● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
This was the repentance required from the Children of Israel for worshipping the calf. Commenting on Allah's statement;
﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَـقَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ﴾
(And (remember) when Musa said to his people: "O my people! Verily, you have wronged yourselves by worshipping the calf...), Al-Hasan Al-Basri said, "When their hearts thought of worshipping the calf,
﴿وَلَمَّا سُقِطَ فَى أَیْدِیهِمْ وَرَأَوْاْ أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ یَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَیَغْفِرْ لَنَا﴾
(And when they regretted and saw that they had gone astray, they (repented and) said: "If our Lord does not have mercy upon us and forgive us'') (7:149). This is when Musa said to them,
﴿یَـقَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ﴾
(O my people! Verily, you have wronged yourselves by worshipping the calf...).'' Abu `Al-`Aliyah, Sa`id bin Jubayr and Ar-Rabi` bin Anas commented on,
﴿فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِکُمْ﴾
(So turn in repentance to your Bari') that it means, "To your Creator.'' Allah's statement,
﴿إِلَى بَارِئِکُمْ﴾
(to your Bari' (Creator)) alerts the Children of Israel to the enormity of their error and means, "Repent to He Who created you after you associated others with Him in worship.''
An-Nasa'i, Ibn Jarir and Ibn Abi Hatim recorded Ibn `Abbas saying, "Allah told th Children of Israel that their repentance would be to slay by the sword every person they meet, be he father or son. They should not care whom they kill. Those were guilty whom Musa and Harun were not aware of their guilt, they admitted their sin and did as they were ordered. So Allah forgave both the killer and the one killed.'' This is part of the Hadith about the trials that we will mention in Surat Ta Ha, (20) Allah willing.
Ibn Jarir narrated that Ibn `Abbas said, "Musa said to his people,
﴿فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ عِندَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ﴾
("So turn in repentance to your Creator and kill each other (the innocent kill the wrongdoers among you), that will be better for you with your Creator.'' Then He accepted your repentance. Truly, He is the One Who accepts repentance, the Most Merciful.)
Allah ordered Musa to command his people to kill each other. He ordered those wh worshipped the calf to sit down and those who did not worship the calf to stand holding knives in their hands. When they started killing them, a great darkness suddenly overcame them. After the darkness lifted, they had killed seventy thousand of them. Those who were killed among them were forgiven, and those who remained alive were also forgiven.'' p
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - قوم موسى با گوساله پرستى، بر خویشتن ستم کرده و مستحق کیفر شدند.
یقوم إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل
2 - موسى (ع) با بیان ستمکارى قومش، به آنان فرمان داد تا روى به درگاه خدا آورده، توبه کنند.
و إذ قال موسى لقومه ... فتوبوا إلى بارئکم
3 - آدمى، با شرک ورزى و پرستش غیر خدا به خود ستم مى کند.
إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل
4 - شرک ورزى و پرستش غیر خدا، ضرر و زیانى را متوجّه خداوند نخواهد کرد.
إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل
5 - گناه، مایه دور شدن آدمى از خداوند است.
فتوبوا إلى بارئکم
«توب» و «توبه» (مصدر توبوا) به معناى رجوع کردن و بازگشتن است. این معنا مى رساند که: انسان با ارتکاب گناه از خداوند فاصله گرفته، از او دور مى شود.
6 - بازگشت به خدا با توبه به درگاه او، وظیفه اى ضرورى بر عهده گنهکاران
إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا إلى بارئکم
7 - کشتن یکدیگر، توبه تعیین شده اى براى گوساله پرستان بنى اسرائیل
فتوبوا إلى بارئکم فاقتلوا أنفسکم
حرف «فاء» در «فاقتلوا» تفسیریه است; یعنى، بیانگر این است که جمله «أقتلوا أنفسکم» تفسیر و توضیح جمله قبل (توبوا ...) مى باشد. در معناى جمله «فاقتلوا أنفسکم» دو نظر ایراد شده است. 1ـ فاقتلوا بعضکم بعضاً (یکدیگر را بکشید); 2ـ هر کسى خود را بکشد.
8 - طریقه توبه از گناهان بسته به نوع آن گناه، متفاوت است.
إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا إلى بارئکم فاقتلوا أنفسکم
9 - حضرت موسى(ع) با زمینه سازى فکرى و روانى براى مرتدان بنى اسرائیل، آنان را براى پذیرش و اجراى امر خدا (کشتن یکدیگر) آماده کرد.
یقوم إنکم ظلمتم أنفسکم
موسى(ع) از انتساب بنى اسرائیل به خویش با گفتن «یا قوم» (اى مردم من) در صدد تفهیم این حقیقت است که: او از روى دلسوزى آنان را به توبه دعوت مى کند و از آنان مى خواهد که به حکم خدا گردن نهند. تصریح به اینکه بنى اسرائیل با گوساله پرستى به خود ستم کردند نیز در راستاى این معناست.
10 - زمینه سازى روحى و فکرى در گنهکاران براى پذیرش حدود، امرى شایسته و نیکوست.
یقوم إنکم ظلمتم أنفسکم ... فتوبوا إلى بارئکم
11 - اظهار مهربانى و عطوفت، پیش از انتقاد و نصیحت، امرى شایسته و نیکوست.
یقوم إنکم ظلمتم أنفسکم
12 - شایستگى إله بودن و معبود شدن، تنها در خور خالق و آفریدگار انسان است.
إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا إلى بارئکم
«بارء» از اسما و صفتهاى الهى و به معناى آفریننده است. موسى(ع) با انتخاب این اسم و صفت در جمله «توبوا إلى بارئکم» - با توجّه به اینکه مخاطبانش کسانى هستند که به پرستش غیر خدا روى آورده بودند - اشاره به این دارد که: خالق آدمى سزاوار معبود شدن است; چرا به غیر او گرایش پیدا کردید؟ باید توبه کنید.
13 - کشتن مرتدان، از قوانین کیفرى در آیین حضرت موسى(ع)*
فتوبوا إلى بارئکم فاقتلوا أنفسکم
14 - موسى(ع) خیر و سعادت مرتدان قومش را در توبه و کشتن یکدیگر دانست.
فاقتلوا أنفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم
15 - موسى(ع) با توجّه دادن مرتدان به خالقیت خدا، کیفر قتل را براى آنان امرى سازنده دانست.
ذلکم خیر لکم عند بارئکم
انتخاب «بارء» در بیان ضرورت اجراى حکم قتل، به این معنا اشاره دارد که: هر چند کشته شدن به ظاهر از میان رفتن و نابود شدن است، ولى در حقیقت زندگى یافتن و دوباره آفریده شدن است. گفتنى است که تکرار «بارئکم» در دو جمله «توبوا إلى بارئکم» و «ذلکم خیر لکم عند بارئکم» رساى به این است که هر کدام به هدفى خاص آورده شده است.
16 - خداوند، آفریننده انسانهاست.
فتوبوا إلى بارئکم ... ذلکم خیر لکم عند بارئکم
17 - اجراى قوانین و مقررات کیفرى ادیان الهى - هر چند کیفرى همانند کشته شدن باشد - تضمین کننده خیر و سعادت خطاکاران است.
فاقتلوا أنفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم
18 - مصلحت انسانها، اساس احکام و فرمانهاى ادیان الهى است.
ذلکم خیر لکم
19 - مرتد شدگان بنى اسرائیل (گوساله پرستان) پس از فرمان موسى (ع) به کشتن یکدیگر پرداختند.
فاقتلوا أنفسکم ... فتاب علیکم
جمله «تاب علیکم» عطف بر جمله اى مقدر است; یعنى: «ففعلتم ما أمرتم به فتاب علیکم؛ پس آنچه را بدان موظف شدید انجام دادید و خداوند توبه شما را پذیرفت». قابل ذکر است که ضمیر در «تاب» به قرینه جمله بعد به «بارئکم» (خالق شما) بر مى گردد.
20 - پذیرش توبه گوساله پرستان بنى اسرائیل، از نعمتهاى خداوند به آنان
و إذ قال موسى ... فتاب علیکم
آیه هاى این بخش از سوره چنانچه از مطلع آن (یا بنى اسرائیل اذکروا نعمتى ...) به دست مى آید، در صدد بیان نعمتهایى است که خداوند به بنى اسرائیل ارزانى داشته است.
21 - داستان توبه مرتدان بنى اسرائیل و اجراى فرمان خدا مبنى بر کشتن یکدیگر، داستانى آموزنده و درخور به خاطر داشتن
و إذ قال موسى ... فتاب علیکم
«إذ قال ...» عطف بر «نعمتى» در آیه 47 است; یعنى: «اذکروا إذ قال ...».
22 - تنها خداوند، تواب (بسیار توبه پذیر) و رحیم (مهربان) است.
إنه هو التواب الرحیم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
«و اذ قال موسى لقومه یا قوم انّکم ظلمتم انفسکم باتّخاذکم العجل»
و [بیاد آورید] آنگاه را که موسى پس از بازگشت از طور، به بنى اسرائیل که به گوساله پرستى گراییده بودند، گفت: «شما با این انحراف عمیق فکرى و عقیدتى، به خویشتن ستم روا داشتید»؛ چرا که آنان با این گرایش ننگین و ارتجاعى، درخور کیفر و عذاب شدند و هر فرد و جامعه اى چنین کند، براستى به خود ستم کرده است.
«فتوبوا الى بارئکم فاقتلوا انفسکم»
اینک به بارگاه آفریدگار خویش، روى توبه آورید؛ و با اصلاح اندیشه و عقیده و پرستش خداى یکتا، از شرک و کفر باز گردید، و به درگاه خدا توبه اى واقعى کنید.
در این آیه شریفه، گویى فرازى در تقدیر است و آن اینکه: «اینک چگونه توبه کنیم؟» که قرآن چگونگى آن را ترسیم مى کند و مى فرماید: «فاقتلوا انفسکم».
ابن عبّاس مى گوید: «منظور این است که رهروان ساده اندیش و بیگناه، بانیان فتنه و گوساله پرستى را بکشند». «انفسکم» در این آیه شریفه، مانند این آیه است که مى فرماید: «فَاِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى اَنْفُسِکُمْ»(159)؛ و منظور این است که برخى به برخى دیگر سلام کنید.
امّا عدّه اى دیگر گفته اند: مقصود این است که همه شما خود را براى کشته شدن آماده کنید.
چه کسى باید...؟
در اینکه چه کسى باید این حکم را به اجرا درآورد، دیدگاهها متفاوت است:
1. دسته اى بر این باورند که موسى (ع) دستور داد تا همه غسل کنند و کفن بپوشند و در صفهاى منظم قرار گیرند. آنگاه هارون (ع) و گروهى که بر توحید و تقوا ثابت قدم بودند و سخت مخالف گوساله پرستى، با شمشیرهاى آخته آنان را بکشند. بدینسان، گروهى کشته شدند و بقیّه مورد بخشایش خدا قرار گرفتند.
2. امّا گروهى از مفسّران گفته اند: گوساله پرستان، به دستور موسى (ع)، دو صف منظّم تشکیل دادند و به کشتن یکدیگر پرداختند؛ تا پس از کشته شدن جماعتى، خدا آنان را مورد بخشایش خویش قرار داد.
3. و پاره اى نیز معتقدند: آنگاه که تاریکى، پرده سیاه خویش را بر آنان افکند، به کشتن یکدیگر پرداختند؛ و این کار تا روشن شدن هوا ادامه یافت. و پس از بررسى، معلوم شد که هفتاد هزار نفر کشته شده اند.
چرا؟
در روایت است در همانحال که بنى اسرائیل یکدیگر را مى کشتند، موسى (ع) و هارون (ع) دست نیایش به بارگاه خدا برداشتند و از او خواستند تا آن قوم را ببخشاید. و ازپى آمرزش خواهى آن دو بود که پیام بخشایش رسید و توبه آنان پذیرفته شد.
برخى از مفسّران مى گویند: دلیل این دستور که خدا به بنى اسرائیل فرمود: «فاقتلوا انفسکم»، این بود که گرچه گروهى از آنان به پرستش گوساله و شرک سهمگین نگراییدند، این گناه را مرتکب شدند که دربرابر شرک گرایان به امر به معروف و هشدار از ناپسندیها و زشتیها قیام نکردند و راه سکوت و سازش با شرک و ارتجاع را به زشت ترین شکل درپیش گرفتند و به همین جهت شریک جرم بحساب آمدند.
راستى، پاداش مردمى که با دیدن آن همه دلایل روشن و معجزات خیره کننده و ارزانى شدن نعمتهاى فراوان و با حضور پیامبرى چون هارون (ع) در میان آنان، بازهم عدّه اى راه گوساله پرستى را درپیش مى گیرند و عدّه اى دربرابر آن انحراف سهمگین سکوت مى کنند، جز کیفرى سهمگین چه مى تواند باشد؟ جز کیفرى دردناک، آنهم به دست خویشتن؟!
آرى؛ آنان موظّف شدند کیفر جنایت خویش را به دست خویش بچشند و به دست یکدیگر کشته شوند؛ تا برخى به کیفر عملکرد خود برسند. آنگاه هم توبه کشته شدگان و هم بازگشت درس آموز و فراموش نشدنى بازماندگان پذیرفته شود.
این بیان با دیدگاهى منطبق است که اعتقاد دارد فرمان خدا اجرا شد و بنى اسرائیل به آیه شریفه عمل کردند. لیکن گروهى از مفسّران براین عقیده اند که آنان به دستور خدا، فقط آماده انجام وظیفه شدند، امّا پیش از شروع به کار، مورد بخشایش قرار گرفتند و توبه آنها پذیرفته شد؛ به بیان دیگر، آنها تنها به این کار مأموریت یافتند، ولى آن را انجام ندادند.
چرا و چگونه؟
دسته اى بر این پندارند که درست است سکوت دربرابر گناه شرک و گوساله پرستى، کارى زشت و گناهى آشکار و نابخشودنى است، امّا اینکه انسان حاضر شود بدون هیچ تحرّک و دفاعى، به دست دیگرى کشته شود نیز صحیح نیست، بلکه گناه است. به همین دلیل هم است که همه پیام آوران خدا قهرمانانه دربرابر ظالمان و خودکامگان ایستادند؛ و هنگامى که به دلیل بیان حق و ترسیم راه و رسم عدالت و نجات و آزادى توده ها، قدرتهاى پوشالى روزگار برآنان خشم گرفتند و جانشان بخطر افتاد، دلیرانه مقاومت کردند، و فقط آن زمان به شهادت نائل آمدند که دیگر توان و امکانات دفاع نداشتند. با این بیان، سکوت کنندگان دربرابر گوساله پرستى، چرا و چگونه باید بدون مقاومت آماده مرگ باشند؟
پاسخ
درست است که ریختن خون انسان بیگناه، جنایتى سهمگین و گناهى نابخشودنى است و قاتل در دنیا به کیفرى سخت و در آخرت به عذابى جاودانه محکوم خواهد شد، امّا گاه انسانها به فتنه و شقاوت و انحرافى دست مى یازند که براى پاک کردن آثار ننگین و ویرانگر آن، مصلحت دینى و اجتماعى دگرگون مى شود و خون ناپاکان آن حرمت را ندارد.
درمورد بنى اسرائیل، جریان به همین صورت بود؛ به همین جهت باید براى پاک کردن و زدودن آثار نکبت بار آن کار زشت، گروهى گروه دیگر را مى کشتند و به دلیل انحراف عمیق و سکوت ذلت بار، همه خود را براى این کیفر دردناک به دست خویشتن آماده مى کردند؛ و این توبه و آمادگى براى انجام دادن فرمان، کارى پسندیده است.
«ذلکم خیرٌ لکم عند بارئکم»
این فراز از آیه شریفه، به این مطلب اشاره دارد که چنین توبه اى براى شما - گرچه سخت و دردناک است، امّا - بهتر است؛ چرا که پس از آن، از عذاب وجدان و آتش دوزخ رهایى خواهید یافت. تلخى اجراى فرمان خدا در برخى ذائقه ها زودگذر است؛ و آنگاه پاداش توبه کاران، خوش و ماندگار.
«فتاب علیکم»
در این قسمت از آیه شریفه، جمله اى در تقدیر است؛ و آن مى تواند این جمله باشد که: بنى اسرائیل سرانجام توبه کردند و فرمان خدا را همانگونه که شرط توبه بود، به انجام رساندند؛ و خدا نیز توبه آنان را پذیرفت.
«انّه هوالتّوّاب الرّحیم»
چرا که او بسیار توبه پذیر و مهربان است
واژه «توّاب» معنایى مبالغه اى دارد. علّت یا این است که خدا بارها و بارها توبه ها را مى پذیرد یعنى ازنظر تکرار، و یا ازنظر پذیرش توبه پس از گناهان سهمگین؛ و او نسبت به بندگان خویش مهربان است و آنان را پس از توبه خالصانه و صادقانه، به بهشت زیبا وارد خواهد ساخت.
یک نکته دیگر: درس دیگر در این مورد آن است که توبه و بازگشت به سوى خدا، گاه با همان حال تضرّع و ندامت کفایت مى کند؛ گاه افزون بر آن، آمادگى همه جانبه براى عمل کردن لازم است تا توبه پذیرفته شود؛ و گاه علاوه بر ندامت عمیق و آمادگى براى انجام دادن فرمان خدا، عمل کردن نیز ضرورى مى شود، که نمونه آن، جریان بنى اسرائیل است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
سپس در زمینه تعلیم توبه از این گناه مى گوید: بخاطر بیاورید هنگامى را که موسى به قوم خود گفت : اى جمعیت شما با انتخاب گوساله به خود ستم کردید (و اذ قال موسى لقومه یا قوم انکم ظلمتم انفسکم باتخاذکم العجل ).
اکنون که چنین است توبه کنید و به سوى آفریدگارتان باز گردید (فتوبوا الى بارئکم ).
بارى به معنى خالق است و در اصل به معنى جدا کردن چیزى از چیز دیگر مى باشد، چون آفریدگار مخلوقات خود را از مواد اصلى و نیز از یکدیگر جدا مى کند، اشاره به اینکه دستور این توبه شدید را همان کسى مى دهد که آفریننده شما است .
توبه شما باید به این گونه باشد که یکدیگر را به قتل برسانید! (فاقتلوا انفسکم ).
این کار براى شما در پیشگاه خالقتان بهتر است (ذلکم خیر لکم عند بارئکم ).
و به دنبال این ماجرا خداوند توبه شما را پذیرفت که او تواب رحیم است (فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم ).
گناه عظیم و توبه بیسابقه
شک نیست که پرستش گوساله سامرى ، کار کوچکى نبود، ملتى که بعد از مشاهده آنهمه آیات خدا و معجزات پیامبر بزرگشان موسى (علیه السلام ) همه را فراموش کنند و با یک غیبت کوتاه پیامبرشان به کلى اصل اساسى توحید و آئین خدا را زیر پا گذارده بت پرست شوند.
اگر این موضوع براى همى شه از مغز آنها ریشه کن نشود وضع خطرناکى به وجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتى مخصوصا بعد از مرگ موسى (علیه السلام )، ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود، و سرنوشت آئین او به کلى به خطر افتد در اینجا باید شدت عمل به خرج داده شود، و هرگز تنها با پشیمانى و اجراى صیغه توبه بر زبان نباید قناعت گردد، لذا فرمان شدیدى از طرف خداوند، صادر شد که در تمام طول تاریخ پیامبران مثل و مانند ندارد، و آن اینکه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان اعدام دست جمعى گروه کثیرى از گنهکاران بدست
خودشان صادر شد.
این فرمان به نحو خاصى مى بایست اجرا شود یعنى خود آنها باید شمشیر به دست گیرند و اقدام به قتل یکدیگر کنند که هم کشته شدنش عذاب است و هم کشتن دوستان و آشنایان .
طبق نقل بعضى از روایات موسى دستور داد در یک شب تاریک تمام کسانى که گوساله پرستى کرده بودند غسل کنند و کفن بپوشند و صف کشیده شمشیر در میان یکدیگر نهند!.
ممکن است چنین تصور شود که این توبه چرا با این خشونت انجام گیرد؟ آیا ممکن نبود خداوند توبه آنها را بدون این خونریزى قبول فرماید؟.
پاسخ به این سؤ ال از سخنان بالا روشن مى شود، زیرا مساءله انحراف از اصل توحید و گرایش به بت پرستى مساءله ساده اى نبود که به این آسانى قابل گذشت باشد، آنهم بعد از مشاهده آنهمه معجزات روشن و نعمتهاى بزرگ خدا.
در حقیقت همه اصول ادیان آسمانى را مى توان در توحید و یگانه پرستى خلاصه کرد، تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن تمام مبانى دین ، اگر مساءله گوساله پرستى ساده تلقى مى شد، شاید سنتى براى آیندگان مى گشت ، بخصوص اینکه بنى اسرائیل به شهادت تاریخ مردمى پر لجاجت و بهانه جو بودند، لذا باید چنان گوشمالى به آنها داده شود که خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقى بماند و کسى هرگز بعد از آن به فکر بت پرستى نیفتد، و شاید جمله ذلکم خیر لکم عند بارئکم (این کشتار نزد خالقتان براى شما بهتر است ) اشاره به همین معنى باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
حمل قوله (فاقتلوا أنفسکم ) علی الظاهر و هو البخع . و قیل : معناه قتل بعضهم بعضا. و قیل : أمر من لم یعبد العجل أن یقتلوا العبدة. و روی أن الرجل کان یبصر ولده و والده و جاره و قریبه ، فلم یمکنهم المضی لامر الله ، فأرسل الله ضبابة و سحابة سوداء لایتباصرون تحتها، و أمروا أن یحتبوا بأفنیة بیوتهم ، و یأخذ الذین لم یعبدوا العجل سیوفهم ، و قیل لهم : اصبروا، فلعن الله من مد طرفه أو حل حبوته أو اتقی بید أو رجل ، فیقولون : آمین ، فقتلوهم إلی المساء حتی دعا موسی و هرون و قالا: یارب ، هلکت بنو إسرائیل ، البقیة البقیة، فکشفت السحابة و نزلت التوبة. فسقطت الشفار من أیدیهم ، و کانت القتلی سبعین ألفا. فإن قلت : ما الفرق بین الفا آت ؟ قلت : الاولی للتسبیب لاغیر، لان الظلم سبب التوبة. و الثانیة للتعقیب لان المعنی فاعزموا علی التوبة فاقتلوا أنفسکم ، من قبل أن الله تعالی جعل توبتهم قتل أنفسهم . و یجوز أن یکون القتل تمام توبتهم . فیکون المعنی : فتوبوا، فأتبعوا التوبة القتل تتمة لتوبتکم ، و الثالثة متعلقة بمحذوف ، و لایخلو إما أن ینتظم فی قول موسی لهم فتتعلق بشرط محذوف ، کأنه قال : فإن فعلتم فقد تاب علیکم . و إما أن یکون خطابا من الله تعالی لهم علی طریقة الالتفات . فیکون التقدیر: ففعلتم ما أمرکم به موسی فتاب علیکم بارؤکم . فإن قلت : من أین اختص هذا الموضع بذکر البارئ؟ قلت : البارئ هو الذی خلق الخلق بریئا من التفاوت (ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت ) و متمیزا بعضه من بعض بالاشکال المختلفة و الصور المتباینة، فکان فیه تقریع بما کان منهم من ترک عبادة العالم الحکیم الذی برأهم بلطف حکمته علی الاشکال المختلفة أبریاء من التفاوت و التنافر، إلی عباد البقرة التی هی مثل فی الغباوة و البلادة. فی أمثال العرب : أبلد من ثور حتی عرضوا أنفسهم لسخط الله و نزول أمره بأن یفک مارکبه من خلقهم ، و ینثر مانظم من صورهم و أشکالهم ، حین لم یشکروا النعمة فی ذلک ، و غمطوها بعبادة من لا یقدر علی شی ء منها.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.