دعوت به پرستش غیر خدا ممکن نیست
این آیات همچنان افکار باطل گروهى از اهل کتاب را نفى و اصلاح مى کند مخصوصا به مسیحیان گوشزد مى نماید که هرگز مسیح (علیه السلام ) ادعاى الوهیت نکرد و آنچه درباره او در این زمینه گفته شده همه نسبتهاى ناروائى است که بعدا به او داده اند و نیز به درخواست کسانى که مى خواستند این گونه ادعاها را درباره پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) (به عللى که در شان نزول آمد) تکرار کنند صریحا پاسخ مى گوید مى فرماید: براى هیچ بشرى سزاوار نیست که خداوند کتاب آسمانى و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید غیر از خدا مرا پرستش کنید (ما کان لبشر ان یوتیه الله الکتاب و الحکم و النبوة ثم یقول للناس کونوا عبادا لى من دون الله ).
نه پیامبر اسلام و نه هیچ پیغمبر دیگرى حق ندارد چنین سخنى را بگوید و این گونه نسبتها که به انبیاء داده شده همه ساخته و پرداخته افراد ناآگاه و دور از
تعلیمات آنها است چگونه ممکن است این مقامات بزرگ را از سوى خدا پیدا کنند و در عین حال به سوى شرک دعوت نمایند.
سپس مى افزاید: بلکه (سزاوار مقام او این است که بگوید) افرادى باشید الهى آنگونه که تعلیم کتاب الهى به شما داده شده و درس خوانده اید و هرگز غیر خدا را پرستش نکنید (و لکن کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون ).
آرى فرستادگان الهى هیچگاه از مرحله بندگى و عبودیت تجاوز نکردند و همیشه بیش از هر کسى در برابر خداوند خاضع بودند بنابراین امکان ندارد از جاده توحید خارج شوند و مردم را به شرک دعوت کنند.
((ربانیین )) جمع ((ربانى )) به کسى گفته مى شود که ارتباط او با رب (پروردگار) قوى باشد و از آنجا که واژه ((رب )) به کسى گفته مى شود که به اصلاح و تربیت دیگران پردازد مفهوم این واژه در آیه بالا آن است که هرگز سزاوار پیامبران نیست که مردم را به پرستش خویش دعوت کنند آنچه براى آنها سزاوار است این است که مردم را در پرتو تعلیم آیات الهى و تدریس حقایق دینى به صورت دانشمندان الهى و ربانى در آورند افرادى که جز خدا نپرستند و جز به سوى علم و دانش دعوت نکنند.
از جمله مزبور استفاده مى شود که هدف انبیاء تنها پرورش افراد نبوده بلکه هدف تربیت معلمان و مربیان و رهبران مردم بوده است یعنى کسانى که بتوانند محیطى را با علم و ایمان خود روشن سازند.
در آیه فوق نخست به مساله تعلیم (یاد دادن ) و سپس به مساله تعلم و درس خواندن اشاره شده تفاوت این دو کلمه از این نظر است که ((تعلیم )) معنى
وسیع و گسترده اى دارد که هر گونه یاد دادن از طریق گفتار و کردار نسبت به افراد با سواد و بیسواد را شامل مى شود ولى درس خواندن به فراگیریهائى گفته مى شود که از روى کتاب و دفترى باشد و به اصطلاح نسبت میان این دو عموم و خصوص مطلق است .
و به این ترتیب هدف انبیاء پرورش عالمان ربانى و مصلحان اجتماعى و افراد دانشمند و آگاه و مدیر و مدبر بوده است .
[ نظرات / امتیازها ]