- انسان ها، با شتابى طاقت فرسا به سوى خداوند در حرکت اند.
یـأیّها الإنسـن إنّک کادح إلى ربّک کدحًا
حرف «ال» در «الإنسان»، براى جنس است. بنابراین «یاأیّها الإنسان» خطاب به یکایک انسان ها است. «کدح»; یعنى، تلاش کردن و به زحمت افتادن (مفردات راغب) و به قرینه حرف «إلى»، معناى «سیرکردن» نیز در آن ملحوظ است. از جمله معانى این کلمه خدشه وارد کردن است (لسان العرب)، ممکن است گفته شود: در آیه از لغت «کدح» ـ به منظور مبالغه در تلاش ـ معناى «خدشه وارد کردن» اراده شده است; یعنى، تلاشى شدید که گویا شخص به آن وسیله به خود آسیب مى رساند.
2 - مرگ انسان، رجوع به خداوند است.
إنّک کادح إلى ربّک کدحًا
مراد از «کدح»، حرکت و تلاشى است که در دنیا انجام مى گیرد و با مرگ پایان مى پذیرد. تعبیر «إلى ربّک» ـ که ناظر به منتهاى تلاش انسان است ـ بیان مى دارد که مرگ انسان، مصادف با حضور او نزد خداوند است. آیات بعد دلالت دارد که مراد از حضور در نزد خداوند، آماده شدن براى حسابرسى است.
3 - مالک و مدبّر بودن خداوند براى انسان ها، دلیل رجوع تمام حرکت ها و تلاش هاى آنها به خداوند است.
کادح إلى ربّک
4 - ملاقات خداوند و حضور در پیشگاه او، فرجام محتوم هر انسان و با هر نوع کردار است.
یـأیّها الإنسـن إنّک کادح ... فملـقیه
5 - در قیامت، هر انسانى با کردار خویش، مواجه شده و سزاى آن را خواهد دید. *
کدحًا فملـقیه
ضمیر مفعولى در «فملاقیه» ممکن است به «کدحاً» برگردد; در این صورت احتمال مى رود مراد ملاقات جزاى عمل بوده و از باب مبالغه، به ملاقاتِ خود عمل، تعبیر شده باشد.
6 - زمان شکافته شدن آسمان و گسترش زمین و تخلیه درون آن، زمان حضور انسان ها در پیشگاه پروردگار است.
إذا السماء انشقّت ... فملـقیه
«إذا» در «إذا السماء انشقت» ظرف است و مظروف آن به قرینه «فملاقیه» محذوف مى باشد; بنابراین مراد چنین خواهد بود: «إذا السماء انشقت ... لاقى الإنسان ربّه».
7 - انسان، موجودى حرکت آفرین و پر تلاش است.
انشقّت ... مدّت ... کادح إلى ربّک
آیات پیشین درباره آسمان و زمین، افعالى را به کار برد که بیانگر حالت انفعالى آنها بود; ولى در این آیه انسان را به «تلاش کننده» توصیف کرده است. این تفاوت تعبیر، برخاسته از ویژگى انسان در استناد حرکت ها به خود او است.
8 - قیامت، میعاد ملاقات انسان با خداوند است.
فملـقیه
9 - ربوبیت خداوند، مقتضى وجود یافتن قیامت و ملاقات انسان ها در آن، با خداوند است.
إلى ربّک کدحًا فملـقیه
10 - حرکت ها و کردارهاى انسان، نزد خداوند حسابرسى خواهد شد.
کادح إلى ربّک کدحًا فملـقیه
ملاقات با خداوند، به معناى حضور در نزد او براى حسابرسى است.
[ نظرات / امتیازها ]
[6] در آن روز و در چنین فضای دهشتناکی انسان خدای خود را ملاقات میکند تا خدایش او را از عملکردش مورد پرسش قرار دهد و پاداش بایسته او را بدو بدهد. ولی میان او و اینکه روز وحشتناک گردنهها و دشواریهایی است که به منزله نشانههایی هستند برای آنچه آدمی در آن روز میبیند.
یا أَیُّهَا الإِنسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدحاً- ای انسان؟ تو در راه پروردگارت رنج فراوان میکشی.»
ولادت برای تو و مادرت لحظات دردناکی است و از هنگامی که ناخن در دست تو میروید در معرض بیماریها و خطرهای گوناگون قرار داری و پیوسته در معرض گرسنگی و تشنگی هستی و سرما و گرما آزارت میدهد و از درد و گرفتاری در رنجی و از وقتی که دست راست و چپ خود را باز میشناسی شکست و محرومیت رهایت نمیکند و هنگامی که به جوانی میرسی از انواع فشارهای جسمی و روانی در عذاب خواهی بود و به صحنه حیاتی گام مینهی که آکنده است از برخورد و دشواری. همه اینکه رنجها در زندگی آدمی رخ مینماید. ولی ای کاش با همینها تمام میشد! ولی چنین نیست. پس از تمامی اینها روز ملاقات بزرگ فرا میرسد، ملاقات با که! با خدای سبحان. برای چه! برای سؤال. در چه روزی! در روزی بسی سترگ.
بر اساس همه اینها ما باید با احترام به خویش بنگریم. ما همچون درختی نیستیم که در مزرعهای بروید و پس از عمری محدود بدون هیچ رنجی دنبال کار خویش رود. آدمی همچون چهارپایان یا موجودات دیگری نیست که با خوشی زندگی خود را سپری کند. او نفسی است که خداوند او را بزرگ داشته و خورشید و ماه و هر آنچه را که در زمین است در اختیار او نهاده است آن هم برای هدفی بزرگ.
اینکه هدف چیزی نیست جز دیدار خداوند سبحان و سپس دریافت و کیفر و پاداش.
اینکه زندگی با همه رنجهایش گواهی است به اینکه سرنوشت.
فَمُلاقِیهِ- پس پاداش آن را خواهی دید.»حال که زندگی زنجیرهای است از رنج و خستگی پس شادی و لهو و لعب برای چه! و چرا آدمی باید آخرتش را به دنیایش بفروشد. طرفداران صلاح و فساد هر یک در راهی هستند و شاید انسان تبهکار با رنج بیشتری روبرو باشد، زیرا امیدی به آینده ندارد و فاقد توکّل مؤمن به خدایش میباشد، و به نظر میرسد اینکه فرموده امام سجاد به نکته اشاره داشته باشد که: «آسایش برای دنیا و دنیاییان آفریده نشده است، راحت در بهشت الهی و بهشتیان است و رنج و خستگی برای دنیا و اهل دنیا آفریده شدهاند. اگر کسی بهره ناچیزی از دنیا برده دو برابر آن حرص او را در برگرفته و هر کس در دنیا به بهره بیشتری دریابد در آن فقیرتر است، زیرا برای حفظ اموالش نیازمند مردم است و به هر یک از ابزار دنیا نیاز مبرم دارد.
پس در غنای دنیا آسایشی نیست. هرگز چنین نیست که اولیاء خدا در دنیا برای دنیا به رنج بیفتند بلکه برای آخرت است که در دنیا خود با رنج روبرو میشوند».«1»
[ نظرات / امتیازها ]
پس از توجه دادن انسان به رویدادهاى تکان دهنده رستاخیز روى سخن را به او مى کند مى فرماید:
یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ
هان اى انسان! راستى که تو با رنج و تلاش بسیارى به سوى پروردگارت پیش مى روى و او را دیدار خواهى نمود.
در این آیه روى سخن با همه انسانهاست، و به آنان یادآور مى گردد که او در تلاش و کوشش انجام کارهایى است که آنها را به سوى سراى آخرت مى فرستد، و سرانجام پاداش و یا کیفر عملکرد خود را خواهد دید.
در این آیه بدان دلیل از دیدار عملکردها، به دیدار خدا تعبیر مى کند که آن را گرامى دارد، و انسان را به انجام کارهاى شایسته و عادلانه تشویق نماید.
از دیدگاه برخى منظور این است که: و تو به سوى داورى پروردگارت روان هستى و سرانجام با داورى او رو به رو خواهى گردید.
به باور «ابن انبارى» و «بلخى»، «اذنت لربها و حقّت» جواب «اذا» مى باشد و «و» زائده است؛ درست بسان این آیه: «حتى اذا جاؤها فتحت ابوابها»؛ امّا این دیدگاه ضعیف است و دیدگاهى که در تقدیر آیه گذشت بهتر به نظر مى رسد.
[ نظرات / امتیازها ]