از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(والق ما فی یمینک تلقف ما صنعوآ انما صنعوا کید ساحر ولا یفلح الساحر حیث اتی ): (و آنچه به دست راست داری بیانداز تا آنچه را ساخته اند ببلعد،فقط نیرنگ و جادویی است که ساخته اند و جادوگر هر جا باشد رستگار نمی شود.) در این آیه موسی مأمور می شود که عصای خود را بیفکند تا همه آنچه را آنهاساخته بودند ببلعد و اینکه بجای تصریح به عصا فرمود: آنچه به دست داری برای اشاره به نکته لطیفی است که هیچ چیزی حقیقتی ندارد جز آنچه خدا بخواهد پس اگر اراده کند آنچه در دست موسی است عصا باشد، عصا می شود و اگر اراده کند مار شود، مارمی شود و موسی از نزد خود چیزی ندارد. اما اینکه فرمود (تلقف ماصنعوا) برای این بودکه جنگ میان ایشان و قدرت مطلقی که دنباله اش اراده ای است که موجودات در اینکه چه حقیقتی داشته باشند تابع آن هستند، واقع شده بود و بدیهی است که کید ایشان باطل شده و کلمه الله پیروز و غالب خواهد شد و خداوند به این ترتیب موسی ع را از نظرظاهری نیز بر ایشان غالب نمود همچنانکه از نظر باطن و حقیقت نیز، امر او معجزه بود،ولی کید ایشان جز سحر و جادو چیزی نبود به همین دلیل هم در ادامه فرمود (انما صنعواکید ساحر) یعنی آنچه اینها ساختند فقط نیرنگ جادوگری بود که باطل را در نظر و خیال مردم بصورت حقیقت جلوه گر ساختند، اما در واقع این امر یک خیال بیش نبود و درآخر فرمود (لایفلح الساحر حیث اتی ) این جمله به منزله کبرایی است برای صغرایی که در جمله قبلی بیان شده بود و اثبات می کند که آنچه از سحر ساحر عاید او می شود فقطخیال تماشاگران است و حقیقت و فلاح و سعادتی در یک امر موهوم نیست . چون باطل فانی شدنیست و اگر هم مدت اندکی امور را زینت دهد و خود را شبیه حق بنماید، در نهایت حق ، باطل را محو و سرکوب می سازد، همچنانکه عصای موسی ،سحر ساحران را بلعید و نابود کرد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عطيه صفاري - تفسیر نمونه
مجددا به او خطاب شد که: «و آنچه را در دست راست دارى بیفکن که تمام آنچه را که آنها ساخته‏اند مى‏بلعد»! (وَ أَلْقِ ما فِی یَمِینِکَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا).

«چرا که کار آنها تنها مکر ساحر است» (إِنَّما صَنَعُوا کَیْدُ ساحِرٍ).

«و ساحر هر کجا برود پیروز نخواهد شد» (وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتى‏).

چرا که کار ساحر متکى به نیروى محدود انسانى است، و معجزه از قدرت بى‏پایان و لا یزال الهى سر چشمه مى‏گیرد، لذا ساحر تنها کارهایى را مى‏تواند انجام دهد که قبلا روى آن تمرین داشته است.

جالب این که: نمى‏گوید: «عصایت را بیفکن» بلکه مى‏گوید: «آنچه در دست راست دارى بیفکن» این تعبیر شاید به عنوان بى‏اعتنایى به عصا باشد و اشاره به این که عصا مسأله مهمى نیست آنچه مهم است اراده و فرمان خداست که اگر اراده او باشد عصا که سهل است کمتر و کوچکتر از آن هم مى‏تواند چنین قدرت نمایى کند! [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
آنچه این سَحره کردند این می‌بلعد این صغرا, خب سحره چه کردند سحره که طناب نکردند, سحره که عِصیّ نکردند سحره سِحر کردند ﴿تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّ مَا صَنَعُوا کَیْدُ سَاحِرٍ وَلاَ یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتَی﴾ صغرا و کبرا به صورت شکل اوّل منطقی این می‌شود که سَحره کِید کردند و هر چه را سَحره کردند این عصا می‌بلعد یعنی کید را یعنی سِحر را می‌بلعد همهٴ تماشاچیها دیدند این میدان شده میدان مار, وقتی وجود مبارک موسای کلیم عصا انداخت سِحر باطل شد یک مُشت چوبها افتادند, یک مُشت طنابها افتادند این مردم دیدند این میدان مار چندتا طناب یک گوشه افتاده است و چندتا چوب همین, ماری در کار نیست وجود مبارک موسای کلیم عصای او سِحر را بلعید نه طناب را, سِحر را به کام کشید نه چوب را ﴿تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّ مَا صَنَعُوا کَیْدُ سَاحِرٍ وَلاَ یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتَی﴾ از این شفاف‌تر که دیگر نمی‌شود حالا اگر فرصت کردید این روایتی که مربوط به وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) است که جریان شیر و فرد و اینها این را بررسی کنید سندش را بررسی کنید که معلوم بشود که آیا آن سند دارد ندارد و آیا مطابق با روایت هست یا نه, ولی ظاهر آیه قرآن این است که سِحر را از بین برده.
در کوه طور به وجود مبارک موسای کلیم آموخت نگو این عصاست خدا فرمود: ﴿مَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَی ٭ قَالَ هِیَ عَصَایَ﴾[15] آنجا فرمود خیر, تو بگو هر چه خدا بخواهد اوست اگر خدا اراده کرده است این عصا باشد می‌شود عصا, اگر اراده کرده است بشود اژدها این می‌شود اژدهای دمان الآن اینجا هم فرمود: ﴿أَلْقِ مَا فِی یَمِینِکَ﴾ اینکه در دستت است بینداز ببینیم چه چیزی در می‌آید ﴿أَلْقِ مَا فِی یَمِینِکَ﴾ وقتی این کار را کردی ﴿تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا﴾ آنچه را که سَحره انجام دادند آن را می‌بلعد خب سَحره چه کار کردند؟ طناب‌بافی کردند نه, چوب‌تراشی کردند نه, پس عصا کارِ سَحره نیست, طناب کارِ سحره نیست, سِحر کار سَحره است فرمود: ﴿تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا﴾ بعد این را بازتر کرد, شفاف‌تر کرد فرمود: ﴿إِنَّ﴾ که متأسفانه متّصل نوشته شده نه «إنّما» ﴿إِنَّ مَا صَنَعُوا کَیْدُ سَاحِرٍ﴾ اینها کید کردند, سِحر کردند این عصا آن کید را می‌خورد نه چوب را به موسای کلیم گفت اگر تو این عصا را بیندازی این میدان مارِ فعلی می‌شود میدان طناب و میدان عَصیّ و یک اژدها همین, وجود مبارک موسای کلیم وقتی عصا را انداخت این همه تماشاچیها دیدند این میدان مار فقط یک دانه مار است بقیه چوبهایی است افتاده, طنابهایی است افتاده ﴿تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّ مَا صَنَعُوا کَیْدُ سَاحِرٍ وَلاَ یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتَی﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» قبلاً گذشت در سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» هم بعداً می‌آید که ﴿تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ﴾[16] اِفک را, کذب را, کید را, حیله را می‌خورد نه چوب را بخورد, نه طناب را بخورد همین کار را کردیم این بحث مبسوطاً در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» گذشت در سورهٴ «اعراف» آنجا فرمود: ﴿تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ ٭ فَوَقَعَ الْحَقُّ﴾[17] از آیهٴ 103 و 104 به بعد فرمود: ﴿وَجَاءَ الْسَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنّا نَحْنُ الْغالِبینَ ٭ قَالَ نَعَمْ وَإِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ﴾[18] آیهٴ 116 سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» این است ﴿قَالَ أَلْقُوا فَلَمّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ﴾ همهٴ تماشاچیها را ترساندند ﴿وَجَاءُو بِسِحْرٍ عَظِیمٍ ٭ وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ﴾ نه «ما یَنسجون» نه «ما یَنحتون» نه آن عصاها را که تراشیدند یا آن طنابهایی که بافتند اِفک را, کذب را, باطل را می‌خورد نه چوب را مردم همه دیدند که تمام این طنابها یک گوشه افتاده, تمام این چوبها یک گوشه افتاده یک مار دمان است فقط [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  احمد يوسفي - تفسیر المیزان
و الق ما فى یمینک تلقف ما صنعوا...) - در این جمله موسى (علیه السلام) ماءمور مى شود که عصاى خود را بیفکند تا همه آنچه را که آنها درست کرده بودند ببلعد و اگر عصا را به (آنچه در دست دارى ) تعبیر فرمود براى این است که این تعبیر لطیف تر و عمیق تر است، چون اشاره به این دارد که هیچ چیزى حقیقت ندارد مگر آنچه خدا مى خواهد، و اگر خواست آنچه با دست موسى است عصا باشد عصا مى گردد و اگر خواست مار باشد مار مى شود و موسى از خود چیزى ندارد.

و اما اینکه چرا از اژدها و مارهاى آنان تعبیر (بما صنعوا - آنچه ساختند) کرد براى این بود که جنگ میان قدرت مطلق که دنبالش ‍ اراده اى است که موجودات در اینکه چه اسمى داشته باشند (عصا یا اژدها؟) و چه حقیقتى دارا باشند تابع آن هستند - و میان این جادوها که ساخته و پرداخته بشر عاجز و ناتوان است کیدى باطل بیش نیست، قرار گرفته بود، و معلوم است که (کلمه اللّه هى العلیا) و نیز معلوم است که (واللّه غالب على امره ) پس دیگر چه جاى اینکه ترس به خود راه دهد!.

در این جمله یعنى جمله (و الق ما فى یمینک تلقف ما صنعوا) بیان مى کند که موسى (علیه السلام) از نظر ظاهر نیز غالب خواهد بود هم چنانکه ذیل آیه غلبه او را از نظر باطن و حقیقت مى فهماند، چون باطل حقیقتى ندارد، و کسى که بر حق باشد سزاوار نیست از غلبه باطل بر حق خود بهراسد.

(انما صنعوا کید ساحر) - این جمله تعلیل لفظى جمله (تلقف ما صنعوا) است و کلمه (ما) مصدریه و یا موصوله است و بیان به حسب حقیقت علو و غلبه آن جناب است براى اینکه آنچه آنان دارند کید ساحران است که حقیقتى ندارد و آنچه با موسى است معجزه و حقیقت محض است و معلوم است که حق غالب است و مغلوب نمى شود.

(و لا یفلح الساحر حیث اتى ) - این جمله به منزله کبرائى است براى صغراى (ما صنعوا کید ساحر) و اثبات مى کند که آنچه از سحر ساحر عاید او مى شود خیالى است از تماشاگران، خیالى باطل و خالى از حقیقت، و معلوم است که در امر موهوم و خالى از واقعیت، فلاح و رستگارى حقیقى نیست.

پس جمله (و لا یفلح الساحر حیث اتى ) نظیر آیه (ان اللّه لا یهدى القوم الظالمین ) و آیه (و اللّه لا یهدى القوم الفاسقین ) و امثال آنها است، و همه آنها از فروعات جمله (ان الباطل کان زهوقا) و جمله (و یمح اللّه الباطل و یحق الحق بکلماته ) مى باشند.

پس باطل همواره امورى را آرایش مى کند و آن را به صورت حق جلوه مى دهد و از سوى دیگر حق نیز همواره باطل را رسوا نموده و آنچه را که در برابر ناظران اظهار مى دارد مى بلعد، چیزى که هست یا به سرعت این کار را مى کند و یا با قدرى مهلت و کندى.

پس مثل داستان موسى و سحر ساحران در تمام جنگ هاى بین حق و باطل یعنى هر باطلى که خودنمائى کند و هر حقى که آن را نابود سازد جریان دارد - قبلا در تفسیر آیه (انزل من السماء ماء فسالت اودیه بقدرها) گفتارى در این معنا گذشت که براى این مقام نافع است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
وَ أَلْقِ مٰا فِی یَمِینِکَ : و بیانداز آنچه در دست راست تو باشد تَلْقَفْ مٰا صَنَعُوا : تا فروبرد آنچه ساخته اند إِنَّمٰا صَنَعُوا کَیْدُ سٰاحِرٍ : جز این نیست آنچه ساخته اند مکر و حیله جادوئى است آیۀ شریفه اشاره است به آنکه اى موسى آنچه با تو است معجزۀ الهیه باشد، و آنچه با سحره است تمویهات و مکر باشد، پس چگونه تعارض نمایند فخر رازى گوید: در «تلقف» دلالت است بر آنکه تمامى آنچه جادوگران از آلات و ادوات انداخته بودند، عصاى حضرت موسى همه را فروبرد، این ممکن نیست مگر به صورت عظمت جسد و شدت قوّت آن وَ لاٰ یُفْلِحُ اَلسّٰاحِرُ حَیْثُ أَتىٰ : و رستگار نشود جادوگر هرجا آید و به هر مکان برود و هر موضع که باشد چون حضرت موسى به امر الهى عصا را بیانداخت، به قدرت کاملۀ سبحانى اژدها گشت، دهان خود را گشوده روى به سحره و ادوات آنها آورد، در یک ساعت تمام آنها را که چهارصد خروار چوب و طناب بود فروبرد و اثرى از آن پیدا نشد، و حجم آن عصا زیاد نگشت مردمان از ترس، روى به فرار نهادند، حضرت موسى بیامد آن را بگرفت، همان عصا شد ساحران دانستند که سحر نیست به چند وجه: 1 به سبب ظهور حرکت عصا بر وجهى که به حیله، ظهور چنین حرکت ممکن نیست 2 از حد زیاد شدن مقدار و جسامت عصا که بسحر مقدور نیست 3 در وقت انقلاب عصا به ثعبان فورا اعضاء مانند چشم و دهن و گوش و منخرین و غیره در آن ظاهر شد که بجز خارق عادت و اعجاز ممکن نخواهد بود 4 فروبردن عصائى تمام آنچه را که چندین میل فراهم کرده بود به طورى که اثرى از آنها نماند 5 عود کردن آن ثعبان عظیم بعد از این همه حالات عجیبه به حالت اصلیۀ خود که عصا، چوب خشک باشد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » ترجمه تفسیر جوامع الجامع
تَلْقَفْ مٰا صَنَعُوا ؛ «تلقّف» به رفع و تشدید نیز خوانده شده، بنا بر این که جملۀ مستأنفه یا حال باشد، یعنى آنچه در دست دارى در حالى بینداز که سحرهاى آنان را مى بلعد، چنان که بدون تشدید هم خوانده شده است (تا این سحرها را ببلعد ) «ما صنعوا» آنچه با مکر و تزویر ساخته بودند إِنَّمٰا صَنَعُوا کَیْدُ سٰاحِرٍ ؛ این عبارت دو معنى دارد 1 آنچه ساختند نیرنگ ساحران است 2 سحر ساحران، کید آنها را توضیح مى دهد، چنان که درهم، عدد صد را که مبهم است روشن مى کند زیرا کید و نیرنگ ممکن است از راه سحر یا غیر آن باشد و از این قبیل است: علم فقه یا علم تاریخ کید ساحر نیز قرائت شده، ساحر که در این عبارت مفرد آمده منظور جنس است نه عدد و دلیل بر آن، جملۀ وَ لاٰ یُفْلِحُ اَلسّٰاحِرُ » مى باشد وَ لاٰ یُفْلِحُ اَلسّٰاحِرُ حَیْثُ أَتىٰ ؛ ساحر هر جا باشد و هر راهى برود به رستگارى نمى رسد و در آخر این آیه این جمله حذف شده است «فألقى عصاه فتلقّفت ما صنعوا» موسى عصایش را انداخت، پس آنچه را به نیرنگ ساخته بودند بلعید [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر احسن الحدیث
وَ أَلْقِ مٰا فِی یَمِینِکَ تَلْقَفْ مٰا صَنَعُوا إِنَّمٰا صَنَعُوا کَیْدُ سٰاحِرٍ وَ لاٰ یُفْلِحُ اَلسّٰاحِرُ حَیْثُ أَتىٰ بعد از وعدۀ پیروزى خطاب رسد که عصایت را بیانداز کلمه «تلقف» سه بار در قرآن مجید آمده است، مراد از آن ظاهرا بلعیدن مى باشد، در المیزان فرموده تعبیر مٰا فِی یَمِینِکَ به جاى عصا براى آنست که: حقیقت هر چیز آنست که خدا بخواهد، اگر بخواهد عصا باشد عصا مى شود و اگر بخواهد اژدها باشد، اژدها مى شود، تعبیر مٰا صَنَعُوا براى آنست که: زور آزمایى میان این قدرت مطلقه و کار (ضعیف) بشرى است آن وقت در مقام استدلال فرموده: إِنَّمٰا صَنَعُوا کَیْدُ سٰاحِرٍ یعنى تو پیروزى که تو کار خدایى مى کنى و کارت حقیقت دارد ولى کار آنها کار جادوگرى است و به حکم إِنَّ اَلْبٰاطِلَ کٰانَ زَهُوقاً ساحر به هر کجا رود پیروز نمى شود، فقط مى تواند دقائقى چند مردم را با باطل سرگرم کند، آرى طلسم باطل بالاخره شکستنى است، که: إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّٰالِمِینَ انعام 144 [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.