از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(وامنوا بما انزلت ):(و ایمان بیاورید به آنچه نازل کردم )یعنی به آنچه برمحمد(ص )نازل کردم (قرآن )ایمان بیاورید،(مصدقالما معکم ):(درحالی که قرآن کتابی را که نزد خود شماست تأیید میکند)چون دین خدا واحد است و آن اسلام است و آنچه در قرآن آمده ، تورات حقیقی را که از تحریف مصون مانده تصدیق می کند،(ولاتکونوا اول کافربه ):(و شما نخستین منکر آن نباشید)،چون اسلامی که محمد(ص )آورده همان دین واحد خداست ،درآخرین حد نهایی خویش و همانا امتداد سایر رسالات الهی است ،(شرع لکم من الدین ماوصی به نوحاوالذی اوحینا الیک )(37)،(ما دینی را برای شما تشریع کردیم که به نوح و سایرپیامبرانی که به تو وحی کردیم ،تشریع کرده بودیم )،(ولاتشتروا بایاتی ثمناقلیلا):(و آیات مرا به بهای اندک مفروشید)چون آنان برای کسب بهای اندک دنیوی احکام خدا راتحریف کردند و اصولا چه بهایی می تواند ارزش کلام الله را داشته باشد؟ و این آیه وصف احبار یهودی است که برای آنکه ریاست خود رااز دست ندهند راه خدا را تغییر می دهند تا از منافع مادی بهره مند شوند و ازبندگان خدا سوء استفاده کنند و به این ترتیب دین در نزد آنها چون حرفه وصناعتی می شود نه یک ایمان و عقیده ترقی بخش و راهگشا(و ایای فاتقون ):(واز من پروا داشته باشید)یعنی ازغضب من بترسید. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
Allah said next,

(And believe in what I have sent down, confirming that which is with you (the Tawrah and the Injil)) meaning, the Qur'an that Allah sent down to Muhammad , the unlettered Arab Prophet, as bringer of glad tidings, a warner and a light. The Qur'an contains the Truth from Allah and affirms what was revealed beforehand in the Tawrah and the Injil (the Gospel). Abu Al-`Aliyah said that Allah's statement,
(And believe in what I have sent down (this Qur'an), confirming that which is with you (the Tawrah and the Injil)) "means, `O People of the Book! Believe in what I sent down that conforms to what you have.' This is because they find the description of Muhammad recorded in the Tawrah and the Injil.'' Similar statements were attributed to Mujahid, Ar-Rabi` bin Anas and Qatadah.

Allah said,
(and be not the first to disbelieve therein).
Ibn `Abbas commented, "Do not become the first to disbelieve in the Qur'an (or Muhammad ), while you have more knowledge in it than other people.'' Abu Al-`Aliyah commented, "`Do not become the first to disbelieve in Muhammad, ' meaning from among the People of the Book, `after you hear that he was sent as a Prophet.''' Similar statements were attributed to Al-Hasan, As-Suddi and Ar-Rabi` bin Anas. Ibn Jarir stated that the Ayah (disbelieve therein 2:41) refers to the Qur'an, mentioned earlier in the Ayah,

(in what I have sent down (this Qur'an),)

Both statements are correct because they are inter-related. For instance, whoever disbelieves in the Qur'an will have disbelieved in Muhammad , and whoever disbelieves in Muhammad will have disbelieved in the Qur'an. Allah's statement,
(the first to disbelieve therein) means, do not become the first among the Children of Israel to disbelieve in it, for there were people from Quraysh and the Arabs in general who rejected Muhammad before the People of the Book disbelieved in him. We should state here that the Ayah is talking about the Children of Israel in specific, because the Jews in Al-Madinah were the first among the Children of Israel to be addressed by the Qur'an. Hence, their disbelief in the Qur'an means that they were the first among the People of the Book to disbelieve in it.
Allah's statement,

(and buy not with My verses a small price,) means, "Do not substitute faith in My Ayat and belief in My Prophet with the life of this world and its lusts which are minute and bound to end. '' Allah said,
(and have Taqwa of Me and Me alone).

Ibn Abi Hatim reported that Talq bin Habib said, "Taqwa is to work in Allah's obedience, on a light from Allah, hoping in Allah's mercy, and to avoid Allah's disobedience, on a light from Allah, fearing Allah's punishment.'' Allah's statement,

(and fear Me and Me alone) means, that Allah warns the People of the Book against intentionally hiding the truth and spreading the opposite of it, as well as, against defying the Messenger .

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر راهنما

1 - خداوند، فراخوان بنى اسرائیل به تصدیق قرآن و ایمان به آن

یبنى إسرائیل ... و ءامنوا بما أنزلت

2 - نازل کننده قرآن، خداوند است.

و ءامنوا بما أنزلت

مراد از «ما»ى موصوله در «بما انزلت» قرآن است.

3 - ایمان به قرآن و کافر نشدن به آن، از عهدهاى خدا با بنى اسرائیل

أوفوا بعهدى ... و ءامنوا بما أنزلت

4 - قرآن تصدیق کننده حقانیت کتابهاى آسمانى بنى اسرائیل (تورات، انجیل و...)

ءامنوا بما أنزلت مصدقاً لما معکم

مراد از «ما»ى موصوله در «لما معکم»: کتابهاى آسمانى بنى اسرائیل است که تورات و انجیل از مصداقهاى بارز و مورد نظر آن مى باشد. تصدیق (مصدر مصدّقاً) نسبت دادن صدق و درستى به کسى یا چیزى است. بنابراین «مصدقاً لما معکم»; یعنى: قرآن کتابهاى آسمانى شما را، راست و درست مى داند و حقانیت آنها را تصدیق مى کند.

5 - نزول قرآن از جانب خدا، دلیل ضرورت ایمان همگان به آن

ءامنوا بما أنزلت

هدف از آوردن «ما»ى موصوله و تبیین آن با جمله «أنزلت» به جاى قرآن و مانند آن، بیان علت حکم (لزوم ایمان) است; یعنى، چون قرآن را خداوند نازل کرده، باید بدان ایمان آورید.

6 - قرآن دلیلى بر حقانیت تورات و انجیل*

مصدقاً لما معکم

تصدیق کتابهاى آسمانى از سوى قرآن، مى تواند به این معنا باشد که: نزول قرآن موجب شد اخبار و پیشگوییهاى آن کتابها مبنى بر آمدن قرآن، تحقق یابد. بنابراین نزول قرآن، مایه اثبات راستى و درستى آن کتابها شد.

7 - خداوند، بنى اسرائیل (یهودیان و نصرانیان) را از انکار قرآن و کافر شدن به آن، بر حذر داشت.

و لاتکونوا أول کافر به

ضمیر در «به» مى تواند به «ما أنزلت» و یا به «ما معکم» برگردد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

8 - بنى اسرائیل در صورت کفر به قرآن، نکوهیده ترین و ناشایسته ترین کافران در پیشگاه خداوند خواهند بود.

و لاتکونوا أول کافر به

برداشت فوق مبتنى بر دو مقدمه روشن است: 1 ـ «أول» بودن در جمله «و لاتکونوا ...» به اعتبار رتبه و منزلت است، نه به لحاظ زمان; 2 ـ «أول» بودن قید توضیحى است، نه احترازى. بر این اساس جمله «و لاتکونوا ...»; یعنى، و به قرآن کافر نشوید که در این صورت اولین رتبه کفر از آن شما خواهد بود.

9 - بنى اسرائیل با انکار قرآن، خود پیشتاز کفر به کتابهاى آسمانى خویش خواهند بود.

و لاتکونوا أول کافر به

برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر در «به» به «ما معکم» برگردد. بنابراین جمله «و لاتکونوا ...» در ارتباط با جمله «ءامنوا بما أنزلت» چنین معنا مى شود: اى بنى اسرائیل! به قرآن ایمان آورید و از نخستین کسانى نباشید که به کتب آسمانى خود کافر مى شوند; یعنى، در صورت انکار قرآن کتابهاى آسمانى خود را انکار کرده اید.

10 - دستیابى به متاع دنیا، از هدفهاى یهود و نصارا در کفر به قرآن و انکار حقایق تورات و انجیل

و لاتشتروا بأیتى ثمناً قلیلا

کلمه «آیاتى» علاوه بر قرآن، شامل حقایق بیان شده در تورات و انجیل نیز هست. گویا آوردن اسم ظاهر (آیاتى) به جاى ضمیر «به»، براى تأمین این هدف باشد. قابل ذکر است که چون سخن درباره ایمان به قرآن بود، مصداق مورد نظر براى «آیاتى» حقایقى از تورات و انجیل است که دلیل بر حقانیت قرآن مى باشد.

11 - رسیدن به منافع دنیوى، از عوامل گرایش به کفر و انکار قرآن

و لاتشتروا بأیتى ثمناً قلیلا

12 - خداوند تنها مقامى که شایسته و بایسته ترسیدن و پروا داشتن است.

و إیّى فاتّقون

روشن است که پروا داشتن و ترسیدن از خدا، به لحاظ عذابها و کیفرهایى است که او براى خاطیان و گنهکاران مقرر فرموده است.

13 ـ ایمان به قرآن و التزام به حقایق دیگر کتابهاى آسمانى، مایه مصون ماندن از عذابهاى الهى است.

و إیّى فاتّقون

«اتقاء» (مصدر اتقوا); یعنى: در اختیار گرفتن وسیله اى براى مصون ماندن از حادثه ها و مشکلاتى که آدمى از پیشامدن آنها در هراس است. بنابراین «فاتقون»; یعنى، براى مصون ماندن از عذابهاى الهى باید وسیله اى در اختیار داشته باشید. فرازهاى پیشین بیان مى دارد که آن وسیله: ایمان به قرآن و التزام به حقایق کتابهاى آسمانى است.

14 - دین فروشى، مایه گرفتار شدن به عقوبتها و عذابهاى الهى است.

و لاتشتروا بأیتى ... و إیّى فاتقون

15 - نهراسیدن از پیامدهاى التزام به حقایق تورات و انجیل و ایمان به قرآن، از توصیه هاى خداوند به بنى اسرائیل

و لاتشتروا بأیتى ... و إیّى فاتقون

حصر در جمله «ایاى فاتقون» - پس از بیان لزوم ایمان و پرهیز از دین فروشى - به این اشاره دارد که: ایمان به قرآن و التزام به حقایق تورات و انجیل، ممکن است براى شما یهودیان و نصرانیان مشکلاتى را به همراه داشته باشد - که نباید از آنها در هراس باشید - و فقط از عذابهاى الهى بترسید.

16 - هر ثمنى که در قبال دین فروشى به دست آید - هر چند فراوان هم باشد - حقیر و ناچیز است.

و لاتشتروا بأیتى ثمناً قلیلا

کلمه «قلیلا» قید توضیحى براى «ثمناً» است; یعنى، ثمنى که در مقابل از دست دادن آیات الهى باشد اندک است، هر چند به ظاهر کلان و فراوان به نظر آید.

17 - پروا داشتن از خدا و نهراسیدن از غیر او، مستلزم ایمان به قرآن و پرهیز از دین فروشى است.

ءامنوا بما أنزلت ... و لاتشتروا بأیتى ثمناً قلیلا و إیّى فاتقون

18 - از امام باقر(ع) روایت شده: «... کان حیى بن اخطب و کعب بن الاشرف و آخرون من الیهود لهم مأکلة على الیهود فى کل سنةفکرهوا بطلانها بأمر نبى (ص) فحرفوا لذلک آیات من التوراة فیها صفته و ذکره، فذلک الثمن الذى ارید فى الآیة;(1)

... حیى بن اخطب و کعب بن اشرف و عده دیگرى از یهودیان مقررى سالانه داشتند که از یهود مى گرفتند و خوش نداشتند که به خاطر جریان پیامبر (ص) [و تثبیت رسالت آن حضرت] از آن مقررى محروم شوند و لذا آیاتى از تورات را که در آنها وصف و یاد رسول خدا(ص) بود تحریف کردند و این همان بهایى است که در آیه فوق ذکر شده است».
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مجمع البیان
«و آمنوا بما انزلت مصدّقاً لما معکم»

روى سخن این آیه نیز، قوم یهود است؛ به آنان مى فرماید: به قرآن که ازجانب خدا بر قلب مصفّاى محمّد فرود آمده است، ایمان بیاورید؛ که این کتاب، تصدیق کننده تورات شماست. و ایمان به قرآن، درحقیقت نوعى ایمان به تورات است؛ چراکه در تورات و انجیل نیز بسان قرآن به رسالت پیامبر نوید داده شده و ویژگیهاى آن حضرت نیز بروشنى آمده است؛ و با این بیان، قرآن تصدیق کننده کتابهاى پیشین است.

برخى نیز برآنند که منظور از «مصدّقاً لما معکم» این است که قرآن به درستى و حقّانیت تورات گواهى مى دهد و به آن اعتراف مى کند. امّا به اعتقاد ما، دیدگاه نخست بهتر است؛ زیرا این آیه شریفه، درپى برشمردن دلایل حقّانیت قرآن و پیامبر است و یهودیان را زیر باران نکوهش گرفته است که چرا به قرآن ایمان نمى آورند.

«ولاتکونوا اوّل کافرٍ به»

و نخستین کفر ورزنده به آن نباشید

از آنجا که نخستین گروه مخالف و کفرورزنده به قرآن و پیامبر، شرک گرایان قریش بودند و نه یهود، در تفسیر این فراز از آیه شریفه، چهار دیدگاه مطرح است:

1. دیدگاهى بر آن است که منظور آیه این است که در میان اهل کتاب، نخستین گروه کفرورزنده به آن نباشید.

2. منظور این است که شما در گروه پیشروان کفرورزنده به آن نباشید تا دیگران ازپىِ شما روان شوند.

3. دیدگاه سوّم، ضمیر متّصل در «به» را به پیامبر (ص) برمى گرداند و مى گوید مقصود این است که شما از انکارگران ویژگیهاى پیامبر نباشید.

4. و دیدگاه چهارم مى گوید: تفسیر آیه این است که: شما نخستین کسانى نباشید که کتاب دینى خود، تورات، را که در آن نوید آمدن آخرین پیامبر و ویژگیهاى او ذکر شده است، رها کنید.

طرفداران این دیدگاه - ازجمله «زجاج» - مى گویند: از آنجا که روى سخن آیه شریفه، دانشمندان دینى یهود است، روشن است که با انکار آنان پیروانشان نیز تورات را انکار مى کنند؛ به همین جهت قرآن هشدار مى دهد که شما تورات را که کتابى آسمانى است و آمدن آخرین پیامبر خدا را نوید مى دهد، انکار نکنید که نخستین گروه حق ستیزان خواهید شد.

و مى افزایند که ضمیر «به» در آیه شریفه به تورات برمى گردد، نه به قرآن؛ چرا که آنان با صداى بلند کفرشان را به قرآن اعلان مى کردند و این نکته جدیدى نبود که قرآن آن را بیان کند و به آنان هشدار دهد.

5. و على بن عیسى مى گوید: ممکن است منظور این باشد که نخستین گروه کفرورزنده به قرآن نباشید؛ چرا که در کتاب شما، تورات، درستى و حقّانیت قرآن و فرودآمدن آن نوید داده شده است.

آفت بدعتگذارى

با اینکه آفت ویرانگر کفر و کفرگرایى در هر حال گناهى سهمگین است، قرآن شریف به یهودیان هشدار مى دهد که نخستین کافران به قرآن و پیامبر نباشید؛ و بدینوسیله نشان مى دهد که سبقت گرفتن در کفر و ارتجاع، از گرایش به کفر ننگین تر و زشت تر است. و بر این اساس است که اگر آنان در کفر پیشتاز شوند، در حقیقت بدعتى را پایه گذارى کرده اند که دیگران ازپى آن خواهند رفت، و روشن است که کیفر گناه بدعتگذارى، از گناه عادى سهمگین تر است.

از پیشواى بزرگ توحید نقل کرده اند که فرمود:

مَنْ سنّى سنّةً حسنةً فله اجرها و اجر مَنْ عمل بها الى یوم القیامة و من سنّى سنّةً سیّئةً کان علیه وزرها و وزر مَنْ عمل بها الى یوم القیامة.»

هر کس سنّت و روش شایسته و عادلانه اى را بنیاد نهد، پاداش عمل به آن تا روز رستاخیز به او برمى گردد؛ و هرکه سنّت و روش ظالمانه و زشتى را پى افکند، گناه همه کسانى که بدان عمل مى کنند تا روز رستاخیز دامنگیر او خواهدشد.

«ولاتشتروا بآیاتى ثمناً قلیلاً»

در شأن نزول این فراز از آیه شریفه از حضرت باقر(ع) نقل کرده اند که: گروهى از یهود، همچون «حىّ بن اخطب» و «کعب الاشراف»، بر یهودیان واجب ساخته بودند که هر سال مالیاتى به آنان بدهند؛ و هنگامى که اسلام قوانین ظالمانه را باطل اعلان کرد، آنان نیز به انکار پیامبر (ص)، که در تورات نوید آمدن او و ویژگیهایش را خوانده بودند، پرداختند؛ و آیات تورات را تحریف کردند تا باجگیریها و گرفتن مالیاتهاى ظالمانه همچنان ادامه یابد. از این رو، منظور از «ثمناً قلیلاً» هشدار است که آیات و کتاب خود را به بهاى ناچیز مفروشید.

«و ایّاى فاتّقون»

و [در این گناه دین فروشى و انکار قرآن و پیامبر،] از خدا پروا کنید

روشن است که وقتى قرآن هشدار مى دهد آیات خدا را به بهایى ناچیز نفروشید، معنایش این نیست که اگر به بهایى هنگفت بفروشید، گناه ندارد، بلکه منظور این است که اگر تمامى دنیا را هم دربرابر آن بگیرید، باخته اید و زیان کرده اید، و کیفر شما آتش دوزخ است؛ بنابراین هرگز چنین نکنید.

این آیه شریفه، بسان این آیه است که مى فرماید:

«وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ اِلهَاً آخَرَ لابُرْهان لَهُ بِهِ ...»(135)

هر که خداى دیگرى را با خداى یگانه بخواند، براى آن برهانى نخواهد داشت، و حسابش تنها با پروردگارش است؛ براستى که کافران رستگار نخواهند شد.

در این آیه نیز منظور این است که مشرک هیچگاه برهانى بر شرک خود نخواهد داشت، و باید به راه توحید و تقوا بازگردد؛ چرا که در غیر اینصورت، روى رستگارى را نخواهد دید.

بلاى اجتماعى رشوه

این نکته نیز از آیه شریفه دریافت مى شود که گرفتن رشوه براى بیان احکام و مقررّات دینى حرام است؛ چرا که آنچه بیان مى شود، یا برابر با احکام خداست که وظیفه هر دیندار و دین باور آگاهى است که آن را بیان کند، و یا با مقررّات الهى بیگانه است که نه تنها نباید بیان شود که باید ترک گردد. با این توضیح، رشوه در هر دو صورت حرام است.

و این خطاب، نه تنها به دانشمندان یهود است، بلکه روحانى نمایان دنیاپرست و توجیه گران ستم و بیداد جهان اسلام را نیز شامل مى شود که براى بدست آوردن دل قدرتمندان خودکامه و کسب جاه و جلال دروغین و ارزشهاى مادّى حاضرند جنایتها را توجیه و دژخیمان را بزک کنند، احکام خدا را تحریف کنند و همه آیات و روایات را به دلخواه سلطه گران تفسیر و تأویل کنند.


[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف

(و آمنوا بما أنزلت مصدقا لما معکم و لا تکونوا أول کافر به ) أول من کفر به ، أو أول فریق أو فوج کافر به ، و لایکن کل واحد منکم أول کافر به ، کقولک : کسانا حلة، أی کل واحد منا. و هذا تعریض بأنه کان یجب أن یکونوا أول من یؤمن به لمعرفتهم به و بصفته . و لانهم کانوا المبشرین بزمان من أوحی إلیه و المستفتحین علی الذین کفروا به ، و کانوا یعدون اتباعه أول الناس کلهم ، فلما بعث کان أمرهم علی العکس کقوله (لم یکن الذین کفروا من أهل الکتاب و المشرکین منفکین حتی تأتیهم البینة) إلی قوله : و ما تفرق الدین أوتوا الکتاب إلا من بعد ما جاءتهم البینة)، (فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به ). و یجوز أن یراد: و لا تکونوا مثل أول کافر به ، یعنی من أشرک به من أهل مکة. أی : و لا تکونوا و أنتم تعرفونه مذکورا فی التوراة موصوفا، مثل من لم یعرفه و هو مشرک لا کتاب له . و قیل : الضمیر فی "به " لما معکم ، لانهم إذا کفروا بما یصدقه فقد کفروا به . و الاشتراء استعارة للاستبدال کقوله تعالی (اشتروا الضلالة بالهدی ) و قوله : * کما اشتری المسلم إذ تنصرا * و قوله : * فإنی شریت الحلم بعدک بالجهل * یعنی و لا تستبدلوا بَیاتی ثمنا و إلا فالثمن هو المشتری به . و الثمن القلیل الریاسة التی کانت لهم فی قومهم ، خافوا علیها الفوات لو أصبحوا أتباعا لرسول الله صلی الله علیه و سلم فاستبدلوها و هی بدل قلیل و متاع یسیر بَیات الله و بالحق الذی کل کثیر إلیه قلیل ، و کل کبیر إلیه حقیر، فما بال القلیل الحقیر. و قیل کانت عامتهم یعطون أحبارهم من زروعهم و ثمارهم ، و یهدون إلیهم الهدایا، و یرشونهم الرشا علی تحریفهم الکلم ، و تسهیلهم لهم ما صعب علیهم من الشرائع . و کان ملوکهم یدرون علیهم الاموال لیکتموا أویحرفوا [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ (41)
چون امر به ایمان مقصود بالذات و عمده است در وفاء به عهود، و سایر مأمورات متفرع بر آن است؛ لذا خطاب فرماید که:

وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ‌: و ایمان بیاورید (اى بنى اسرائیل) به آنچه نازل فرمودم که قرآن مجید است، مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ‌: در حالتى که تصدیق کننده است مر آنچه را با شما مى‌باشد، یعنى تورات که قرآن موافق آن است در وصف حضرت خاتم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم یا در توحید و عدل و معتقدات حقه. پس تصدیق به تورات آسمانى لازمه‌اش تصدیق به قرآن است.
نکته: قید به مصدّقیت قرآن نسبت به کتب سابقه، تنبیه است بر آنکه اتباع آن کتب منافى با ایمان نیست، بلکه موجب ایمان باشد، و لذا بر سبیل تعریض بعد از آن مى‌فرماید: وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ‌: و نبوده باشید اول کسانى که کافر شدند به قرآن؛ یعنى واجب است بر شما اول کسى باشید که ایمان آورده است به قرآن؛ زیرا شما نظر در معجزات آن نمائید و علم به شأن و مقام آن دارید، و مبشّر این پیغمبر و کتابش بودید پیش از بعثت این پیغمبر و نزول کتابش. یا مباشید از آن کسانى که کافر شده‌اند به آنچه با او است، زیرا هر که ایمان نیاورد به قرآن، حقیقتا ایمان نیاورده است به آنچه مصدق آنست از تورات و انجیل. یا نباشید اول سابق به کفر و پیشواى کفر که مردمان به شما اقتدا کنند، در کفر به قرآن. یا نباشید اول کافر و جاحد اوصاف پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که اوصافش در کتاب شما مذکور است.

تفسیر اثنا عشرى ج‌1 130

ً: و بدل نکنید به آیات کتاب من که تورات است، بها و ثمن اندک را. مراد علماى یهودند که به سبب هدایا، احکام تورات و اوصاف پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را تغییر دادند؛ چنانچه از حضرت باقر علیه السّلام مروى است که علماى یهود مانند
کعب بن اشرف وحى بن اخطب هر ساله مرسومات از زراعات و میوجات قوم مى‌گرفتند و هدایا از ملوک به آنها مى‌رسید. ترسیدند که تابع حضرت خاتم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شوند، رسومات و هدایا از آنها قطع شود؛ لذا در مقام انکار برآمدند. حق تعالى فرمود: بدل نکنید به مقابل آیات من ثمن اندک را. وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ‌: و از من پس بیاندیشید در استبدال احکام کتاب سبحانى به حطام دنیاى فانى.

تبصره: آیه شریفه شامل است این امّت را که اول کافر به احکام قرآن مباشید، تا دیگران از شما تعلیم و تأسى به شما کنند در مخالفت، و تبدیل فرامین مقدس الهى را ننمائید به سبب مال و منال دنیوى. و نیز آیه شریفه دالّ است بر تحریم گرفتن رشوه در احکام دینیه؛ زیرا امر از دو قسم خارج نیست. یا آنکه گرفتن رشوه در موردى است که اظهار آن واجب است؛ و یا در امرى است که اظهارش حرام مى‌باشد. در هر دو صورت گرفتن رشوه بر مخالفت حرام است، و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در حدیثى به عمّار فرماید: و امّا الرّشاء فى الاحکام فانّ ذلک الکفر باللّه العظیم‌ «1». یعنى: و امّا رشوه گرفتن در احکام، پس به درستى که آن کفر به خداى عظیم است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ (41)

ترجمه‌

و ایمان بیاورید بآنچه فرستادم که تصدیق کننده است آنچه را با شما است و نباشید نخست منکر آن و مبادله منمائید بآیت‌هاى من بهاى اندک را و از من بترسید..

تفسیر

مطلوب ایمان بقرآن است که در آن ذکر شده است نبوت محمد (ص) و ولایت على (ع) و اولاد اطهارش با آنکه قرآن مصدق توریة است که در آن هم این دو امر ذکر شده بود و آنچه نهى شده است انکار قرآن است که ملازم با انکار نبوت و ولایت است چون یهود مدینه انکار نمودند و خیانت کردند و گفتند ما میدانیم محمد (ص) پیغمبر است و على (ع) وصى او است ولى شما دو نفر آندو نیستید آندو بعد از پانصد سال دیگر مى‌آیند و گفته‌اند این آیه کنایه است از خداوند بآنها زیرا آنها باید اول مؤمن بقرآن و محمد (ص) و على (ع) باشند نه اول کافر بآنها براى آنکه آنان معجزات باهرات را مشاهده نمودند و دقت و امتحان کردند و یقین براى ایشان حاصل شد بلکه بشارت میدادند بظهور آنحضرت و منتظر فتوحات او بودند و در مجمع از حضرت باقر (ع) نقل نموده که در تفسیر این آیه فرمود حى بن اخطب و کعب بن اشرف و سایر علماء یهود از قبل یهودان در هر سال موظف بودند و از آن ارتزاق مینمودند و باین جهت نمیخواستند که وظیفه آنها براى نبوت پیغمبر خاتم (ص) از بین برود لذا تغییر دادند آیاتیرا که در توریة بود که در آنها ذکر آنحضرت و بیان صفات او شده بود و ثمنیکه خداوند در این آیه شریفه ذکر فرموده است همان مقررى احبار یهود است.
نصح و تحذیر شیخ مشایخ متأخرین مدار آسیاى فقاهت ضرب المثل علم و
زهادت حجة الفرقة الناجیة و امین البارى مرتضى بن محمد امین الانصارى قدس اللّه تعالى اسراره کما نشر فى الافاق اثاره در کتاب مکاسب فرموده که باید طالب علم منقطع باشد از اسباب ظاهرى رزق از قبیل گرفتن وظائف و موقوفات مدارس و مراوده با اغنیاء و تجار و علمائى که نفعى ندارد مراوده با آنها جز گرفتن وجوهات از قبیل خمس و زکوة و رد مظالم از ایشان و جمع بین ادله که دلالت دارد بر وجوب تفقه در دین و اجتهاد و ادله که دلالت دارد بر وجوب اکتساب و ترک تحمیل و کلّ شدن بر مردم که موجب استحقاق لعن است بآنستکه باید طلب علم متوکل بخدا باشد و خود را کل بر مردم ننماید و تحصیل معاش از طریق حلال کند چنانچه امیر المؤمنین (ع) براى بستان یهودى آب‌کشى مینمود و حضرت داود على نبینا و آله و علیه السلام چون در ابتدا امر از بیت المال ارتزاق مینمود خطاب از جانب رب الارباب رسید که تو خوب بنده هستى اگر از بیت المال ارتزاق ننمائى و بدست خود کار کنى لذا آنحضرت چهل روز گریه کرد تا خداوند آهن را براى او نرم فرمود و هر روز یک زره میساخت و هزار درهم میفروخت تا سیصد و شصت زره ساخت و مستغنى شد و دیگر از بیت المال ارتزاق نفرمود و از حضرت صادق (ع) روایت شده است که نیست از ما کسیکه دنیاى خود را براى آخرت خود ترک نماید و نه کسیکه آخرت خود را براى دنیاى خود ترک کند و عبادت هفتاد جزء دارد که افضل آنها طلب حلال است و بنظر حقیر اگر علماء و طلاب بتوانند از قبل مردم اعاشه ننمایند هم محترم‌ترند هم راحت‌تر هم مواعظ و نصائحشان مؤثرتر است و هم اطمینان و وثوق مردم بایشان زیادتر هم این خطرات که براى علماء یهود روى داد براى ایشان روى نمیدهد چون فروختن آیات الهى را بثمن قلیل منحصر در تحریف و تغییر ظاهر آیه نیست بلکه اگر خداى نکرده براى خوش آمد مردم یک حکم خداوند را مطابق سلیقه و توقع طرف معنى نمایند مشمول همین آیه خواهند بود پناه مى‌برم بخدا اگر براى جلب توجه ظالمى حکم بغیر ما انزل اللّه بدهند که بنص آیات شریفه الهیه ظالم و فاسق و کافر میشوند و همچنین است حال خطبا و اهل منبر اگر براى خوش آمد بانى و مستمع و آقا و وزیر و امیر باقتضاء مقام آیات الهى و اخبار ائمه اطهار را تفسیر و تاویل نمایند و تغییرى در معنى ظاهر آن بدهند و مدح بى‌جا و ذم بى‌مورد از اشخاص بنمایند اگرچه مدح و ذم با مورد و محلش هم مطلقا حسنى ندارد زیرا اگر ممدوح حضور داشته باشد در صورت اهلیت لابد باحیا است وخجل میشود و هرچه باشد اسباب غرور و خود پسندى میگردد و اگر مذموم غائب باشد مذمت او غیبت است و بدون مجوز شرعى حرام بلى مدح صالح در غیاب و ذم قابل در حضور با شرائطش خوب است در هر حال منبر مقام رفیعى است که جایگاه خلفاء و اولیاء خدا و نواب ایشان است خیلى قبیح است کسیکه بهیچ وجه صلاحیت ندارد پاى بر عرشه منبر نهد و هرچه دلش میخواهد بگوید و ملتزم بصحت و سقم آن نباشد و فقط منظورش تامین دنیاى دنى باشد دروغ مطلقا حرام و از معاصى کبیره است چه رسد بآنکه کذب بخدا و رسول و ائمه اطهار باشد و این زمان بقدرى رائج شده که کمتر منبرى مى‌بینم که خالى از آن باشد چون زحمت نمى‌کشند و ملاحظه تواریخ و سیر را نمى‌نمایند و بکتب اخبار ائمه اطهار مراجعه نمى‌کنند در صورتى که متون روایات خیلى مبکى‌تر و مؤثرتر است و خریدارى مى‌نمایند مانند آنخطیب که امام (ع) در باره‌اش فرمود رضاى مخلوق را بغضب خالق خریدارى نمودى و میفروشند آیات خدا و اخبار ائمه اطهار را بثمن قلیل و از خدا نمیترسند و از علما شرم نمیکنند اقلا یکى از کتب مقاتل را که نسبتا معتبر باشد خوب است بخوانند بعد منبر بروند اگرچه انصاف آنستکه عمده تقصیر با مردم است زیرا تا آنها این طور نباشند کسى طالبشان نمیشود یا باید مطابق هواى نفس مردم سخن‌رانى و نقالى و لفاظى و بافندگى و آوازه خوانى بکنند و نامعقول داخل معقول و فلسفه شوند و بى‌معرفت عرفان بافى نمایند یا باید حلیف بیت و رضیع ثدى دق کردند خداوند فرج امام زمان را برساند یا اسلام را شوکت دهد که علما بتوانند امر به معروف و نهى از منکر کنند در هر حال خوب است آقایان خطبا و ذاکرین این یک شعار بزرگ اسلام و مذهب شیعه را که بزرگترین وسیله نجات اهل ایمان است و تا بحال بحمد اللّه تعالى باقى مانده از این کدورات پاک نمایند که خداى نکرده بواسطه بى‌عنایتى صاحبان حقیقیش از میان نرود و رواجش زیادتر شود و فوائد و ثمراتش افزون گردد انشاء اللّه تعالى زبان درازى شد معذرت میخواهم. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.