1)
: پرسشهایی که خاص این آیه است به قرار زیر است:
• سلسله مراتب در اولین آیه سوره نساء چگونه است؟
• چرا دو بار تقوا در این آیه آمده است؟
• چرا در "اتقوا"ی اول به جای "الله" "ربکم" آمده است؟
• ارحام در این آیه به چه معنا است و چگونه باید تقوای آن را معنا کرد؟
قبل از بحث لازم است به دو مطلبی که در دو تفسیر المیزان و نمونه آمده اشاره ای داشته باشیم: در خلاصه المیزان در پایگاه تدبرچنین آمده است:
... مراد از (خلق منها زوجها) این است که همسر آدم از جنس و نوع خود آدم بود نه آنکه حوا را از دنده آدم خلق نموده باشد، چون هیچ دلیلی بر این سخن نیست و آنگاه خداوند از نسل آن دو تن افراد بسیاری را در سراسر عالم پراکند و منظور از (بث) جدا سازی بوسیله پاشیدن است و از این آیه معلوم می¬شود که ازدواج در طبقه اولی بعد از آدم بین برادران و خواهران بوده ، چون حرمت ازدواج با محارم حکمی تشریعی است که در آن زمان تشریع نشده بوده (واتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا): (و بپرهیزید از خدایی که به نام او از یکدیگر در خواست می¬کنید ودر باره ارحام از خدا بترسید، همانا خدا مراقب بر شما واعمالتان است). منظور از (تسائل) به خدا این است که مردم با سوگند به خدای تعالی از یکدیگرچیزی در خواست کنند و این کنایه از محترم و عظیم بودن خدا در نزد بندگان است و می¬فرماید پاس حرمت ارحام را هم نگاه دارید و به امر آنان اهتمام بورزید و در حق آنان کوتاهی نکنید و منظور از ارحام و نزدیکان، وابستگان نسَبی هست.
در پایگاه مکارم. آی. ار. می¬خوانیم:
از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید همان کسى که (همه) شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد، و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت. و از خدایى بپرهیزید که هرگاه چیزى از یکدیگر مى¬خواهید، نام او را مى¬برید و (نیز) از (قطع رابطه با) خویشاوندان (پرهیز کنید) زیرا خداوند، مراقب شماست.
ملاحظه می¬شود که مرحوم علامه طباطبائی با آنکه نفس را جنس و نوع آدم می¬داند اما نفس واحده را آدم فرض کرده و زوج را حوا نامیده است و ضمنی تأیید کرده است که آدم و حوا آغازگر زندگی انسان بر روی کره خاک هستند. اگر چه بحث در این باره در جای دیگر باید مطرح شود ولی سخن در این است که آیا این آیه دلالتی بر این امر دارد یا خیر. همچنین اگر گفته شد که چرا در این آیه خدا همه مردم را خطاب کرده و به تقوا امر کرده در حالیکه ممکن است بعضی به خدا اعتقاد نداشته باشد در پاسخ باید گفت که اولا هر انسانی بالفطره خدا دوست و خداشناس هست؛ تقوای عمومی هم همان رعایت حد و اندازه و درست مصرف کردن نعمتهای پروردگار است و ثانیاً مطالب مندرج در این آیه و آیات بعد مربوط به دین خاصی نیست و در بین همه جوامع بشری مطرح و برای همه انسانها قابل و لازم الاجراست. اینکه در تفسیر المیزان بین دو تقوا فرقی گذاشته نشده و در ذیل تقوای دوم گفته است که حرمت ارحام را پاس دارید و در باره آنان کوتاهی نکنید و آقای مکارم شیرازی هم تقوای دوم برای ارحام را حذر از قطع رابطه با آنها دانسته است به نظر نمی¬رسد دقیق باشد. همچنین علامه طباطبائی وجود ارحام در کنار نام خدا را به نوعی مشکل می¬داند او می¬نویسد که تسائل در باره خدا به این جهت است که خدا در نزد مردم محترم و با عظمت است که سخن به جایی است اما تسائل در باره ارحام پس از نام و یاد با عزت و عظمت خدا چالش برانگیز است. او در تفسیر خود ( طباطبائی، 1384: 4: 218) می¬نویسد:
اگر بگوئیم که مجموع کلمه ارحام و تسائلون را یک صله بگیریم برای موصول "الذی" دراین صورت مفاد آیه با ادب قرآن کریم نسبت به خدای تعالی سازگاری ندارد، چون در مسأله عظمت و عزت، خدا و ارحام را مساوی و برابر گرفته ایم
همچنین او ادامه می¬دهد (همان: 4: 218-219) که:
اگر کسی بگوید نسبت تقوا به ارحام دادن صحیح نیست و نمی¬شود گفت که از ارحام بترسید در پاسخ گوئیم هیچ عیبی ندارد... و در موارد دیگر که در زیر می¬آید این عمل در قرآن انجام شده است:
وَاتَّقُوا یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ: و بترسید از روزی که شما را به سوی خدا باز گردانند، پس هر کس پاداش عمل خویش خواهد یافت و به هیچ کس ستمی نکنند. (بقره، ۲۸۱)،
وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ: و از آتشى که براى کافران آماده شده است بترسید (آل عمران، ۱۳۱)،
وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ: و از عذابی [که نتیجه گناه، فساد، نزاع، اختلاف و ترک امر به معروف و نهی از منکر است] بپرهیزید، [عذابی] که فقط به ستمکاران از شما نمی¬رسد [بلکه وقتی نازل شود، همه را فرا می¬گیرد، ستمکاران را به خاطر ستم و اهل ایمان را به سبب اختلاف و نزاع و ترک امر به معروف و نهی از منکر] و بدانید که خدا سخت کیفر است (انفال، ۲۵).
به نظر می¬رسد استدلال مرحوم علامه وافی به مقصود نیست و در هر سه آیه ای که ایشان مطرح کرده است پروا و پرهیز از "یوم ترجعون فیه" و "النار" و "فتنه" است و هر سه مواردی هستند که پرهیز و اجتناب از آنها معقول و پذیرفتنی است، اما پرهیز از ارحام درست نیست مگر کلمه ای به آن اضافه کنیم و این اضافه کردن هم دلیل می¬خواهد. علامه نوشته است که "و بترسید از وحدت خویشاوندی و رحِمی که خدا آن را در بین شما قرار داده" (همان: ج. 4: 219).
تفسیر نمونه هم به نوعی همین استدلال را دارد. همچنین در آنجا که علامه ذکر می¬کند اگر ما "ارحام" و "تسائلون" را مجموعاً یک صله برای "الذی" بگیریم درست نیست و خدا را در عرض ارحام قرار داده ایم، باز جای تأمل دارد. زیرا خدا حرمت به والدین را در کنار عبودیت خود قرار داده و گفته است: وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا: و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید اگر یکى از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى (اسراء، ۲۳).
آیه اول سورة نساء یکی از اصولی¬ترین آیات در مورد خلقت و آفرینش انسان و بها دادن به زندگی خانوادگی و اجتماعی است همچنانکه سوره نور عمدتاً در باره خانواده و اهمیت آن است. همانطور که اشاره شد دلیل اینکه در این آیه و حتی بسیاری از آیات این سوره خطاب به مردم است و نه مؤمنان برای این است که این موارد از نمونه هائی است که همه مردم در جهان افرینش با آن دست به گریبانند و رعایت حال ذوی الارحام و به ویژه یتیمان ربطی به مؤمن و غیر مؤمن ندارد. خدا در این آیه می¬خواهد بگوید که ای مردم پروا دارید از خدایی که شما را از زن و مرد از یک جنس آفریده و بدون توجه یا تذکر نسبت به برتری مرد بر زن یا زن بر مرد بیان می¬کند که هر دو از جنس واحد هستند و سپس به طور غیر مستقیم به امر ازدواج که یکی از اصولی و ضروری¬ترین امر زندگی است عنایت دارد که در اثر آن زنان و مردان فراوانی به وجود می¬آیند و با قدرت خلاقیتی که خدا به آنها داده است از طرق مختلف آنها در سطح جهان پراکنده می¬شوند. در این آیه بعید است که خدا بخواهد فقط به آدم و حوا به عنوان دو فرد شاخص اولیه اشاره کند اگر چه می¬توان از آن هم به عنوان مصداق استفاده کرد. دلیل آن این است که خدا در این آیه به جای "اتقوالله" گفته "اتقوا ربکم" و به نظر می¬رسد که عمده توجه این آیه به جنبه تربیتی، خانوادگی، و اجتماعی و رعایت حقوق یتیمان و زنان باشد تا اشاره به آفرینش تکوینی زن و مرد.
تکرار"واتقوا" در این آیه هم بی مورد نیست زیرا اولی با آنکه به حنبه تربیتی توجه دارد اما بیشتر در حوره هستی شناسی است مبنی بر اینکه خدا شما را از زن و مرد از یک جنس افرید و با سنت امر ازدواج شما را فراوان کرد، و در نقاط کره خاکی پراکند. این موارد هستی¬شناسانه و به نوعی از دست ما خارج است، اما "واتقوا" دوم در حوزه معرفت¬شناسی است که مربوط به ما و تصمیمات ماست. توضیح اینکه در بخش اول آیه که خدا خطاب به همه مردم امر به تقوا می¬کند برای این است که آفرینش را همه می¬بینند و می¬دانند که این کار خداست اما آنچه انتظار بیشتر می¬رود این است که بشر در حوره معرفت شناسی به آنچه می¬گوید و می¬شنود و به آن باور دارد تقوا پیشه کند. معنای آن این می¬شود که ای مردم شمائیکه به خلقتتان و ازدیاد جمعیتتان از جانب خدا اعتقاد دارید اینک از خدایی که همواره از او یاد می¬کنید بپرهیزید تا نسبت ناشایسته ای به او ندهید و درخواست بیهوده ای از او نکنید. در اینجا ارحام عطف به الله است همچنانکه بسیاری گفته اند اما به جای اینکه بگوییم از ارحام بترسید و بعد واژه ای را به آن اضافه کنیم تا معنادار شود باید گفت که به احتمال قوی پس از ارحام جمله ای به قرینة از آنچه موجود است در تقدیر است به این شرح که: "واتقوا الله الذی تسائلون به واتقوا الارحام التی تسائلون بها " دلیل آن این است که انسانها در تداول گفتار و رفتارشان در زندگی پس از درخواست از خدا از یکدیگر، از ارحام و سپس نزدیکان خود بیش از هر چیز دیگر گفتگو می¬کنند و خانواده، عشیره و قبیله بیش از هر چیز دیگر در زندگی بشر هم مهم اند و هم در باره آنها سخن گفته می¬شود، یا درخواست صورت می¬گیرد و حتی به آن در بعضی موارد به ویژه اگر پدر و مادر باشد سوگند خورده می¬¬شود. علامه طباطبائی درمورد تسائل می-نویسد:
منظور از تسائل به خدا این است که مردم با سوگند به خدای تعالی، از یکدیگرچیزی در خواست کنند، این به او بگوید تو را به خدا سوگند می¬دهم که فلان کار را بکنی و او نیز چنین چیزی را بگوید. و تسائل به خدای تعالی کنایه است از اینکه خدای سبحان در نظر آنان محترم و عظیم بوده و او را دوست می¬داشتند، چون آدمی به کسی و چیزی سوگند می¬دهد که او را عظیم بداند و محبوب بدارد (همان، 217).
جالب این که مترجم تفسیر "المیزان" مرحوم محمد باقر موسوی همدانی عباراتی شبیه آنچه در اینجا پیشنهاد شد را دارد وی در پرانتز می¬نویسد:
بله، اگر از این صله ضمیری به موصول بر می¬گشت مثلاً می¬گفتیم "واتقوا الله الذی جعل بینکم و بین ارحامکم موده فتسائلون بهم" آنوقت می¬توانستیم کلمه "والارحام" را صلة مستقلی بگیریم (همان: 218).
گویند که رَحِم از رحم خداوند سرچشمه می¬گیرد و بیش از هر چیز به نقش زن و مادر در روابط خانوادگی و اجتماعی توجه دارد. در اینجا چرا از ارحام سخن گفته شده و از اولوالقربی یاد نشده است. علامه می-نویسد:
کلمه "ارحام" جمع رحم و رحم در اصل به معای محل نشو نما است.... و بعدها به عنوان استعاره و به علاقه ظرف و مظروف به معنای خویشاوندی و قرابت استعمال شد (همان: 219)
بنابراین رحمها و اولوالارحام با اقربین یا اولی القربی تفاوت دارند. خویشاوندان نسبی همانهایی هستند که به نوعی با رحم مرتبط اند و از خویشاوندان سببی جدایند. حرمت پدر و مادر به عنوان منشأ زندگی و اصلی¬ترین مبنای ارتباطات رحِمی از اهم مسایل قرآنی است و همانطور که اشاره شد خدا احسان به آن دو را در تراز عبودیت خود قرار داده است. توجه به ازدواج و تأکید بر آن و کمک خداوند برای آنانی که تمکن مالی ندارند (نور، 32) باز به رحم و انتخاب همسر خوب بر می¬گردد. نسل¬ها با رحم گسترش می-یابند زیرا فرزند یا پسر است که طالب رحمی می¬شود که به خانه می¬آورد و یا دختر است که به خانه شوهر می¬رود و نسل دختری را گسترش می¬دهد. از نظر تخصیص ارث هم صاحبان رحم و مرتبطین با آنها جزو طبقات اصلی ارث¬بران و نَسَبی هستند و فقط زن و شوهر هستند که با آنکه نسبتشان سببی است فوق طبقات از یکدیگر ارث می¬برند. پس این موارد دلایلی بر اهمیت ارحام است و بدیهی است که پس از یاد و ذکر خدا و درخواست از او بیشترین مدار بحث¬ها در زندگی بشر مربوط به ارحام است. یتیمان هم در این آیات به احتمال قوی یتیمان مرتبط با رحم اند و نه غیر آنها چون در آیه 6 همین سوره که بحث تقسیم ارث می¬شود از یتامی و نیز اقربین یاد می¬کند و دستور می¬دهد که به هنگام تقسیم ارث به ذوی الحقوق و الارحام اگر می¬توانید به آنها هم کمک کنید.
توجه به این نکته بسیار مهم است که ازدیاد نسل و گسترش ارحام و ایجاد پیوند بین ذوی الارحام اساس تشکیل جامعه و راز بقای آن است. از این زیباتر نمی¬توان برای تقویت خانواده¬ها که هسته¬های اولیه جامعه و ملت را تشکیل می¬دهند توصیه کرد. وقتی پرواداری در تسائل و درخواستها هم در رابطه با خدا و هم ذوی الارحام هم¬سطح مطرح شد خود به خود بحث صله ارحام و توجه به آنها در دل آن جای می¬گیرد.
ترتیب نزولی در اولین آیه سوره نساء از کل به جزء بسیار جالب و راهگشاست. خدا از نفس واحده و برابری زن و مرد و از یک جنس بودن آنها سخن می¬گوید؛ آنگاه ضمنی به امر ازدواج توجه می¬دهد و سپس به پراکندگی و فراوانی زن و مرد در نقاط مختلف اشاره دارد و پس از این موارد هستی¬شناسانه به تقوا و پرواداری در مورد نیات، گفتار و کردار در باره خدا و نیز ارحام سخن می¬گوید و اینکه خدا بر این تقوای شما در مورد خدا و ارحام مراقب است. در واقع تقوای اول تمهیدی برای تقوای دوم است زیرا که در تقوای اول همه با هم برابراند و آفرینش خدا را می¬بینند اما تقوای دوم که بسیار مهم است، انسانِ صاحب اختیار را وادار می¬کند که هم نسبت به باورها و گفتار خود در باره خدا و خلق خدا که در اینجا ارحام نمونه بارز آن است پرواداری پیشه کنند.غلامرضا فدائی