آیه اولى تا کلمه (من رسله) ایفا نموده است و در سوره قصص هم مخالف این دستور را از بنى اسرائیل حکایت مى کند که با اینکه انواعى از نعمت ها از قبیل کتاب و نبوت و ملک و غیر آن را به ایشان داده بود، آنان این نعمت ها را با عصیان و تمرّد و شکستن میثاق ها و کفر، تلافى کردند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این همان معنایى است که ذیل آیه اول و همه آیه دوم به آن اشاره نموده است. مى فرماید: «باید بندگان براى اجتناب از آن ها به خدا پناه ببرند». بنابراین آخر آیه به اولش و خاتمه اش به آغازش برمى گردد.
از اینجا خصوصیت مقام بیان در این دو آیه روشن مى شود. توضیح اینکه خداى سبحان سوره را با صفتى شروع کرد که واجب است هر فرد با تقوایى متصف به آن صفت بوده باشد؛ آن صفت عبارت است از اینکه بر بنده خدا واجب است از عهده حق پروردگار برآید. مى فرماید: «بندگان با تقواى او به غیب ایمان دارند و نماز را به پا مى دارند و از آنچه خدا روزیشان کرده است انفاق مى کنند و به آنچه بر پیامبر اسلام و سایر رسولان نازل کرده است، ایمان مى آورند و به آخرت یقین دارند». به دنبال چنین صفتى است که خدا آنان را مورد انعام قرار داده است و هدایت قرآن را روزیشان کرد. دنبال این مطلب به شرح حال کفار و منافقین پرداخت و سپس به طور مفصل وضع اهل کتاب و مخصوصا یهود را بیان کرد و فرمود که خداى تعالى با هدایت کردن آنان بر ایشان منت نهاد و با انواعى از نعمت ها گرامیشان داشت و مورد عنایات عظیمى قرار داد، ولى در مقام تلافى جز با طغیان و عصیان نسبت به خدا و کفران نعمت ها و انکار او و رسولانش و دشمنى با فرشتگانش و تفرقه انداختن میان رسولان و کتب او بر نیامدند و عکس العملى نشان ندادند؛ خداى تعالى هم همانگونه با آنان مقابله کرد که با تکالیفى دشوار و احکامى سخت از قبیل به جان هم افتادن و یکدیگر را کشتن و به صورت میمون و خوک مسخ شدن و با صاعقه و عذاب آسمانى معذب نمودن، محکومشان نمود. سپس در خاتمه سوره به همین مطالب برگشته و بعد از بیان وصف رسول و مؤمنین به او مى فرماید: «این ها بر خلاف آنان هستند، اینان هدایت و ارشاد خدا را تلقى به قبول و اطاعت کرده، به خدا و ملائکه و کتب و رسولان او ایمان آوردند بدون اینکه میان هیچ یک از پیامبران فرق بگذارند و با این طرز رفتار، موقف خود را که همانا موقف بندگى است که ذلت عبودیت و عزت ربوبیت بر آن احاطه دارد حفظ کردند». چون مؤمنین در عین اینکه به تمام معنا دعوت حق را اجابت کرده اند، به این مطلب اعتراف دارند که از ایفاى حق بندگى و اجابت دعوت خدا عاجزند، چون اساس و پایه هستیشان بر ضعف و جهل است. به همین جهت گاهى از تحفظ نسبت به وظائف و مراقبت از آن کوتاهى مى کنند یا فراموش مى کنند یا دچار خطا مى شوند و یا در انجام واجبات الهى کوتاهى نموده، نفسشان با ارتکاب گناهان به ایشان خیانت مى کند و ایشان را به ورطه غضب و مؤاخذه خدا نزدیک مى سازد همانطور که اهل کتاب را قبل از ایشان به آن نزدیک ساخت، از این جهت به ساحت مقدس خدا و به عزت و رحمت او پناه مى برند از اینکه ایشان را در صورت خطا و نسیان مؤاخذه فرماید و درخواست مى کنند به خاطر خطا و نسیان ما را به تکالیف دشوار مکلف مفرما و به عذاب هایى که طاقتش را نداریم معذب مدار و ما را عفو کن و بیامرز و بر قوم کفار پیروز کن.
پس این است آن معنایى که آیات مورد بحث درصدد بیان آن هستند. به طورى که ملاحظه مى فرمائید، همین معنا موافق با غرضى است که آن را دنبال کرده است نه آن معنایى که مفسرین براى آیه کرده و گفته اند: «مضمون این دو آیه وابسته و مربوط به مضمون آیه قبل است، مىخواهد آیه قبل را که مشتمل بود بر تکلیف طاقت فرسا و مالایطاق نسخ کند. آیه اولى یعنى (آمَنَ الرَّسُولُ ...) حکایت گفتار مردمى است که به مالایطاق مکلف شده اند و آیه دومى ناسخ آن تکلیف است». آرى گفتار ما با روایاتى هم که در شان نزول سوره وارد شده است، مناسب تر است.چون در شان نزول گفتهاند: این سوره در مدینه نازل شد، زیرا هجرت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به مدینه و مستقر شدنش در آن شهر مقارن است با استقبال کامل مؤمنین آن شهر که انصار دین الهى بودند و با جان و مال خود به نصرت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) قیام کردند و نیز مقارن بود با از خودگذشتگى هاى اهل مکه که به خاطر خدا دست از زن و فرزند و مال و وطن خود شستند و به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) پیوستند. چنین موقعیتى ایجاب مى کرد که خداى تعالى از دو طائفه تشکر و ستایش کند که دعوت او و پیامبرش را اجابت کردند (دقت فرمائید). البته آخر آیه هم که مى فرماید: «أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ» تا اندازه اى بر این معنا دلالت دارد؛ چون اشاره مى کند که درخواست آنان در اوائل شکلگیرى اسلام بوده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 679 و 680 و 681 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ایمان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محترم شمرده شدن پیامبر (صلّی الله علیه و آله) توسط خداوند
آیه، ایمان پیامبر و مؤمنین را تصدیق مى کند. اگر پیامبر را جداى از مؤمنین ذکر کرد و فرمود: «رسول به آنچه از ناحیه پروردگارش نازل شده است ایمان دارد» و آن گاه مؤمنین را به آن جناب ملحق کرد، براى این بود که رعایت احترام آن جناب را فرموده باشد. {آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ}
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این عادت قرآن است که هر جا مناسبتى پیش بیاید از آن جناب احترامى به عمل مى آورد و او را جداى از دیگران ذکر نموده، سپس دیگران را به او ملحق مى سازد؛ مانند مورد زیر که مى فرماید: «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ» (فتح/26) و «یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» (تحریم/8).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 681 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ایمان داشتن به دعوت های قرآن
جمله «کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ» تفصیل آن اجمالى است که جمله قبل بر آن دلالت مى کرد. چون جمله قبل اجمالا مى گفت که رسول و مؤمنین به آنچه نازل شده است ایمان آوردند ولى شرح نمى داد که آنچه نازل شده است به چه چیز دعوت مى کند. جمله مورد بحث شرح مى دهد که کتاب نازل بر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) مردم را به سوى ایمان و تصدیق همه کتب آسمانى و همه رسولان و ملائکه خدا که بندگان محترم او هستند دعوت مى کند، هر کس به آنچه بر پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) نازل شده است ایمان داشته باشد، در حقیقت به صحت همه مطالب نامبرده ایمان دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 681 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ایمان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● یکى از زیباترین سبکهاى قرآنى: حکایت گفتار مؤمنین، بدون اینکه بفرماید«مؤمنین گفتند»
نکتهاى که مخصوص آیه مورد بحث است، (علاوه بر اینکه بیانگر حالت و گفتار مؤمنین است) این است که از خصوص حال مؤمنین گرفته شده، حالى که در ایمانشان به آنچه خدا نازل کرده، داشتهاند، بنا بر این جمله مورد بحث زبان حال ایشان است نه زبان قال، و به فرض اینکه گفته باشند، هر کسى در دل خود آن را گفته است.
سبک زیبایى که در این آیه به کار رفته است این است که یک گفتار را که از مؤمنین حکایت کرده است، نیمى از آن یک شکل است و نیم دیگرش شکل دیگرى دارد و آن جمله «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» و جمله «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا ...» است که اولى را بدون (قالوا) آورد و دومى را با آن با اینکه هر دو گفتار مؤمنین در پاسخ دعوت پیامبر است. جمله اولى که کلمه گفتند ندارد زبان حال ایشان و جمله بعدى که آن کلمه را دارد زبان قال و گفتار ایشان است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : قبلا خداى تعالى از حال یک یک آنان به طور جداگانه خبر داد و فرمود: «کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ» ولى در جمله مورد بحث از آن سیاق به سیاق جمع برگشته و فرمود: «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ» تا آخر دو آیه. این براى آن است که در اهل کتاب امور نامبرده به طور دسته جمعى واقع مى شد؛ مثلا یهود میان حضرات موسى و عیسى (علیهما سلام) و حضرت محمد (صلبی الله علیه و آله) و نصارا میان حضرات موسى و عیسى (علیهما سلام) و حضرت محمد (صلبی الله علیه و آله) فرق مى گذاشتند و به همین جهت دسته دسته شدند و ادیان جداگانه اى درست کردند با اینکه خدا همگى آنان را به یک امت و یک دین که دین فطرت است خلق کرده بود. همچنین درخواست مؤاخذه نکردن و حمل و تحمیل ننمودن را به جماعت آنان نسبت داد و نیز در آخر آیه درخواست نصرت دادن به ایشان علیه کفار را به همه نسبت داد نه تک تک افراد برخلاف ایمان که چون در حقیقت قائم به تک تک افراد است به افراد منسوب نمود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 681 و 682 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مومنین |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شیوه اطاعت مومنین از خدا و رسول
جمله «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» انشا است نه اخبار. مومنین نمى خواهند خبر دهند که ما شنیدیم و اطاعت کردیم بلکه مى خواهند به تعبیر فارسى بگویند: «بچشم، اطاعت». این تعبیر کنایه است از اینکه دعوت تو را اجابت کردیم؛ هم با ایمان قلبى و هم با عمل بدنى.
چون مؤمنین با گفتن «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» به طور مطلق و بدون هیچ قیدى اعلان اطاعت دادند، در نتیجه حق مقام ربوبیت را ادا کردند؛ لذا به دنبال آن حقى را که خداوند متعال براى آنان بر خود واجب کرده بود مسئلت نموده و گفتند: «غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ». کلمه مغفرت و غفران به معناى پوشاندن است و برگشت مغفرت خداى تعالى به دفع عذاب است که خود پوشاندن نواقص بنده در مرحله بندگى است، نواقصى که در قیامت که بنده به سوى پروردگارش برمى گردد فاش و هویدا مى شود.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : چون کلمه (سمع) در لغت کنایه گرفته مى شود از قبول و اذعان به قلب و کلمه اطاعت استعمال مى شود در رام بودن در عمل. پس با مجموع دو کلمه (سمع و طاعت) امر ایمان تمام و کامل مى گردد.
جمله (سَمِعْنا وَ أَطَعْنا) از ناحیه بنده، انجام دادن همه وظائفى است که در برابر مقام ربوبیت و دعوت خدا دارد. این وظائف و تکالیف همه آن حقى است که خدا براى خود به عهده بندگان گذاشته است که در کلمه عبادت خلاصه مى شود همچنانکه فرمود: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ» (ذاریات/57) و «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی» (یس/60).
خداى تعالى در برابر این حقى که براى خود قرار داده است، حقى هم براى بنده اش بر خود واجب ساخته است و آن آمرزش است که هیچ بنده اى در سعادت خود از آن بى نیاز نیست؛ از انبیا و رسولان بگیر تا پائین تر. لذا به ایشان وعده داد که در صورتى که اطاعتش کنند و بندگیش نمایند، ایشان را بیامرزد همچنانکه در اولین حکمى که براى آدم و فرزندانش تشریع کرد، فرمود: «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (بقره/38) و این نیست مگر همان آمرزش.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 682 و 683 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مومنین |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «اطاعت»
کلمه «اطاعت» به معناى مطاوعه است یعنى تاثیر پذیرى قوا و اعضاى آدمى در اثر فرمان کسى که به او امر مى کند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 684 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وحدت در بین ادیان الهی -
محمد سجاد ابراهيمي
احتمالا یکی از اهداف این ایه بیان این نکته است که در بین ادیان الهی هیچ گونه اختلافی نیست و همه دانه های یک تسبیح هستند و ایمان به یکی مستلزم ایمان به بقیه ادیان و انبیا و کتب است. موید سخن ما آیه سوره آل عمران است که می فرماید: «انّ الدین عند الله الاسلام». نیز در داستان انبیای گذشته نیز داریم که قرآن تکذیب یکی از انبیا را تکذیب تمامی انبیا معرفی کرده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : آیین- دین- شریعت- مذهب |
گوینده : محمد سجاد ابراهیمی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ایمان به ملائکه -
محمد سجاد ابراهيمي
این آیه می خواهد به نوعی موید تمامی ملائکه الهی باشد. زیرا یهود با جبرائیل دشمن بودند و از دلایلشان برای ایمان نیاوردن به اسلام، انزال وحی توسط جبرائیل به پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بود. احتمال دارد که این آیه خواسته است در لفافه این طرز تفکر را نقد کرده و با آوردن ملائکه در ادامه نام خداوند بگوید که ملائکه وابسته به خداوند هستند و همه کارهایشان مطابق دستور الهی است و به همین دلیل باید به آنها نیز ایمان داشت و دشمنی با آن ها دشمنی با خداوند است. (الله اعلم)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ملائکه |
گوینده : محمد سجاد ابراهیمی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وحدت در بین ادیان الهی -
محمد سجاد ابراهيمي
این آیه می خواهد توحید بین ادیان را بیان کند. می خواهد بگوید که چون همه انبیا از جانب خداوند هستند، در نتیجه ادیان الهی نیز دارای یک محور و یک هدف هستند؛ در نتیجه اگر کسی بخواهد به یکی از ادیان ایمان بیاورد به طور ناگزیر باید به بقیه ادیان الهی نیز ایمان بیاورد.
موید این معنا آیه سوره آل عمران است که می فرماید: «انّ الدین عند الله الاسلام». نیز در داستان انبیای گذشته داریم که قران تکذیب یکی از انبیا را تکذیب تمامی انبیا می داند.
(الله اعلم)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : آیین- دین- شریعت- مذهب |
گوینده : محمد سجاد ابراهیمی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توحید معاد ونبوت در یک ایه! -
عبدالله عبداللهي
1 یکى از مزایاى پیامبران بر سایر رهبران بشرى این است که آنان به سبب علم حضورى و شهودى نسبت به وحى و برنامه و مکتب خویش یقین و ایمان قاطع دارند و هیچ گونه تردید و تزلزلى در عقیده ى آنان راه ندارد
2 کسانى که در مکتب این پیامبر پرورش یافته اند نیز، به خدا، فرشتگان، کتاب هاى الهى و رسولان حق ایمان دارند و معتقدند که همه ى پیامبران داراى هدف واحدى هستند و براى یک منظور برانگیخته شده اند؛ ازاین رو زبان حالشان این است که «فرقى بین فرستادگان خدا نمى گذاریم »
3 مؤمنان پیوسته در مقام اعتراف به بندگى و عبودیت، مى گویند: پروردگارا نداى پیامبرانت را، که ما را به سوى تو مى خواندند، از جان و دل پذیرفتیم و در مقام پیروى و اطاعت برآمدیم ولى خداوندا! ما انسانیم و گاه غرایز بر ما چیره مى گردند و دچار لغزش مى شویم از تو انتظار آمرزش داریم که مسیر و سرانجام ما به سوى تو خواهد بود (این بخش از آیه نوعى آموزش دعا و مناجات به مؤمنان است)
4 تفاوتى بین فرستادگان خدا نیست؛ زیرا هدف همه ى پیامبران یکى است و آن توحید است البته ایمان به همه ى پیامبران و برنامه هاى آنها منافاتى با نسخ و کنار رفتن ادیان پیشین ندارد تعلیمات آنها همچون آموزش کلاس ها و مراحل درس است که برنامه ى درسى هر کلاسى براى همان پایه مفید است و پس از شروع کلاس بعدى برنامه هاى کلاس پیشین کنار مى رود، و در همان حال، احترام درس و معلم محفوظ است
5 در آیه ى فوق به همه اصول دین، یعنى توحید، نبوت و معاد اشاره شده است؛ ازاین رو آیه ى جامعى به شمار مى آید
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر قرآن مهر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اطاعت- پیروی |
گوینده : عبدالله عبداللهی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.