● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر راهنما
26) 1 - اعراض از قرآن و روى آوردن به غیر آن، شگفت آور و خطایى آشکار است.
فأین تذهبون
استفهام توبیخى در آیه شریفه، علاوه بر سرزنش خطاکاران، بر تعجب از آن خطا نیز دلالت دارد.
2 - بى اعتمادى به قرآن، با وجود مصونیت آن در مراحل نزول، دریافت و ابلاغ و اعتماد به غیر آن، انتخاب بیراهه است.
فأین تذهبون
مفاد استفهام (کجا مى روید؟) در آیه شریفه این است که جز این راه، راه دیگرى وجود ندارد. گفتنى است که در این گونه پرسش ها نوعى «تعجیز» نهفته است. حرف «فاء» این مفاد را بر اوصاف قرآن ـ که آیات پیشین بیانگر آن بود ـ تفریع کرده است.
3 - تصور وحى نبودن قرآن و تراوش آن از مغزى مجنون و یا شیطانى مطرود و پندار بخلورزى پیامبر(ص) در بیان حقایق، کژاندیشى و گم کردن راه حقیقت است.
فأین تذهبون
ممکن است استفهام در آیه شریفه، ناظر به توهّماتى باشد که مخالفان درباره قرآن و شخص پیامبر(ص) داشتند. در این صورت پرسش آیه این است که: فکر شما به کجا مى رود و چه مى پندارید؟! قرآن غیر آنچه گفته شد، نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
27) 1 - قرآن در بردارنده معارفى که باید آنها را فراگرفت و همواره به خاطر داشت.
إن هو إلاّ ذکر
«ذکر» و «حفظ» به یک معنا است; جز این که «حفظ» فراگرفتن و «ذکر» حاضر داشتن فراگرفته ها است; بنابراین به ادامه حفظ نیز «ذکر» گفته مى شود; گرچه مسبوق به فراموشى نباشد (مفردات راغب). این تعبیر براى قرآن ـ که گرچه وسیله ذکر است ولى از روى مبالغه «ذکر» خوانده شده است ـ نشانه آن است که قرآن، مایه توجّه انسان به حقایقى است که باید همواره آن را به خاطر داشته باشد.
2 - تعالیم قرآن، براى همه مردم است و به زمان، مکان و طایفه اى خاص، محدود نیست.
للعـلمین
«عالمین» به معناى اصناف مخلوقات است (لسان العرب). سیاق آیه شریفه، آن را در مخلوقات عاقل محدود مى سازد.
3 - تنها وصف شایسته براى قرآن، وصف «تذکردهنده» است; نه کلام شیطان یا ساخته مجنون
و ما صاحبکم بمجنون ... و ما هو بقول شیطـن ... إن هو إلاّ ذکر
4 - قرآن، قابل درک و بهره بردن براى تمام مردم
إن هو إلاّ ذکر للعـلمین
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
28) 1 - مخاطبان قرآن، عموم مردم و بهره مندان از آن، گروهى خاص اند.
لمن شاء منکم أن یستقیم
بدل آوردن «لمن شاء منکم» براى «للعالمین»، به منظور بیان این نکته است که قرآن براى همه مردم است; ولى تنها گروهى خاص از آن بهره مى برند و سایر مردم خود را از هدایت آن محروم مى کنند.
2 - تنها آن کسانى از تعالیم قرآن بهره مى برند که خواهان حرکت در راه راست باشند.
لمن شاء منکم أن یستقیم
3 - قرآن، هدایت گر مردم به راه راست
لمن شاء منکم أن یستقیم
«استقامة» در مورد انسان به معناى ملازمت او با راه راست است. (مفردات راغب)
4 - راه یابى انسان به راه راست و پایدارى بر پیمودن آن، در گرو تصمیم و خواست خود او است.
لمن شاء منکم أن یستقیم
واژه استقامت، در معناى مداومت و ثابت قدم بودن نیز به کار مى رود. (نهایه ابن اثیر)
5 - آموختن تعالیم قرآن و پایدارى بر عمل به آن، دعوت خداوند از همه انسان ها است.
إن هو إلاّ ذکر للعـلمین . لمن شاء منکم أن یستقیم
مخاطبان در «منکم» گرچه همان کسانى اند که «أین تذهبون» خطاب به آنان بود; ولى به قرینه «للعالمین» این رهنمود براى عموم مردم است.
6 - پیروى از دعوت هاى شیطان، انحراف از راه مستقیم است.
و ما هو بقول شیطـن ... لمن شاء منکم أن یستقیم
7 - راه خدا، راه راست و معتدل و به دور از افراط و تفریط و اعوجاج است.
لمن شاء منکم أن یستقیم
«استقامة» به معناى اعتدال و استواء است. (لسان العرب)
8 - انسان، موجودى انتخابگر و توانمند بر پذیرش یا ردّ دین
لمن شاء منکم أن یستقیم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
29) 1 - تصمیم انسان به آموختن و پیمودن راه راست، در گرو اراده و خواست خداوند است.
و ما تشاءون إلاّ أن یشاء اللّه
مفعول محذوف «و ما تشاءون» ـ به قرینه آیه قبل ـ تعبیرى نظیر «أن تستقیموا» است.
2 - تأثیرپذیرى از تعالیم و تذکّرات قرآن، وابسته به مشیّت خداوند است.
إن هو الاّ ذکر ... لمن شاء ... و ما تشاءون إلاّ أن یشاء اللّه
3 - هر یک از خواسته هاى انسان، مسبوق به خواست الهى است.
و ما تشاءون إلاّ أن یشاء اللّه
آیه شریفه با توجّه به مضارع بودن فعل هاى «تشاءون» و «یشاء»، بر دو چیز دلالت دارد: 1. «خواستن» و «مشیّت» در انسان ها، عطاى خداوند و براساس خواست او است; 2. هر یک از خواسته هاى روز مرّه انسان، وابسته به خواست خداوند در همان مورد است. برداشت یاد شده گویاى نکته دوم است.
4 - انسان، بدون خواست خداوند، حتى از خواستن و تصمیم گرفتن نیز عاجز است.
و ما تشاءون إلاّ أن یشاء اللّه
5 - خداوند، مالک، مربّى و مدبّر تمام هستى است.
ربّ العـلمین
«ربّ» مصدرى است که در معناى فاعل (تربیت کننده) به کار مى رود (مفردات راغب). از جمله معانى «ربّ» مالک و مدبّر و مربّى است و «عالمین»; یعنى، اصناف مخلوقات. (لسان العرب)
6 - تدبیر همه امور مردم و تربیت آنان، به دست خداوند است.
ربّ العـلمین
اختصاص «عالمین» به مردم در آیه «إن هو إلاّ ذکر للعالمین»، مى رساند که مصداق برجسته آن در این آیه نیز، مردم است.
7 - ربوبیت خداوند بر انسان ها و سلطه او بر تمام امور آنان، علت مشروط بودن خواسته هاى آنان به خواست خداوند است.
و ما تشاءون إلاّ أن یشاء اللّه ربّ العـلمین
توصیف «اللّه» به وصف «ربّ العالمین»، به منزله بیان علّت براى نکته مطرح شده در آیه شریفه است.
8 - بى قید و شرط بودن مشیّت خداوند، لازمه ربوبیت او بر تمام هستى است.
إلاّ أن یشاء اللّه ربّ العـلمین
وجود قید «إلاّ أن یشاء اللّه» در مورد مشیّت انسان ها و ذکر نشدن هیچ قیدى در مورد مشیّت الهى، گویاى آن است که مشیت خداوند قیدى ندارد. توصیف خداوند به «ربّ العالمین»، در حقیقت بیان علت مطلق بودن مشیت او است.
9 - مشیت هاى الهى، در راستاى ربوبیت او بر عوالم هستى است.
إلاّ أن یشاء اللّه ربّ العـلمین
10 - انسان در خواسته ها و کارهاى خود، نه فاقد اراده است و نه داراى استقلال مطلق.
و ما تشاءون إلاّ أن یشاء اللّه
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرهدایت
26) [26] در آن هنگام که آدمی ندای رحمان را ترک میکند، ناگزیر بر اثر خودخواهی و آرزوهای بی جای خود گرفتار شیطان میشود، پس آیا باید به سوی او روانه شویم!؟ فَأَینَ تَذهَبُونَ- پس به کجا میروید!» گاه انسان دعوت به نیکی را، بدون آن که به جانشین یا حتی به عاقبت آن بیندیشد رد میکند، بلکه اینکه رد کردن را تنها بر اثر غافل ماندن از کفر ورزیدن به آن انجام میدهد، و ظاهرا اینکه کلمه اشارهای به همین نکته است، به همان گونه که هشدار سختی برای نفوسی است که غرق در غفلت و نادانیند تا مگر به خود آیند و درباره کار خویش تدبیری کنند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
27) [27] و در قرآن دو صفت وجود دارد که بر صدق آن گواهی میدهد:
نخست: اینکه که با نور عقل موافق است، بدان سبب که در آن میکوشد تا شخص را از خواب غفلت بیدار کند، که ناگهان عقل به خودی خود حقیقت را کشف میکند، و مثل آن به مثل کسی میماند که چیزی را میدانسته و آن را فراموش کرده است، و چون آن را به یاد او آورند، بار دیگر آن را میشناسد و به آن دانا میشود، پس معرفت او در اینکه صورت معرفتی ذاتی است، و نقش یاد آورنده و مذکّر آگاه و بینا کردن او است، و بنا بر اینکه به حجت و برهانی برای آن نیاز ندارد که خیرخواه و بر حق بودن شخص یاد آورنده را به او خاطرنشان سازد.
مثل دیگر آن است که بر آسمان در صدد یافتن هلال ماه باشی و آن را نیابی، و در اینکه هنگام کسی که در کنار تو ایستاده آن را به تو نشان دهد، پس چون به آن سو بنگری و آن را ببینی، آیا به دلیلی نیازمندی که تو را به راستگویی مصاحبت هدایت کند!؟ هرگز ... بزرگترین برهان بر حقانیت او اینکه است که تو را به حق رهنمون شده و آن را شناختهای، و به همین گونه قرآن ذکر و یادآور است، و معنی ذکر آن است که: عقل را به مکنونات آن آگاه میسازد و ناگهان خود آنها را کشف میکند و میداند که حق است.
صفت دوم: جهانی بودن قرآن است که ما را به آن رهبری میکند که اینکه کتاب از پروردگار جهانیان است شیطان میان مردمان از لحاظ رنگ و زبان و ملیت فرق میگذارد، بدان جهت که آنان را به مصالح مادی دعوت میکند- که اینها با یکدیگر مختلف و متفاوت است- در صورتی که وحی الاهی بندگان خدا را برابر با یکدیگر میداند، مگر نه اینکه است که همگان را او آفریده است، و اینکه کیفیتی است که از سرزمینی یا قومی به سرزمین یا قوم دیگر تغییر نمیپذیرد!؟ و به همین سبب پروردگار ما گفت:
إِن هُوَ إِلّا ذِکرٌ لِلعالَمِینَ- آن (قرآن) چیزی نیست جز یادآوری برای جهانیان.»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
28) 28] یکی از صفات وحی تأکید آن بر آزادی انسان است در آنچه اختیار میکند و میپذیرد. مگر پروردگار ما نگفت: لا إِکراهَ فِی الدِّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ!؟«18» آزادی از آزادی عقیده آغاز میشود، و خداوند سبحانه و تعالی از آن ابا داشته است که حق را بر بشر به زور تحمیل کند، و از آن خودداری کرده است که بعضی از بندگانش بعضی دیگر را با کراهت به پذیرش حق وا دارند، چنان که خود گفته است: لَو یَشاءُ اللّهُ لَهَدَی النّاسَ جَمِیعاً ... أَ فَأَنتَ تُکرِهُ النّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُؤمِنِینَ».«19» و انسان وقتی مکرم و شایسته دریافت پاداش کامل است که آزادانه ایمان آورد، ولی اگر اینکه ایمان آوردن همراه با اکراه باشد، نه پاداشی دارد و نه کرامتی.
لِمَن شاءَ مِنکُم أَن یَستَقِیمَ- برای آن کس از شما که بخواهد بر هدایت و بر راه راست باشد.»
بر راه مستقیمی که مورد چالش هواهای نفسانی و فشار اجتماع و گمراهکنندگی شیطان و بوقهای آن، و تهدیدهای صاحبان تسلط و فریبندگان است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
29) [29] خواستن و مشیت گرانبهاترین گوهر در نزد آدمی است، و آن موهبتی الاهی است، و اگر خداوند متعال اینکه موهبت را به آدمی ارزانی نمیداشت، بشر چیزی جز یکی از موجودات زنده سطح زمین نمیبود و به مقام انسانیت نمیرسید، و بدین گونه هیچ کس نمیتواند به اینکه موهبت بر خود ببالد و چنان گمان کند که بدون خواست خدا صاحب قدرت است و از دیدگاهی دیگر: ایمان نوری الاهی است که خدا آن را، پس از خواستار شدن شخص، بر دل او میافکند، و قلب او رابرای پذیرفتن ایمان آماده میسازد.
وَ ما تَشاؤُنَ إِلّا أَن یَشاءَ اللّهُ رَبُّ العالَمِینَ- و خود نخواهید مگر آن را که خدای پروردگار جهانیان بخواهد.»
بدین گونه آیه به ما یادآوری میکند که جبر و تفویض وجود ندارد، بلکه امری میان اینکه دو امر است، پس انسان آزاد و مختار است به سبب قوه خداست و مشیتی که خدا به او بخشیده، ولی حق را به دنبال آن جز به توفیق خداوند متعال اختیار نمیکند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مسعود ورزيده -
تفسیر نمونه
28) و از آنجا که براى هدایت و تربیت تنها فاعلیت فاعل کافى نیست ، بلکه قابلیت قابل نیز شرط است ، در آیه بعد مىافزاید : قرآن مایه بیدارى است براى آنها که مىخواهند راه مستقیم را بپویند ( لمن شاء منکم ان یستقیم ).
قابل توجه اینکه در آیه قبل مىگوید: قرآن مایه ذکر و بیدارى براى همه جهانیان است و در این آیه تنها گروه خاصى را ذکر مىکند همانها که تصمیمى بر قبول هدایت و پیمودن راه راست گرفتهاند ، این تفاوت به خاطر آن است که آیه قبل عمومیت این فیض الهى را بیان مىکند ، و این آیه شرط بهره گیرى از این فیض را ، و تمام مواهب عالم چنین است که اصل فیض عام است ولى استفاده از آن مشروط به اراده و تصمیم است.
شبیه همین معنى در آیه 2 سوره بقره آمده است ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین : این کتاب هیچگونه تردیدى در آن نیست ، و مایه هدایت پرهیزگاران است .
به هر حال این آیه از آیاتى است که نشان مىدهد خداوند انسان را آزادو مختار آفریده ، و تصمیم نهائى براى پیمودن راه حق و باطل با خود او است.
تعبیر به یستقیم تعبیر جالبى است که نشان مىدهد راه اصلى که در پیش روى انسان قرار دارد راه مستقیم هدایت و سعادت است ، و بقیه راهها همه انحرافى است ، تمامى نیروهاى درون و برون انسان همه بسیج شدهاند که او را در این راه مستقیم به حرکت در آورند ، و اگر افراط و تفریطها ، وسوسههاى شیطانى ، و تبلیغات گمراه کننده در کار نباشد انسان با نداى فطرت در همین مسیر مستقیم گام مىنهد مىدانیم خط مستقیم همیشه نزدیکترین راه به مقصد است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
29) اما از آنجا که تعبیر به مشیت و اراده انسان ممکن است این توهم را ایجاد کند که انسان چنان آزاد است که هیچ نیازى در پیمودن این راه به خداوند و توفیق الهى ندارد ، در آیه بعد که آخرین آیه این سوره است به بیان نفوذ مشیت پروردگار پرداخته مىفرماید : شما اراده نمىکنید مگر اینکه خداوندى که پروردگار جهانیان است بخواهد ( و ما تشاءون الا ان یشاء الله رب العالمین ) .
در حقیقت مجموع این دو آیه همان مساله دقیق و ظریف امر بین الامرین را بیان مىکند ، از یکسو مىگوید تصمیمگیرى به دست شما است ، از سوى دیگر مىگوید : تا خدا نخواهد شما نمىتوانید تصمیم بگیرید ، یعنى اگر شما مختار و آزاد آفریده شدهاید این اختیار و آزادى نیز از ناحیه خدا است ، او خواسته است که شما چنین باشید.
انسان در اعمال خود نه مجبور است ، و نه صددرصد آزاد ، نه طریقه جبر صحیح است و نه طریقه تفویض بلکه هر چه او دارد ، از عقل و هوش وتوانائى جسمى و قدرت تصمیمگیرى همه از ناحیه خدا است ، و همین واقعیت است که او را از یکسو دائما نیازمند به خالق مىسازد ، و از سوى دیگر به مقتضاى آزادى و اختیارش به او تعهد و مسؤولیت مىدهد.
تعبیر به رب العالمین به خوبى نشان مىدهد که مشیت الهى نیز در مسیر تربیت و تکامل انسان و همه جهانیان است ، او هرگز نمىخواهد کسى گمراه شود ، یا گناه کند و از جوار قرب خدا دور افتد ، او به مقتضاى ربوبیتش همه کسانى را که بخواهند در مسیر تکامل گام بردارند یارى مىدهد.
عجب اینکه طرفداران مسلک جبر تنها به آیه دوم چسبیدهاند در حالى که طرفداران تفویض نیز ممکن است به آیه اول متوسل شوند ، این جداسازى آیات از یکدیگر که غالبا معلول پیشداوریهاى نادرست است مایه گمراهى است آیات قرآن را باید در کنار هم گذاشت ، و از مجموع استفاده کرد .
جالب اینکه بعضى از مفسران نقل کردهاند که وقتى آیه اول ( لمن شاء منکم ان یستقیم ) نازل شد ، ابو جهل که عملا از طرفداران عقیده تفویض بود گفت خوب شد همه اختیارات با ما است ، و اینجا بود که آیه دوم نازل گردید و ما تشاءون الا ان یشاء الله رب العالمین.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرنمونه
26) اى غافلان به کجا مىروید ؟!
در آیات گذشته این حقیقت روشن شد که قرآن مجید کلام خدا است ، چرا که محتوایش نشان مىدهد که گفتار شیطانى نیست بلکه سخن رحمانى است ، که به وسیله پیک وحى خدا با قدرت و امانت کامل بر پیامبرى که در نهایت اعتدال عقل است نازل شده ، پیامبرى که در ابلاغ رسالت هرگز بخل نورزیده ، و آنچه به او تعلیم شده بىکم و کاست بیان کرده است.
در آیات مورد بحث مخالفان را به خاطر عدم پیروى از این کلام بزرگمورد توبیخ قرار مىدهد ، یک استفهام توبیخى مىگوید : با این حال شما به کجا مىروید ؟ ( فاین تذهبون).
چرا راه راست را رها کرده ، به بیراهه گام مىنهید ؟ و چرا پشت به این چراغ فروزان نموده رو به سوى تاریکى مىروید ؟ ! مگر دشمن سعادت و سلامت خویش هستید ؟
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
27) این قرآن جز تذکر براى جهانیان نیست ( ان هو الا ذکر للعالمین).
همه را اندرز مىدهد ، هشدار مىدهد ، تا از خواب غفلت بیدار شوند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.