امیرعباس حسامی
رفتم که خار از پای کنم، محمل ز چشمم دور شد *** یک لحظه غافل گشتم و صد سال راهم دور شد.
[ همه پیام ها ] پیام های اميرعباس حسامي (68 مورد)
  سوره اعراف آیه 87 - انتظار عذاب در قوم حضرت شعیب (علیه السلام)
1- وظیفه‏ى پیامبر،ابلاغ دین و دستورات الهى است، «اُرسلتُ» مردم نیز در قبول و ردّ آن آزاد و داراى اختیار مى‏باشند. «طائفة منکم آمنوا... و طائفة لم یؤمنوا»
2- در مکتب انبیا، ایمان به هدف و راه آنان لازم است. «اُرسلتُ» یعنى ایمان به آنچه براى آن آمده‏ام.
3- تاریخ طرفداران حقّ و باطل را با توجّه به پایان و سرانجام کارشان باید مطالعه کرد. «فاصبروا»
4- گرایش گروهى از مردم به کفر، ما را متزلزل نکند که خداوند حاکم است. «فاصبروا حتّى یحکم اللّه بیننا»
5 - کسى که بداند خداوند بهترین و برترین داور است، صبور است و در کیفر و پاداش عجله نمى‏کند. «فاصبروا... و هو خیر الحاکمین» چنانکه باکى از حکم دیگران نیز ندارد.
  سوره اعراف آیه 86 - دستورات حضرت شعیب (علیه السلام) به قوم خود
1- دشمنان حقّ، براى جلوگیرى از راه خدا، همه جا در کمین بوده و از هر راه و شیوه‏اى استفاده مى‏کنند. «و لاتقعدوا بکلّ صراط»
2- ترساندن مردم و ایجاد مزاحمت براى آنان، ممنوع است. «توعدون»
3- اگر دشمنان نتوانند مؤمنان را بى‏دین کنند، مى‏کوشند تا سیماى دین را تحریف کنند و بدجلوه دهند. «تبغونها عِوَجاً»
4- گاهى افزونى جمعیّت (با نظم و برنامه)، مى‏تواند یک ارزش باشد. «فکثّرکم»
5 - یکى از عوامل تربیت و هدایت مردم، توجّه به نعمت‏ها و یادآورى سرگذشت پیشینیان است. «واذکروا... و انظروا»
6- مطالعه‏ى تاریخ و عبرت‏گرفتن از آن، سفارش الهى است. «وانظروا کیف ...»
7- در مطالعه‏ى زندگى مردم، به پایان و سرانجام کارشان بنگرید، نه کامیابى‏هاى مقطعى آنان. «عاقبة»
8 - بستن و یا منحرف نمودن راه خدا، نوعى فساد است. «تصدّون... تبغونها عوجا... المفسدین»
  سوره اعراف آیه 85 - قوم حضرت شعیب (علیه السلام)
1- رفتار حضرت شعیب نسبت به مردم، دلسوزانه و برادرانه بود و شاید نسبتى با اهل مدین داشت. «اخاهم شعیباً»
2- تبلیغ و تربیت باید همراه با عاطفه و محبّت باشد. «قال یا قومِ»
3- توحید و یکتاپرستى، محور دعوت انبیاست. «اعبدوا اللّه...»
4- معجزه و دلیل‏هاى انبیا، در مسیر رشد و تربیت مردم و وابسته به ربوبیّت خداوند است. «بیّنة من ربّکم»
5 - پس از شرک و انحراف عقیدتى، انحراف‏هاى اقتصادى مهم‏ترین مسأله‏ى قوم حضرت شعیب بوده است. «اعبدوا اللّه... أوفوا الکیل»
6- کم‏فروشى، تقلّب در معامله، کم ارزش جلوه دادن اجناس مردم و ایجاد خلل در اقتصاد، حرام و از مصادیق فساد است. «لا تبخسوا النّاس اشیائهم و لاتفسدوا»
7- پیامبران، بر مسائل اقتصادى جامعه نیز نظارت داشته و درصدد سلامت و بهبود زندگى مردم بودند. «لاتبخسوا النّاس اشیائهم» دین و برنامه‏هاى آن، از زندگى دنیا جدا نیست.
8 - کم کارى هم مثل کم فروشى است، به جاى «أموالهم» فرمود: «أشیائهم» تا شامل همه چیز بشود.
9- ایمان کامل واقتصاد سالم، تأمین‏کننده سعادت دنیا وآخرت است. «ذلکم خیر»
10- هشدار و دستورهاى انبیا، سراسر خیر است و موجب سعادت انسان مى‏شود. «ذلکم خیر»
11- ایمان، ضامن کسب وکار صحیح وعدالت اجتماعى است. «لا تبخسوا النّاس... ان کنتم مؤمنین»
[ همه نکته ها ] نکته های اميرعباس حسامي (44 مورد)
  سوره اعراف آیه 87 - نحوه پاسخ به قوم حضرت شعیب (علیه السلام)
مخالفان حضرت شعیب، با جسارت مى‏گفتند: پس قهر خدا چه شد؟ مؤمنان و طرفداران آن حضرت هم منتظر امدادهاى الهى بودند. این آیه در پاسخ هر دو گروه است، تا نه کفّار مغرور شوند و نه مؤمنان دلسرد و مأیوس گردند.
  سوره اعراف آیه 86 - دستورات حضرت شعیب (علیه السلام) به قوم خود
مراد از نشستن بر سر هر راه، ممکن است نشستن کنار خیابان و کوچه‏ها براى فتنه‏گرى باشد، و شاید مراد تلاش در راه فساد از هر راه و با هر شیوه باشد، چنانکه شیطان سوگند خورد براى انحراف انسان در کمین راه حقّ نشسته است که مراد، نشستن ظاهرى نیست. «لاقعدنّ لهم صراطک المستقیم» [1]

توضیح : 1) اعراف، 16

  سوره اعراف آیه 85 - موقعیت حضرت شعیب (علیه السلام)
این پنجمین داستان پیامبران در این سوره است. داستان شعیب علیه السلام در سوره‏هاى متعدّدى از جمله در سوره هود، شعراء نیز بیان شده است.
مَدیَن یکى از شهرهاى شام بود که در جغرافیاى امروز، نزدیک اردن و نامش معان است، منطقه‏اى سرسبز، داراى مردمى بت‏پرست ومرفّه که در معامله و تجارت کم‏فروش بودند. حضرت شعیب علیه السلام بر آنان مبعوث شد، امّا آنها به خاطر لجاجت و نافرمانى او هلاک شدند. سپس آن حضرت بر مردم «اَیکه» مبعوث شد، و به ارشاد آنان پرداخت، امّا آنها نیز دستورهاى الهى را نپذیرفتند وسرانجام هلاک شدند. «کذّب اصحاب الایکة المرسلین اذ قال لهم شعیب...» [1]
البتّه احتمال دارد «مَدیَن» همان «اَیْکه» باشد، چون اَیکه به منطقه‏ى پر درخت و بیشه‏زار و نخلستان مى‏گویند. یعنى شهر شعیب دو نام داشته است: مَدیَن و اَیکه.
انسان بى‏ایمان همواره گرفتار انحراف و فساد است، امّا در هر زمانى به گونه‏اى. مثلاً در زمان حضرت لوط، لواط و فساد اخلاقى و در زمان حضرت شعیب، کم فروشى و فساد اقتصادى رواج داشته است.

توضیح : 1) شعراء، 176 تا 189

[ همه سوال ها ] سوال های اميرعباس حسامي (5 مورد)
  سوره حج آیه 18 - سجود فرشتگان
آیا سجود فرشتگان تشریعى است؟

توضیح : بى شک در ((جمله یسجد له من فى السماوات)) فرشتگان داخلند، ولى آیا سجده آنها تکوینى است یا تشریعى سؤال است؟
با توجه به اینکه آنها داراى عقل و شعور و معرفت و اراده اند، سجود آنها جنبه تشریعى دارد یعنى عبادت و خضوعى است که با اراده و اختیار انجام مى گیرید قرآن در باره فرشتگان مى گوید: لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون:
((آنها هیچیک از فرمانهاى الهى را عصیان نمى کنند و آنچه را که او دستور داده انجام مى دهند)) (تحریم - 6).

  سوره حج آیه 17 - صابئان چه کسانى هستند؟
صابئان چه کسانى هستند؟

توضیح : از آیه فوق اجمالا استفاده مى شود که آنها نیز پیرو بعضى از مذاهب آسمانى بوده اند، بخصوص که در آیه در میان طائفه یهود و نصارا قرار گرفته اند، بعضى آنها را از پیروان ((یحیى بن زکریا)) مى دانند که مسیحیان او را یحیى تعمید دهنده مى نامند و بعضى معتقدند آنها برخى از عقائد یهود و برخى از عقائد مسیحیان را گرفته و به هم آمیخته اند، و لذا مذهب آنها را برزخى میان این دو مذهب مى دانند.
((صابئان)) براى آب جارى اهمیت زیادى قائلند، و لذا بسیارى از آنها در کنار نهرهاى بزرگ زندگى مى کنند، مى گویند به بعضى از ستارگان نیز احترام مى گذارند، و به همین جهت متهم به ((ستاره پرستى)) شده اند، هر چند ظاهر آیه فوق این است که آنها در صف مشرکان نیستند.
(براى توضیح بیشتر به جلد اول تفسیر نمونه ذیل آیه 62 سوره بقره مراجعه کنید).

  سوره حج آیه 17 - مجوس کیانند؟
مجوس کیانند؟

توضیح : واژه ((مجوس)) فقط یک بار در قرآن مجید در همین آیات مطرح شده و با توجه به اینکه در برابر مشرکان و در صف ادیان آسمانى قرار گرفته اند چنین بر مى آید که آنها داراى دین و کتاب و پیامبرى بوده اند.
تردیدى نیست که امروز مجوس به پیروان زردشت گفته مى شود، و یا لااقل پیروان زردشت بخش مهمى از آنان را تشکیل مى دهند، ولى تاریخ خود زردشت نیز به هیچوجه روشن نمى باشد، تا آنجا که بعضى ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد دانسته اند و بعضى در قرن ششم یا هفتم!.
این تفاوت و اختلاف عجیب یعنى پنج قرن! نشان مى دهد که تا چه اندازه تاریخ زردشت تاریک و مبهم است.
معروف این است او کتابى به نام اوستا داشته که در سلطه اسکندر بر ایران از بین رفته است، و بعدا در زمان بعضى از پادشاهان ساسانى بازنویسى شده.
از عقائد آنها مطالب زیادى در دست نداریم، ولى چیزى که امروز بیش از همه شهرت دارد مساءله اعتقاد به دو مبداء خیر و شر یا نور و ظلمت است، به این ترتیب که خداى نیکیها و نور را ((اهورامزدا)) و خداى شر و ظلمت را ((اهریمن)) مى دانند، و به عناصر چهار گانه مخصوصا ((آتش)) احترام بسیار مى گذارند تا آنجا که آنها را آتش پرست مى خوانند و هر جا آنها هستند آتشکده اى کوچک یا بزرگ نیز وجود دارد.
بعضى واژه مجوس را از ماده ((مغ)) که به پیشوایان و روحانیین این مذهب مى گفتند مشتق مى دانند، و ((مؤ بد)) که اکنون به روحانیین آنها گفته مى شود در اصل از ریشه ((مغود)) بوده.
در روایات اسلامى آنها از پیروان یکى از انبیاى بر حق شمرده شده اند (که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرک آلود روى آورده اند).
در بعضى از روایات مى خوانیم مشرکان مکه از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد، و اجازه بت پرستى به آنها بدهد! پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمى گیرم ، آنها در پاسخ نوشتند تو چگونه چنین میگوئى در حالى که از مجوس منطقه ((هجر)) جزیه گرفته اى؟!
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود: ان المجوس کان لهم نبى فقتلوه و کتاب احرقوه : ((مجوس پیامبرى داشتند و کتاب آسمانى ، پیامبرشان را به قتل رساندند، و کتاب او را آتش زدند))!.
در حدیث دیگرى از ((اصبغ بن نباته)) مى خوانیم که على (علیه السلام) بر فراز منبر فرمود: سلونى قبل ان تفقدونى ((از من سؤ ال کنید پیش از آنکه مرا نیابید)).
((اشعث بن قیس)) (منافق معروف) برخاست و گفت: اى امیر مؤ منان چگونه از مجوس جزیه گرفته مى شود در حالى که کتاب آسمانى بر آنها نازل نشده و پیامبرى نداشته اند؟ على (علیه السلام) فرمود: آرى اى اشعث قد انزل الله الیهم کتابا و بعث الیهم نبیا: ((خداوند کتابى بر آنها نازل کرده و پیامبرى مبعوث نموده است)).
و در حدیثى از امام سجاد على بن الحسین (علیه السلام) مى خوانیم که پیامبر فرمود: سنوا بهم سنة اهل الکتاب ، یعنى المجوس : ((با آنها طبق سنت اهل کتاب رفتار کنید، منظور پیامبر اسلام مجوس بود)).
ضمنا باید توجه داشت که واژه ((مجوس)) جمع است و مفرد آن ((مجوسى)) است .

[ همه ترجمه ها ] ترجمه های اميرعباس حسامي (273 مورد)
  سوره اعراف آیه 95 - ترجمه استاد معزی
سپس تبدیل کردیم به جاى بدى نیکى را تا برآسودند و گفتند همانا رسیده است به پدران ما رنج و سختى پس گرفتیمشان ناگهان حالى که نمى ‏دانستند.
  سوره اعراف آیه 94 - ترجمه استاد معزی
و نفرستادیم در شهرى پیمبرى را جز آنکه گرفتیم مردمش را به سختى و رنج شاید به زارى آیند.
  سوره اعراف آیه 93 - ترجمه استاد معزی
پس روى گردانید از ایشان و گفت اى قوم همانا ابلاغ نمودم به شما پیامهاى پروردگار خود را و اندرز گفتم شما را پس چگونه افسوس خورم بر گروه کافران‏.
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های اميرعباس حسامي (176 مورد)
  سوره اعراف آیه 87 - تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
و نیز افزود که (با توجه به دو آیه قبل):
وَ اِنْ کانَ طائِفَةٌ مِنْکُمْ امَنُوا بِالَّذى اُرْسِلْتُ بِه وَطائِفَةٌ لَمْ یُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتّى یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنا وَهُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ.
و اگر گروهى از شما درست اندیشیده و به رسالت من ایمان آورده و پیام آسمانى مرا پذیرفته اند، و در برابرآنان گروهى همچنان به حق ستیزى خویش ادامه مى دهند و از پذیرش پیام خدا و ایمان به مقررات او خوددارى مى ورزند، بیایید و شکیبایى پیشه سازید تا خدا میان ما و آنان داورى کند، و بدانید که او بهترین داوران است و به کسى ستم روا نمى دارد.
منظور آن پیامبر خدا در این آیه شریفه این است که: اگر مى نگرید که مردم از گرد من پراکنده اند، نپندارید که کفرگرایى و بیدادى که شما برگزیده اید از ایمان و تقوا بهتر است، هرگز، بدانید که سر انجام نیکو از آن ماست وهر دو گروه در این جهان و جهان دیگر ثمره عملکرد خویش را خواهیم دید و بدین ترتیب آنان را از کفر و بیدادشان هشدار مى دهد.
«بلخى» مى گوید: در این آیه شریفه شعیب به مردم دستور مى دهد که دست از کارهاى زشت و ناروا بردارند و مردم را از راه حق و هدایت منحرف نسازند. و بدین سان به کارهاى شایسته و برازنده راه مى نماید نه به باقى ماندن بر کفر و انحراف.
و نیز از آیه شریفه این نکته دریافت مى گردد که همه کارهاى کفرگرایان گناه و زشتکارى نیست، و کسانى که چنین مى پندارند به اشتباه رفته اند.
بار خدایا ما را از آفتهاى ویرانگر و انحطاط آفرین تعصّب و دنباله روى، بازیگرى و ظاهرسازى، عوام فریبى و عوام زدگى، خودمحورى و خودکامگى مصون و محفوظ بدار!
بار خدایا ما را از دین شناسان و دین باوران و دینداران و رهروان راستین و انتخابگر آخرین و پرشکوه ترین کتاب آسمانى ات قرارده!
امین ربّ العالمین
على کرمى فریدنى
بهار 1377
  سوره اعراف آیه 86 - تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
(با توجه به آیه قبل) و نیز آن اصلاحگر آسمانى به اندرزهاى سازنده اش ادامه داد که:
و بر سر هر راهى منشینید!
وَلا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ
در تفسیر این فراز دیدگاهها یکسان نیست:
1 - به باور گروهى از جمله «ابن عباس»، «مجاهد»، «حسن» و... منظور این است که آنان بر سرراه مردمى مى نشستند که مى خواستند نزد پیامبر خدا بروند و ایمان آورند، و آنگاه پس از شناسایى آن حقگرایان، به ارعاب و تهدید آنان مى پرداختند؛ از این رو به آنان دستور مى رسد که در راه مردم کمین نکنید.
2 - امّا به باور گروهى دیگراز جمله «ابوهریره» آنان راهزنى مى کردند و خدا آنان را از این شیوه تجاوزکارانه هشدار مى دهد.
ممکن است این دیدگاه، همان باشد که آنان سر راه مردم مى نشستند و در فرصتهاى مناسب به مال آنان دستبرد مى زدند.
3 - و ازدیدگاه برخى منظور این است که: سر راه مردم ننشینید تا با افشاندن بذر تردید و وسوسه هاى گوناگون آنان را از راه دین منحرف سازید، و شعیب را دروغگو نخوانید و او را تهدید نکیند.
وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ مَنْ امَنَ بِه وَتَبْغُونَها عِوَجاً
در تفسیر این فراز نیز سه نظر است:
1 - به باور «قتاده» منظور این است که: شما مردمى را که در جستجوى ایمان و پروا هستند و مى خواهند به خدا ایمان آورند، از راه دین باز ندارید و راه خدا را تغییر ندهید و به دروغ پیام خدا و سخنان پیامبرش را تکذیب نکنید.
2 - امّا به باور «مجاهد» منظور این است که: شما مى خواهید راه خدا را بپوشانید و مردم را منحرف سازید.
3 - از دیدگاه «حسن» منظور این است که: شما در راه هدایت پایدارى نمى ورزید.
4 - و از دیدگاه «زجاج» منظور این است که: شما بر این پندارید که مردم را از راه راست منحرف سازید.
وَاذْکُرُوا اِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ
و بیاد آورید که شما گروهى اندک بودید و خدا شما را فزونى و اقتدار بخشید.
به باور «ابن عباس» منظور این است که «مدین» فرزند ابراهیم با دختر لوط پیمان زندگى مشترک بست و خدا به آنان فرزندانى بسیار ارزانى داشت. امّا «زجاج» مى گوید: ممکن است منظور این باشد که شما نیازمند و ناتوان بودید و خدا ثروت و امکانات بسیارى به شما ارزانى داشت...
وَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ.
در مورد سرنوشت عادیان، ثمودیان و قوم لوط بیندیشید و بنگرید که چگونه دچار عذاب شدند و نابود گردیدند.
  سوره اعراف آیه 85 - تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
تفسیر رسالت و دعوت توحیدى و انسانى شعیب قرآن پس از گزارشى فشرده ازرسالت اصلاحگرانه لوط و نابودى تبهکاران عصر او، اینک به رسالت و سرگذشت پیامبر دیگرى به نام شعیب پرداخته و مى فرماید:
وَ اِلى مَدْیَنَ اَخاهُمْ شُعَیْباً
و به سوى مردم شهر «مدین» نیز برادرشان شعیب را فرستادیم.
قهرمان این داستان، شعیب است که ریشه و تبارش به ابراهیم خلیل مى رسد و از مادر نیز از لوط، آن پیامبر ضد فساد نسب داشت.
مدین» نام یکى از فرزندان ابراهیم بود که بر آن قبیله بزرگ و یا شهر آنان نامگذارى شد، و منظور از مردم «مدین» همان اصحاب «ایکه» مى باشند.
«قتاده» مى گوید: شعیب، دوبار و دوجا از سوى پروردگارش به رسانیدن پیام فرمان یافت: یک بار به سوى مردم «مدین» رفت و باردیگر به سوى مردم «ایکه».
آرى، او به سوى آنان آمد و گفت:
قالَ یاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مالَکُمْ مِنْ اِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ
هان اى مردم! خداى یکتا را بپرستید و بدانید که جز او هیچ خدایى براى شما نیست، واقعیت این است که اینک دلیل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است که او یکتا و بى همتاست.
فَاَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمیزانَ
اینک که راه خدا برایتان روشن شده است، به هنگام سنجش و ارزیابى، حق پیمانه و ترازو را به طور کامل رعایت کنید و حقوق مردم را درست و عادلانه بپردازید.
وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ اَشْیاءَهُمْ
واز حقوق مردم کم نگذارید و آن را پایمال نسازید.
به باور «قتاده» و «سدّى» واژه «بخس» به مفهوم ستم و بیداد است.
وَلا تُفْسِدُوا فِى الْاَرْضِ بَعْدَ اِصْلاحِها
و در روى زمین پس از اصلاح و بسامان آوردن کارها، در راه تباهى و گناه نکوشید و حرام خدا را حلال و روا مشمارید.
به باور برخى منظور این است که خدا به وسیله امر و نهى و رسالت پیامبران و ارشاد و راهنمایى مردم، زمین را در راه اصلاح و بسامان آمدن کارها قرار داده است، و شما بهوش باشید که در آن تباهى به راه نیندازید. امّا برخى برآنند که: با ترک ایمان و کنار نهادن تقوا به تباهى روى نیاورید، که این کار باعث برداشته شدن برکات و از بین رفتن زراعتها و حیوانات شما خواهد شد.
ذلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ.
آنچه به شما مى گویم، اگر براستى ایمان داشته باشید برایتان سودمندتر است.
در آیه شریفه بهتر بودن این مقررات انسانساز را به ایمان آنان پیوند مى زند، در صورتى که رعایت این مقررات عادلانه به هرحال بهتر است، و این بدان دلیل است که اگر فرد و جامعه اى ایمان به خدا نداشته باشد نمى تواند باور کند که این مقررات براى ساختن یک دنیاى مطلوب و یک زندگى درخور شأن انسان بهتر است.
به باور برخى نیز منظور این است که درست و عادلانه دادن حقوق مردم در کیل و وزن، هنگامى براى شما سودمند است که به خدا ایمان داشته باشید.
«فراء» مى گوید: شعیب معجزه اى نداشت؛ چرا که قرآن در مورد آن چیزى نمى گوید. امّا به باور ما این سخن درستى نیست؛ چرا که خداى فرزانه پیام آورى را بدون معجزه نمى فرستد. افزون بر این اصل اساسى، قرآن در مورد آن پیامبر بزرگ مى فرماید: براستى که از سوى پروردگار شما دلیل روشن و برهان آشکارى آمده است؛ و از پى آن به بیان مقررات در مورد سنجش درست کالاها و ارزیابى درست و عادلانه ارزشها مى پردازد. قد جاءتکم بینة من ربّکم...
دیگر اینکه ممکن است آن حضرت معجزات دیگرى داشته و در قرآن شریف نیامده است، درست همانگونه که بسیارى از معجزات پیامبر اسلام در قرآن نیامده است.
[ همه لغت ها ] لغت های اميرعباس حسامي (9 مورد)
  سوره حج آیه 50 - تفسیر نمونه
رِزْقٌ کَریمٌ : روزی نیکو
 توضيح : ((رزق کریم)) (با توجه به اینکه کریم به معنى هر موجود شریف و پر ارزش ‍است) مفهوم وسیعى دارد که تمام نعمتهاى گرانبهاى معنوى و مادى را شامل مى شود.
آرى خداى کریم در آن سراى کریم، انواع نعمتهاى کریم را به بنده هاى مؤ من و صالحش ارزانى مى دارد.
راغب در کتاب ((مفردات)) مى گوید: ((کرم)) معمولا به امور نیک و پر ارزشى گفته مى شود که بسیار قابل توجه است، بنابراین به نیکیهاى کوچک کرم گفته نمى شود.
و اگر بعضى ((رزق کریم)) را به معنى روزى مستمر و بى عیب و نقص، و بعضى به معنى روزى شایسته، تفسیر کرده اند همه در آن معنى جامع و کلى که اشیاء پر ارزش و قابل توجه است جمع مى شود.
  سوره حج آیه 51 - تفسیر نمونه
الْجَحیمِ : دوزخ
 توضيح : حجیم از ماده ((جحم)) (بر وزن شرم) به معنى شدت برافروختگى آتش است و به شدت غضب نیز گفته مى شود، بنابراین جحیم به معنى جائى است که آتش ‍ شعله ور و برافروخته اى دارد و اشاره به دوزخ است.
  سوره حج آیه 20 - مفردات راغب (مفردات ألفاظ القرآن)
یُصْهَرُ : گداخته می شود - ذوب می شود
 توضيح : صهر
- الصهر: الختن، وأهل بیت المرأة یقال لهم الأصهار، کذا قال الخلیل (انظر: العین 3/411). قال ابن الأعرابی: الإصهار: التحرم بجوار، أو نسب، أو تزوج، یقال: رجل مصهر: إذا کان له تحرم من ذلک. قال تعالى: {فجعله نسبا وصهرا} [الفرقان/54]، والصهر: إذابه الشحم. قال تعالى: {یصهر به ما فی بطونهم} [الحج/20]، والصهارة: ما ذاب منه، وقال أعرابی: لأصهرنک بیمین مرة (انظر: أساس البلاغة ص 261؛ والمجمل 2/543؛ واللسان (صهر) )، أی: لأذیبنک.
[ همه اﻋﺮاب ها ] اﻋﺮاب های اميرعباس حسامي (2 مورد)
  سوره حج آیه 15 - امیرعباس حسامی
لْیَمْدُدْ *** لْیَقْطَعْ *** لْیَنْظُرْ
 توضيح : در هر سه مورد این گونه اعراب می شود:
فعل امر غائب و مجزوم بالسکون بسبب دخول لام الأمر و فاعله ضمیر مستتر "هو" فی محل الرفع.
  سوره حج آیه 15 - امیرعباس حسامی
ما یَغیظُ
 توضيح : در قواعد عربی "ما" مصدریه به تأویل می رود. در این آیه نیز از آنجایی که "ما" مصدریه است "ما" و "صله ی آن" به صورت زیر تأویل می شود:
هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ (ما یَغیظُ) ===>>>أی: هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ (غَیظَهُ)
ما یَغیظُ: المصدر المؤول من "ما" و صلتها تقدیره "غَیظَهُ" فی محل النصب، مفعول به.