«یوسف را بکشید یا او را در سرزمینی دور (از خود) بیفکنید، تا توجه پدرتان (تنها) به شما معطوف شود و پس از آن، به مردمانی صالح و آسودهخاطر بدل خواهید گشت. (و زندگی راحت و بدون دغدغهای خواهید داشت.)»
توضیح:
عمده سخن در این آیه، معنای «صالِحِینَ» است. در ترجمههای مذکور و مشابه آنها، مقصود از این واژه شایستگی معنوی و الهی ذکر شده است، در حالی که قراین روشن و آشکار نشان میدهند که منظور، بیشتر صلاحیت دنیوی و آسودگی خاطر است؛ به عبارت دیگر، داشتن زندگی راحت و بیدغدغه.
علاوه بر این، در بیشتر ترجمهها، آیه به گونهای ترجمه شده که «تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ» به معنای شایستگی معنوی و الهی بر اساس توبه و بازگشت به خداوند است. اما با توجه به ساختار جمله و ارتباط فعلها، میتوان گفت که «صلاح» مورد اشاره در این آیه بیشتر به معنای «صلاح دنیوی» یا همان آسودگی خاطر در زندگی دنیوی و نزدیکی به پدر است، نه به معنای شایستگی دینی یا معنوی.
تحلیل نحوی:
فعلهای مضارع مجزوم (تَکُونُوا و یَخْلُ):
این دو فعل، که در جواب امر «اقْتُلُوا» و «اطْرَحُوهُ» آمدهاند، به شرطی بودن اتفاقات آینده اشاره دارند. به این معنا که کشتن یوسف یا دور انداختن او، باعث اختصاص توجه پدر به آنها میشود و در نتیجه، این افراد در شرایطی قرار خواهند گرفت که زندگی دنیوی آنان بهبود مییابد.
صلاح دنیوی:
به دلیل اینکه جمله به شرط وقوع عملی (کشتن یا دور انداختن یوسف) مربوط میشود، «تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ» به احتمال زیاد به معنای داشتن زندگی راحت، بیدغدغه، و آسوده است، نه صلاح معنوی و دینی.
نظر مفسران:
«علامه طباطبایی در تفسیر این آیه، به نقل از برخی مفسران میفرماید که در این آیه به صلاح دینی اشاره نشده است و بیشتر به صلاح دنیوی و بهبود شرایط پس از ارتکاب گناه شنیع کشتن یوسف اشاره دارد.»
ابن عاشور: نیز بر این نکته تأکید میکند که فعل «یَخْلُ» در جواب امر «اقْتُلُوا» است و نتیجهی آن، اختصاص توجه پدر به برادران یوسف است، که خود نوعی آسودگی دنیوی را به دنبال خواهد داشت.
[ نظرات / امتیازها ]