● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر حسینی همدانی
خَلَقَ الإِنسانَ مِن عَلَقٍ:
از جمله مظاهر ربوبیت خلقت بشر از ماده تناسلی نطفه است که در اثر تحول در رحم بصورت علقه خون بسته در میآورد و در اثر تحولات بیشمار دیگری بصورت جنین و دمیدن روح و سپس حدی از کمال اعضاء و جوارح صورت گرفته آنرا بصورت نوزاد درمیآورد همچنین در اثر تحولاتی که بر او رخ میدهد فرد انسان که شاهد نعمتهای پروردگار که او را هر لحظه فرا میگیرد باید متوجه شود و در مقام سپاسگزاری برآید.
و بطور تلویح مبنی بر احتجاج با بشر است که پروردگار او را از ماده قذر و پلید آفریده و با ادامه فیوضات او را بمقام قدرت و کمال رسانیده شایسته است در مقام انقیاد و سپاس برآید و با دعوت رسول صلّی اللّه علیه و آله مبارزه ننماید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر خسروی
- (سپس آفرینش انسان را تخصیص بذکر داد از جهت شرافتی که برای اوست و فرقی که با سایر جانوران دارد و فرمود:) آفرید انسان را از خون بستهای (پس از نطفه) (یعنی از اصلی که در منتها درجه پستی و مهانت بود و سپس او را بمبالغ کمال رسانید تا اینکه بشری مستوی الخلقه و مهیّای نطق و تمییز و تشخیص گردید و بحدّ اعتدال رسید و همانقسم که او انسانرا از حالی بحالی بسوی کمال برد، همین قسم ترا از جهالت بدرجه نبوت و رسالت رسانید تا شرافت محل تو کامل گشت).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - خداوند، خالق انسان ها است.
خلق الإنسـن
2 - انسان، از خون لخته آفریده شده است.
خلق الإنسـن من علق
«علق»; یعنى، مطلق خون یا خونى که به شدت سرخ است، یا خون غلیظ و یا جامد (قاموس). برخى آن را جمع «عَلَقة» دانسته اند که به اعتبار جنس بودن «الإنسان»، وصف آن قرار گرفته است. (الدرّالمصون)
3 - تکوین یافتن انسان ها از خون جامد به دست خداوند، شاهد و دلیل ربوبیت او بر آنان است.
ربّک الذى خلق . خلق الإنسـن من علق
این آیه، بدل براى جمله «خلق» در آیه قبل و توصیف «ربّک» است.
4 - آگاهى از قدرت خداوند بر آفرینش انسان از خون لخته، زمینه ساز توجه به او در آغاز هر کار است.
اقرأ باسم ربّک ... خلق الإنسـن من علق
5 - علل و عوامل طبیعى، مجراى فعل خداوند
خلق الإنسـن من علق
6 - آفرینش انسان، ممتاز و برتر از آفرینش سایر مخلوق ها است.
الذى خلق . خلق الإنسـن من علق
آیه قبل، از خالقیت خداوند سخن گفت و در این آیه، خلقت انسان به عنوان نمونه اى از مخلوقات او اختصاص به ذکر یافته است. این عنایت خاص، نشانگر برجستگى ویژه خلقت انسان است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
پس از اشاره به آفرینش جهان و پدیده هاى شگفت انگیز و متنوع آن، اینک به خاطر امتیاز انسان بر دیگر موجودات در مورد آفرینش او مى فرماید:
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ
همان خدایى که انسان را از خونى بسته آفرید.
در تفسیر آیه دو نظر آمده است:
1 - به باور گروهى آیه شریفه به آفرینش انسان ها از «خون بسته» پس از «نطفه» که کارى است شگرف اشاره دارد.
2 - اما به باور پاره اى دیگر به آفرینش انسان ها از گلى چسبنده توجه مى دهد، و روشنگرى مى کند که این نعمت گرانى است که خدا او را از چیزى بى نهایت بى ارزش پدید آورد، آن گاه به او امکان داد تا مراحل گوناگون رشد را پشت سر گذارد؛ به نعمت گویایى و قدرت بیان و قدرت شناخت و خرد ممتاز گردد و سر انجام در بهترین و معتدل ترین قالب و معنا به سوى کمال اوج گیرد؛ آرى، و همین گونه اى پیامبر! خدا تو را از میان این مردم، بى آن که به مکتب و دانشگاهى رفته باشى از خاک به افلاک رساند و به مقام رسالت و پیامبرى اوج بخشید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرآسان
اقرَأ وَ رَبُّکَ الأَکرَمُ
تکرار کلمه (اقرَأ) در اینکه آیه تأکید است برای کلمه (اقرَأ) که در آیه اول میباشد. یعنی بخوان که پروردگار تو از آنچه که تصور شود کریمتر است و چون از هر چه تصور شود کریمتر میباشد پس لطف و عنایتش شامل هر موجودی مخصوصا انسان میشود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرهدایت
[2] و خدا آدمی را از علقه، یعنی از خونی بسته، آفرید و پیش از آن او را به صورت آبی پست آفریده بود و سپس چندان بزرگش داشت که بر بیشتر آفریدههای او برتری یافت. چه انتقال و تفاوت عظیمی میان حالت همچون خون بسته و میان انسانی وجود دارد که استوار بر روی گامهای خویش پیش میرود!؟ هر کس اندکی از آفرینش آدمی و آیات بزرگی که خدا در جان و تن او قرار داده است آگاه باشد، ناگزیر از اینکه انتقال عظیم مبهوت خواهد شد، آیا چنین نیست! ولی اکنون انتقال بزرگتری چشم به راه او است، که اینکه بار لازم است انتقال با عزم و اراده خود انسان و رحمتی از پروردگار او صورت پذیر شود. و آن انتقال تمدنی از حالت انسان بیسواد به حالت انسانی است که به نام پروردگار خویش میخواند، و شاید آیه بدین سبب آمده باشد که ما را به یاد اصل آفرینش انسان بیاندازد.
«خَلَقَ الإِنسانَ مِن عَلَقٍ- آدمی را از خون بسته آفرید.»
هر کس در قدرت انسان برای عروج به پایگاههای بلند شک داشته باشد،باید به اینکه نعمت خدا نظر کند که چگونه او را از خونی بسته آفرید، و بداند که خدا بر آن توانایی دارد که به مدد علم و هدایت به صورتی دیگر بیافریند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سيد مصطفي فاطمي کيا -
برگزیده تفسیر نمونه
سـپس از میان مخلوقات روى مهمترین پدیده جهان خلقت و گل سرسبد آفرینش یعنى ((انـسـان )) تـکـیه کرده , و آفرینش او را یادآور شده , مى فرماید:((همان کس که انسان را از خون بسته اى خلق کرد)) (خلق الا نسان من علق ).از آنـجـا کـه نـطـفـه بعد از گذراندن دوران نخستین در عالم جنین , به شکل قطعه خون بسته چـسـبنده اى در مى آید که در ظاهر بسیار کم ارزش است , مبدا آفرینش انسان را در این آیه همین مـوجـود نـاچـیـز مـى شـمرد, تا قدرت نمائى عظیم پروردگارروشن شود که از موجودى چنان بى ارزش مخلوقى چنین پرارزش آفریده است .
بـعضى نیز گفته اند: منظور از ((علق )) در اینجا ((گل )) آدم است که آن هم حالت چسبندگى داشـت , بدیهى است خدائى که این مخلوق عجیب را از آن قطعه ((گل چسبنده )) به وجود آورد, شایسته هرگونه ستایش است .گـاه ((عـلق )) را به معنى موجود ((صاحب علاقه )) دانسته اند که اشاره اى است به روح اجتماعى انـسـان , و عـلـقـه آنها به یکدیگر که در حقیقت پایه اصلى تکامل بشرو پیشرفت تمدنها را تشکیل مى دهد.بـعضى نیز ((علق )) را اشاره به ((نطفه نر)) (اسپرم ) مى دانند که شباهت زیادى به ((زالو)) دارد, این موجود ذره بینى در آب نطفه شناور است , و به سوى ((نطفه زن )) دررحم پیش مى رود, و به آن مى چسبد, و از ترکیب آن دو, نطفه کامل انسان به وجودمى آید.درسـت اسـت کـه در آن زمان این گونه مسائل هنوز شناخته نشده بود, ولى قرآن مجید از طریق اعجاز علمى پرده از روى آن برداشته است .از مـیـان ایـن تـفسیرهاى چهارگانه تفسیر اول روشنتر به نظر مى رسد, هرچندجمع میان چهار تفسیر نیز مانعى ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر طبری(عربی)
ثُمَّ بَیَّنَ الَّذِی خَلَقَ فَقَالَ : { خَلَقَ الْإِنْسَان مِنْ عَلَق } یَعْنِی : مِنْ الدَّم , وَقَالَ : مِنْ عَلَق ; وَالْمُرَاد بِهِ مِنْ عَلَقَة , لِأَنَّهُ ذَهَبَ إِلَى الْجَمْع , کَمَا یُقَال : شَجَرَة وَشَجَر , وَقَصَبَة وَقَصَب , وَکَذَلِکَ عَلَقَة وَعَلَق. وَإِنَّمَا قَالَ : مِنْ عَلَق وَالْإِنْسَان فِی لَفْظ وَاحِد , لِأَنَّهُ فِی مَعْنَى جَمْع , وَإِنْ کَانَ فِی لَفْظ وَاحِد , فَلِذَلِکَ قِیلَ : مِنْ عَلَق .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مسعود ورزيده -
تدبرقران
خَلَقَ الإنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ (٢)
این آیه استدلالی است برای «ربک». این آیه میفرماید که رب تو همان کسی است که تو را از علق آفرید، آفریدن انسان از علق جز با حرکت دادن مرحله به مرحله این علق ممکن نیست.
من اول یک علقی بودم و امروز یک انسان سمیع و بصیر، چه طور شده است؟! جواب این است که این علق مرحله به مرحله پرورانده شده است. در واقع این آیه میخواهد بگوید که خلق با ربوبیت یکی است، و مصداق این دو یکی است، شما اینها را از هم جدا کردهاید.
آن کس که تو را از نیست به هست آورد، رب توست، چون از نیست به هست آوردن فرایندی است که مرحله به مرحله حاصل میشود.
او قدم به قدم تو را پرورش داده است، نطفهای بودی علقهی شدی، علقهای بودی مضغهای شدی، مضغهای بودی عظامی شدی، عظامی بودی لحمی آمد و بعد پوستی آمد و بدنی شد. و در نهایت شد، «انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا».
وجه استدلال به ربوبیت این است: انسان به شدت طاغی است و خود را از وحی خدا بینیاز میداند، خدا به پیامبر میفرماید بخوان ولی این انسانی که مخاطب این خواندن قرار میگیرد، خودش را بینیاز میداند.
وحی این مسئله را ریشه یابی کرده است، و بیان میکند، ریشه اینکه این انسان از قرائت قرآن دوری میکند، این است که خدا را رب نمیداند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرالمیزان
و در جمله خلق الانسان من علق منظور از انسان جنس بشر است ، که از راه تناسل پدید میآید ، و کلمه علق به معنای خون بسته شده است ، یعنی اولین حالتی که منی در رحم به خود میگیرد
پس آیه شریفه ، به تدبیر الهی وارد بر انسان اشاره دارد ، تدبیرش از لحظهای که به صورت علقه در میآید ، تا وقتی که انسانی تام الخلقه میشود ، و دارای صفاتی عجیب و افعالی محیر العقول میگردد ، پس انسان انسانی تمام و کامل نمیشود ، مگر به تدبیر مستمر و پی در پی خدای تعالی که این تدبیر پی در پی چیزی نیست مگر خلقت پی در پی ، ( پس ممکن نیست خلقت را از خدا و تدبیر را از غیر او بدانیم ) پس خدای تعالی بعین همان دلیل که خالق انسان است مدبر او نیز هست ، در نتیجه انسان چارهای جز این ندارد که خدای واحد را رب خود بگیرد .
بنا بر این در جمله مورد بحث احتجاجی بر توحید در ربوبیت شده است .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.