آیه مورد بحث به طور اطلاق، رسول اللَّه(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را امر مىکند به انذار، هر کسى که در دلش از حشر ترسى هست، کسى که وقتى آیات خدا به یادش مىآید، ترس دلش را فرا مىگیرد، حالا چه اینکه مانند مؤمنین اهل کتاب، اصل حشر را قبول داشته باشد و چه اینکه مثل بتپرستان ایمان به آن نداشته باشد، و لیکن تنها احتمالش را بدهد، و همین احتمال و یا مظنه در دلش ترس ایجاد کرده باشد. زیرا که براى ترس از چیزى صرف احتمال آن کافى است.
توضیح : مفسرین در باره این آیه، نظرات مختلفى دارند، بعضى گفتهاند: این آیه در باره مؤمنین و معتقدین به حشر نازل شده، و همچنین آیه بعدى هم که مىفرماید:« وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ»(الأنعام/52) در باره اینگونه اشخاص است.
بعضى دیگر گفتهاند که: گر چه ثابت نشده که در بین طوائف مشرکین و یا عرب در روزهاى نزول این آیه، کسانى بودهاند که آمدن حشر را احتمال مىدادهاند، لیکن ممکن است همین آیه را دلیل بر وجود چنین کسانى گرفته و گفت آیه مورد بحث در باره چنین اشخاصى نازل شده است. لیکن این سخن صحیح نیست، زیرا سیاق سوره سیاقى است که تمامى خطاباتش متوجه همه مشرکین قریش یا مشرکین همه عرب است، و کتب تاریخ وجود چنین کسانى را در عرب سراغ نمىدهد.
بعضى دیگر گفتهاند که: مراد از این اشخاص هر کسى است که به حشر اعتقاد و اعتراف داشته باشد، چه مسلمان و چه اهل کتاب، و اگر دستور داده، که تنها کسانى را انذار کند که معتقد به حشرند با اینکه وظیفه انذار وظیفهاى است عمومى، براى این بوده که حجت بر چنین کسانى تمامتر است، زیرا اصل معاد را معترفند. و این سخن نیز صحیح نیست، زیرا آیه شریفه آنان را جز به خوف از حشر وصف نکرده، و صرف خوف از حشر کافى نیست براى اعتقاد و اعتراف به آن، زیرا ممکن است آدمى از حشر بترسد، در حالى که هیچ اعتقادى به آن نداشته باشد، بلکه تنها و تنها احتمال آن را بدهد. آرى، احتمال متساوى الطرفین و همچنین احتمال راجح، مانند علم، منشا خوف مىشود.خلاصه کلام این شد که: آیه شریفه، رسول اللَّه(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را تشویق و ترغیب
مىکند به اینکه هر کسى را- از هر طایفهاى که باشد- که در سیمایش آثار و علائم خوف از حشر مشهود بود انذارش کند. چون بناى دعوت دینى، بر اساس حشر و بپاداشتن میزان نیک و بد و مجازات و پاداش است، و اثر این دعوت در اشخاص بر حسب تفاوت و شدت و ضعف احتمال حشر و مجازات مختلف مىشود. کمترین اثر دعوت در کسى است که تنها احتمال حشر را بدهد، و هر چه این احتمال قوىتر شد، ترس از حشر بیشتر و اثر دعوت زیادتر مىگردد، تا جایى که به حد یقین رسیده باشد، و طرف کسى باشد که حتى احتمال نبودن حشر را هم ندهد، زیرا معلوم است که اثر دعوت دینى در چنین کسى تام و کامل است.
[ بستن توضیحات ]