یقُولُ أَهْلَکْتُ مَالا لُبَدًا (۶)همین انسانی که در «کبد» آفریده شده میگوید که مال فراوانی را تباه کردم.. و مشهور است که منظور از تباه کردن مال زیاد این است که این شخص مالی را انفاق کرده و امروز پشیمان است.
«لبد» به معنای فراوان است.
شأن نزولهایی را برای این ذکر کردهاند ولی فارق از شأن نزول، خود سوره قرینهای ندارد که منظور انفاق باشد. و یک معنای دیگر هم وجود دارد که این آیه یک اصطلاح در زبان عربی است، و این را باید به اصطلاح ترجمه کرد، که در شعرهای قدیمی عرب هم ذکرشده است: «وإذا سکرتُ فاننی مستهلکًا مالی و إرضی وافراً لم یکلموا» وقتی که مست می شوم مال و ارضم را آنقدر زیاد نابود و هلاک میکنم که حرفش را هم نزن، یا که نگو و نپرس» این اصطلاح را چه کسی به کار میبرد؟ آن شخص مرفهی که خوشی مستش کرده و آن قدر ولخرجی میکند که حساب ندارد و به این ولخرجی کردنش افتخار هم میکند!
مثلا میگویند که من آنقدر در عروسی خرج کردهام که فقط پول گلی که زیر ماشین عروس ریختم دو میلیون بود! و یا برای خرید کمی(شش هزار تومان) که میکند، پول کلانی(پنجاه هزار تومان) را به مغازهدار میدهد و بقیهاش را هم نمیگیرد!
خدای متعالی بعد از این قسمها میفرماید: که ما انسان را همواره در رنج خلق کردهایم. یعنی طوری او را خلق نکردهایم که خیال کند که فقط خودش هست، وقتی به زندگی خودش نگاه بکند متوجه میشود که همیشه دستی بالای سرش هست. و هیچ وقت این انسان را در این دنیا به رفاه مطلق نمیرسانیم. «فی کبد» است همین وجود و همین زندگی «کبد» یا رنج و سختی دارد .(مصیبت، گرفتاری، بیماری و)
یک وقت هم ظاهر قضیه رفاه و نعمت است، ولی وقتی واقعیت را نگاه میکنی میبینی که چه قدر کبد حواشی آن را در برگرفته است، یعنی هیچ انسان رفاه مطلق و آسایش محضی در این دنیا ندارد.
خدا میفرماید که ما این انسان را در کبد خلق کردیم، ولی گمان میکند که هیچ کس بر او تنگ نخواهد گرفت؟ و تعجب این جاست که انسان در کبد خلق شده ولی دست قادر خدا را نمیبیند. خدا میفرماید این طور خلقت کردم که گمان نکنی که تنهایی، و دست قاهر و قادری بالای سرت نیست، و همیشه بدانی که همه چیز دست خودت نیست، با این وجود انسان ولخرجی میکند و مالش را هدر میدهد و به این هدر دادن مالش هم می بالد، و غرور به او دست میدهد.
اگر انسان سری به مناطق مرفهان بی درد نشین بزند، این «اهلکت مالا ًلبدا» را میبیند.
یک نگاه استقلالی به این سه آیه:
«عینین و لساناً و شفتین» که از لحاظ معنایی مشخص است. اما «نجدین» : دو برجسته، این دو برجسته چیست؟
خیلیها گفتهاند که خیر و شر. ولی به نظر ما ایراداتی به این ترجمه وارد هست:
اولا: راه خیر برجسته است، قبول، چرا راه شر برجسته آن هم در عرض راه خیر؟ در این آیات زوجها هم ارزش هستند: «عینین» و «شفتین» که ارزش مساوی دارند. ولی بخواهیم بگوییم که «نجدین» یکی راه خیر و یکی راه شر؛که شر در کنار راه خیر برجسته شود و دو برجسته شوند، قابل قبول نیست.
دوما: مفهوم خیر و شر است، که از بیرون میآوریم.
سومین اشکال این است که این «هدیناه» چه جور «هدیناهیی» هست؟ اگر منظور از «هدیناه النجدین» تکوینی است، یعنی ما در راه خیر و شرّ هدایتش کردیم که «الم» آوردن نمیخواهد. یعنی خدا میفرماید که ما تو را در راه خیر و شرّ هدایت نکردیم؟ از این چه استفادهای میشود؟
و اگر هدایت تشریعی مراد است که در قرآن هدایت به یکی از این راهها صورت گرفته است که آن هم راه خیر است : «إما هدیناه السبیل إما شاکرا ًو إما کفوراً»، هدایت تشریعی، که با راه شرّ سازگار نیست. مجموع این دلایل گزینۀ راه خیر و شرّ را تضعیف میکند.
[ نظرات / امتیازها ]
سپس در ادامه همین سخن مى افزاید: او مى گوید من مال زیادى را تباه کردم (یقول اهلکت مالا لبدا).
اشاره به کسانى است که وقتى به آنها پیشنهاد صرف مال در کار خیرى مى کردند از روى غرور و نخوت مى گفتند: ما بسیار در این راه ها صرف کرده ایم در حالى که چیزى براى خدا انفاق نکرده بودند، و اگر اموالى به این و آن داده بودند براى تظاهر و ریا کارى و اغراض شخصى بوده است .
بعضى نیز گفته اند: آیه اشاره است به کسانى که اموال زیادى در دشمنى با اسلام و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و توطئه هاى ضد اسلامى صرف کرده بودند، و به آن افتخار مى کردند، همانگونه که در حدیثى آمده است که در روز جنگ خندق هنگامى که على (علیه السلام ) اسلام را به عمرو بن عبد ود عرضه نمود، او در پاسخ گفت : فاین ما انفقت فیکم مالا لبدا: پس آن همه اموالى که بر ضد شما مصرف کردم چه مى شود))؟!.
بعضى نیز گفته اند: آیه ناظر به بعضى از سران قریش مانند حارث بن عامر است که مرتکب گناهى شده بود راه نجات را از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سؤ ال کرد حضرت دستور کفاره به او داد. او گفت : اموال من از آن روز که وارد دین اسلام شدم در کفارات و نفقات نابود شد!.جمع میان هر سه تفسیر نیز بى مانع است ، هر چند تفسیر اول تناسب بیشترى با آیه بعد دارد.
تعبیر به ((اهلکت )) اشاره به این است که اموال او در حقیقت نابود شده و بهره اى عائدش نمى شود.
[ نظرات / امتیازها ]