● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
Allah said next,
(And believe in what I have sent down, confirming that which is with you (the Tawrah and the Injil)) meaning, the Qur'an that Allah sent down to Muhammad , the unlettered Arab Prophet, as bringer of glad tidings, a warner and a light. The Qur'an contains the Truth from Allah and affirms what was revealed beforehand in the Tawrah and the Injil (the Gospel). Abu Al-`Aliyah said that Allah's statement,
(And believe in what I have sent down (this Qur'an), confirming that which is with you (the Tawrah and the Injil)) "means, `O People of the Book! Believe in what I sent down that conforms to what you have.' This is because they find the description of Muhammad recorded in the Tawrah and the Injil.'' Similar statements were attributed to Mujahid, Ar-Rabi` bin Anas and Qatadah.
Allah said,
(and be not the first to disbelieve therein).
Ibn `Abbas commented, "Do not become the first to disbelieve in the Qur'an (or Muhammad ), while you have more knowledge in it than other people.'' Abu Al-`Aliyah commented, "`Do not become the first to disbelieve in Muhammad, ' meaning from among the People of the Book, `after you hear that he was sent as a Prophet.''' Similar statements were attributed to Al-Hasan, As-Suddi and Ar-Rabi` bin Anas. Ibn Jarir stated that the Ayah (disbelieve therein 2:41) refers to the Qur'an, mentioned earlier in the Ayah,
(in what I have sent down (this Qur'an),)
Both statements are correct because they are inter-related. For instance, whoever disbelieves in the Qur'an will have disbelieved in Muhammad , and whoever disbelieves in Muhammad will have disbelieved in the Qur'an. Allah's statement,
(the first to disbelieve therein) means, do not become the first among the Children of Israel to disbelieve in it, for there were people from Quraysh and the Arabs in general who rejected Muhammad before the People of the Book disbelieved in him. We should state here that the Ayah is talking about the Children of Israel in specific, because the Jews in Al-Madinah were the first among the Children of Israel to be addressed by the Qur'an. Hence, their disbelief in the Qur'an means that they were the first among the People of the Book to disbelieve in it.
Allah's statement,
(and buy not with My verses a small price,) means, "Do not substitute faith in My Ayat and belief in My Prophet with the life of this world and its lusts which are minute and bound to end. '' Allah said,
(and have Taqwa of Me and Me alone).
Ibn Abi Hatim reported that Talq bin Habib said, "Taqwa is to work in Allah's obedience, on a light from Allah, hoping in Allah's mercy, and to avoid Allah's disobedience, on a light from Allah, fearing Allah's punishment.'' Allah's statement,
(and fear Me and Me alone) means, that Allah warns the People of the Book against intentionally hiding the truth and spreading the opposite of it, as well as, against defying the Messenger .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - خداوند، فراخوان بنى اسرائیل به تصدیق قرآن و ایمان به آن
یبنى إسرائیل ... و ءامنوا بما أنزلت
2 - نازل کننده قرآن، خداوند است.
و ءامنوا بما أنزلت
مراد از «ما»ى موصوله در «بما انزلت» قرآن است.
3 - ایمان به قرآن و کافر نشدن به آن، از عهدهاى خدا با بنى اسرائیل
أوفوا بعهدى ... و ءامنوا بما أنزلت
4 - قرآن تصدیق کننده حقانیت کتابهاى آسمانى بنى اسرائیل (تورات، انجیل و...)
ءامنوا بما أنزلت مصدقاً لما معکم
مراد از «ما»ى موصوله در «لما معکم»: کتابهاى آسمانى بنى اسرائیل است که تورات و انجیل از مصداقهاى بارز و مورد نظر آن مى باشد. تصدیق (مصدر مصدّقاً) نسبت دادن صدق و درستى به کسى یا چیزى است. بنابراین «مصدقاً لما معکم»; یعنى: قرآن کتابهاى آسمانى شما را، راست و درست مى داند و حقانیت آنها را تصدیق مى کند.
5 - نزول قرآن از جانب خدا، دلیل ضرورت ایمان همگان به آن
ءامنوا بما أنزلت
هدف از آوردن «ما»ى موصوله و تبیین آن با جمله «أنزلت» به جاى قرآن و مانند آن، بیان علت حکم (لزوم ایمان) است; یعنى، چون قرآن را خداوند نازل کرده، باید بدان ایمان آورید.
6 - قرآن دلیلى بر حقانیت تورات و انجیل*
مصدقاً لما معکم
تصدیق کتابهاى آسمانى از سوى قرآن، مى تواند به این معنا باشد که: نزول قرآن موجب شد اخبار و پیشگوییهاى آن کتابها مبنى بر آمدن قرآن، تحقق یابد. بنابراین نزول قرآن، مایه اثبات راستى و درستى آن کتابها شد.
7 - خداوند، بنى اسرائیل (یهودیان و نصرانیان) را از انکار قرآن و کافر شدن به آن، بر حذر داشت.
و لاتکونوا أول کافر به
ضمیر در «به» مى تواند به «ما أنزلت» و یا به «ما معکم» برگردد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
8 - بنى اسرائیل در صورت کفر به قرآن، نکوهیده ترین و ناشایسته ترین کافران در پیشگاه خداوند خواهند بود.
و لاتکونوا أول کافر به
برداشت فوق مبتنى بر دو مقدمه روشن است: 1 ـ «أول» بودن در جمله «و لاتکونوا ...» به اعتبار رتبه و منزلت است، نه به لحاظ زمان; 2 ـ «أول» بودن قید توضیحى است، نه احترازى. بر این اساس جمله «و لاتکونوا ...»; یعنى، و به قرآن کافر نشوید که در این صورت اولین رتبه کفر از آن شما خواهد بود.
9 - بنى اسرائیل با انکار قرآن، خود پیشتاز کفر به کتابهاى آسمانى خویش خواهند بود.
و لاتکونوا أول کافر به
برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر در «به» به «ما معکم» برگردد. بنابراین جمله «و لاتکونوا ...» در ارتباط با جمله «ءامنوا بما أنزلت» چنین معنا مى شود: اى بنى اسرائیل! به قرآن ایمان آورید و از نخستین کسانى نباشید که به کتب آسمانى خود کافر مى شوند; یعنى، در صورت انکار قرآن کتابهاى آسمانى خود را انکار کرده اید.
10 - دستیابى به متاع دنیا، از هدفهاى یهود و نصارا در کفر به قرآن و انکار حقایق تورات و انجیل
و لاتشتروا بأیتى ثمناً قلیلا
کلمه «آیاتى» علاوه بر قرآن، شامل حقایق بیان شده در تورات و انجیل نیز هست. گویا آوردن اسم ظاهر (آیاتى) به جاى ضمیر «به»، براى تأمین این هدف باشد. قابل ذکر است که چون سخن درباره ایمان به قرآن بود، مصداق مورد نظر براى «آیاتى» حقایقى از تورات و انجیل است که دلیل بر حقانیت قرآن مى باشد.
11 - رسیدن به منافع دنیوى، از عوامل گرایش به کفر و انکار قرآن
و لاتشتروا بأیتى ثمناً قلیلا
12 - خداوند تنها مقامى که شایسته و بایسته ترسیدن و پروا داشتن است.
و إیّى فاتّقون
روشن است که پروا داشتن و ترسیدن از خدا، به لحاظ عذابها و کیفرهایى است که او براى خاطیان و گنهکاران مقرر فرموده است.
13 ـ ایمان به قرآن و التزام به حقایق دیگر کتابهاى آسمانى، مایه مصون ماندن از عذابهاى الهى است.
و إیّى فاتّقون
«اتقاء» (مصدر اتقوا); یعنى: در اختیار گرفتن وسیله اى براى مصون ماندن از حادثه ها و مشکلاتى که آدمى از پیشامدن آنها در هراس است. بنابراین «فاتقون»; یعنى، براى مصون ماندن از عذابهاى الهى باید وسیله اى در اختیار داشته باشید. فرازهاى پیشین بیان مى دارد که آن وسیله: ایمان به قرآن و التزام به حقایق کتابهاى آسمانى است.
14 - دین فروشى، مایه گرفتار شدن به عقوبتها و عذابهاى الهى است.
و لاتشتروا بأیتى ... و إیّى فاتقون
15 - نهراسیدن از پیامدهاى التزام به حقایق تورات و انجیل و ایمان به قرآن، از توصیه هاى خداوند به بنى اسرائیل
و لاتشتروا بأیتى ... و إیّى فاتقون
حصر در جمله «ایاى فاتقون» - پس از بیان لزوم ایمان و پرهیز از دین فروشى - به این اشاره دارد که: ایمان به قرآن و التزام به حقایق تورات و انجیل، ممکن است براى شما یهودیان و نصرانیان مشکلاتى را به همراه داشته باشد - که نباید از آنها در هراس باشید - و فقط از عذابهاى الهى بترسید.
16 - هر ثمنى که در قبال دین فروشى به دست آید - هر چند فراوان هم باشد - حقیر و ناچیز است.
و لاتشتروا بأیتى ثمناً قلیلا
کلمه «قلیلا» قید توضیحى براى «ثمناً» است; یعنى، ثمنى که در مقابل از دست دادن آیات الهى باشد اندک است، هر چند به ظاهر کلان و فراوان به نظر آید.
17 - پروا داشتن از خدا و نهراسیدن از غیر او، مستلزم ایمان به قرآن و پرهیز از دین فروشى است.
ءامنوا بما أنزلت ... و لاتشتروا بأیتى ثمناً قلیلا و إیّى فاتقون
18 - از امام باقر(ع) روایت شده: «... کان حیى بن اخطب و کعب بن الاشرف و آخرون من الیهود لهم مأکلة على الیهود فى کل سنةفکرهوا بطلانها بأمر نبى (ص) فحرفوا لذلک آیات من التوراة فیها صفته و ذکره، فذلک الثمن الذى ارید فى الآیة;(1)
... حیى بن اخطب و کعب بن اشرف و عده دیگرى از یهودیان مقررى سالانه داشتند که از یهود مى گرفتند و خوش نداشتند که به خاطر جریان پیامبر (ص) [و تثبیت رسالت آن حضرت] از آن مقررى محروم شوند و لذا آیاتى از تورات را که در آنها وصف و یاد رسول خدا(ص) بود تحریف کردند و این همان بهایى است که در آیه فوق ذکر شده است».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
«و آمنوا بما انزلت مصدّقاً لما معکم»
روى سخن این آیه نیز، قوم یهود است؛ به آنان مى فرماید: به قرآن که ازجانب خدا بر قلب مصفّاى محمّد فرود آمده است، ایمان بیاورید؛ که این کتاب، تصدیق کننده تورات شماست. و ایمان به قرآن، درحقیقت نوعى ایمان به تورات است؛ چراکه در تورات و انجیل نیز بسان قرآن به رسالت پیامبر نوید داده شده و ویژگیهاى آن حضرت نیز بروشنى آمده است؛ و با این بیان، قرآن تصدیق کننده کتابهاى پیشین است.
برخى نیز برآنند که منظور از «مصدّقاً لما معکم» این است که قرآن به درستى و حقّانیت تورات گواهى مى دهد و به آن اعتراف مى کند. امّا به اعتقاد ما، دیدگاه نخست بهتر است؛ زیرا این آیه شریفه، درپى برشمردن دلایل حقّانیت قرآن و پیامبر است و یهودیان را زیر باران نکوهش گرفته است که چرا به قرآن ایمان نمى آورند.
«ولاتکونوا اوّل کافرٍ به»
و نخستین کفر ورزنده به آن نباشید
از آنجا که نخستین گروه مخالف و کفرورزنده به قرآن و پیامبر، شرک گرایان قریش بودند و نه یهود، در تفسیر این فراز از آیه شریفه، چهار دیدگاه مطرح است:
1. دیدگاهى بر آن است که منظور آیه این است که در میان اهل کتاب، نخستین گروه کفرورزنده به آن نباشید.
2. منظور این است که شما در گروه پیشروان کفرورزنده به آن نباشید تا دیگران ازپىِ شما روان شوند.
3. دیدگاه سوّم، ضمیر متّصل در «به» را به پیامبر (ص) برمى گرداند و مى گوید مقصود این است که شما از انکارگران ویژگیهاى پیامبر نباشید.
4. و دیدگاه چهارم مى گوید: تفسیر آیه این است که: شما نخستین کسانى نباشید که کتاب دینى خود، تورات، را که در آن نوید آمدن آخرین پیامبر و ویژگیهاى او ذکر شده است، رها کنید.
طرفداران این دیدگاه - ازجمله «زجاج» - مى گویند: از آنجا که روى سخن آیه شریفه، دانشمندان دینى یهود است، روشن است که با انکار آنان پیروانشان نیز تورات را انکار مى کنند؛ به همین جهت قرآن هشدار مى دهد که شما تورات را که کتابى آسمانى است و آمدن آخرین پیامبر خدا را نوید مى دهد، انکار نکنید که نخستین گروه حق ستیزان خواهید شد.
و مى افزایند که ضمیر «به» در آیه شریفه به تورات برمى گردد، نه به قرآن؛ چرا که آنان با صداى بلند کفرشان را به قرآن اعلان مى کردند و این نکته جدیدى نبود که قرآن آن را بیان کند و به آنان هشدار دهد.
5. و على بن عیسى مى گوید: ممکن است منظور این باشد که نخستین گروه کفرورزنده به قرآن نباشید؛ چرا که در کتاب شما، تورات، درستى و حقّانیت قرآن و فرودآمدن آن نوید داده شده است.
آفت بدعتگذارى
با اینکه آفت ویرانگر کفر و کفرگرایى در هر حال گناهى سهمگین است، قرآن شریف به یهودیان هشدار مى دهد که نخستین کافران به قرآن و پیامبر نباشید؛ و بدینوسیله نشان مى دهد که سبقت گرفتن در کفر و ارتجاع، از گرایش به کفر ننگین تر و زشت تر است. و بر این اساس است که اگر آنان در کفر پیشتاز شوند، در حقیقت بدعتى را پایه گذارى کرده اند که دیگران ازپى آن خواهند رفت، و روشن است که کیفر گناه بدعتگذارى، از گناه عادى سهمگین تر است.
از پیشواى بزرگ توحید نقل کرده اند که فرمود:
مَنْ سنّى سنّةً حسنةً فله اجرها و اجر مَنْ عمل بها الى یوم القیامة و من سنّى سنّةً سیّئةً کان علیه وزرها و وزر مَنْ عمل بها الى یوم القیامة.»
هر کس سنّت و روش شایسته و عادلانه اى را بنیاد نهد، پاداش عمل به آن تا روز رستاخیز به او برمى گردد؛ و هرکه سنّت و روش ظالمانه و زشتى را پى افکند، گناه همه کسانى که بدان عمل مى کنند تا روز رستاخیز دامنگیر او خواهدشد.
«ولاتشتروا بآیاتى ثمناً قلیلاً»
در شأن نزول این فراز از آیه شریفه از حضرت باقر(ع) نقل کرده اند که: گروهى از یهود، همچون «حىّ بن اخطب» و «کعب الاشراف»، بر یهودیان واجب ساخته بودند که هر سال مالیاتى به آنان بدهند؛ و هنگامى که اسلام قوانین ظالمانه را باطل اعلان کرد، آنان نیز به انکار پیامبر (ص)، که در تورات نوید آمدن او و ویژگیهایش را خوانده بودند، پرداختند؛ و آیات تورات را تحریف کردند تا باجگیریها و گرفتن مالیاتهاى ظالمانه همچنان ادامه یابد. از این رو، منظور از «ثمناً قلیلاً» هشدار است که آیات و کتاب خود را به بهاى ناچیز مفروشید.
«و ایّاى فاتّقون»
و [در این گناه دین فروشى و انکار قرآن و پیامبر،] از خدا پروا کنید
روشن است که وقتى قرآن هشدار مى دهد آیات خدا را به بهایى ناچیز نفروشید، معنایش این نیست که اگر به بهایى هنگفت بفروشید، گناه ندارد، بلکه منظور این است که اگر تمامى دنیا را هم دربرابر آن بگیرید، باخته اید و زیان کرده اید، و کیفر شما آتش دوزخ است؛ بنابراین هرگز چنین نکنید.
این آیه شریفه، بسان این آیه است که مى فرماید:
«وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ اِلهَاً آخَرَ لابُرْهان لَهُ بِهِ ...»(135)
هر که خداى دیگرى را با خداى یگانه بخواند، براى آن برهانى نخواهد داشت، و حسابش تنها با پروردگارش است؛ براستى که کافران رستگار نخواهند شد.
در این آیه نیز منظور این است که مشرک هیچگاه برهانى بر شرک خود نخواهد داشت، و باید به راه توحید و تقوا بازگردد؛ چرا که در غیر اینصورت، روى رستگارى را نخواهد دید.
بلاى اجتماعى رشوه
این نکته نیز از آیه شریفه دریافت مى شود که گرفتن رشوه براى بیان احکام و مقررّات دینى حرام است؛ چرا که آنچه بیان مى شود، یا برابر با احکام خداست که وظیفه هر دیندار و دین باور آگاهى است که آن را بیان کند، و یا با مقررّات الهى بیگانه است که نه تنها نباید بیان شود که باید ترک گردد. با این توضیح، رشوه در هر دو صورت حرام است.
و این خطاب، نه تنها به دانشمندان یهود است، بلکه روحانى نمایان دنیاپرست و توجیه گران ستم و بیداد جهان اسلام را نیز شامل مى شود که براى بدست آوردن دل قدرتمندان خودکامه و کسب جاه و جلال دروغین و ارزشهاى مادّى حاضرند جنایتها را توجیه و دژخیمان را بزک کنند، احکام خدا را تحریف کنند و همه آیات و روایات را به دلخواه سلطه گران تفسیر و تأویل کنند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
(و آمنوا بما أنزلت مصدقا لما معکم و لا تکونوا أول کافر به ) أول من کفر به ، أو أول فریق أو فوج کافر به ، و لایکن کل واحد منکم أول کافر به ، کقولک : کسانا حلة، أی کل واحد منا. و هذا تعریض بأنه کان یجب أن یکونوا أول من یؤمن به لمعرفتهم به و بصفته . و لانهم کانوا المبشرین بزمان من أوحی إلیه و المستفتحین علی الذین کفروا به ، و کانوا یعدون اتباعه أول الناس کلهم ، فلما بعث کان أمرهم علی العکس کقوله (لم یکن الذین کفروا من أهل الکتاب و المشرکین منفکین حتی تأتیهم البینة) إلی قوله : و ما تفرق الدین أوتوا الکتاب إلا من بعد ما جاءتهم البینة)، (فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به ). و یجوز أن یراد: و لا تکونوا مثل أول کافر به ، یعنی من أشرک به من أهل مکة. أی : و لا تکونوا و أنتم تعرفونه مذکورا فی التوراة موصوفا، مثل من لم یعرفه و هو مشرک لا کتاب له . و قیل : الضمیر فی "به " لما معکم ، لانهم إذا کفروا بما یصدقه فقد کفروا به . و الاشتراء استعارة للاستبدال کقوله تعالی (اشتروا الضلالة بالهدی ) و قوله : * کما اشتری المسلم إذ تنصرا * و قوله : * فإنی شریت الحلم بعدک بالجهل * یعنی و لا تستبدلوا بَیاتی ثمنا و إلا فالثمن هو المشتری به . و الثمن القلیل الریاسة التی کانت لهم فی قومهم ، خافوا علیها الفوات لو أصبحوا أتباعا لرسول الله صلی الله علیه و سلم فاستبدلوها و هی بدل قلیل و متاع یسیر بَیات الله و بالحق الذی کل کثیر إلیه قلیل ، و کل کبیر إلیه حقیر، فما بال القلیل الحقیر. و قیل کانت عامتهم یعطون أحبارهم من زروعهم و ثمارهم ، و یهدون إلیهم الهدایا، و یرشونهم الرشا علی تحریفهم الکلم ، و تسهیلهم لهم ما صعب علیهم من الشرائع . و کان ملوکهم یدرون علیهم الاموال لیکتموا أویحرفوا
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.