این سوره در عین کوتاهى حقایق بزرگى را در بردارد.
1 -در قسمت اول این سوره بعد از ذکر سوگندهاى پرمعنائى اشاره به این حقیقت شده که زندگى انسان در عالم دنیا همواره توأم با مشکلات و رنج است ، تا از یکسو خود را براى رفتن به جنگ مشکلات آماده سازد ، و از سوى دیگر انتظار آرامش و آسودگى مطلق را در این جهان از سر بیرون کند ، آرامش مطلق تنها در زندگى آخرت امکانپذیر است و بس.
2 -در بخش دیگرى از این سوره قسمتى از مهمترین نعمتهاى الهى را بر انسان مىشمرد ، و سپس به ناسپاسى او در مقابل این نعمتها اشاره مىکند .
3 -در آخرین بخش این سوره مردم را به دو گروه : اصحاب المیمنة و اصحاب المشئمة تقسیم کرده ، و گوشهاى از صفات اعمال گروه اول ( مؤمنان صالح ) و سپس سرنوشت آنها را بیان مىکند ، و بعد به نقطه مقابل آنها یعنى کافران و مجرمان و سرنوشت آنها مىپردازد.
تعبیر آیات سوره بسیار قاطع و کوبنده ، جملهبندیها کوتاه و پرطنین ، و الفاظ بسیار مؤثر و گویا است ، و شکل آیات و محتوا نشان مىدهد که این سوره از سورههاى مکى است .
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که فرمود : من قرأها اعطاه الله الامن من غضبه یوم القیامة : کسى که سوره بلد را بخواند خداوند او را از خشم خود در قیامت در امان مىدارد.
و در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام) مىخوانیم : کسى که در نماز واجب سوره لا اقسم بهذا البلد را بخواند ، در دنیا از صالحان شناخته خواهد شد ، و در آخرت از کسانى شناخته مىشود که در درگاه خداوند مقام و منزلتى دارد ، و از دوستان پیامبران و شهدا و صالحین خواهد بود .
[ نظرات / امتیازها ]
سنت قرآن در بسیارى از موارد بر این است که بیان حقایق بسیار مهم را با سوگند شروع مىکند ، سوگندهائى که خود نیز سبب حرکت اندیشه و فکر و عقل انسان است ، سوگندهائى که ارتباط خاصى با همان مطلب مورد نظر دارد .
در اینجا نیز براى بیان این واقعیت که زندگى انسان در دنیا توأم با درد و رنج است از سوگند تازهاى شروع مىکند و مىفرماید : قسم به این شهر مقدس شهر مکه ( لا اقسم بهذا البلد).
شهرى که تو ساکن آن هستى ( و انت حل بهذا البلد).
گرچه در این آیات نام مکه صریحا نیامده است ، ولى با توجه به مکى بودن سوره از یکسو ، و اهمیت فوق العاده این شهر مقدس از سوى دیگر ، پیدا است که منظور همان مکه است ، و اجماع مفسران نیز بر همین است.
البته شرافت و عظمت سرزمین مکه ایجاب مىکند خداوند به آن سوگند یاد نماید ، چرا که نخستین مرکز توحید و عبادت پروردگار در اینجا ساخته شده ، و انبیاى بزرگ گرد این خانه طواف کردهاند ، ولى جمله و انت حل بهذا البلد مطلب تازهاى در بر دارد ، مىگوید این شهر به خاطر وجود پر فیض و پر برکت تو چنان عظمتى به خود گرفته که شایسته این سوگند شده است.
و حقیقت همین است که ارزش سرزمینها به ارزش انسانهاى مقیم در آن است ، مبادا کفار مکه تصور کنند اگر قرآن به این سرزمین قسم یاد مىکند براى وطن آنها و یا کانون بتهایشان اهمیت قائل شده است ، نه چنین نیست ، تنها ارزش این شهر ( گذشته از سوابق تاریخى خاص آن ) به خاطر وجود ذیجود بنده خاص خدا محمد (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) است .
اى کعبه را ز یمن قدوم تو صد شرف وى مرده را از مقدم پاک تو صد صفا بطحا ز نور طلعت تو یافته فروغ یثرب ز خاک تو با رونق و نوا در اینجا تفسیر دیگرى نیز وجود دارد و آن اینکه من به این شهر مقدس سوگند یاد نمىکنم در حالى که احترام تو را هتک کردهاند ، و جان و مال و عرضت را حلال و مباح شمردهاند.
و این توبیخ و سرزنش شدیدى است نسبت به کفار قریش که آنها خود را خادمان ، و حافظان حرم مکه مىپنداشتند ، و براىاین سرزمین آنچنان احترامى قائل بودند که حتى اگر قاتل پدرشان در آنجا دیده مىشد در امان بود ، حتى مىگویند کسانى که از پوست درختان مکه بر مىگرفتند و به خود مىبستند به خاطر آن در امان بودند.
ولى با این حال چرا تمام این آداب و سنن در مورد پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) زیر پا گذارده شد ؟ ! چرا هر گونه اذیت و آزار نسبت به او و یارانش روا مىداشتند ، و حتى خونشان را مباح مىشمردند ؟!
این تفسیر در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام) نیز نقل شده است.
[ نظرات / امتیازها ]