از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «توفی» و «بعث»
«توفى» گرفتن تمامى چیزى را گویند. خداى سبحان در آیات قرآن و از آن جمله در یک آیه بعد از آیه مورد بحث، این کلمه را به معناى گرفتن روح استعمال کرده است، هم چنان که در آیات دیگرى که از آن جمله است آیه مورد بحث، خواب بردن را هم «توفى» نامیده. و در آیه«اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها»(الزمر/42) کلمه مزبور را هم به آن معنا و هم به این معنا استعمال کرده است، چون مرگ و خواب، هر دو در قطع کردن رابطه نفس از بدن مشترکند، همانطورى که «بعث» به معناى بیدار کردن و «بعث» به معناى زنده کردن، هر دو در برقرار ساختن این رابطه شریک مى‏باشند، زیرا هر دو باعث مى‏شوند که نفس دو باره آن تصرفاتى را که در بدن داشت، انجام دهد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 184 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حقیقت انسان همان روح اوست نه تن خاکی‌اش
و اینکه فرمود:«یتوفیکم- مى‏گیرد شما را» و نفرمود: «یتوفى روحکم- مى‏گیرد جان شما را» دلالت دارد بر اینکه حقیقت انسانى که ما از آن به کلمه «من» تعبیر مى‏کنیم، همان روح انسانى است و بس، و چنان نیست که ما خیال مى‏کنیم که روح جزئى از انسان است و یا صفت و یا هیاتى است که عارض بر انسان مى‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 184 و 185 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : روح گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «جرح»
«جرح» به معناى کار کردن با اعضاء (دست) است، و مراد از آن کسب است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 185 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  بیان شرح تدبیر خداوند نسبت به انسان
«جرح» به معناى کار کردن با اعضاء (دست) است، و مراد از آن کسب است. یعنى خدا مى‏داند آنچه را که در روز به دست مى‏آورید، و مناسب‏تر چنین به نظر مى‏رسد که"واو" حالیه و جمله، حال از فاعل« یتوفیکم» بوده باشد، چون در اینصورت جمله «ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ» با جمله «وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ» متصل شده و هیچ مطلب اجنبى بین آن دو فاصله نشده است، زیرا این دو آیه، در مقام شرح تدبیر خداوند نسبت به انسان در زندگیش و هنگام مرگ و پس از مرگش مى‏باشد، و در بیان این جهت اصل و عمده همانا جمله «وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ» است و سایر جملات تبع آن هستند و روى این حساب، معناى این دو آیه عبارت خواهد بود از اینکه: خداى تعالى آن کسى است که با علم به اینکه شما در روز چه کارها کرده‏اید در شب جانتان را گرفته و دوباره در روز بعد، مبعوث‏تان مى‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 185 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  غرض از «بعث» وفای به اجل مسمى است
از آنجایى که در جمله قبل خوابانیدن را «توفى» نامیده بود، در این جمله بیدار کردن را «بعث» نامید، تا مقابل آن جمله قرار گرفته باشد و غرض از این بعث را، عبارت دانست از وفاى به اجل مذکور، و به کار بردن آن. و آن اجل وقتى است که در نزد خدا معلوم و معین است، و زندگى دنیوى انسان یک لحظه از آن تخطى نمى‏کند، هم چنان که در جاى دیگر فرموده:« فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ»(الأعراف/34) و براى این به کار بردن اجل مسمى را نتیجه قرار داد که چون خداى تعالى به جمیع گناهان بندگانش واقف است، از این رو اگر مى‏خواست، مى‏توانست این قضا را مقرر نفرموده و این اجل و مهلت را ندهد و به محض اینکه گناهى از کسى سر میزد، او را بدون هیچ مهلتى به عذاب دچار نموده و هلاکش کند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 185 و 186 قالب : تفسیری موضوع اصلی : اجل گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.