وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضىٰ بَعْضُکُمْ إِلىٰ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثٰاقاً غَلِیظاً گفته اند مقصود از (مِیثٰاقاً غَلِیظاً) عقد نکاح است،گویا در مقام سرزنش به چنین مردمانى برآمده که شما چگونه چنین عمل مى کنید و حق زوجیت و آن عهد و میثاق که در موقع عقد با شما بسته شده را نادیده مى گیرید و حق آنها را مى گیرید (وَ قَدْ أَفْضىٰ ) گفته اند که مقصود از (أَفْضىٰ ) جماع است یا مقدمات جماع یعنى درصورتى که با آنها جماع کرده اید و هم بستر شده اید،از آیه کمال ممانعت از چنین عملى برمى آید و در اداء حقوق زن تأکید نموده
و نیز از آیه چنین برمى آید که در اندازه و مقدار مهر حدّ معیّنى مقرّر نشده بسته به رضایت طرفین است،و گفته اند وقتى عمر بالاى منبر از زیادتى مهر منع کرد زنى برخواست و گفت آیا ما را از آنچه خدا براى ما قرار داده و اختیارش را بدست ما نهاده منع مى کنى و این آیه (وَ آتَیْتُمْ إِحْدٰاهُنَّ قِنْطٰاراً) را خواند عمر خجل گردید و گفت(کلّ أفقه من عمر حتى النساء)و اظهار نفهمى خود نمود و از رأى خود برگشت
[ نظرات / امتیازها ]
وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُکُمْ إِلى بَعْضٍ. برخى از مفسران گفتهاند: مراد از «افضاء» در اینجا، تنها عمل آمیزش است. عدّه دیگرى گفتهاند: علاوه بر آمیزش، خلوت کردن نیز هست. شخص سومى که از هنر سخنسرایى برخوردار است، گفته:
«مراد از «افضاء»، عواطف، ادراکات، وجدانیات، تصورات، رمزها، اندوهها، واکنشهاى متقابل، خاطرات، خلجانها و لحظههاست» و همچنین صفات دیگرى که وى بیان کرده است ... رحمت خداى بر او. بهترین چیزى که در کتب تفسیر براى «افضاء» آمده آن چیزى است که شیخ محمد عبده گفته است: «افضاء اشاره به آن است که هرکدام از زن و شوهر یکدیگر را کامل مىسازند. گویى وجود حقیقت به دو بخش تقسیم شده بود؛ اما به وسیله «افضاء» به یکدیگر پیوستند و متّحد شدند».
بهتر آن است که «افضاء» را به «فضل» تفسیر کنیم. براساس سخن خداوند:
«وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ» (بقره/237) فضل، یعنى نیکى کردن هرکدام از زن و شوهر به یکدیگر؛ چراکه خداوند با این سخن خود: «أَفْضى بَعْضُکُمْ» به زوج تذکر داده است که آن رابطه نیکى را که پیش از طلاق میان او و همسرش برقرار بوده، بهیاد آورد و در هنگام طلاق، رفتارى را در پیش گیرد که قبل از طلاق داشته است.
ازدواج مبادلهاى روحى است
أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثٰاقاً غَلِیظاً خداوند عقد ازدواج را با الفاظى مشخّص کرده که آنها را در کتاب عزیز خود یادآورى نموده و نیز بسنده کردن و تعبّد به این الفاظ را همانند الفاظ عبادت، واجب قرار داده است همچنین قداستى را که به عقد ازدواج بخشیده، به هیچ یک از عقود دیگر نظیر بیع و اجاره و نداده است؛ چرا که عقد بیع، مبادلۀ مال است با مالى دیگر؛ امّا عقد ازدواج مبادلۀ روح است با روحى دیگر و عقد آن، عقد رحمت و مودّت است، نه عقد تملیک جسم در برابر مال فقها گفته اند: عقد ازدواج به عبادات نزدیک تر است تا به معاملات و مبادلات از همین روست که عقد
ازدواج را به نام خدا و کتاب خدا و سنّت رسول خدا جارى مى کنند شیخ محمود شلتوت گفته است: وقتى توجّه کنیم که واژۀ «مِیثٰاقٌ » در قرآن، تنها براى این آمده است که بیانگر چیزى باشد که میان خدا و بندگانش در مورد اعتقاد به توحید و التزام به احکام الهى وجود دارد و نیز بیانگر چیزى باشد که میان یک دولت و دولتى دیگر دربارۀ کارهاى عمومى و بزرگ برقرار مى شود، در این صورت به عظمت عقد ازدواج که قرآن کریم آن را «میثاق» نامیده است پى مى بریم و اگر یک بار دیگر توجّه کنیم که میثاق در هیچ جا از قرآن به «غلیظ » وصف نشده است، مگر در عقد ازدواج، اهمّیت عقد ازدواج براى ما دوچندان مى شود و درمى یابیم که قرآن از همۀ مواردى که واژۀ میثاق را به کار برده، براى این رابطۀ تعالى بخش اهمیّت بیشترى قائل است»
[ نظرات / امتیازها ]