سپس بار دیگر ( به جهان هستی ) نگاه کن که چشم ( دلت ) خوار و وامانده ( از درک نقص و خللی در خلقت ) به سوی تو بازمی گردد. [ نظرات / امتیازها ]

بار دیگر ( به عالم هستی ) نگاه کن ، سرانجام چشمانت ( در جستجوی خلل و نقصان ناکام مانده ) به سوی تو باز می گردد در حالی که خسته و ناتوان است! [ نظرات / امتیازها ]

بار دیگر ( به عالم هستی ) نگاه کن ، سرانجام چشمانت ( در جستجوی خلل و نقصان ناکام مانده ) به سوی تو باز می گردد در حالی که خسته و ناتوان است! [ نظرات / امتیازها ]

باز دوباره به چشم بصیرت دقت کن تا دیده خرد زبون و خسته ( نقصی نیافته ) به سوی تو باز گردد. [ نظرات / امتیازها ]

باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد. [ نظرات / امتیازها ]

سپس باز هم چشم به سوی آنها برگردان و بارها به دقت در آنها بنگر ، سرانجام دیده ات فرو مانده به سوی تو باز می گردد ، در حالی که خسته است و هیچ خلل و نقصانی در آفرینش ندیده است . [ نظرات / امتیازها ]

سپس بار دیگر بنگر تا دیده ات در حالی که خسته و کم سو شده [ و از یافتن خلل ، نابسامانی و ناهمگونی فرو مانده ] و درمانده گشته است ، به سویت باز گردد. [ نظرات / امتیازها ]

‏باز هم ( دیده خود را بگشای و به عالم هستی بنگر و ) بارها و بارها بنگر و ورانداز کن . دیده سرانجام فروهشته و حیران ، و درمانده و ناتوان ، به سویت باز می‌گردد .‏

[ نظرات / امتیازها ]

پس باز دوباره [ و چندباره عمیق ] نگاه کن، [ آری، خواهی دید که ] دیده ات گیج و حیران به سوی تو بر می گردد و حال آنکه آن [ دیده ] خسته و درمانده است [ نظرات / امتیازها ]

باز دوباره به چشم بصیرت بنگر تا دیده خود زبون و خسته بسوی تو باز گردد [ نظرات / امتیازها ]