الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ «2»
الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی: زن زنا کننده و مرد زنا کننده چون غیر محصن باشند، فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ: پس بزنید اى حکام شرع ایشان را صد تازیانه هرگاه آزاد و بالغ و بکر باشند، اما هرگاه هر دو محصن یا یکى محصن باشد حدّش سنگسار (رجم) باشد. مراد به احصان آنکه مرد زن داشته باشد و زن شوهر داشته باشد.
تبصره: در وسائل- اصبغ بن نباته روایت نموده که پنج نفر زانى را نزد عمر آوردند، امر نمود به اقامه حد بر هر یک. حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود:
اى عمر، این نیست حکم آنها. عرض کرد: تو اقامه حد فرما. حضرت یکى را پیش آورد گردن زد، دومى را رجم فرمود، سومى را تازیانه زد، چهارمى را نصف حد، پنجمى را تعزیر نمود. عمر متحیر و مردم متعجب شدند، عمر گفت: پنج نفر در یک قضیه، پنج حد اقامه نمودى که شباهت نداشت به یکدیگر. فرمود: اولى ذمى بود، خارج شد از ذمه حدى نداشت مگر شمشیر؛ دومى مرد محصن بود، حد او رجم؛ سومى غیر محصن بود، حد او تازیانه؛ چهارمى عبد بود، حد او نصف؛ پنجمى مجنون، عقلش مغلوب شده بود. «1» این داستان بینائى باشد براى صاحبان بصیرت، فتأمل.
نکته: مقدم شدن «زانیه» بر «زانى» به جهت آنست که این فعل زنا از زن، شنیعتر و فضیحتر و عظیمتر، و نسبت به حمل ضررش زیادتر، و تا مادامى که حاضر نشود، زنا از مرد واقع نشود غالبا.
تنبیه: یکى از گناهان کبیره و قبایح عظیمه که عقل و شرع دالند بر قبح و فساد آن، زنا مىباشد:
اما عقل: فى الجمله آنکه زنا موجب اختلال نظم عالم و افساد جامعه بنى آدم و اختلاف انساب و کمى نسل خواهد بود، پدر از پسر و پسر از پدر ممتاز نشود، و ارحام محفوظ نماند، عاطفه نسب و قرابت و رحم که مصالحى در حسن جامعه دارد از میان برداشته شود و به فقدان تربیت، ملکات و اخلاق فاسد، و به فساد اخلاق ضرر بسیارى به جامعه وارد آید. زنا باعث رسوائى و بدنامى قبیله، و سبب نزاع و مخاصمه و جدال و اتلاف نفوس و اموال گردد، زیرا زانیه مطمع هر فاجرى است نابکار، و توجه انظار و اجتماع اشرار، و بسا منجر به قتل و انتحار گردد، و البته عقل سلیم حکم به منع و نهى از آن نماید.
و اما نقل: احادیث بسیار در آن وارد شده از جمله:
1- در وصایاى حضرت پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرماید: یا على فى الزّنا ست خصال ثلاث فى الدنیا و ثلاث فى الاخرة اما التى فى الدنیا فیذهب بالبهاء و یعجل الفناء و یقطع الرزق و اما التى فى الاخرة فسوء الحساب و سخط الرحمن و الخلود فى النار.
یا على در زنا شش صفت باشد سه در دنیا و سه در آخرت، اما در دنیا: 1- مىبرد بهاء را. 2- تعجیل کند فنا و موت را. 3- قطع کند روزى را. و اما در آخرت: 1- بدى حساب. 2- غضب رحمان. 3- خلود در جهنم (اگر حلال داند) «1».
2- کافى- از حضرت صادق علیه السّلام، فرمود: جمع شدند حواریون نزد عیسى علیه السّلام، پس گفتند: اى یاد دهنده خیر، ارشاد کن ما را. پس فرمود:
بدرستى که موسى کلیم اللّه امر نمود شما را که قسم نخورید به خدا دروغ، و من امر مىکنم شما را که قسم نخورید به خدا دروغ و نه راست. عرض کردند: یا روح اللّه زیاد فرما. فرمود: بدرستى که موسى نبىّ خدا امر نمود شما را که زنا نکنید، و من امر مىکنم شما را حدیث نکنید نفس خود را به زنا فضلا از اینکه زنا کنید، زیرا هر که حدیث کند نفس خود را به زنا، مانند کسى است که
روشن کند آتش در خانه مزیّن، پس فاسد کند زینتها را اگرچه نسوزاند خانه را.
3- عقاب الاعمال- ابن بابویه رضوان اللّه علیه به اسناد خود از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام: اذا کان یوم القیامة اهبّ اللّه ریحا منتنة یتأذّى بها أهل الجمع حتّى اذا همّت ان تمسک بانفاس النّاس ناداهم مناد: هل تدرون ما هذه الرّیح الّتى قد آذتکم فیقولون: لا فقد أذتنا و بلغت منّا کلّ مبلغ قال: فیقال: هذه الرّیح ریح فروج الزّناة الّذین لقوا اللّه بالزّنا ثمّ لم یتوبوا، فالعنوهم لعنهم اللّه قال: فلا یبقى فى الموقف احد الّا قال اللّهم العن الزّناة.
وقتى روز قیامت شود، بوزد ریح و بوئى گند که متأذى شوند اهل محشر تا اینکه نگه دارد نفسهاى مردم را. منادى ندا کند: آیا مىدانید چیست این بوئى که اذیت نموده شما را؟ گویند: ندانیم، بتحقیق به نهایت ما را آزار نموده.
گویند: این بوى فرج زنا کنندگان است، آنانکه ملاقات نمودند خدا را به زنا و توبه ننمودند، پس لعن کنید آنها را که خدا ایشان را لعن فرموده، پس باقى نماند در موقف مگر آنکه گویند: خداوند لعنت نماید زنا کنندگان را. «1» تکمیل: محدث نورى رضوان اللّه علیه در مستدرک الوسائل از حضرت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: لکلّ عضو من بنى آدم حظ من الزّنا و العین زناه النّظر و اللّسان زناه الکلام و الاذنان زناهما السّمع و الیدان زناهما البطش و الرّجلان زناهما المشى و الفرج یصدّق ذلک و یکذّبه.
فرمود: براى هر عضوى از بنى آدم حظى باشد از زنا: چشم، زناى آن نظر به اجنبى؛ و زبان، زناى آن کلام؛ و گوشها، زناى آنها شنیدن؛ و دست، زناى آن گرفتن؛ و پاى، زناى آن راه رفتن دنبال اجنبى، و فرج تصدیق و تکذیب آن نماید.
تتمه: چون زنا از اعظم گناهان و فساد بزرگى به جامعه بشریت طارى گرداند، لذا شارع مقدس براى حفظ نوامیس، مقدمات آن را نهى فرموده از نظر وتکلم و شنیدن و رفتن به دنبال اجنبى، که تمام اینها وسیلهاى باشد براى آن فحشاء عظیم؛ و در بزرگى معصیت زنا همین بس که رأفت خداوند رءوف در اجراى حد زناکاران برداشته شده است.
وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ: و فرا نگیرید به «زانى» و «زانیه» مهربانى در فرمانبردارى خدا که منع کند از اقامه حد بر آنها، پس تعطیل شود حدود و احکام الهى. یا فرا نگیرید به آن دو رحمتى که منع نماید از تازیانه شدید و سخت، إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ: اگر هستید که ایمان آوردهاید به خدا و روز قیامت، زیرا ایمان به خدا اقتضا کند جدّ و جهد را در اقامه حدود الهى و اجراى فرامین سبحانى بدون مسامحه و سهل انگارى. وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ: و باید حاضر شود در وقت عذاب آن دو تن، یعنى در زمان اقامه حد بر ایشان، گروهى از مؤمنان تا تشهیر آنها حاصل گردد و آن تفضیح مانع شود از معاودت به مثل آن عمل شنیع. اختلاف است در این عده نزد جمعى سه نفر و زیادتر. نزد جمعى دو نفر، و نزد بعضى عدد محصورى براى آنها نیست، و آن منوط براى امام است، و مقصود آنست که جماعتى حاضر شوند تا شیوع یابد و اعتبار حاصل آید. و نزد بعضى اقل آن یک نفر است، چنانچه در تهذیب- از حضرت امیر المؤمنین و در عوالم از حضرت باقر علیهما السّلام روایت شده که طائفه حاضره، یکى است
[ نظرات / امتیازها ]
الزّانِیَةُ وَ الزّانِی فَاجلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنهُما مِائَةَ جَلدَةٍ وَ لا تَأخُذکُم بِهِما رَأفَةٌ فِی دِینِ اللّهِ إِن کُنتُم تُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ الیَومِ الآخِرِ وَ لیَشهَد عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ المُؤمِنِینَ «2»
زن زنا دهنده و مرد زنا کننده را پس بزنید بر هر یک از آنها صد تازیانه و نگیرد شما را نسبت بآنها رأفت و مهربانی در دین إلهی و دستور خداوندی اگر شما ایمان بخدا و روز جزا دارید و باید حاضر شوند و مشاهده کنند عذاب اینکه دو را طایفهای از مؤمنین.
جلد 13 - صفحه 487
(الزّانِیَةُ وَ الزّانِی) الف و لام جنس است شامل جمیع اقسام زنا میشود لکن در اخبار معتبره تقییداتی دارد که اشاره میشود و اقسام زنا بسیار است زنای محصنه که مرد زندار زنا کند یا زن شوهردار زنا دهد، زنای با محارم، زنای با اجنبیه، حر و حره باشند یا عبد و امه، بکر باشد زن یا سیّبه، بالغ باشند یا غیر بالغ، عن علم و عمد باشند یا شبهه بلکه بسیاری از روز جهل بحکم است مثل عامه که طواف نساء ندارند و بسیاری از حاج که حج آنها باطل است و بسیاری از عقود ازدواج که باطل باشد و غیر اینها، و اولا ثبوت زنا امر بسیار مشکلی است زیرا یا باقرار ثابت میشود یا بشهادت چهار نفر آن هم عادل باشند و شهادت آنها کالمیل فی المکحلة باشد و دونه خرط القتاد و آنهم نزد حاکم شرع باشد و پس از ثبوت مجری حد باید حاکم شرع باشد و حدود هم مختلف است و در عبید و اماء نصف حد آزاد است.
زنای محصنه رجم است «سنگسار بعد از صد جلد» زنای با محارم قتل است.
پس از جلد در غیر بالغ تعزیر است و در بکر ضمان هم دارد و غیر اینها که در فقه در کتاب حدود بیان شده.
(فَاجلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنهُما مِائَةَ جَلدَةٍ).
سؤال، وجه تقدیم زانیه بر زانی چیست! با اینکه در موارد دیگر رجال را مقدم ذکر فرمود مثل.
(السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقطَعُوا أَیدِیَهُما مائده آیه 42).
جواب: چون منشأ زنا در زنها بیشتر است هم شهوت آنها زیادتر است هم قوه حفظ در آنها کمتر است هم عقل آنها ناقصتر است لذا بیشتر اقدام باین امر شنیع دارند.
(تنبیه) در اخبار زنا را نسبت باعضاء داده زنا چشم زنا گوش زنا لبزنا دست زنا با زبان زنا بدن زنا قلب.
زنا چشم برؤیت شهوت است زنا گوش بسماع صوت اجنبیه زنا لب ببوسیدن زنا دست ببدن اجنبیه گذاردن زنا پا پابپای یکدیگر مالیدن زنا زبان تکلم کردن بشهوت زنا بدن پهلوی هم خوابیدن زنا قلب صورت زنا را در ذهن تصور کردن تا شهوت بحرکت بیفتد و بسا انزال هم میشود و اینها ملحق به زنا هستند در حرمت و بسا تعزیر هم دارد دون الحد.
(تنبیه) زنا محقق میشود بمجرد غیبوبت ختنهگاه و لو انزال هم نشود.
(وَ لا تَأخُذکُم بِهِما رَأفَةٌ فِی دِینِ اللّهِ) دلسوزی نکنید به اینکه اینکه بدنهای لطیف طاقت تازیانه ندارد یا سبک و خفیف بزنید، حدود الهیه باید جاری شود تا جلوگیری از اینکه فساد بزرگ شود امروز چون حدود الهیه تعطیل شده نه قاتل را میکشند و نه شارب الخمر و نه لاطی و نه زانی اینهمه رواج پیدا کرده بلکه اگر حد الهی بر مرتد و منکر ضروری و مبدع جاری میشد اینکه همه کفر و ضلالت بوجود نمیآمد.
(إِن کُنتُم تُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ الیَومِ الآخِرِ) مفهومش اینکه رأفت و ملاحظه باعث سلب ایمان میشود.
(وَ لیَشهَد عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ المُؤمِنِینَ) تا اینکه دیگران چشمشان بحساب بیفتد و اینها در نظر اینها خفیف و سبک شوند.
(مسئلة) توبه قبل از ثبوت نزد حاکم رافع حد است بهمین نحوی که توبه رافع عذاب اخروی میشود رافع حد هم میشود.
[ نظرات / امتیازها ]