لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ «3»
چون قریش چنین کتابى را تکذیب نموده ایمان نیاوردند و حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله بر ایمان آنها بسیار حریص و مایل بود، این صورت بخاطر مبارک آن حضرت شاق آمد و بسیار ملول گشت، حق تعالى به جهت تسلیه خاطر اقدس آن حضرت آیه شریفه نازل فرمود:
لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ: شاید تو هلاک کننده و کشندهاى نفس خود را، یعنى ترس آنست که خود را هلاک کنى، أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ: به جهت آنکه نمى شوند ایمان آورندگان به قرآن.
نکته: کلمه «لعل» براى اشفاق است، کأنه قیل: «اشفق على نفسک ان تقتلها حسرة ما فاتک من اسلام قومک» یعنى ترسان باش بر نفس خود از آنکه آن را هلاک کنى به جهت حسرت آنچه فوت شده است تو را از اسلام قومت. «2»
ابن شهر آشوب از عیاشى از حضرت صادق علیه السّلام که در حدیثى فرمود حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله: یا على، بدرستى که من سؤال نمودم خدا را اینکه موالات نماید میان من و تو، پس بجا آورد؛ و سؤال نمودم خدا را اینکه مواخات قرار دهد بین من و تو، پس بجا آورد؛ و سؤال نمودم خدا را اینکه قرار دهد تو را وصىّ من، پس بجا آورد. پس مردى گفت: قسم به خدا یک صاع خرما بهتر است از آنچه سؤال نمود آن را محمد صلّى اللّه علیه و آله از پروردگارش! چرا سؤال ننمود ملکى را که کمک نماید او را بر دشمنش، یا گنجى که به آن استعانت جوید بر فقر و فاقه اش؛ پس حق تعالى این آیه نازل فرمود. «1» بنابراین فرمایش حضرت صادق علیه السّلام باطن آیه شریفه را بیان فرماید.
[ نظرات / امتیازها ]
لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفسَکَ أَلاّ یَکُونُوا مُؤمِنِینَ «3»
شاید تو از غصه و غم و اندوه خود را تلف میکنی و میکشی، برای اینکه اینکه کفار و مشرکین ایمان نمیآورند.
(لعلک) تردید نیست از خداوند متعال، بلکه به معنای اینکه است که نزدیک است خود را از غم و همّ هلاک کنی.
(باخِعٌ نَفسَکَ) بخوع را به معنی قتل و هلاکت تفسیر کردند از غصه و همّ یا از وجد و سرور.
چون حضرتش بسیار مایل بود که تمام بشرف اسلام مشرف شوند و عدم ایمان اینها، باعث حزن آن حضرت بود، چنانچه امروز اینکه اعمال و کردار و رفتار نوع ما، باعث حزن حضرت رسالت و ائمه اطهار بالاخص حضرت بقیة اللّه است، کأنه تیریست به قلب مطهر او میخورد، بخصوص از افراد شیعه که خود را منتسب به اینکه خاندان میدانند.
(أَلّا یَکُونُوا مُؤمِنِینَ) خداوند برای تسلیت قلب مبارک رسول آیاتی نازل فرمود. مثل ذَرهُم یَأکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوفَ یَعلَمُونَ (سوره حجر آیه 3) و مثل: «ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا البَلاغُ» و غیر اینها.
و در شأن نزول اینکه آیه شریفه، إبن شهر آشوب از عیاشی باسناده عن الصادق (ع) روایت میکند که حضرت رسول به امیر المؤمنین (ع) فرمود: من از خدا خواستم اینکه بین من و تو موالات بیندازد و اخوت قرار دهد و تو را وصی من مقرر فرماید، خداوند هم اجابت فرمود.
«فقال رجل و اللّه لصاع من تمر خیر مما سئل محمّد (ص)» ولی حضرت نام آن رجل را تقیة بیان نمیفرماید، ما هم اقتداء به آن بزرگوار میکنیم.
[ نظرات / امتیازها ]