[ همه نکته ها ]
نکته های علي باقري (35 مورد)
● سوره یوسف آیه 24 - معصومین
المخلَصین چه کسانی هستند ؟
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَآ أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوٓءَ وَالْفَحْشَآءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ( 24 سوره یوسف )
[آن زن] واقعاً قصد [کام بردن از] او را نمود، او [نیز ] قصد دفع آن زن را مىکرد، اگر نبود جز این که [هدایت و] برهان پروردگارش را [از قبل] دیده بود [شاید در این امر کوتاهی میکرد]، [و] چنین [نمودیم] تا بدى و زشتکارى را از او بازداریم؛ زیرا او از بندگان نابِ برگزیدة ما بود.
عبارت الْمُخْلَصِینَ در این آیه به دو آیه زیر بر می گردد . در دو آیه ی زیر شیطان دشمنی آشکار خود را با انسان ها اعلام می دارد به همین دلیل خداوند از او با عنوان "عدواً مبین " یاد می کند . یعنی دشمنی که دشمنی خود را با زبان و آشکارا اعلام می کند و دیگر شکی در دشمنی او نیست و به عبارت امروزی کسی که در دشمنی تابلو می باشد .
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ( ص 82و 83 ) [در این هنگام شیطان] گفت: پس سوگند به عزّت تو که بدون شک آنها (آدمیان) را همگى گمراه خواهم ساخت.* مگر بندگان نابِ برگزیدة تو [که تسلطّی بر آنان ندارم].
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ( 39و 40 حجر )
[ابلیس ] گفت: پروردگارا، به خاطر آن که مرا [به دلیل سجده نکردن براى آدم] محروم نمودى، [من نیز] قطعاً در زمین [بدىها را] براى آنها (آدمیان) مىآرایم و تمامى آنها را گمراه خواهم کرد. مگر [آن دسته] بندگانت که نابِ برگزیده اند.
نکته های مورد نظر ما در این آیات در دل الْمُخْلَصِینَ نهفته است .
نکته ی یک : الْمُخْلَصِینَ " ال " تعریف دارد وبر این دلالت دارد که اولاً الْمُخْلَصِینَ افراد خاص هستند و دوما آنها را شیطان می شناسد.
نکته ی دو : شیطان افرادی را که استثنا می کند الْمُخْلَصِینَ هستند نه الْمُخْلِصِینَ
الْمُخْلَصِینَ : صفت مفعولی هست مفرد ان می شود " خالص شدگان " معنی آن می شود : کسانی که تو خودت در مخلص بودن آنها دست داری و به عبارت امروزی یعنی کسانی که در مخلص بودن هوای آنها را داری و آنها را از گناه محفوظ می داری و از گفتار شیطان و فرموده ی خداوند مشخص می شود شیطان جرأت نزدیک شدن را به آنها ندارد و خداوند هم حافظ آنهاست به عبارت بهتر آنها معصوم هستند
الْمُخْلِصِینَ : یعنی خالصان و جمع خالص می باشد . و اگر در ترجمه ها دقت شود مترجم فرق بین الْمُخْلَصِینَ و الْمُخْلِصِینَ را متوجه نبوده است و ترجمه درست از آب در نیامده است .
نکته ی سه : عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ : از منهم در این عبارتی که از قول شیطان گفته شده فهمیده می شود که این افراد از خود مردم هستند و عین آنها هستند و می توانند مثل افراد دیگر مرتکب گناه شوند ولی به دلیل ایمان و صبری که دارند از ارتکاب گناه دوری می کنند زیرا یوسف به دلیل اینکه برهان و نشانه های خداوند را می بیند و بدان ایمان و یقین دارد از ارتکاب گناه دوری می کند زیرا آن معجرات را( باز شدن قفل ها به روی یوسف و شهادت کودک شیر خوار ) زلیخا هم دید ولی چون یقین و ایمانش مثل یوسف نبود کمتر تحت تاثیر قرار گرفت .
● سوره ملک آیه 2 - اثبات ایمان عملی
به نام خدا
الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ( الملک )
این آیه به آیه 172 اعراف برمی گردد که خداوند در آن می فرماید : « وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِیٓ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰٓ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَآ أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ ( 172 اعراف ) با توجه به این آیه خداوند در عالم ذر از همه ی انس و جن و ملائک سوالی می پرسد و از آنها بر ربانیت خود گواهی می گیرد مبنی بر اینکه آیا به یگانگی و وحدانیت من و اینکه فقط من رب و پروردگار شما هستم ایمان دارید ؟ همگی در آن روز لساناً به این امر شهادت می دهند و خیلی ها از جن و انس به دروغ بر ربانیت خداوند شهادت می دهند و برای اینکه ریا و دروغگویی این دسته برای خودشان آشکار شود خداوند همه را به این دنیا می آورد تا مورد امتحان قرار دهد و در عمل برایشان اثبات کند که خیلی ها دروغ می گویند . اولین کسی که در این امتحان لو می رود شیطان است . لذا خداوند در قرآن فرمود " کان من الکافرین " او قبلا کافر بود منتها کفرش آشکار نبود و در قضیه ی سجده بر آدم این کفرش پس از امتحان عملی آشکار شد و نفرمود او کافر بود فرمود او از کافران بود یعنی ، کافران زیادی در راه اند که با امتحان در عمل جریان کفرشان آشکار خواهد شد . بنابراین منظور خداوند در این آیه این است که هدف من از اینکه شما را به این عالم وجود دنیوی وارد کردم و دوباره می میرانم و در آن دنیا زنده می کنم برای این است که عملا شما را مورد آزمایش قرار دهم و با انجام اعمال نیکو که در همین قران به آن دستور داده ام مورد امتحان قرار دهم تا به خود شما اثبات شود که چقدر مرا قبول دارید و بدون امتحان هم می توانستم این کار را بکنم ولی عزیز و غفور بودن من این امتحان عملی را اقتضا می کرد تا به خود شما اثبات شود که خیلی ها در گفتار و عمل یکی نیستید .
● سوره ملک آیه 1 - معنی لغت تبارک
تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
بنده تمام ترجمهها را یکییکی بررسی کردم دیدم در ترجمهی این آیه یک پایکار میلنگد؛ زیرا هرکسی حواسش در ترجمه به سمت تبارک الذی: به معنی پربرکت است کسی» رفته و ترجمه نتوانسته ادای مطلب کند. اگر معنی امروزی تبارک را در اینجا در نظر داشته باشیم آیه در ترجمه دچار مشکل خواهد شد. ما برای ترجمهی این آیه باید به سراغ ریشهی واژهی تبارک برویم تا ببینیم منظور از تبارک و پربرکت بودن در اینجا چیست؟
تبارک از ریشهی بَرَکَ میباشد و به معنی زانو زدن شتر و ماندگار و ثابت شدن و سکنی گزیدن آن در یک مکان میباشد و برکه آب را هم ازآنجهت برکه میگویند که آب در آن ثابت مانده، جابجا و جاری نمیشود؛ و به بعضی از چیزها ازآنجهت بابرکت میگویند که ماندگار است و نعمتی است که بهراحتی و مفت و بیجهت از چنگ کسی خارج نمیشود مثل پول پربرکت که بهراحتی و مفت از دست نمیرود و بهاصطلاح در جیب و در حساب کسی ماندگار است و بادآوردهای نیست که با باد برود و سفرهی پربرکت هم نعمتش ثابت است و هیچوقت خالی نمیشود و الخ...
برک: (بَرَکَ –ُ بِرُوکاً و تَبراکاً و بَرّکَ و إستَبرَکَ)( البَعیرُ: شتر روی زانو نشست (بَرَکَ) بِلمَکان ِ: ماندگار شد، سکنی کرد، اقامت کرد (المنجد)
با توجه به ریشهی واژهی تبارک آیه در کل این معنی را میدهد.
حکومت و پادشاهی بر ملک و عالم به دست کسی ( خدایی ) است که حکومتش زوال ناپذیر ، همیشگی و پایدار است (پادشاهی اش مثل حکومت پادشاهان و حکمرانان دیگر دست به دست نمی شود ) و او بر انجام هر کاری قادر و تواناست و قدرتی بالاتر از قدرت او نیست