لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (64)
لَهُ ما فِی السَّماواتِ: و مر ذات الهى راست بخاصه آنچه در آسمانها است، وَ ما فِی الْأَرْضِ: و آنچه در زمینها است، یعنى خالق و مالک همه علویات و سفلیات خداى سبحان است. وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ: و بدرستى که خداى تعالى هر آینه او است بىنیاز در ذات خود از ما سوى، ستوده شده باشد، یعنى مستوجب ستایش به صفات و افعال، و سزاوار اینکه همه کس ذات او را ستایش و پرستش نمایند. یا غنى است، یعنى ذاتى که بىنیاز از خلق و تماممحتاجند به او، پس تعلقى نیست براى او به غیر، نه در ذات و نه چیزى از صفات او، بلکه منزه باشد از علاقه به غیر؛ زیرا هر که تعلق دارد ذات یا صفاتش به امر خارجى که متوقف باشد در وجود یا کمالش بر آن، پس محتاج است به آن امر؛ و ذات الهى منزه باشد از احتیاج. حمید یعنى ذاتى که مستحق حمد است به افعالش در سراء و ضراء و شدت و رخاء.
[ نظرات / امتیازها ]
لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ وَ إِنَّ اللّهَ لَهُوَ الغَنِیُّ الحَمِیدُ (64)
اختصاص دارد بذات اقدس او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و محققا خداوند هر آینه او غنی بالذات است و ستایش مختص باو است.
(لَهُ): لام اختصاص است که غیر از او خالق و رازق شیئی نیست: «إِنَّ- الَّذِینَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لَن یَخلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَهُ وَ إِن یَسلُبهُمُ الذُّبابُ شَیئاً لا یَستَنقِذُوهُ مِنهُ ضَعُفَ الطّالِبُ وَ المَطلُوبُ» حج آیه 72.
(ما فِی السَّماواتِ): سماوات عالم بالا که عبارت از اینکه کرات جویّه باشد شمس قمر کواکب که بسا بسیار از اینکه کرات چندین هزار برابر کره زمین
است و خود میداند که در هر یک آنها چه اندازه خلق فرموده و ملائکه هستند تمام مشغول بعبادت که حضرت رسول فرمود: در لیلة المعراج جای یک قدم نبود از کثرت ملائکه و در عالم بالا عرش أعظم و کرسی که احاطه بر جمیع آسمانها و زمینها دارد: «وَسِعَ کُرسِیُّهُ- السَّماواتِ وَ الأَرضَ» بقره آیة الکرسی، و بیت المعور و سدرة المنتهی و جنة الماوی و لوح و قلم و عالم ارواح و مالا یعلمه الا اللّه.
(وَ ما فِی الأَرضِ): از جمادات جواهر و فلزات و معادن و جبال و حجارة و تراب، و نباتات از اشجار و حبوبات و فواکه و ادویهجات و گیاه، و حیوانات از حشرات و سباع و وحوش و طیور و انعام و جن و انس و غیر اینها.
(وَ إِنَّ اللّهَ لَهُوَ الغَنِیُّ): با سه تاکید کلمه ان و لام تاکید و جمله اسمیّه و غنی را اکثر تفسیر کردند به بینیازی و از صفات سلبیه شمردند که گفتند:
نه مرکب بود و جسم نه مرئى نه محل
بىشریک است و معانی تو غنى دان خالق
و لکن ما گفتیم: غنى از اعظم صفات ثبوتیه است بمعنى دارایى که لازمه او سلب احتیاج است و همین جمله قبل شاهد بر این معنى است.
(الْحَمِیدُ): حمد مختص بذات مقدس او است که کامل است فوق الکمال و تمام است فوق التمام ذاتا و صفة و فعلا. الحمد للَّه رب العالمین.
[ نظرات / امتیازها ]