فَمَنْ «(ف)عطف» «اسم شرط جازم در محل رفع مبتدا»
تابَ «فعل ماضی مبنی بر فتحه ظاهری» «فاعل این فعل ضمیر مستتر (هو) است که در تقدیر است» «خبر مقدر یا محذوف یا در محل خبر»
مِنْ «حرف جر(محلی از اعراب ندارد)»
بَعْدِ «اسم مجرور یا در محل جر»
ظُلْمِهِ «مضاف الیه مجرور یا در محل جر» «هاء ضمیر متصلی است در محل جر و مضاف الیه است»
وَ «واو عطف»
أَصْلَحَ «فعل ماضی مبنی بر فتحه ظاهری» «فاعل این فعل ضمیر مستتر (هو) است که در تقدیر است»
فَإِنَّ «فاء رابط برای جواب شرط» «حرف مشبه الفعل یا حرف نفی ناسخ»
اللَّهَ «اسم إنَّ منصوب یا در محل نصب»
یَتُوبُ «فعل مضارع مرفوع به ضمه ظاهری» «فاعل این فعل ضمیر مستتر (هو) است که در تقدیر است» «خبر إنَّ محذوف»
عَلَیْهِ «حرف جر و اسم مجرور»
إِنَّ «حرف مشبه الفعل یا حرف نفی ناسخ»
اللَّهَ «اسم إنَّ منصوب یا در محل نصب»
غَفُورٌ «خبر إنَّ مرفوع یا در محل رفع»
رَحِیمٌ«خبرإن ثان»
[ نظرات / امتیازها ]