● معنای کلمه «دأب»
کلمه «دأب» بطورى که اهل لغت گفته اند به معناى روش دائمى است. در جاى دیگر قرآن این کلمه در مورد حرکت دائمى خورشید و ماه به کار رفته، فرموده: «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ» (ابراهیم/33) و از همین جهت عادت همیشگى را هم دأب می گویند، چون عادت هم سیره اى است مستمر، و منظور در آیه مورد بحث هم همین معنا است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج3، ص: 140 و 141 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رابطه این آیه با آیه قبل
جمله «کداب ...» متعلق است به جمله اى تقدیرى، که جمله «لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ» بر آن دلالت می کند، و جمله «کَذَّبُوا بِآیاتِنا» منظور از «دأب» را تفسیر می کند. این جمله در واقع حال است براى دأب و تقدیر کلام همانطور که قبلا هم اشاره کردیم چنین است: (ان الذین کفروا کذبوا بآیاتنا، و استمروا علیها دائبین، فزعموا ان فى اموالهم و اولادهم غنى لهم من اللَّه، کداب آل فرعون و من قبلهم، و قد کذبوا بآیاتنا) (به درستى که کفار آیات ما را تکذیب کردند، و بر این عمل ادامه دادند، و آن را عادت خود کردند پنداشتند که اموالشان می تواند از عذاب خدایشان برهاند، این عادت آنان نظیر عادت آل فرعون و اقوام قبل از ایشان است، که به آیات ما تکذیب کردند).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج3، ص: 141 |
قالب : قواعد عربی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عذاب الهی به وسیله گناهان گناهکار
در جمله «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ» از ظاهر، حرف (باء) سببیت استفاده می شود چون وقتى گفته می شود: «من او را به گناهش مؤاخذه کردم» معنایش این است که به سبب گناهش مؤاخذه کردم. این ظاهر حرف (باء) است و لیکن مقتضاى مقابله اى که بین دو آیه شده است، و حال کفار عهد رسول را با کفار آل فرعون و قبل از ایشان مقایسه کرده، این است که حرف نامبرده به معناى وسیله باشد، چون قبل از آیه مورد بحث کفار را وسیله بر افروختن آتش دوزخ خوانده و فرموده بود اینان وقود آتشند، و جانشان شعله ور می شود و با شعله ور شدن جان ها معذب می شوند، هم چنان آل فرعون و کفار قبل از ایشان که آنان نیز به گناهان خود گرفتار شدند، و عذابى که گریبان آنان را گرفت عین همان گناهانى بود که مرتکب شده بودند، و مکرى که کردند، خود آن مکر عذاب جانشان شد و ظلم خودشان عایدشان گردید، همچنانکه قرآن کریم فرمود: «وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» (فاطر/43) و «وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» (بقره/57).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج3، ص: 141 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : عذاب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای «شدید العقاب» بودن خداوند
در عذاب الهی آتش از نهاد خود گنهکار مشتعل می گردد و با این فرض دیگر فرار و قرار معنا ندارد، دیگر نه خلاصى تصور دارد، و نه تخفیف، به همین جهت است که خدا خود را شدید العقاب خوانده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : عقاب خدا چنان نیست که از یک جهت معینى به انسان روى بیاورد و در محل معینى گریبان آدمى را بگیرد، و مانند عقاب غیر خدا به شرایط مخصوصى متوجه آدمى بشود، مثلا از بالاى سر و یا از پائین و یا در بعضى اماکن به انسان برسد، و انسان بتواند از آن محل یا از آن ناحیه دور گردد، و پا به فرار گذاشته خود را از گزند آن عقاب حفظ کند، بلکه عقاب خدا آدمى را به عمل خود آدمى و به گناهش می گیرد، و چون گناه در باطن آدمى و در ظاهرش هست و از او جدا شدنى نیست، عقاب خدا هم از او جدا شدنى نیست، و در نتیجه خود انسان وقود و آتش افروز دوزخ می شود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج3، ص: 141 و 142 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● علت تغییر التفات در آیه
در جمله «کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ» دو بار التفات به کار رفته:
1-التفاتى از غیبت به حضور.
2-التفاتى از حضور به غیبت.
توضیح اینکه: در آیه قبل خداى تعالى غایب فرض شده بود و می فرمود: «مال و اولادشان نمی تواند آنان را از خدا بی نیازکند» و در جمله مورد بحث خداى تعالى متکلم فرض شده، می فرماید: «به آیات ما تکذیب کردند» و بار دوم خداى تعالى که در این جمله حاضر و متکلم فرض شده غایب فرض می شود، چون می فرماید: «پس خدا ایشان را بگرفت».
التفات نکته اول این است که با حاضر شدن خدا هم ذهن شنونده نشاط پیدا می کند، و هم خبر را به درست بودن نزدیک می گرداند، زیرا مثل این می ماند که گوینده اى بگوید: «فلانى بد دهن و فحاش و بد برخورد است، و من گرفتار معاشرت با او شده ام، زنهار که از همنشینى با او بپرهیزى» که در این عبارت جمله و من گرفتار معاشرت با او شده ام خبر را تصحیح می کند و صدق آن را اثبات می نماید، چون خبر را مستند به دیدن و مشاهده خود می کند که خود نوعى شهادت است. بنا بر این معناى آیه شریفه این می شود که آل فرعون عادتشان عادت همین کفار بود، و مثل اینان آیات را تکذیب می کردند، و این مطلب جاى هیچ شکى نیست، براى اینکه ما خود رفتار آل فرعون را مشاهده کردیم و به خاطر همین که دیدیم آیات ما را تکذیب می کنند، هلاکشان کردیم.
التفات دوم که در جمله «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ» به کار رفته، و دوباره خداى تعالى غایب به حساب آمده، نکته اش این است که خواسته بعد از به دست آوردن مقصود دوباره به اصل کلام برگردد، و علاوه بر این، حکم را به مقام الوهیت که قائم به همه شؤون عالم، و مهیمن بر هر کوچک و بزرگى است ارجاع دهد، و به همین منظور لفظ جلاله «اللَّه» را دوباره تکرار نموده و فرمود: «وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ» و نفرمود: و هو شدید العقاب، تا دلالت کند بر اینکه کفر کفار و تکذیبشان در حقیقت منازعه با کسى است که داراى جلال الوهیت بوده و هلاک کردن گنهکاران برایش آسان است، و کافر درگیر با خداى شدید العقاب است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج3، ص: 142 و 143 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : کافر و کافران |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مرگ اهل بیت (علیهم السلام)
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: على بن الحسین (علیه السلام) می فرمود: «یک آیه از قرآن، کشته شدن و سرعت مرگ در ما (اهل بیت) را برایم گوارا می سازد و آن آیه «أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها» (رعد/41) است، که مراد از نقص اطراف، مرگ علما است، و از آن برمی آید که خداى تعالى هر وقت نظرى به زمین بیفکند، اهل دنیا و ماده پرستان را با مرگ علما عذاب، و علما را با بردن به درگاه خود به عالی ترین لذات متنعم می سازد».
علامه طباطبایی: به زودى روایاتى در موارد مناسب در طول این کتاب از نظر خواننده خواهد گذشت.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج3، ص: 185 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : اهل بیت (علیهم السلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مبارزه قاطع خداوند با کفر در همه زمانها -
عبدالله عبداللهي
1 آیه ى فوق حال کافران معاصر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را به عادت مستمره و سیره ى نادرست آل فرعون و اقوام پیش از آنها تشبیه مى کند که آیات خدا را تکذیب کردند و خدا آنها را به سبب گناهانشان گرفتار کرد و در این جهان به مجازات سختى رسیدند این آیه در حقیقت هشدارى است به کافران لجوج معاصر پیامبر صلى الله علیه و آله که سرنوشت فرعونیان و اقوام پیشین را به خاطر بیاورند و مراقب اعمال خود باشند
هان اى دل عبرت بین از دیده نظر کن هان ایوان مداین را آیینه ى عبرت دان
(خاقانى)
2 لجاجت در برابر حقیقت و تکذیب آیات پروردگار عادت ستمکاران و فرعونیان شده بود و به همین دلیل به مجازات شدیدى گرفتار شدند تا زمانى که «گناه و خلاف کارى» به صورت عادت در نیامده، بازگشت از آن آسان و مجازاتش نسبتاً خفیف است، ولى وقتى روش مستمر شد، هم بازگشت از آن مشکل و هم مجازاتش سنگین است
3 خداى متعال همان طور که «أرحمُ الراحمین» است به موقع خود و براى تربیت بندگان، «شَدِیدُ اَلْعِقٰابِ » نیز هست؛ پس هرگز رحمت وسیع الهى باعث غرور کسى شود
4 تاریخ و تجربه ى گذشتگان آموزۀ خوبى براى آیندگان است قرآن کریم در موارد متعددى از مثال هاى تاریخى استفاده مى کند آیه ى فوق نیز با تحلیل تاریخ ستمکاران پیشین اشاره مى کند که عامل هلاکت امّت ها، گناهان و خصلت هاى روحى آنان بوده است و البته خصلت ها و شیوه ها و گناهان مشابه، جزا و پاداشى مشابه دارند
5 در این آیه به رابطه گناه و عذاب اشاره شده و گناهکارى و پیامدهاى آن از عوامل عذاب ملت ها شمرده شده است کسى که نشانه ها و آیات الهى را باور نمى کند و آنها را دروغ مى شمارد، باعث گمراهى خود و دیگران مى شود، و به خاطر این پیامد گناهش، مجازات مى شود
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر قرآن مهر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : کافر و کافران |
گوینده : عبدالله عبداللهی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.