از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(ثم رددناه اسفل سافلین ):(سپس او را به پست ترین مراحل برگرداندیم ) [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : بسمه رب شهداء و صدقین ‏
پس از 3 بار دور نمودن قرآن و تعمق در معنی آیات و مطالعه تفسیرات و نظرات مختلف به نظر بنده ‏حقیر خدا انسان را طوری خلق فرموده که آزاد است در انتخاب حق یا باطل، راه خدا و یا راه شیطان. ‏عاقبت انسان بر حسب نوع انتخاب و اعمالش بی یکی از دو حالت زیر منتهی میشود
‏1. در صورت ایمان میتواند به درجه اعلی کمال که (اشرف مخلوقات) است نایل گردد مثل انبیاء و ‏ائمه معصومین و اولیاء و غیره
‏2. و همین انسان چنانچه از گامهای شیطان پیروی کند مقامش (اسفل السافالین) خواهد بود. که پست ‏ترین موجودات است و جایگاهش بدترین جای جهنم خواهد بود.‏
در نتیجه انسان اسفل السافلین مقامش از حیوانات هم پست تر است چون حیوانات با بودنشان و انجام ‏وظیفه غریضی شان خدا را تسبیح میکنند. مثل سگ اصحاب کهف که 309 سال مقابل غار به نگهبانی ‏مشغول بود و اطاعت کرد و به پشت سرش هم نگاه نمی کرد که از تغییر هیئت ظاهری اصحاب ‏وحشت زده نشود. چون به قول قران و امام راحل مامور بود. لذا مردم را سگ و گاو و خر و شتر و ‏غیره خطاب کردن غلط است و توهین به این موجودات است. چون این ها مخلوقات خدایند و خدا را ‏تسبیح میکنند. ‏
اما انسانی که از گامهای شیطان پیروی کند و از خدا سرکشی نماید و طغیانگر شود در بدترین درجه و ‏حالتش میشود اسفل السافالین. درجه ای که حتی از حیوانات و غیره پست تر است و جایگاهش بدترین ‏قسمت آتش جهنم است. زیرا بخاطر اعمالش و آنچه کسب نموده جزو پست ترین موجودات شده.‏
البته به نظر بنده حقیر کلام خدا (قرآن عظیم) لایتناهی است نامحدود است بیش از حد وصف گسترده ‏است هم در موضوع هم در مفاهیم و تفسیر. لذا به اذن خدای تبارک و تعالی به هر انسانی به حد توان ‏و فهم و مقامش از ایمان روزنه ناچیزی از نور آن القاء میشود. به عبارت ساده هر انسانی آن را از ‏دریچه دید خود میبیند. هر فردی طبق شرایطی که دارد ممکن است برداشت خاص خودش را داشته ‏باشد. لذا تفسیر قرآن را نمیشود به یک تفسیر یا ده ها هزار تفسیر محدود نمود چون ذات قرآن و ‏مفاهیمش نامحدود است. در آینده کسانی خواهند آمد که طبق برداشتشان آیات را به نحو دیگری ‏تفسیرکنند و این امری است طبیعی که در گذشته بوده و در آینده نیز خواهد بود. ‏
لذا طبق توصیه خود قرآن باید شور و همفکری کرد، به همه نظرات گوش کرد و از بین آن بهترین را ‏انتخاب کرد. و هر نظری بعدی از ابعاد نامحدود قرآن است.‏
به هر حال نباید این آیه مهم را فراموش کنیم که میفرماید:‏
‏(و به تحقیق آسان کردیم قرآن را برای پند پس آیا هست هیچ پند گیرنده . ( القمر آیه 18 – ص 338 ‏‏))‏
نیاید فراموش کنیم که در گذشته سعی کردند ما را از قران دور کنند لذا مهم این است که در کنار تلاوت ‏قرآن کریم به عربی آنرا . به فارسی (یا به هر زبان مورد فهم خواننده) بخوانیم و به آیات و منظور آنها ‏با تعمق و تانی فکر کنیم. ‏
انشالله که خداوند متعال همه ما را به راه راست هدایت فرماید منجمله در این زمینه فهم قرآن.‏
با التماس دعای خیر

2) عبداللهی : خداوند اینگونه صفر وصدی نمیبیند
3) : لطفا یکی بفرماید چرا خداوند میفرماید باز گردانیدیم چرا از ماضی استفاده شده چرا خداوند نفرموده باز خواهیم گرداند. و همچنین بحث پیری از نظر عقل من پذیرفتنی نیست چه بسا انسانهای زیادی در جوانی از دنیا رفتند یعنی اسفل السافلین شامل انها نمیشه؟ چون در جوانی مردند دیگه و به پیری (اسفل السافلین ) نرسیدند! من فقط نمی‌فهمم چرا از فعل گذشته استفاده شده است؟ این به این معنا نیست که ما یکبار زندگی کردیم و دنیا به پایان رسیده و خدا فرصتی دوباره بهمون داده؟ یا نه منظور کسانیه که قبل از نزول مصحف شریف زیستند و با اعمالشون قضاوت شدند والان در اسفل السافلین هستند! که البته این هم ظاهرا مورد پذیرش نیست چون هنوز قیامت برپا نشده که انسانهای شامل این ایه برند اسفل السافلین! لطفا کسی که میدونه من و از جهالت دراین مورد دربیاره. من تخصصی در امور دینی ندارم حسابرس و حسابدارم و همچنین دانشجوی حقوق پس لطفا اگر پاسخی قانع کننده داشتید بزبان ساده و عوامانه بفرمایید ممنون و سپاسگذار خواهم بود. اجرتان با اقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
رمضانی (داور) : بکار رفتن فعل ماضی در این آیات به معنی «محقق الوقوع بودن و حتمی بودن» این امر است، یعنی امری است که وقوع آن حتمی است.
در این سوره، صحبت از یک قانون کلی است و ربطی به پیری و جوانی ندارد.
4) : به نظر من خدا انسان رو برای بهشت خلق کرد و هیچ نقطه ضعفی نداشت بعد به زمین فرستاده شد که اسفل السافلین هسش کسایی از اسفل السافلین خارج میشن که ایمان بیارن و عمل صالح انجام بدن
5) : سلام خدمت شما و با اجازه ی اعضای محترم بنده هم با نظر شما موافقم.ر واقع اسفل سفلین در اصل به معنای هبوط کردن به کره ی زمین است.و منظور ورود به جای پست و دون مایه به دلیل نقصان انسان میباشد .به تعبیری جهنم.البته صحبتها در این باره بسیار است و سخن کوتاه میکنیم.پیوسته در عشق و نورباشید
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر خسروی
5‌-‌ سپس‌ ‌او‌ ‌را‌ رد کردیم‌ ‌یعنی‌ رسانیدیم‌ ‌به‌ پست‌ترین‌ پست‌ها (و بقولی‌ ‌یعنی‌ بخرفتی‌ و ارذل‌ عمر و پیری‌ و نقصان‌ عقل‌ ‌که‌ ‌در‌ آخرت‌ عمر دست‌ میدهد و سافلین‌ ‌یعنی‌ ضعفاء و ناتوانان‌ و اسفل‌ ‌یعنی‌ پائین‌تر ‌از‌ ‌آنها‌ ‌که‌ بیماران‌ و کودکان‌ باشند ‌ یا ‌ پیری‌ و بقولی‌ ‌یعنی‌ سپس‌ ‌او‌ ‌را‌ رد کردیم‌ باسفل‌ سافلین‌ ‌که‌ دوزخ‌ و آتش‌ ‌باشد‌ و مراد کافران‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ اعتدال‌ خارج‌ و منحرف‌ گشتند ‌ما ‌هم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ زشت‌ترین‌ صورت‌ بآتش‌ دوزخ‌ افکندیم‌). [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر راهنما

1 - بیشتر انسان ها، با وجود برخوردارى از بهترین نوع خلقت، به پست ترین حالت ها سقوط کرده، از هر فرومایه اى حقیرتر مى شوند.

ثمّ رددنـه أسفل سـفلین

افراد باقى مانده در «مستثنى منه»، همواره بیشتر از افراد «مستثنى» است; و گرنه تخصیص اکثر خواهد بود که ناروا است. به این جهت و نیز با نظر به مؤخر ساختن یاد مؤمنان و نیز اسناد «أسفل سافلین» به ضمیر «رددناه» ـ که به جنس انسان برمى گردد ـ مى توان گفت: افرادى که از مقام «بهترین خلقت» سقوط مى کنند، در اکثریت اند.

2 - افرادِ بى ایمان و فاقد عمل صالح، در آخرت جایگاهى پست تر از تمام انسان هاى فرومایه، خواهند داشت.

ثمّ رددنـه أسفل سـفلین

به قرینه «فلهم أجر غیر ممنون» (در آیه بعد) مفاد این آیه نیز، مربوط به جهان آخرت و درباره افرادى است که آیه بعد، آنان را استثنا نکرده است.

3 - سقوط انسان هاىِ فرومایه، در ورطه دنائت و پستى، از جانب خداوند و مستند به او است.

ثمّ رددنـه

4 - حاکمیت خداوند، بر آغاز و فرجام انسان ها

لقد خلقنا الإنسـن ... ثمّ رددنـه

5 - انسان، در اصل خلقت خویش، از پستى ها پاک و منزّه است.

لقد خلقنا الإنسـن أحسن تقویم . ثمّ رددنـه أسفل سـفلین

6 - زمینه سقوط انسان هاى فرومایه، از ارزش ها و افتادن آنان به اعماق پستى ها، پس از گذشت برهه اى از آغاز خلقت آنها فراهم مى شود.

ثمّ رددنـه

حرف «ثمّ»، براى تراخى است.

7 - پستى و سقوط از ارزش هاى انسانى و مقام هاى اخروى، داراى مراتب گوناگون است.

أسفل سـفلین

«سافلین» نکره و به معناى گروهى است که مرتبه پستى دارند. چنانچه آن افراد نیز از جنس انسان باشند ـ که جمع عاقل بودن «سافلین» نشانگر آن است ـ مفاد آیه شریفه این مى شود که: پستى داراى مراتب گوناگون است و برخى انسان ها در مقامى فرومایه تر از برخى دیگر قرار خواهند گرفت.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر منهج الصادقین
(5)‌-‌ ثُم‌َّ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ بسبب‌ عدم‌ شکر نعمت‌ ‌او‌ ‌بر‌ ‌اینکه‌ خلقت‌ قویمه‌ سویه‌ و صورت‌ حسنه بهیه‌ ‌او‌ ‌را‌ رَدَدناه‌ُ أَسفَل‌َ سافِلِین‌َ باز گردانیدیم‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ عاقبت‌ امر ‌او‌ بزیرین‌ همه‌ فروتران‌ ‌در‌ خلق‌ و ترکیب‌ بوجهی‌ ‌که‌ صورت‌ حسنه‌ ‌او‌ ‌را‌ باقبح‌ صورت‌ گردانیدیم‌ و خلقت‌ بهیه ‌او‌ ‌را‌ ‌با‌ سوء خلقت‌، مراد اصحاب‌ دوزخند ‌که‌ ‌در‌ آخرت‌ بصورت‌ منکر ‌در‌ خلقت‌ مستقبحه‌ مخلوق‌ گردند، ‌ یا ‌ باز گردانیدیم‌ ‌او‌ ‌را‌ بزیرین‌ترین‌ درکات‌ ‌یعنی‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ آخرین‌ درکه دوزخ‌ رد کردیم‌ ‌ یا ‌ باز گردانیم‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ تقویم‌ و تحسین‌ باسفل‌ کسانی‌ ‌که‌ فروتراند ‌در‌ حسن‌ صورت‌ و شکل‌ ‌یعنی‌ تنکیس‌ ‌او‌ نمودیم‌ ‌در‌ خلقت‌ چون‌ تقوس‌ ظهر ‌بعد‌ ‌از‌ اعتدال‌ و انتصاب‌ و ابیضاض‌ شعر ‌بعد‌ ‌از‌ اسوداد و تشنن‌ جلد ‌بعد‌ ‌از‌ غضاضت‌ و بضاضت‌ و کلال‌ سمع‌ و بصر ‌بعد‌ ‌از‌ حدت‌ حس‌ ‌آن‌ و تغییر حواس‌ باطنه‌ و قوت‌ عاقله‌ ‌بعد‌ ‌از‌ شدت‌ إدراک‌ ‌آن‌ ‌یعنی‌ ‌او‌ ‌را‌ رسانیدیم‌ بسن‌ خرافت‌ ‌که‌ ارذل‌ عمر ‌است‌ و ‌در‌ ‌آن‌ هیچ‌ کاری‌ نتوان‌ کرد و کسی‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آن‌ سن‌ هیچ‌ مزدی‌ نباشد.

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
ولى همین انسان با تمام این امتیازات اگر از مسیر حق منحرف گردد چنان سقوط مى کند که به ((اسفل السافلین )) کشیده مى شود، لذا در آیه بعد مى فرماید سپس ما او را بپائینترین مراحل باز گرداندیم (ثم رددناه اسفل سافلین ).
مى گویند همیشه در کنار کوه هاى بلند دره هاى بسیار عمیق وجود دارد، و در برابر آن قوس صعودى تکامل انسان ، قوس نزولى وحشتناکى دیده مى شود، چرا چنین نباشد در حالى که موجودى است مملو از استعدادهاى سرشار که اگر در طریق صلاح از آن استفاده کند بر بالاترین قله افتخار قرار مى گیرد، و اگر این همه هوش و استعداد را در طریق فساد به کار اندازد بزرگترین مفسده را مى آفریند و طبیعى است که به اسفل السافلین کشیده شود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیرآسان
ثُم‌َّ رَدَدناه‌ُ أَسفَل‌َ سافِلِین‌َ

ضمیر کلمه (رَدَدناه‌ُ) ‌به‌ کلمه انسان‌ برمیگردد ‌که‌ ‌در‌ آیه قبل‌ ‌است‌. ‌از‌ استثنائی‌ ‌که‌ ‌در‌ آیه ‌بعد‌ خواهد آمد بخوبی‌ استفاده‌ میشود ‌که‌ منظور ‌از‌ کلمه اسفل‌ سافلین‌: پائین‌ترین‌ طبقات‌ دوزخ‌ ‌است‌. زیرا ‌غیر‌ مؤمن‌ ‌از‌ عذاب‌ نجات‌ نخواهد یافت‌. چون‌ کلمه (الإِنسان‌َ) ‌که‌ ‌در‌ آیه قبل‌ میباشد‌برای‌ جنس‌ و عموم‌ انسان‌ها بکار رفته‌ ‌است‌ لذا میتوان‌ ‌گفت‌: جنس‌ و عموم‌ انسان‌ها بعلت‌ گناه‌ و خطاهای‌ ‌خود‌ ‌به‌ سوی‌ اسفل‌ سافلین‌ خواهند رفت‌. مگر ‌آن‌ افرادی‌ ‌که‌ ‌در‌ آیه ‌بعد‌، ‌از‌ ‌اینکه‌ قاعده‌ و ضابطه‌ مستثنا شده‌اند. مضمون‌ و معنای‌ آیه مورد بحث‌ نظیر آیه‌-‌ 1 و 2 و 3‌-‌ سوره: عصر ‌است‌ ‌که‌ میفرماید: وَ العَصرِ‌-‌ إِن‌َّ الإِنسان‌َ لَفِی‌ خُسرٍ‌-‌ إِلَّا الَّذِین‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ. ‌إلی‌ آخره‌‌-‌ ‌یعنی‌ سوگند ‌به‌ عصر و زمان‌ ‌که‌ جنس‌ انسان‌ها ‌در‌ وادی‌ خسران‌ و زیانند. مگر ‌آن‌ افراد ‌که‌ ایمان‌ آورند و عمل‌ صالح‌ انجام‌ دهند‌-‌ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیرهدایت
[5] ولی‌ ‌اینکه‌ فرصت‌ مبارک‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌او‌ عنایت‌ ‌شده‌، چون‌ مورد استفاده‌ قرار نگیرد، کاملا ‌بر‌ عکس‌ می‌شود، و شخص‌ همچون‌ بالا رونده ‌از‌ کوه‌ بزرگی‌ خواهد ‌بود‌ ‌که‌ چون‌ قدمش‌ بلغزد و ‌به‌ ژرفنای‌ دره‌ سرازیر می‌شود.

«ثُم‌َّ رَدَدناه‌ُ أَسفَل‌َ سافِلِین‌َ‌-‌ سپس‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ پست‌ترین‌ پستیها بازگرداندیم‌.»

‌به‌ کجا! ‌به‌ جهنم‌ ‌که‌ بد جای‌ بازگشتنی‌ ‌است‌، و ‌در‌ ‌آن‌ جا آرزوی‌ ‌آن‌ می‌کند ‌که‌ کاش‌ خاک‌ می‌بود.

[6] حال‌ ‌که‌ آدمی‌ ‌با‌ نیکوترین‌ اندازه‌ آفریده‌ ‌شده‌، آیا روا ‌است‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ واگذارد ‌که‌ قضا و قدر ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌هر‌ جا ‌که‌ می‌خواهد ببرد! هرگز؟ ... چه‌ ‌اینکه‌ ‌به‌ پست‌ترین‌ پستیها می‌انجامد، و ناگزیر باید فهم‌ و فعالیت‌ وجود داشته‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ شخص‌ ‌به‌ ‌اینکه‌ درک‌ اسفل‌ سقوط نکند، و مثل‌ ‌او‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ باره‌ همچون‌ مثل‌ کسی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ قله کوهی‌ بسیار بلند قرار گرفته‌ ‌است‌ و ناگهان‌ گرفتار طوفان‌ باد شدیدی‌ می‌شود ‌که‌ ‌اگر‌ تمام‌ هوش‌ و اراده‌ و نیروی‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ کار نگیرد، ‌به‌ عمق‌ دره‌ فرو خواهد افتاد.
چنین‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند متعال‌ ‌به‌ دنبال‌ ‌آیه‌ فقط کسانی‌ ‌را‌ مستثنی‌ کرده‌ ‌است‌ ‌که‌ ایمان‌ آورده‌ و ‌به‌ انجام‌ دادن‌ کارهای‌ نیکو پرداخته‌اند، و اینان‌ کسانی‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ قله‌ای‌ ‌که‌ خداوند ‌ایشان‌ ‌را‌ قرار داده‌ ‌است‌ باقی‌ خواهند ماند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » محمد حسینی همدانی
ثُم‌َّ رَدَدناه‌ُ أَسفَل‌َ سافِلِین‌َ:

بیان‌ آنستکه‌ ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ بشر ‌به‌ نیروی‌ عاقله‌ و خرد گوش‌ فرا ندهد و ‌از‌ خواسته‌ و تمایلات‌ ‌خود‌ پیروی‌ نماید و ‌در‌ مقام‌ مبارزه‌ ‌با‌ ساحت‌ پروردگار برآید بسوی‌ پرتگاه‌ نیستی‌ رهسپار خواهد ‌بود‌.

و ‌از‌ نظر توحید افعالی‌ ‌در‌ ‌آیه‌ گم‌ گشتگی‌ بیگانه‌ ‌را‌ بساحت‌ پروردگار نسبت‌ داده‌ ‌به‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ ‌در‌ اثر غرور و خودخواهی‌ ساحت‌ پروردگار ‌او‌ ‌را‌ باقصی‌ مرتبه‌ شقاوت‌ و تیره‌بختی‌ خواهد افکند و محل‌ سکونت‌ ‌او‌ نیز درکات‌ سافل‌ و تیره‌ دوزخ‌ خواهد ‌بود‌. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - مجمع البیان
آن گاه مى افزید:

ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ

سپس او را به پست ترین مراتب پستى باز مى گردانیم.

از دیدگاه گروهى از مفسران منظور بازگشت انسان به روزگار پیرى و ناتوانى و پایین ترین مرحله زندگى است، که انسان هم نیروى جسمى را از دست مى دهد، و هم نیروى فکرى را؛ چرا که واژه «سافل» در مورد افراد ناتوان، زمین گیر، کهنسال، بیمار و کودکان بى دفاع به کار مى رود.

اما به باور گروهى دیگر از جمله «مجاهد»، «جبایى» و... منظور این است که: سپس او را به سوى فروترین و پایین ترین طبقات و درکات دوزخ بر مى گردانیم، چرا که ما اینان را در بهترین و نیکوترین صورت و سیرت آفریدیم و از نعمت خرد و آزادى بهره ور ساختیم، آن گاه بهترین برنامه زندگى را به سویشان فرستادیم، اما آنان کفر ورزیدند و اصلاح نپذیرفتند، به همین جهت ما نیز آنان را در زشت ترین صورت به سوى فروترین طبقه دوزخ باز مى گردانیم. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تدبرقران

سقوط دادن انسان به پایین ترین درجه

ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ (۵) سپس او را به پایین‌ترین درجه دونان و پایین‌ترین درجه ممکن آوردیم.

این معنایش چیست در ارتباط با لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ (۴)که خدا می‌فرماید او را در «احسن تقویم» خلق کردیم، ولی برگرداندیم به «اسفل سافلین». به پست‌ترین درجه دونان؟

«الا الذین آمنوا» در اینجا شاید به ما کمک کند تا بتوانیم معنای درستی را درک کنیم. معانی مختلفی از خلق و برگرداندن

خیلیها از این خلق و برگرداندن معنای درستی ارائه نداده‌اند، مثلا معنا کرده‌اند او را به صورت جوانی رشید و زیبا خلق کردیم، ولی با مرور زمان و پیر شدن به زشت‌ترین حالت ممکن در آوردیم. بعضیها هم گفته‌اند که «فی احسن تقویم» در عالم معنا و ملکوت بوده و بعد «ثم رددناه» برگرداندن او را به این دنیا است.

هیچ کدام از این معناها با «الا الذین آمنوا» ارتباطی ندارند. و این خلق و برگرداندن چیزی هست که «الا الذین آمنوا» از آن استثنا هستند.

«رددناه» درست است که فعل خداست، ولی اختیار با انسان هست و اگر او ایمان می‌آورد، مشمول «رددناه» هم نمی‌شد. و اینکه «رددناه» به خدا اسناد داده شده معلوم می‌کند که، این سنت خداست، این سنت را ما قرار داده‌ایم، که انسان در بهترین صورت و قوام ممکن آفریده شود، ولی او به پایین‌ترین درجه ممکن سقوط کند. ما انسان را در «احسن تقویم» خلق کردیم، ولی او می‌تواند با نافرمانی به پست‌ترین جایگاه دونان سقوط کند. «اولئک کالانعام بل هم اضل» از حیوان و از سنگ و جماد پایین‌تر هست. از «اسفل سافلین» مشخص است که سقوطش ته و آخر هم، ندارد.

ماندن در «احسن تقویم» یا سقوط از آن با اختیار انسان

انسان یک هویت موهبتی دارد و یک هویت اکتسابی. اینکه خدا انسان را در «احسن تقویم» می‌آفریند، نه اساس مجازات است و نه اساس پاداش، و آن چیزی هست که خدا به ما می‌دهد. حفظ آن با اختیار انجام می‌گیرد و ماندن در این جایگاه مستحق پاداش است و از دست دادن و سقوط از این جایگاه باز هم با اختیار انجام می‌گیرد، مستحق عذاب هست. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیرالمیزان

ثم رددناه اسفل سافلین کلمه رد که مصدر فعل رددنا است ، ظاهرش این است که به همان معنای معروفش باشد ، در نتیجه کلمه اسفل به خاطر افتادن حرف جر یعنی حرف الی از اولش منصوب شده ، و تقدیرش رددناه الی اسفل است ، و مراد از اسفل سافلین مقام منحطی است که از هر پستی پست‏تر ، و از مقام هر شقی و زیانکاری پایین‏تر است .
و معنای آیه این است که : سپس ما همین انسان را که در بهترین تقویم آفریدیم ، به مقام پستی برگرداندیم که از مقام تمام اهل عذاب پست‏تر است .
احتمال هم دارد که کلمه رد در اینجا به معنای جعل باشد ، یعنی ما او را پست‏ترین پست‏ها قرار دادیم .
و نیز احتمالدارد به معنای تغییر باشد ، و معنا چنین باشد که : ما سپس همین انسان را که آنطور آفریدیم تغییر می‏دهیم ، و مراد از سفالت به هر حال شقاوت و عذاب است .
و بعضی گفته‏اند : مراد از خلقت انسان در احسن تقویم ، همان شرایطی است که یک انسان در آن شرایط ، هستی می‏یابد و به حد جوانی می‏رسد ، حدی که قوایش استقامت یافته ، صورت ظاهریش ، و جمال هیئتش به کمال می‏رسد .
و مراد از رد انسان به اسفل سافلین
بر گرداندنش به دوران ضعف قوای ظاهری و باطنیش در پیری است ، که قد و قامتش از استقامت به انحناء می‏گراید ، و هوش و حواسش ناتوان می‏شود ، در نتیجه این آیه مفاد آیه زیر را می‏رساند که فرموده : و من نعمره ننکسه فی الخلق .
و لیکن این معنا با آیه الا الذین امنوا و عملوا الصالحات نمی‏سازد ، چون به طور مسلم این استثنای متصل است ، و برگشتن خلق و خوی انسان در دوران پیری استثناپذیر نیست ، چون حکم خلقت عمومی است ، و مؤمن و کافر سرش نمی‏شود ، هر کس به دوران پیری برسد چه صالح باشد و چه طالح ، خلقت ظاهری و خوی باطنیش تغییر می‏کند ، و ادعای اینکه مردم صالح و مؤمن چنین نمی‏شوند ، و از دگرگونی مصون هستند ، ادعایی است خرافی .
و همچنین این ادعا که کسی بگوید : مراد از انسان در آیه شریفه تنها کافر است ، و مراد از رد او بردنش به جهنم ، و یا استثناء در آیه منقطع است ، و مراد از رد ، نکس در خلقت است .

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  آسيه افشار - انوار درخشان، ج‏18، ص: 203
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ:
بیان آنستکه در صورتى که بشر به نیروى عاقله و خرد گوش فرا ندهد و از خواسته و تمایلات خود پیروى نماید و در مقام مبارزه با ساحت پروردگار برآید بسوى پرتگاه نیستى رهسپار خواهد بود.
و از نظر توحید افعالى در آیه گم گشتگى بیگانه را بساحت پروردگار نسبت داده به این که در اثر غرور و خودخواهى ساحت پروردگار او را باقصى مرتبه شقاوت و تیره‏بختى خواهد افکند و محل سکونت او نیز درکات سافل و تیره دوزخ خواهد بود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.