از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(یا ایها الذین امنوا ان کثیرا من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله و الذین یکنزون الذهب و الفضه و لاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم ):(ای کسانیکه ایمان آورده اید بدرستی بیشتر علماء و راهبان دارائیهای مردم را به ناحق تصرف می کنند و از راه خداجلوگیری می نمایند، و کسانی که طلا و نقره را بصورت گنج ذخیره می کنند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، آنها را به عذابی دردناک بشارت بده )، این جمله توضیح مطلبی است که در آیه (29) بیان شد که ( علماء و راهبان یهود ومسیحیت ایمان درستی ندارند و آنچه را که خدا حرام دانسته تحریم نمی کنند وبه دین حق هم نمی گروند)، و تصرف در مال مردم مهمترین مصداق عدم پایبندی آنها به محرمات الهی است ، اینها اموالی را که مردم به جهت تظاهر آنهابه زهد به ایشان می دهند تصرف می کنند و ربا می خورند و رشوه می گیرند واموال مخالفانشان را غصب می کنند تا حکم به ناحق نمایند یا از مردم پول می گیرند و به آنها اوراقی مبنی بر آمرزیده شدن می دهند، یعنی بهشت را به آنان می فروشند€ با آنکه بهشت متعلق به آنها نیست و آن را به بهای اعمال نیک می دهند نه با پول یا بگوییم اینها از سلاطین و ثروتمندان پول می گرفتند و در مقابل ، حلال خدارا حرام و حرام او را حلال می نمودند که این عمل عین همان اخذ رشوه در برابرحکم است ، اما در تعدی و ستم آنان همین بس که قباله مغفرت و بهشت را به مردم می فروختند و همچنین اینها راه خدا را سد می نمودند، یعنی سد راه حکومت عادله دینی بودند و نمی گذاشتند که آن حکومت به اغراض و اهدافش که همان اصلاح مردم و سعادت آنان است برسد. و همچنین با جمع آ وری تجهیزات ، با اهل دین به محاربه بر می خاستند،مانند آنچه در جنگهای صلیبی و کشور گشائی واقع شد و همیشه بر این روش بوده اند که در راه دین خدا کارشکنی کرده اند و در جهت تشویق و توسعه تمایلات مطابق مرامشان کوشیده اند وفساد و انحطاط را در جوامع گسترده اند،بگونه ای که جوامع تنها به مسائل پست حیوانی و امور شکم و مادون آن سرگرم باشند و این کارشکنی ها و توطئه ها بر علیه اسلام ، تا امروز هم ادامه دارد. آنگاه در ادامه ، مسأله مال اندوزی را مطرح می نماید که اختصاص به اهل کتاب ندارد و مطلبی مطلق است و شامل مسلمین نیز می شود که می فرماید:کسانی که طلا و نقره را انبار کرده و حبس می نمایند و برای خود گنج می اندوزندو مانع از جریان پول در بین مردم در معاملات اقتصادی می شوند و نمی گذارنداقتصاد جامعه بارور گردد و همه مردم از آن ذخایر بهره مند شوند و همچنین آنهارا در راه خدا انفاق هم نمی کنند، مثلا برای امر جهاد یا حفظ مصالح دین که قوام دین متوقف بر آنهاست ، اموال خود را صرف نمی نمایند. در این صورت ای پیامبرما، آنها را به عذابی دردناک نوید بده ، چون ایشان مصالح خود و اولادشان را بر حاجات قطعی جامعه دینی ترجیح داده و خودشان را بر پروردگارشان مقدم نموده اند و این امر خیانت به خدا و رسول اوست . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - یوسفعلی
1291. Bil batili = in falsehood, ie., by false means, pretences, or in false or vain things. This was strikingly exemplified in the history of Mediaeval Europe, though the disease is apt to attack all peoples and organisations at all times. Priests got rich by issuing indulgences and dispensations; they made their office a stepping stone to worldly power and possessions. Even the Monastic Orders, which took vows of poverty for individuals grew rich with corporate property, until their wealth became a scandal, even among their own nations.
1292. Misuse of wealth, property, and resources is frequently condemned, and in three ways: (1) do not acquire anything wrongfully or on false pretences; (2) do not hoard or bury or amass wealth for its own sake but use it freely for good, whether for yourself or for your neighbours; and (3) be particularly careful not to waste it for idle purposes, but only so that it may fructify for the good of the people. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : سلام، فکر نمی کید این آیه هشداری به مسلمانان است که همانطور که در ادیان گذشته علما از موقعیت مالی خود سواستفاده کرده أموال مردم را به باطل خوردن، این آسیب ممکن است جامعه مسلمین را نیز دچار کند
2) : من هم دقیقا همین نظر را دارم
3) : این آیه و کلا قران برای تمامی زمان ها و تمامی انسانها اعم از مسلمان و غیر مسلمان است
من این متن را در مهر ماه 1397 مینویسم.
ببینید خرید سکه طلا و ارز ( که ارز مصداق نقره در آیه را دارد ) و مخفی کردن آن در خانه ها و عدم معامله آن در بازارها چه بلایی بر سر جامعه مسلمین آورده.
که گریبان همان طلا اندوزان را نیز گرفته است.
و جامعه را دچار عذابی دردناک در دنیا کرده و چه بد عذابی است عذاب آخرت.

4) : أیه بر مسلمان نازل شده و قران کتابی برای تمامی اعصار است پس به نظر می رسد که این آیه هشداری برای مسلمانان است تا مثل یهود و نصاری چشم بر بی راهه رفتن علمای خود نبندد
شان نزول ایه اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله و دیدار پیامبر و عدی حاتم نیز می توان این نظر را تقویت کند
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
چون خداى تعالى وصف فرمود رؤساى یهود و نصارى را به تکبر و تجبر و ترفع و ربوبیت، بعد بیان طمع و حرص آنها را به گرفتن اموال مردم فرماید: یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا :اى کسانى که ایمان آورده اید إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلْأَحْبٰارِ وَ اَلرُّهْبٰانِ :بتحقیق بسیارى از علماء و عباد یهود و نصارى لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ :هرآینه مى خورند اموال مردم را به عنوان باطل که رشوه باشد در تحریف کتاب و احکام الهى یا مراد به باطل، وجوه محرمه و مراد «اکل» تملک، زیرا غرض از تملک اکل باشد و چون معظم تصرف و تملک براى خوردن است، لذا تعبیر به اکل شد و یا به اعتبار آنکه این اموال ثمن مأکول واقع شوند مانند قول شاعر: ذر الآکلین الماء لوما فما ارى ینالون خیرا بعد اکلهم الماء اى ثمن الماء سبب گرفتن آنها اموال مردم را چند قول است: 1 رشوه در تخفیف احکام، و مسامحه در شرایع

2 نزد عوام ادعا مى کردند که راهى به مرضات الهى براى احدى نیست مگر به خدمت و طاعت ایشان و بذل مال به آنان، و عوام به این اکاذیب فریب مى خوردند

3 آیات داله بر وصف حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه علیه و آله را تأویلات فاسده مى نمودند و قلوب عوام را جلب و اموال آنها را مى گرفتند

4 نزد عوام ادعاى باطل مى کردند که دین حق نزد آنها، و تقویت دین واجب، و راهى به آن نیست مگر به تقویت احبار و رهبانان، و باید آنها صاحب مال و شوکت باشند، به این وسیله ها اموال را از مردم مى گرفتند

وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ :و منع مى کنند و بازمى دارند مردم را از راه خدا که دین اسلام و اتباع حضرت خاتم صلّى اللّه علیه و آله باشد

تبصره غایت مطلوب ناقصین خلق در دنیا، مال و جاه است، و احبار و رهبانان را توصیف نمود که آنها مشعوفند به این دو امر، اما مال: و هو قوله «لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ » و اما جاه: و هو قوله «یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ » زیرا اگر به حقانیت حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله مقرّ بودند هرآینه ملزم بودند به متابعت او، در این صورت حکم آنها باطل و احترام آنها زائل مى شد، بدین سبب مبالغه مى کردند در منع از اتباع آن حضرت و القاء شبهات و اقدام به مکر و خدعه براى سدّ مردم از طریق حق و صراط مستقیم: در کافى: عن عماد بن بشیر قال سمعت ابا عبد اللّه علیه السّلام یقول ما ذئبان ضارّیان فى غنم قد فارقها رعاؤها احدهما فى اوّلها و الآخر فى آخرها بافسد فیها من حبّ المال فى دین المسلم «المؤمن» خ ل

فرمود حضرت صادق علیه السّلام: دو گرگ درنده در رمۀ گوسفندى که شبانان آن نباشند یکى از گرگها در اول رمه و دیگرى در آخر، فسادشان شدیدتر نیست از حب مال و جاه در دین مسلمانان

حاصل آنکه: ضرر مال و جاه در دین مسلم، عظیم تر است از دو گرگ درنده در گلۀ گوسفندى که شبان آن نباشد، زیرا با بودن آن هرآینه منع نماید هر قدر که تواند

تنبیه غرض آیۀ شریفه منع مسلمانان است از مصاحبت و مجالست طالبین مال و جاه و تهدید برآن، و حدیث شریف هم تحذیر است از طلب مال و جاه و شرف

بعد از آن توعید فرماید صاحبان گنج مال را: وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ :و آن کسانى که جمع، و گنج مى کنند طلا و نقره را وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ :و انفاق ننمایند در راه خدا

نزد اکثر مفسرین مراد زکات مال است، چنانچه از عبد اللّه عمرو ابن عباس و ضحاک و شعبى بلکه اجماع است به اینکه هر مالى که زکات آن را داده باشند گنج نیست، اگرچه زیر زمین باشد و هر مالى که زکات آن ادا نشده گنج است اگرچه روى زمین باشد نزد جابر بن عبد اللّه انصارى هر مالى که زکات آن ادا شده گنج نباشد، و شرّ آن به سبب زکات خارج شود عمار یاسر گوید: قوم عیسى علیه السّلام مائده خواستند، چون عطا فرمود کافر شدند و قوم صالح طلب ناقه کردند، چون مرحمت نمود کفران ورزیدند شما را نهى فرمود از گنج طلا و نقره، و شما گنج مى کنید مردى گفت: ما گنج نکنیم عمار گفت: بلى، براى آن جنگ و یکدیگر را مى کشید

الشیخ فى امالیه باسناده قال قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله لمّا نزلت هذه الآیة: «وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ الآیة» کلّ مال یؤدّى زکاته فلیس بکنز و ان کان تحت سبع ارضین و کلّ مال لا یؤدّى زکاته فهو کنز و ان کان فوق الارض

شیخ طوسى رحمه اللّه روایت نموده که فرمود رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله وقت نزول این آیۀ شریفه: هر مالى که زکات آن داده شود گنج نیست، گرچه زیر طبقۀ هفتم زمین باشد و هر مالى که زکات آن ادا نشده گنج است، اگرچه روى زمین باشد

حاصل آنکه کسانى که زکات مال را ندهند، فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ :پس بشارت بده آنها را به عذابى دردناک

لطیفه استعمال بشارت در مقام انذار به جهت اهانت و توبیخ است، چنانچه در عرف نسبت به توعید کسى گویند تحیت او زدن، و اکرام او فحش باشد، و در موقع تنبیه گویند: غذائى براى او مهیا شده که یک وجب روغن دارد و ایضا بشارت عبارت است از خبرى که مؤثر در قلب و به سبب آن تغییر کند وجه بشره، و این شامل است هرچه را که تغییر دهد بشره را به واسطۀ فرح باشد یا به سبب غم در مجمع: ابو الجعد روایت نموده: چون این آیه نازل شد

قال صلّى اللّه علیه و آله و سلّم تبّا للذّهب تبّا للفضّة حضرت سه مرتبه فرمود: ملازم بدارد خسران را براى طلا و نقره اصحاب پیغمبر را گران آمد، عمر سؤال نمود: یا رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله، چه مال را سرمایه قرار دهیم ؟ فقال صلّى اللّه علیه و آله لسانا ذاکرا و قلبا شاکرا و زوجة مؤمنة تعین احدکم على دینه فرمود: زبانى مشغول به ذکر الهى، و قلبى شاکر به نعم سبحانى، و زن مؤمنه که معین شما باشد در دین

نکات ادبیه «وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا» افراد ضمیر نه تثنیه به سه وجه است: 1 راجع به معنى که کنوز و اموال و اعیان، طلا و نقره باشد، زیرا طلا و نقره هاى بسیار در دست مردمان گنجها باشد دوم ضمیر راجع به زکات و معنى انفاق اخراج باشد، یعنى زکات نمى دهند بلکه منع نمایند پس وعید تعلق دارد به منع زکات نه جمع مال سیم ضمیر راجع به فضه و اکتفا شد به یکى و اقرب فضه باشد، یا به سبب زیادتى آن [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر عاملی
«مِنَ اَلْأَحْبٰارِ وَ اَلرُّهْبٰانِ » 34 طبرى: سدّى گفته است: احبار از یهود هستند و رهبان از مسیحیها

فخر: اهل معنى گفته اند: حبر که مفرد احبار است به معنى عالم در علم خود که به خوبى آن را بیان مى کند، و راهب که مفرد رهبان است کسى است که در دل خشوع دارد و آثار خوف و خشوع در صورت و لباس او نمودار است، و در زبان مردم احبار مختص به علماى یهود است که از اولاد هارون باشند و رهبان علماى مسیحى است که صومعه نشین هستند

«لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ وَ یَصُدُّونَ » 34 طبرى: یعنى براى حکمى که مى کنند رشوه مى گیرند و مردم را از قبول اسلام منع مى کنند

امام فخر: این جمله چند معنى شده است: 1 براى تخفیف حکم و مسامحه ى در آن رشوه از مردم مى گرفتند، 2 عوام را فریب مى دادند که: سعادت در خدمت آنها است و پول مفت به آنها بخشیدن، 3 چون در تورات توصیف پیغمبر اسلام شده بود آنها را به میل مردم عوض مى کردند و عوام را دلخوش مى داشتند و براى این خدمت عوض مى گرفتند، 4 آن احبار و رهبان به مردم سادۀ پیرو خود چنین تلقین مى کردند که حقّ و حقیقت همین فکر و عقیده و سخنى است که ما مى گوئیم و اگر ما نباشیم بنیان حقّ و دین ویران مى شود و وجود ما موجب وجود دین است و تقویت ما وسیله ى تقویت دین و حقیقت، این سخنان موجب مى شد که مردم آنها را محترم بشمارند و جان و مال خود را در اختیار آنها بگذارند، و همین است معنى آیه که در این زمان هم نمودار است و مردم حیله گر و با تزویر عوام را مى فریبند و مال آنها را مى گیرند و بر آنها آقائى مى کنند و چون آخرین خواسته ى مردم جاه و مال است، به این آیه معلوم شده است مذمت و ناپسندى آن دو اوّل مذمّت از حبّ مال شده است به جمله ى «لَیَأْکُلُونَ » «بِالْبٰاطِلِ » و دنباله ى آن به جملۀ «یصدّون» توبیخ بر حبّ جاه شده است چون جلوگیرى از راه خدا و پیروى پیغمبر براى آن بوده است که آن حضرت مقامى در چشم مردم نداشته باشد تا جاه و مقام آنها محفوظ بماند و اگر مردم پیرو آن حضرت مى شدند آن احبار و رهبان یکى از افراد مانند دیگران مى شدند و مقامى براى آنها باقى نمى ماند

طنطاوى: نمونه ى این توصیف احبار و رهبان در این آیه روش پیشوایان مسیحیها است در اروپا چنان که یکى از تاریخ نویسها چنین نوشته است: هر گناه بزرگ به واسطه ى پول حلال مى شود اگرچه آدمکشى و خونریزى باشد تمام مقدّسات و عقاید دینى در نظر رجال مسیحى قابل معامله و تجارت است

«وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ » 34 مجمع: از پیغمبر ص روایت شده است مقصود از آیه مالى است که جمع شود و زکات آن داده نشود و فرمود آنچه زکاتش داده نشده کنز است، و آنچه زکاتش را داده اند کنز نیست اگرچه در زیر زمین پنهان کرده باشند

و از علىّ علیه السّلام نقل شده که بیش از چهار هزار (درهم یا دینار) اگر باشد ذخیره است و کنز اگرچه زکات آن را داده باشد ولى اگر کمتر از این مبلغ ذخیره داشت مخارج ضرورى و نفقه است نه کنز و ذخیره

طبرى: بعضى گفته اند مقصود آن مال است که از اندازه ى حاجت شخص بیش باشد و ابا مجیب گفت دسته ى شمشیر ابو هریره نقره بود أبو ذر بر او اعتراض کرد که پیغمبر ص فرمود: هرکه طلا و نقره ذخیره کند، با آن داغش مى کنند، شهر بن حوشب از ابو أمامه نقل کرده است که مردى از اصحاب صفّه (فقراى زمان پیغمبر که در صفه ى مسجد آن حضرت به سر مى بردند) مرد، در ازار و ساتر او که لنگ و یا شلوار مانند بوده است دینارى دیده شد، پیغمبر ص فرمود: این یک داغ، و باز دیگرى از اهل صفه مرد و در ازار او دو دینار پیدا کردند فرمود: این دو داغ، زید بن وهب گفت: گذارم به ربذه زاد و بوم أبو ذرّ غفارى صحابى جلیل القدر پیغمبر افتاد او را دیدم پرسیدم اینجا چه مى کنى ؟ گفت: به شام بودم، میان من و معاویه در این آیه اختلاف شد او گفت: مختصّ به مردم یهودى و مسیحى است، من گفتم: براى ما و آنها است

تفسیر نیشابورى: در ارتباط این جمله به جمله ى پیش گفته اند: چون در اوّل احبار و رهبان معرّفى شدند به حرص و گرفتن اموال مردم در این جمله مقصود توصیف همان مردم است که آنها وظائف مالى خود را انجام نمى دهند و بعضى گفته اند مقصود از جمله ى دوّم مسلمان خوددار از پرداخت زکات است و ارتباط این دو جمله مقایسه عواقب آنها است که هرکس زکات مال خود نداد به این سرنوشت گرفتار مى شود پس چه خواهد بود حال کسى که به اموال مردم طمع کند و به باطل بخورد
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلْأَحْبٰارِ وَ اَلرُّهْبٰانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ این آیه توضیح آیه بالا است و بیان عمل احبار و رهبانیین است که عمل اینها چنین است که بدون حق مالهاى مردم را مى گیرند،و شاید مقصود این باشد که آنها در احکام و شرایع مغالطه مى کنند و رشوه مى گیرند و درعمل تدلیس مى نمایند و باطل را بصورت حق بر عوام جلوه مى دهند و اینان از راه تدلیس که باطل را بصورت حق جلوه مى دهند راه خدا را مى بندند و مردم را گمراه مى گردانند و نمى گذارند که اسلام بیاورند

وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ شاید آیه اشاره باشد بهمان رهبانیین که اوصاف آنها را بیان نموده اگرچه ظاهر آیه اختصاص به آنها ندارد زیراکه (اَلَّذِینَ ) از موصولات است و عموم دارد شامل مى گردد هرکسى را که طلا و نقره را کنز کند و انفاق ننماید و ظاهرا مقصود از ترک انفاق منع زکات است زیراکه در حدیث رسیده کسى که زکات مالش را اداء کند آیه شامل او نمى گردد اگرچه مالش زیاد باشد و آن را دفینه کند در مجمع از نبى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نقل مى کند که وقتى این آیه نازل گردید گفت (تبا للذهب تبا للفضة) و سه مرتبه مکرر نمود و این مطلب بر اصحاب مشکل آمد عمر سؤال کرد ما چه مالى را بگیریم حضرت فرمود[زبان ذاکر و قلب شاکر و زوجه مؤمنه که شما را در دین کمک نماید]و نیز از امیرالمؤمنین ع است که آنچه زیادتر از چهار هزار است آن کنز است خواه زکات آن را داده باشد یا زکات نداده باشد

و از امالى نقل شده که چون این آیه نازل گردید رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم گفت هر مالى که زکات آن داده شده باشد آن کنز نیست اگرچه تحت هفت طبقه زمین باشد و هر مالى که زکات آن داده نشده باشد آن کنز است اگرچه روى زمین باشد
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
کنز ممنوع است
در آیات گذشته سخن از اعمال شرک آمیز یهود و نصارى بود که براى دانشمندان خود یک نوع الوهیت قائل بودند،آیه مورد بحث مى گوید:آنها نه تنها مقام الوهیت را ندارند بلکه صلاحیت رهبرى خلق را نیز دارا نیستند،بهترین گواه این سخن خلافکاریهاى گوناگون آنها بود در اینجا روى سخن را به مسلمانان کرده،مى گوید: اى کسانى که ایمان آورده اید بسیارى از علماى اهل کتاب و راهبان،اموال مردم را به باطل مى خورند،و خلق را از راه خالق باز مى دارند ( یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلْأَحْبٰارِ وَ اَلرُّهْبٰانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ ) جالب اینکه همانگونه که سیره قرآن است در اینجا حکم را روى همه افراد دانشمندان یهود و راهبان نبرده بلکه با تعبیر کثیرا در حقیقت اقلیت صالح را استثناء کرده است،و اینگونه دقت در سایر آیات قرآن نیز دیده مى شود که در سابق به آن اشاره کرده ایم اما اینکه آنها چگونه اموال مردم را بیهوده و بدون مجوز و به تعبیر قرآن از طریق باطل مى خورند در آیات دیگر کم و بیش به آن اشاره شده و قسمتى هم در تواریخ آمده است یکى اینکه:حقایق تعلیمات آئین مسیح ع و موسى ع را کتمان مى کردند تا مردم به آئین جدید(آئین اسلام)نگروند،منافع آنها به خطر نیفتد و هدایایشان قطع نشود،چنان که در آیات 41 و 79 و 174 سوره بقره به آن اشاره شده است و دیگر اینکه:با گرفتن رشوه از مردم حق را باطل و باطل را حق مى کردند و به نفع زورمندان و اقویا حکم باطل مى دادند،چنان که در آیه 41 سوره مائده به آن اشاره شده است یکى دیگر از طرق نامشروع در آمدشان این بود که به نام بهشت فروشى و یا گناه بخشى مبالغ هنگفتى از مردم مى گرفتند و بهشت و آمرزش را که منحصرا در اختیار خداوند است به مردم مى فروختند که در تاریخ مسیحیت سر و صداى زیادى بپا کرده و بحثها و جدالهایى برانگیخته است! و اما جلوگیرى کردنشان از راه خدا روشن است زیرا آیات الهى را تحریف مى کردند و یا به خاطر حفظ منافع خویش مکتوم مى داشتند،بلکه هر کس را مخالف مقام و منافع خود مى دیدند متهم مى ساختند،و با تشکیل محکمه هاى تفتیش مذهبى آنها را به بدترین وجهى محاکمه و به شدیدترین وضعى محکوم و مجازات مى کردند و اگر به راستى آنها اقدام به چنین کارى نکرده بودند و پیروان خویش را قربانى مطامع و هوسهاى خود نمى ساختند امروز گروه هاى زیادترى آئین حق یعنى اسلام را از جان و دل پذیرفته بودند،بنا بر این به جرئت مى توان گفت:گناه میلیونها انسان که در ظلمت کفر باقى مانده اند به گردن آنها است! هم اکنون نیز دستگاه کلیسا و یهود براى دگرگون ساختن افکار عمومى مردم جهان در باره اسلام به چه کارهایى که دست نمى زنند و چه تهمتهاى عجیب و وحشتناکى که نسبت به پیامبر ص روا نمى دارند این موضوع به قدرى دامنه دار است که جمعى از علماى روشنفکر مسیحى صریحا به آن اعتراف کرده اند که روش سنتى کلیسا در مبارزه ناجوانمردانه با اسلام یکى از علل بیخبر ماندن غربیها از این آئین پاک است سپس قرآن به تناسب بحث دنیا پرستى پیشوایان یهود و نصارى به ذکر یک قانون کلى در مورد ثروت اندوزان پرداخته،مى گوید: کسانى که طلا و نقره را جمع آورى و پنهان مى کنند و در راه خدا انفاق نمى نمایند آنها را به عذاب دردناکى بشارت ده ( وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ ) یکنزون از ماده کنز بر وزن و به معنى گنج است که در اصل به معنى جمع و جور کردن اجزاء چیزى گفته مى شود لذا شتر پر گوشت را کناز اللحم مى نامند سپس به جمع آورى و نگهدارى و پنهان نمودن اموال و یا اشیاء گران قیمت اطلاق گردیده است بنا بر این در مفهوم آن جمع آورى و نگاهدارى و گاهى پنهان کردن نیز افتاده است ذهب به معنى طلا و فضه به معنى نقره است بعضى از دانشمندان لغت(طبق نقل طبرسى در مجمع البیان)در باره این دو لغت تعبیر جالبى کرده اند و گفته اند:اینکه به طلا ذهب گفته مى شود براى آن است که به زودى از دست مى رود و بقایى ندارد(ماده ذهاب در لغت به معنى رفتن است)و اینکه به نقره فضه گفته مى شود به خاطر آن است که به زودى پراکنده و متفرق مى گردد( انفضاض در لغت به معنى پراکندگى است)و براى پى بردن به چگونگى حال اینگونه ثروتها همین نامگذارى آنها کافى است! از آن روز که جامعه هاى انسانى شکل گرفت مسئله مبادله فرآورده هاى مختلف در میان انسانها رواج داشت،هر کس ما زاد احتیاجات خود را از فراورده هاى کشاورزى و دامى و غیر آن در معرض فروش قرار مى داد،ولى در آغاز مبادله ها همواره به صورت مبادله جنس به جنس بود،زیرا پول اختراع نشده بود،و از آنجا که مبادله جنس به جنس مشکلات فراوانى ایجاد مى کرد،زیرا چه بسا افراد ما زاد نیاز خود را مى خواستند بفروشند ولى چیز دیگرى در آن حال مورد نیازشان نبود که با آن بخرند اما مایل بودند آن را به چیزى تبدیل کنند که هر گاه بخواهند بتوانند با آن اجناس مورد نظر خویش را فراهم سازند،از اینجا مسئله اختراع پول مطرح شد پیدایش نقره و از آن مهمتر طلا به این فکر تحقق بخشید و این دو فلز به ترتیب پول ارزان قیمت و گران قیمت را تشکیل دادند و به وسیله آنها گردش معاملات رونق بیشتر و چشمگیرترى پیدا کرد بنا بر این فلسفه اصلى پول همان گردش کاملتر و سریعتر چرخهاى مبادلات اقتصادى است،و آنها که پول را به صورت گنجینه پنهان مى کنند نه تنها موجب رکود اقتصادى و زیان به منافع جامعه مى شوند بلکه عمل آنها درست بر ضد فلسفه پیدایش پول است آیه فوق صریحا ثروت اندوزى و گنجینه سازى اموال را تحریم کرده است و به مسلمانان دستور مى دهد که اموال خویش را در راه خدا،و در طریق بهره گیرى بندگان خدا به کار اندازند،و از اندوختن و ذخیره کردن و خارج ساختن آنها از گردش معاملات به شدت بپرهیزند،در غیر این صورت باید منتظر عذاب دردناکى باشند این عذاب دردناک تنها کیفر شدید روز رستاخیز نیست بلکه مجازاتهاى سخت این دنیا را که بر اثر بهم خوردن موازنه اقتصادى و پیدایش اختلافات طبقاتى دامان فقیر و غنى را مى گیرد نیز شامل مى شود اگر در گذشته مردم دنیا به اهمیت این دستور اسلامى درست آشنا نبودند امروز ما به خوبى مى توانیم به آن پى ببریم،زیرا نابسامانیهایى که دامن بشر را، بر اثر ثروت اندوزى گروهى خود خواه و بیخبر،گرفته و به شکل آشوبها و جنگها و خونریزیها ظاهر مى شود بر هیچکس پوشیده نیست [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
نکته ها:
معناى احبار و رهبان در آیه ى 31 گذشت

علماى یهود به خاطر منافع مادّى خود، حقّ را کتمان کردند و به حقانیّت دین اسلام اعتراف نکردند، یا رشوه گرفتند و گناه بخشودند، یا تفتیش عقاید کرده و به دیگران تهمت زدند

سوءاستفاده از موقعیّت ها، حرام است و بزرگ ترین خطر براى علماى دین، فساد مالى است «لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ » (کسانى که متولّى موقوفات اند و آنها را در مسیر اهداف وقف شده مصرف نمى کنند، از مصادیق این آیه مى باشند) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلْأَحْبٰارِ وَ اَلرُّهْبٰانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ در آیۀ پیشین، خداوند یهود و نصارا را به این ویژگى توصیف کرد که آنها رهبران دینى خود را به جاى اللّه به خدایى گرفتند در این آیه این رهبران دینى را چنین توصیف مى کند که آنها مال مردم را به باطل مى خورند و آنها را از راه حق بازمى دارند مقصود از خوردن مال به باطل آن است که بدون دلیل شرعى آن را [از مردم] بگیرند؛ نظیر گرفتن رشوه به منظور صادر کردن حکم به ناحق و گرفتن ربا که در میان یهود شایع بود و نیز همانند فروختن چک هاى غفران که کاتولیک ها آن را انجام مى دهند و مورّخان مى گویند: دورانى بر رهبران کلیسا گذشت که آنان در این دوران از ثروتمندترین طبقات بودند

مراد از «بازداشتن مردم از راه خدا» آن است که آنان را به پیروى از اندیشه هاى خود مقیّد مى کنند و مردم را نمى گذارند که از اسلام پیروى کنند و حتّى آنان را وامى دارند که بر اسلام و پیامبرش خرده بگیرند ولتر بر ضدّ کلیسا به پا خاست و غارت اموال دیگران به دست رهبران آن را فاجعه دانست و از تورات به دلیل اینکه دربردارندۀ مطالب ضدونقیض و محال است، انتقاد کرد در مقابل، کلیسا هم او را تحریم کرد و برخى از رهبران آن، خواستار زندان ابد براى او شدند و در نتیجه، این ادیب فرانسوى سلامت اعصاب خود را از بیم کلیسا از دست داد و براى رهایى از این مشکل راهى پیدا نکرد، جز اینکه کتابى در مذمّت و دشنام محمد صلّى اللّه علیه و آله بنویسد و از این

طریق به پاپ متوسل شود او این کار را کرد و کلیسا هم او را بخشید و کتاب و نویسندۀ آن را مبارک دانست

ابو ذر و سوسیالیزم وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ پیرامون این آیه زیاد سخن گفته شده، حتّى برخى از افراد براى اثبات سوسیالیزم در اسلام به این آیه استدلال کرده اند و عدّه اى دیگر براى سوسیالیست بودن ابو ذر بدان تمسّک جسته و سخن را در این باره به درازا کشانده اند؛ زیرا او در این آیه کسانى را که مال خدا را از عیال او برتر مى دانند مورد تهدید قرار داده است

معناى آیه و نیز هرچه را که از نزدیک یا دور بدان ارتباط دارد در ذیل بیان مى کنیم و در ضمن آن، دربارۀ نظریه کسى که براى اثبات سوسیالیست بودن ابو ذر به این آیه استدلال کرده، به قضاوت مى پردازیم: [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
احبار جمع حبر بمعنى عالم است و در علماء یهود استعمال مى شود و رهبان جمع راهب بمعنى عابد است و در روحانیون نصارى شایع شده و بسیارى از این دو فرقه از رشوه در احکام و وساطت هاى بیجا و تخفیف شرایع و امثال اینها ارتزاق مى نمایند و مانع مى شوند از آنکه مردم عوام از این دو ملت قبول اسلام نمایند چون اسلام مردم بر ضرر دنیوى آنها تمام مى شود و غالبا منافع سالیانه آنها که از طرق حرام بدست آورده اند زائد بر مخارج آنها است لذا ذخیره مى نمایند و همچنین مسلمانانى که انفاق نمى کنند از اموال خود مقدار واجب را از زکاة و خمس و سایر مصارف واجبه و ذخیره و دفینه مى نمایند طلا و نقره را باید آنها را بشارت داد بعذاب دردناک و لفظ بشارت که مراد از آن اخبار است براى طعنه به آنها است که انتظار خیر از آن مال داشتند و ضمیر در لا ینفقونها راجع بکنوز است که از یکنزون مستفاد مى شود و روز عذاب قیامت است که پولهاى طلا و نقره ذخیره شده را در آتش جهنم داغ مى کنند و بر پیشانى هاى گره زده بر روى فقیر و مستحق و بر پهلوهاى منحرف از آنها و پشتهائى که به ایشان نموده اند مى نهند و مى گویند اینها همانست که براى خودتان ذخیره نموده بودید در دنیا بچشید لذّت آنها را در امالى از پیغمبر (ص) روایت نموده که چون این آیه نازل شد فرمود هر مالى که زکاة آن داده شده است کنز نیست اگرچه زیر زمین باشد و هر مالى که زکاة آن داده نشده است کنز است اگرچه روى زمین باشد و در بعضى از روایات به دو هزار درهم و در بعضى به چهار هزار تقدیر شده و شاید تفاوت بحسب حال اشخاص و بلاد و ازمان باشد و اللّه اعلم [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.