وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ؟ اگر مخاطب این آیه شخص رسول اکرم «ص» باشد ظاهر این است که استفهام «ما ادراک» براى تعظیم و بزرگداشت، لیلة القدر است، زیرا کسى که قرآن به قلبش نازل شده و روحش محل لیلة القدر بوده، نباید حقیقت آن برایش مجهول باشد. و اگر مخاطب هر شخص قابل خطاب باشد، استفهام انکارى و مشعر بر مجهول بودن لیلة القدر براى مخاطبین است، زیرا حقیقت آن برتر از ادراک عموم میباشد.
از لغت قدر که مصدر یا اسم مصدر و معناى اصلى آن به اندازه در آوردن یا اندازه است، همین قدر معلوم میشود که در آن شب حدود و مقدراتى مشخص و مقدر گردیده. و چون ظروف زمان و مکان خود هیچ عنوان مشخصى جز از جهت رابطه با حوادث انسانى یا طبیعى ندارند، لیلة القدر باید راجع و مربوط به یک حادثه روحى و انسانى باشد. شاید بر خلاف آنکه ظرف پیش از مظروف وجود دارد، لیلة- القدر با نزول قرآن، همان در ظرف قلب پیمبر اکرم «ص»، پدید آمده است. ولى ظاهر آیه که از نزول قرآن در شب قدر خبر میدهد و همچنین صریح بعضى از روایات ما همین است که پیش از نزول قرآن لیلة القدرى بوده، هم چنان که پیش از نزول قرآن ماه رمضان بوده است: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ». و نیز بعد از نزول قرآن و براى همیشه خواهد بود. و یکى از ادله محکمى که در روایات ما براى وجوب بودن امام و حجت در هر زمان آمده همین بقاء لیلة القدر است، زیرا تقدیر و تفسیر امور در لیلة القدر باید به امام نازل شود و در زمینه روحى او تحقق یابد.
در ابواب وجوب حجت اصول کافى روایاتى از ائمه طاهرین علیهم السلام نقل شده که مبین وجود و بقاء لیلة القدر از آغاز بعثت پیمبران تا آخر دنیا است.
خلاصه قسمتهایى از این روایات چنین است: «از ابى جعفر (ع): خداوند لیلة القدر را در آغاز آفرینش دنیا و آن گاه که اولین نبى و اولین وصى را آفرید، پدید آورده و در حقیقت چنین اراده کرده که در هر سال شبى باشد که در آن تفسیر امور تا سال آینده نازل شود. و هر کسى که این حقیقت را انکار نماید خدا را درباره علمش رد کرده است، زیرا پیمبران و فرستادگان و حدیث گفته شدگان، قیام نمیکنند مگر آنکه در چنین شبى بآنها حجت داده شود.» «آرى بخدا سوگند، آدم نمرد مگر آنکه براى او وصیى بود و هر یک از پیمبران بعد از آدم در این شب امر خدا بسویشان آمد و آن را به وصى بعد از خود واگذارد» «برترى ایمان کسى که به همه انا انزلنا و تفسیر آن ایمان آورده، بر کسى که چون او نیست مانند برترى انسان بر بهائم است» تا آخر این حدیث مفصل. و نیز «از ابو جعفر (ع):
اى گروه شیعه با سوره انا انزلنا احتجاج کنید تا پیروز شوید، پس بخدا سوگند این سوره بعد از رسول خدا (ص) حجت خدا بر خلق و سرور دین شما و سرانجام چیزیست که ما میدانیم». در آخر حدیث دیگر از ابو عبد اللَّه و او از على بن الحسین چنین آمده: «هنگامى که محمد (ص) از دنیا مىرفت اهل خلاف گفتند لیلة القدر با رفتن رسول خدا از میان رفت، این فتنهاى بود که دچارش شدند و با آن به عقب برگشتند زیرا اگر میگفتند که لیلة القدر از میان نرفته پس باید اقرار نموده باشند که خدا را در آن اراده و امریست و باید براى آن صاحبى باشد» .. در حدیث دیگر: «مردى از ابا عبد اللَّه (ع) درباره لیلة القدر پرسید که مرا آگاه نما که آیا شب قدر بوده و گذشته است یا هر سال میباشد؟ آن حضرت گفت: اگر لیلة القدر برداشته شده بود قرآن هم برداشته میشد».
مجمع البیان از ابى ذر بدین مضمون آورده است: «گفتم اى رسول خدا، لیلة القدر چیزى در عهد پیمبران بوده که در آن نازل مىشده و پس از باز گرفتن آنان، آن هم باز گرفته شده؟ گفت نه بلکه تا روز قیامت هست».
براى دریافت بیشتر و مفصلتر این روایات، رجوع شود به اصول کافى «ابواب وجوب حجت و فضیلت لیلة القدر» و توضیحات و بیانات محققانه علامه فیض در وافى.
از بیانات و اشارات آیات سوره قدر و این روایات معلوم میشود که از همان زمان که نوع آدمى مستعد فراگرفتن شریعت و قوانین گردید و به رشد و بلوغ رسیده و پیمبران و گیرندگان وحى و الهام در میان مردم برانگیخته شدند، لیلة القدرى داشتند که اصول معارف و شریعت در آن مقدر گردیده، و این پدیده لیلة القدر صورت دیگرى از امر یا پدیدههاى خلق و حیات است که در فاصلههاى آفرینش و کمال استعداد هر پدیدهاى رخ مینماید و در مسیر جدیدى پیش میرود: أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ- وَ أَوْحى فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها- فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً-. بعد از روى دادهایى در خلق و حیات و بعد از آنکه انسان راقى و مستعد را تاریکى اوهام و غرائز فرا میگیرد و دچار خاموشى و سکون میگردد، عنایت پروردگار اشخاص نیرومند و اندیشندهاى را مىپروراند که برتر از انگیزهها و آثار نفسانى و زمان خود باشند و آن گاه که این گزیدگان به کمال استعداد و قدرت روحى برسند، در شب هنگامى که تقدیر نموده، روحشان درخشان و تسلیم و منجذب میشود و قواى نفسانى و حواس ظاهرشان یکسره بسته و خاموش میگردد. در آن شب آرام و دیجور، از آفاق دور و از مقام والاى بیت المعمور آیات خداوند تجلى مینماید و اصول معارف و شریعت بصورت کلمات مشهود و مسموع بر آنها نازل میشود و حدود و نظامات انسانى و مرزهاى زندگى مشخص میگردد تا پس از آن بر افکار و نفوس انسان خفته پرتو افکند و از جایش برانگیزد و زندگیش را سامان دهد و سایه بیت المعمور جهان بزرگ، در زمین کوچک گسترده شود. با این بیان منشأ لیلة القدر، از یک سو آن تاریکى همه جانبه نفوس بشر و سکون مطلق قواى طبیعت و حواس و ادراکات نازله انسان عالى، و از سوى دیگر درخشندگى و انجذاب و تسلیم کامل چنین روحى در برابر امر و اراده خاص پروردگار است.
و نیز از اشارات و بیانات این آیات و روایات چنین دریافت میشود که لیلة- القدر براى پیمبران و گزیدگان امتهاى گذشته و خاتم پیمبران و اوصیاء کرام و پیروان او بصورتهاى مختلف روى آورده و با تکامل نبوت و شریعت پیوسته کاملتر گردیده تا آنکه قرآن جامع و کامل در آن یک جا نازل شده است. و سپس تفصیل و تطبیق و تأویل و توجیه آن بر ائمه طاهرین و پیروان شایسته آنها همى نازل میشود.
[ نظرات / امتیازها ]