از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
1) (ارایت الذی یکذب بالدین ):(آیا دیدی آن کس که روز جزا را انکار کرد؟) [ نظرات / امتیازها ]
2) (فذلک الذی یدع الیتیم ):(این همان کسی است که یتیم را از در خود به قهرمی راند) [ نظرات / امتیازها ]
3) (و لا یحض علی طعام المسکین ):(و کسی را بر اطعام فقیران ترغیب نمی کند) [ نظرات / امتیازها ]
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر راهنما
1)
1 - گروهى از مدعیان اسلام در عصر بعثت، جزاى اخروى را دروغ دانسته، آن را تکذیب مى کردند.

الذى یکذّب بالدین

«دین»، به معناى جزا است و در معانى «عادت»، «عبادت»، «حساب»، «طاعت»، «سیرت» و «ملّت» نیز به کار مى رود (قاموس). آیات بعد ـ که درباره نمازگزاران و ریاکاران سخن مى گوید ـ قرینه بر اراده معناى «جزا» و «حساب» است. از کلمات «مصلّین» و نظایر آن ـ که جمع آمده است ـ استفاده مى شود که مراد از «الذى» در این آیه، جنس است; هرچند در شأن نزول ها بر افرادى نظیر ولید و ابوسفیان، تطبیق داده شده است.

2 - تکذیب کنندگان آخرت، داراى حالات و رفتارى شگفت آور و غیرقابل انتظار

أرءیت الذى یکذّب بالدین

استفهام با جمله «أرءیت» ـ آن هم در زمانى که تکذیب گران معاد، فراوان و در دید همگان اند ـ پرسش حقیقى از دیدن یا دانستن نیست; بلکه مجازى است که براى بیان غیر منتظره بودن حال آن افراد است. ادامه سوره، بیانگر این است که علت این شگفتى، پیدایش آثارى است که تکذیب معاد آنها را در پى دارد. مخاطب آیه شریفه، هر کسى است که این سخن به او مى رسد و مى توان گفت: خطاب به رسول اکرم(ص) است; امّا چون جنبه رسالت او مورد نظر نبوده، اختصاص به شخص آن حضرت ندارد و مفاد آیه، دیگران را نیز دربرمى گیرد.

3 - روز مجازات و حسابرسى، حقیقتى است انکارناپذیر و دروغ پنداشتن آن، شگفت آور و توجیه ناپذیر است.

أرءیت الذى یکذّب بالدین

4 - خداوند، مردم را به روز جزا هشدار داده است.

أرءیت الذى یکذّب بالدین

تکذیب، نوعى واکنش در برابر پیام یا دعوت است. بنابراین در تعالیم الهى، درباره روز جزا، هشدارهایى داده شده بود که مکذبان را، به تکذیب وادار ساخته است.

5 - توجّه به خصلت هاى نارواى تکذیب گران آخرت، بازدارنده انسان از تکذیب آن است.

أرءیت الذى یکذّب بالدین [ نظرات / امتیازها ]
2)
1 - پرخاش به یتیمان و راندن آنان از نزد خود، از کسى سرمى زند که جزاى آخرت را دروغ مى پندارد.

فذلک الذى یدعّ الیتیم

«ذلک»، اشاره به کسى است که آیه قبل او را تکذیب کننده روز جزا معرفى کرد. «دَعٌّ» (مصدر «یَدُعُّ»)، به معناى دور ساختن با خشونت است (قاموس). تعبیر «ذلک الذى...» ـ که مبتداى معرفه در کنار خبر معرفه اى قرار گرفته که بر جنس دلالت دارد ـ بیانگر حصر است.

2 - پرخاش به یتیمان و از خود راندن آنان، رفتارى نکوهیده است.

فذلک الذى یدعّ الیتیم

3 - پذیرش و نوازش، بالاترین نیاز یتیمان است.

فذلک الذى یدعّ الیتیم

4 - ترش رویى در برابر یتیمان و رد خواسته هاى آنان، دورسازنده انسان از قرب به خداوند است.

فذلک

«ذلک»، اسم اشاره اى است که براى دور به کار مى رود و در آیه شریفه یا براى تحقیر به کار رفته و یا نشانگر دورى از خداوند است.

5 - توجّه به سقوط اخلاقى منکران معاد، تا حد خشونت با یتیمان، مایه پرهیز از تکذیب آخرت است.

فذلک الذى یدعّ الیتیم

6 - یتیم نوازى، لازمه پذیرش روز جزا و نشانه کام یابى در آن است.

یکذّب بالدین . فذلک الذى یدعّ الیتیم [ نظرات / امتیازها ]
3)
1 - تکذیب کنندگان مجازات هاى الهى، نه خود به تغذیه مسکینان کمک مى کنند و نه دیگران را به آن وادار مى سازند.

و لایحضّ على طعام المسکین

تعبیر «حضّه على الامر»; یعنى، او را بر آن کار وادار ساخت (مصباح). مراد از «طعام المسکین»، «بذل طعام المسکین» است و ممکن است طعام[اسم مصدر و ]به معناى اطعام باشد; مانند «عطاء» به معناى «اعطاء». (البحرالمحیط)

2 - انکار معاد، مایه سردى روابط انسان ها با یکدیگر

الذى یکذّب ... یدعّ الیتیم . و لایحضّ على طعام المسکین

3 - تأمین غذاى نیازمندان و ترویج فرهنگ یارى رسانى به تهى دستان، تکلیفى الهى است.

و لایحضّ على طعام المسکین

«مسکین»، کسى است که چیزى ندارد; یا آنچه دارد، براى او کافى نیست و یا کسى است که فقر، او را ساکن و کم تحرک ساخته است. (قاموس)

4 - مسکین، داراى سهم غذا در اموال مردم*

طعام المسکین

اضافه «طعام» به «مسکین»، نشانگر استحقاق است، زیرا دلالت مى کند که آن غذا، طعام خود مسکین است.

5 - رفع نیاز غذایى فقیران، مهم ترین حمایت از آنها است.

و لایحضّ على طعام المسکین

ذکر خصوص «طعام»، بیانگر برداشت یاد شده است.

6 - خوددارى از ترویج فرهنگ یارى رسانى به نیازمندان، نکوهیده و مایه دورى انسان از خداوند است.

فذلک الذى ... و لایحضّ على طعام المسکین

«ذلک»، اسم اشاره اى است که براى دور به کار مى رود.

7 - توجّه به تأثیر انکار معاد در ترک یارى مستمندان، حتى با زبان، مایه پرهیز از تکذیب آخرت است.

أرءیت الذى یکذّب بالدین ... و لایحضّ على طعام المسکین

8 - تغذیه تهى دستان و دعوت مردم به فقرزدایى از جامعه، لازمه پذیرش روز جزا و نشانه کام یابى در آن روز است.

یکذّب بالدین ... و لایحضّ على طعام المسکین [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر مجمع البیان
1) خصلت هاى زشت حق ناپذیران

در سوره پیش قرآن شریف، از نعمت هاى گران خدا به «قریش» و ساکنان مکّه یاد کرد و آنان را به یکتاپرستى و ایمان فراخواند، اینک در ناسپاسى و کفرانگرى پاره اى از آنان مى فرماید:

أَ رَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ

هان اى محمد(ص)! آیا آن کسى را که روز پاداش و کیفر را دروغ مى خواند و بى اساس مى شمرد، دیدى؟

در آیه، روى سخن با پیامبر گرامى است و از آن حضرت مى پرسد که: آیا دیدى آن کسى را که با آن همه دلیل و برهان روشن و روشنگر بر تردیدناپذیر بودن رستاخیز، باز هم آن را دروغ مى شمارد و انکار مى کند.

آیه شریفه بدان دلیل در قالب پرسش آمده است، که به بیشترین و بالاترین درجه اندیشه ها را جذب کند، و آنان را به معاد توجه دهد؛ چرا که انکار رستاخیز و حسابرسى، راه رشد و رستگارى و انجام کارهاى شایسته و دورى جستن از گناه و بیداد را در دنیاى پراسرار وجود انسان ها مى خشکاند و نابود مى کند و او را به راه هاى ناپسندى که بر خلاف فطرت کمال طلب و وجدان بیدارگر و خیرخواه انسان است وسوسه مى کند، و مى کشاند؛ چرا که انسان بدون ایمان به حسابرسى و کیفر و پاداش، دیگر در مورد فرجام کار نمى اندیشد.

داستان فرود

در مورد شأن نزول و داستان فرود این آیات دیدگاه ها متفاوت است:

1 - به باور «کلبى» این آیات در نکوهش «عاص بن وائل» فرود آمد.

2 - امّا به باور «سدى» و «مقاتل» در مورد «ولید بن مغیره» نازل شد.

3 - از دیدگاه «ابن جریح» در سرزنش «ابوسفیان» فرود آمد، چرا که او ثروتى باد آورده داشت و هر هفته دو گوسفند سر مى برید و مصرف مى کرد، امّا اگر یتیمى به سوى او مى رفت و چیزى مى خواست با خشونت و تندى و با عصا او را مى راند.

4 - و از «ابن عباس» آورده اند که در نکوهش یکى از «نفاقگرایان» و ریاکارانى که دین را ابزار سلطه و فریب مى سازند فرود آمد. [ نظرات / امتیازها ]
2) آن گاه در وصف انکارگر معاد و جهان پس از مرگ مى فرماید:

فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ

این همان کسى است که یتیم را با خشونت و بى رحمى مى راند.

این تندى و خشونت او، به جاى مهر و صفا با یتیم، بدان جهت است که او ایمان به پاداش و کیفر روز رستاخیز ندارد.

به باور گروهى از جمله «مجاهد» منظور این است که: او یتیم را با خشونت و بیداد مى رنجاند و از حقوق اش محروم مى سازد. [ نظرات / امتیازها ]
3) وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکِینِ

و مردم را از خوراک و غذادادن به بینوا و محروم بر نمى انگیزد و تشویق نمى کند.

آرى، او، نه خود به هنگامه توانایى و داشتن امکانات، و یا به هنگام تنگدستى و ناتوانى، به گرسنه و بینوا کمک مى رساند و او را سیر مى کند، و نه دیگران را بر این کار انسانى ترغیب مى نماید؛ چراکه روز پاداش را باور ندارد تا کارى انجام دهد. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
1) اثرات شوم انکار معاد

در این سوره نخست پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) را مخاطب قرار داده و اثرات شوم انکار روز جزا را در اعمال منکران بازگو مى‏کند.

آیا دیدى کسى را که روز جزا را پیوسته انکار مى‏کند ؟ ! ( أ رأیت الذى یکذب بالدین).

سپس بى آنکه در انتظار پاسخ این سؤال بماند مى‏افزاید.

او همان کسى است که یتیم را با خشونت مى‏راند ! ( فذلک الذى یدع الیتیم).

و دیگران را به اطعام مسکین و مستمند تشویق نمى‏کند ( و لا یحض على طعام المسکین).

منظور از دین در اینجا جزا یا روز جزا است ، و انکار روز جزا و دادگاه بزرگ آن ، بازتاب وسیعى در اعمال انسان دارد که در این سوره به پنج قسمت از آن اشاره شده است از جمله : راندن یتیمان با خشونت ، و عدم تشویق دیگران به اطعام افراد مسکین است یعنى نه خود انفاق مى‏کند و نه دیگران را دعوت به این کار مى‏نماید .

بعضى نیز احتمال داده‏اند که منظور از دین در اینجا قرآن یا تمام آئین اسلام است ، ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى‏رسد ، و نظیر آن را در سوره انفطار آیه 9 کلا بل تکذبون بالدین ، و سوره تین آیه 7 فما یکذبک بعد بالدین نیز

تفسیر نمونه ج : 27ص :359

آمده است که به قرینه آیات دیگر آن سوره‏ها منظور از دین روز جزا است . [ نظرات / امتیازها ]
2) یدع از ماده دع ( بر وزن حد ) به معنى دفع شدید و راندن توأم با خشونت و عنف است.

و یحض از ماده حض به معنى تحریض و ترغیب دیگران بر چیزى است ، راغب در مفردات مى‏گوید : حص تشویق در حرکت و سیر است ، ولى حض چنین نیست.

از آنجا که یحض و یدع به صورت فعل مضارع آمده نشان مى‏دهد که این کار مستمر آنها است در مورد یتیمان و مستمندان.

باز در اینجا این نکته جلب توجه مى‏کند که در مورد یتیمان مساله عواطف انسانى بیشتر مطرح است تا اطعام و سیر کردن ، چرا که بیشترین رنج یتیماز دست دادن کانون عاطفه و غذاى روح است ، و تغذیه جسمى در مرحله بعد قرار دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
3) و باز در این آیات به مساله اطعام مستمندان که از مهمترین کارهاى خیر است برخورد مى‏کنیم ، تا آنجا که مى‏فرماید : اگر خود قادر به اطعام مستمندى نیست دیگران را به آن تشویق کند.

تعبیر به فذلک ( با توجه به اینکه فا در اینجا معنى سببیت را مى‏بخشد ) اشاره به این نکته است که فقدان ایمان به معاد سبب این خلافکاریها مى‏شود ، و به راستى چنین است ، آنکس که آن روز بزرگ و آن دادگاه عدل ، و آن حساب و کتاب و پاداش و کیفر را در اعماق جان باورکرده باشد ، آثار مثبتش در تمام اعمال او ظاهر مى‏شود ، ولى آنها که ایمان ندارند اثر آن در جرأتشان بر گناه و انواع جرائم کاملا محسوس است. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر کشاف
1)
قرئ : أریت ، بحذف الهمزة ، ولیس بالاختیار ، لأن حذفها مختص بالمضارع ، ولم یصح عن العرب : ریت ، ولکن الذی سهل من أمرها وقوع حرف الاستفهام فی أول الکلام . ونحوه : صاح هل ریت أو سمعت براع رد فی الضرع ما قری فی الحلاب وقرأ ابن مسعود : أرأیتک ، بزیادة حرف الخطاب ، کقوله ( أرأیتک هذا الذی کرمت علی ) والمعنی : هل عرفت الذی یکذب بالجزاء من هو ؟ إن لم تعرفه [ نظرات / امتیازها ]
2)
( فذلک الذی ) یکذب بالجزاء ، هو الذی ( یدع الیتیم ) أی : یدفعه دفعا عنیفا بجفوة وأذی ، وبرده ردا قبیحا بزجر وخشونة . وقرئ : یدع ، أی : یترک ویجفو [ نظرات / امتیازها ]
3)
( ولا یحض ) ولا یبعث أهله علی بذل طعام المسکین ، جعل علم التکذیب بالجزاء منع الحروف والإقدام علی إیذاء الضعیف ، یعنی : أنه لو آمن بالجزاء وأیقن بالوعید ، لخشی الله تعالی وعقابه ولم یقدم علی ذلک ، فحین أقدم علیه : علم أنه مکذب ، فما أشده من کلام ، وما أخوفه من مقام ، وما أبلغه فی التحذیر من المعصیة وأنها جدیرة بأن یستدل بها علی ضعف الإیمان ورخاوة عقد الیقین [ نظرات / امتیازها ]
  سيد مصطفي فاطمي کيا - سایت آیات الهی
1) أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ (1)

«آیا کسی‌ را که‌ جزا را دروغ‌ می‌خواند، دیدی‌؟» یعنی: آیا کسی‌ را که‌ حساب‌ و کتاب‌ آخرت‌ را انکار می‌کند، شناختی‌؟ این‌ استفهام‌ برای‌ برانگیختن‌ تعجب‌ و درعین‌ حال‌ جهت‌ تشویق‌ شنونده‌ به‌ شناخت‌ امری‌ است‌ که‌ بعد از آن‌ بیان‌ می‌شود.

در بیان‌ سبب‌ نزول‌ اقوال‌ چندی‌ آمده‌است‌؛ ابن‌عباس‌ رضی‌الله عنهما می‌گوید: «این‌ آیه‌ درباه‌ عاصی‌بن‌وائل‌ سهمی‌ نازل‌ گردید». اما سدی‌ می‌گوید: «این‌ آیه‌ درباره‌ ولیدبن‌مغیره‌ نازل‌ شد». به‌ قولی: این‌ آیه‌ درباره‌ ابوجهل‌ نازل‌ شد که‌ وصی‌ یتیمی‌ بود پس‌ آن‌ یتیم‌ با تنی‌ برهنه‌ نزدش‌ آمد و از وی‌ مال‌ خود را طلب‌ کرد اما او یتیم‌ را از خود راند. ابن‌جریح‌ می‌گوید: «این‌ آیه‌ درباره‌ ابوسفیان‌ نازل‌ گردید که‌ در هر هفته‌ شتری‌ می‌کشت‌ در این‌ حال‌ یتیمی‌ از وی‌ چیزی‌ خواست‌ اما او آن‌ یتیم‌ را با چوبدست‌ خود راند». [ نظرات / امتیازها ]
 » سایت آیات الهی
2) فَذَلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ (2)

«این‌ همان‌ کس‌ است‌ که‌ یتیم‌ را به‌ سختی‌ می‌راند» یعنی: اگر جویای‌ این‌ شخص ‌منکر روز جزا بشوی‌، یا در اوصاف‌ و خصوصیاتش‌ تأمل‌ کنی‌، او همان‌ کسی ‌است‌ که‌ یتیم‌ را به‌ شدت‌ می‌راند و حقش‌ را به‌ وی‌ نمی‌دهد. گفتنی‌ است‌ که ‌اعراب‌ جاهلیت‌ به‌طور کل‌، به‌ زنان‌ و کودکان‌ میراث‌ نمی‌دادند [ نظرات / امتیازها ]
3) وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ (3)

«و به‌ طعام‌ دادن‌ مسکین‌ ترغیب‌ نمی‌کند» یعنی: این‌ شخص‌ منکر روز جزا، همان‌ کس‌ است‌ که‌ نه‌ خود به‌ سبب‌ بخل‌ و آزی‌ که‌ دارد، مساکین‌ را اطعام‌ می‌کند و نه‌ خانواده‌ خود یا دیگران‌ را بر این‌ کار برمی‌انگیزد.

[ نظرات / امتیازها ]
  نيره تقي زاده فايند - تفسیرهدایت
1) [1] آیا ‌اینکه‌ صفاتی‌ ‌که‌ سوره ماعون‌ ‌بر‌ می‌شمارد، باید ‌به‌ صورت‌ مفرد ‌در‌ نظر گرفته‌ شود ‌ یا ‌ مجموع‌! ‌از‌ بعضی‌ شق‌ّ دوم‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌است‌، ‌پس‌ کسی‌ ‌که‌ دین‌ ‌را‌تکذیب‌ می‌کند، سه‌ صفت‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌خود‌ جمع‌ دارد، و ظاهرا چنین‌ ‌است‌، بدان‌ سبب‌ ‌که‌ صفات‌ شرّ ‌به‌ همان‌ گونه‌ یکدیگر ‌را‌ فرا می‌خوانند ‌که‌ صفات‌ خیر چنین‌ می‌کنند، و بدین‌ گونه‌ سوره کریمه‌ تکذیب‌ کنندگان‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌ما می‌شناساند، ‌تا‌ چنان‌ شود ‌که‌ ‌از‌ صفات‌ ‌ایشان‌ بپرهیزیم‌ و ‌از‌ تکذیب‌ کردن‌ دین‌ ‌در‌ امان‌ می‌مانیم‌.

«أَ رَأَیت‌َ الَّذِی‌ یُکَذِّب‌ُ بِالدِّین‌ِ‌-‌ آیا دیدی‌ ‌آن‌ کس‌ ‌را‌ ‌که‌ تکذیب‌ دین‌ می‌کند!» آیا ‌او‌ ‌را‌ شخصا دیدی‌ و صفات‌ ‌او‌ ‌را‌ شناختی‌! و دین‌ ‌به‌ معنی‌ پاداش‌ ‌در‌ روز پاداش‌ ‌است‌، و بلکه‌ ‌به‌ معنی‌ قرآن‌ و اسلام‌ ‌است‌، ولی‌ محور ‌هر‌ دین‌ ایمان‌ داشتن‌ ‌به‌ پاداش‌ و مکافاتی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ صورت‌ احساس‌ مسئولیت‌ ‌در‌ نفس‌ منعکس‌ می‌شود، و معنی‌ فراگیر دین‌ همین‌ ‌است‌. [ نظرات / امتیازها ]
2) [2] ایمان‌ داشتن‌ ‌به‌ دین‌ نفس‌ آدمی‌ ‌را‌ پاکیزه‌ می‌سازد، و ‌آن‌ ‌را‌ ‌از‌ بخل‌ و تنگی‌ و نادانی‌ بیرون‌ می‌آورد، و ‌در‌ ‌آن‌ فطرت‌ دوستی‌ دیگران‌ و انگیزه‌های‌ نیکی‌ و نیکوکاری‌ برانگیخته‌ می‌شود، و ‌اینکه‌ برانگیختگی‌ ‌را‌ ‌با‌ مهربانیها و عواطف‌ تحریک‌ شده درباره مستضعف‌ و ناکام‌ آشکار می‌سازد، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ تکذیب‌ کننده دین‌ ‌را‌ می‌بینی‌ ‌که‌ یتیم‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خود‌ می‌راند، و ‌به‌ ‌اینکه‌ نمی‌اندیشد ‌که‌ ‌آن‌ کودک‌ بیگناه‌ ‌از‌ دوستی‌ پدر (‌ یا ‌ مادر) و مهر و محبت‌ ‌او‌ محروم‌ ماند و مستحق‌ دیدن‌ محبت‌ و مهربانی‌ ‌از‌ دیگران‌ ‌است‌.

«فَذلِک‌َ الَّذِی‌ یَدُع‌ُّ الیَتِیم‌َ‌-‌ ‌اینکه‌ کسی‌ ‌است‌ ‌که‌ یتیم‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خود‌ می‌راند.»

گفته‌اند ‌که‌ «دع‌ّ» ‌به‌ معنی‌ دور کردن‌ ‌با‌ نیرو و سختی‌ ‌است‌ و سنگ‌ دلی‌ و بی‌عاطفگی‌ ‌را‌ می‌رساند، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ یتیم‌ ‌از‌ آنان‌ جز مهربانی‌ و ترحمی‌ ‌را‌ طالب‌ نیست‌ ‌که‌ ‌به‌ سبب‌ یتیم‌ شدن‌ ‌از‌ ‌آن‌ محروم‌ مانده‌ ‌است‌، ولی‌ دل‌ سنگی‌ ‌که‌ ‌بر‌ گرد محور مصالح‌ شخصی‌ می‌گردد، باعثی‌ ‌برای‌ پذیرفتن‌ یتیم‌ و مهربانی‌ کردن‌ ‌به‌ ‌او‌ ‌در‌ ‌خود‌ نمی‌یابد، چه‌ ‌در‌ پی‌ ‌آن‌ مصلحت‌ دنیوی‌ عاجلی‌ تصور نمی‌کند.

اسلام‌ ‌به‌ احترام‌ گذاشتن‌ ‌به‌ یتیم‌ و پناه‌ دادن‌ ‌به‌ ‌او‌ فرمان‌ داده‌ ‌است‌، و ‌حتی‌‌از‌ ‌رسول‌ اللّه‌‌-‌ ‌صلی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌‌-‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌که‌: «‌هر‌ کس‌ یتیمی‌ ‌را‌ ‌تا‌ زمانی‌ ‌که‌ بی‌نیاز شود مورد مهربانی‌ ‌خود‌ قرار دهد، بهشت‌ ‌بر‌ ‌او‌ واجب‌ می‌شود».«1» [ نظرات / امتیازها ]
3) [3] بدترین‌ چیزی‌ ‌که‌ شخص‌ تکذیب‌ کننده دین‌ ‌به‌ ‌آن‌ مبتلا می‌شود، مسخ‌ شدن‌ شخصیت‌ و واژگون‌ شدن‌ فطرت‌ ‌است‌، و ‌او‌ ‌را‌ مشاهده‌ می‌کنی‌ ‌که‌ ‌با‌ دیدن‌ مسکین‌ ‌با‌ گرسنگی‌ ‌از‌ پای‌ درآمده‌ هیچ‌ تأثری‌ پیدا نمی‌کند، و ‌به‌ هیچ‌ کس‌ ‌در‌ زیاد شدن‌ بهره ‌غیر‌ کافی‌ و اندکش‌ ‌از‌ خوراک‌ مدد نمی‌رساند، و ‌در‌ حقیقت‌ انسان‌ نیست‌ ‌که‌ قلبش‌ ‌به‌ دوستی‌ همنوعان‌ بشری‌ خویش‌ ‌به‌ تپش‌ و اضطراب‌ ‌در‌ آید.

«وَ لا یَحُض‌ُّ عَلی‌ طَعام‌ِ المِسکِین‌ِ‌-‌ و ‌به‌ خوراک‌ رساندن‌ ‌به‌ درویش‌ هیچ‌ انگیزشی‌ ندارد.»

گفته‌اند ‌که‌ «حض‌ّ» ‌به‌ معنی‌ انگیختن‌ و ترغیب‌ ‌است‌، و بعضی‌ گفته‌اند ‌که‌ «طعام‌» ‌در‌ ‌اینکه‌ جا ‌به‌ معنی‌ اطعام‌ ‌یعنی‌ خوراک‌ دادن‌ ‌است‌، و ‌به‌ گفته بعضی‌:

طعام‌ ‌به‌ معنی‌ خوراکی‌ ‌است‌ ‌که‌ یتیم‌ مستحق‌ دریافت‌ ‌آن‌ ‌است‌، و ‌اینکه‌ اشاره‌ ‌به‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ طعام‌ حق‌ و مال‌ ‌او‌ ‌است‌، چنان‌ ‌که‌ خداوند سبحانه‌ و ‌تعالی‌ گفته‌ ‌است‌: وَ الَّذِین‌َ فِی‌ أَموالِهِم‌ حَق‌ٌّ مَعلُوم‌ٌ لِلسّائِل‌ِ وَ المَحرُوم‌ِ.«2»

بدین‌ گونه‌ اطعام‌ مسکین‌ چیزی‌ جز باز گرداندن‌ حق‌ ‌او‌ ‌به‌ ‌او‌ نیست‌، و ‌بر‌ اجتماع‌ ‌است‌ ‌که‌ ناظر ‌بر‌ ‌اینکه‌ کار و مراقب‌ عملی‌ شدن‌ ‌آن‌ ‌باشد‌، ‌به‌ همان‌ گونه‌ ‌که‌ مراقب‌ وضع‌ سلطه‌ و امنیت‌ و اقتصاد ‌است‌، و ‌به‌ همان‌ گونه‌ ‌که‌ نگران‌ رسیدن‌ حقوق‌ دیگران‌ ‌به‌ ‌ایشان‌ ‌است‌. و ‌هر‌ کس‌ چنین‌ نکند، و مسکین‌ ‌را‌ واگذارد ‌که‌ ‌بر‌ اثر گرسنگی‌ ‌از‌ پای‌ درآید، شایسته عقاب‌ ‌است‌، بدان‌ جهت‌ ‌که‌ ‌در‌ فاسد کردن‌ اجتماع‌ و توسعه فقر ‌در‌ ‌آن‌ سهیم‌ بوده‌ ‌است‌، و همچون‌ کسی‌ ‌است‌ ‌که‌ می‌بیند ‌که‌ طاعون‌ ‌در‌ میان‌ مردم‌ شایع‌ می‌شود و می‌تواند ‌از‌ انتشار ‌آن‌ جلوگیری‌ کند و ‌از‌ جلوگیری‌ کردن‌ خودداری‌ ورزد، ‌ یا ‌ ببیند ‌که‌ شیری‌ نزدیک‌ ‌است‌ کودکی‌ ‌را‌ بدرد و ‌از‌ دور کردن‌ ‌اینکه‌جانور امتناع‌ کند، ‌ یا ‌ کودکی‌ ‌ یا ‌ کوری‌ ‌را‌ ‌در‌ حال‌ افتادن‌ ببیند و ‌بر‌ جای‌ ‌خود‌ بی‌حرکت‌ بماند.

بدین‌ گونه‌ سعی‌ ‌در‌ رساندن‌ طعام‌ ‌به‌ مسکینان‌ ‌در‌ حد ذات‌ ‌خود‌ واجب‌ و ترک‌ ‌آن‌ حرام‌ ‌است‌، و ‌اینکه‌ مسئولیتی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ شخص‌ قادر ‌به‌ اطعام‌ و شخص‌ ‌غیر‌ قادر ‌به‌ ‌آن‌ ‌هر‌ دو سهیمند. [ نظرات / امتیازها ]
 » یوسفعلی
1) 6281. Din may mean either (1) the Judgement to come, the responsibility in the moral and spiritual world, for all actions done by men, or (2) Faith, Religion, the principles of right and wrong in spiritual matters, which often conflict with selfish desires or predilections. It is men who deny Faith or future responsibility, that treat the helpless with contempt and lead arrogant selfish lives. [ نظرات / امتیازها ]
3) 6282. The Charity or Love which feeds the indigent at the expense of Self is a noble form of virtue, which is beyond the reach of men who are so callous as even to discourage or forbid or look down upon the virtue of charity or kindness in others. [ نظرات / امتیازها ]
  سمانه عباس نژاد - تفسیر المیزان
2) کلمه (دع ) به معناى رد کردن به زور و به جفا است، و حرف (فاء) در کلمه (فذلک ) براى توهم معناى شرط است، و تقدیر کلام (ارایت الذى یکذب بالجزاء فعرفته بصفاته، فان لم تعرفه فذلک الذى...) است، یعنى آیا آن کس را که روز جزا را تکذیب مى کند، از راه صفاتى که لازمه تکذیب است شناختى ؟ اگر نشناختى پس بدان که او کسى است که یتیم را به زور از در خانه خود مى راند، و او را جفا مى کند، و از عاقبت عمل زشتش نمى ترسد، و اگر روز جزا را انکار نمى داشت چنین جراتى را به خود نمى داد، و از عاقبت عمل خود مى ترسید، و اگر مى ترسید به یتیم ترحم مى نمود. [ نظرات / امتیازها ]
3) کلمه (حض ) به معناى تحریک و تشویق است، و در کلام مضافى حذف شده، تقدیرش (و لا یحض على اطعام طعام المسکین ) است، یعنى مردم را به اطعام طعام مسکین تشویق نمى کند.
بعضى از مفسرین گفته اند: اگر تعبیر به طعام کرد، نه به اطعام، براى این بود که اشاره کرده باشد به اینکه مسکین گویا مالک زکات و صدقه است و احتیاج ندارد به اینکه کسى به او اطعام کند، وقتى طعام را که حق خود او است به او بدهند او خودش مى خورد، همچنان که در جاى دیگر فرموده : (و فى اموالهم حق للسائل و المحروم ).
بعضى دیگر گفته اند: طعام در آیه به معناى اطعام است. و اگر تعبیر به تشویق به طعام کرد، و نه به خود عمل (اطعام ) براى این بود که حض هم شامل تشویق عملى یعنى خود عمل اطعام مى شود، و هم شامل تشویق زبانى. [ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده -
1) این سوره تهدید کسانی است که خود را مسلمان معرفی کرده‏اند ولی متخلق به
اخلاق منافقینند ، از قبیل سهو از نماز ، و ریا کردن در اعمال ، و منع ماعون ، که هیچ یک از اینها با ایمان به روز جزا سازگاری ندارد .
و این سوره هم احتمال دارد مکی باشد و هم مدنی .
ا رایت الذی یکذب بالدین کلمه رؤیت هم می‏تواند به معنای دیدن با چشم باشد ، و هم به معنای معرفت .
و خطاب در این آیه شریفه به رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) است ، بدان جهت که فردی شنونده است ، نه بدان جهت که پیامبر است ، در نتیجه خطاب به عموم شنوندگان دنیا خواهد بود
و مراد از دین ، جزای یوم الجزاء است ، پس کسی که دین را تکذیب کندمنکر معاد است .
ولی بعضی گفته‏اند : مراد از دین ، همان معنای معروفش یعنی کیش و ملت است . [ نظرات / امتیازها ]
  سيما زارعي - تفسیر نمونه و المیزان
1) در این سوره صفات واعمال منکران قیامت درپنج مرحله بیان شده است که انهاجگونه به خاطر انکاراین روز بزرگ از انفاق در راه خدا و کمک به یتیمان و مسکینان سر باز میزنند و چگونه در مورد نماز سهل انگار وریاکارند و از کمک به نیازمندان سر بر می تابند.در این ایه شریفه خطاب به پیامبر است بدان جهت که فردی شنونده است نه بدان جهت که پیامبر است درنتیجه خطاب به عموم شنوندگان دنیا خواهد بود کسی که دین (جزای یوم الجزا ) را تکذیب کند منکر معاد است [ نظرات / امتیازها ]
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه آیت الله حاج سید ابراهیم بروجردی
1) أَ رَأَیْتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِکَ الَّذی یَدُعُّ الْیَتیمَ وَ لا یَحُضُّ عَلی‏ طَعامِ الْمِسْکینِ فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ الَّذینَ هُمْ یُراؤُنَ وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ
این آیه نازل شده در باره کفار قریش عموما و در حق ابوجهل و ابوسفیان و ولید بن مغیره خصوصا چه آنها هر وقت شتر و یا گوسفندی ذبح میکردند چون یتیم و بینوا از ایشان چیزی طلب مینمود با عصا او می زدند و از در خانه خود می راندند و خدایتعالی سوره و آیه فوق را در باره ایشان فرستاد و فرمود ای رسول ما آیا دیدی کفار قریش را که روز جزا را انکار میکردند و یتیم را از در خانه خود می راندند و از حقشان منع میکردند و راغب نبودند بر طعام دادن مسکینان و مستمندان, وای بر آنها نمازگذاران که غافل هستند از یاد خدا و توجه به مخلوق دارند همان آنهاییکه اگر طاعتی بر پا کنند خودنمایی کنند و هر احسانی را (اعم از حق واجب مانند خمس و زکوهَ یا مستحب مثل عاریه دادن اثاث خانه) به محتاجان منع میکنند این آیات در باره منافقین نازل شده است چون مردم را می دیدند نماز و سایر واجبات دیگر بجا می آوردند و چون نمی دیدند بجا نمی آوردند و اگر نماز میخواندند امیدی بخیر آن نداشتند و چنانچه رها میکردند از شرش نمیترسیدند و از بجا نیاوردن نماز و ترک آن باکی نداشتند.

و حضرت صادق(ع) فرمود هر کس تاخیر اندازد نماز را از اول وقت تا آخر وقت بدون عذر و جهتی او در نماز ساهی هست و مصداق آیه شریفه میباشد.
محمد بن عباس ذیل آیه ارایت الذی یکذب بالدین از حضرت صادق (ع) و حضرت رضا (ع) روایت کرده فرمودند مراد از دین در این آیه ولایهّ امیرالمومنین (ع) است.
ابن بایویه از حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود نزد خداوند عملی محبوب تر از نماز نیست ای مردم مشغول نکند امورات دنیا شما را از اوقات نماز پروردگار ذم نموده کسانی را که نماز را سبک میشمارند و در اوقات آن سستی میکنند آنگاه قرائت فرمود آیه الذینهم عن صلوتهم ساهون. [ نظرات / امتیازها ]