● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ: فرمود بدرستى که من توکل نمودم بر خدا. رَبِّی وَ رَبِّکُمْ: که پروردگار من و پروردگار شماست و من هم خود را به او واگذاشتم.
ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها: نیست هیچ جنبندهاى مگر آنکه حق تعالى مالک و قادر است به تصرف در آنها بهر وجه که خواهد.
نکته: ناصیه موى پیشانى است، و تمثیل باشد بر اذلال و قهر جمیع حیوانات، زیرا آن را که ناصیه او بگرفتند، به غایت مغلوب و مقهور باشد. حاصل آنکه تمام در تحت سلطنت قاهره قادر متعالند.
إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ: بتحقیق پروردگار من بر طریق حق و عدل است، هیچ معتصمى نزد او ضایع نمىشود و هیچ ظالمى از او فوت نگردد.
تبصره: آیه شریفه کنایه از عدل الهى است، یعنى با آنکه ذات احدیتش قاهر و غالب و قادر است، با وجود بر این در نهایت عدل و داد باشد که بقدر ذرهاى به بندگان ظلم ننماید، بلکه بر وفق قسط و عدل معامله فرماید.
در تفسیر صافى به نقل از عیّاشى از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام یعنى: انّه حقّ یجزى بالاحسان احسانا و بالسّیئ سیّئا و یعفو عمّن یشاء و یغفر سبحانه و تعالى. یعنى خداى تعالى بر حق است، جزا دهد نیکى را نیکى و بدى را بدى، و عفو فرماید
از هرکه بخواهد و مستحق عفو باشد، و بیامرزد آنکه سزاوار آمرزش باشد.
و آیه کریمه دلالت دارد بر عدل سبحانى در دنیا و سراى باقى. اما در دنیا اگر به دیده بصیرت سر تا پاى عالم را بنگرى و بدقت نظر تدبر نمائى، هر آینه هرچیز را به محل خود یابى که غیر آن را خلل راه یافتى:
جهان چون خط و خال و چشم و ابرو است
که هر چیزى بجاى خویش نیکو است
اگر هر ذره بردارى تو از جاى
خلل یابد همه عالم سراپاى
اما در آخرت جزاى اعمال را بر وفق عدل مترتب سازد بدون نقص ثواب یا مزید عقاب.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
محققا من ایکال امر خود را بر خدا میکنم که پروردگار من و شما است.
بالاترین مقامات برای بنده مقام توکل است پس از اینکه میداندکهبه لا أَملِکُ لِنَفسِی نَفعاً وَ لا ضَرًّا و تمام امور تحت مشیّت الهی است باید خودیت خود را کنار بگذارد و تمام امور را واگذار بخدا کند فقط او را کافیست احتیاج بدیگری و بچیزی نیست وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمرِهِ طلاق آیه 3، البته هر عسری یسری دارد، هر مشکلی حلیّ دارد، هر سختی راحتی دارد.
تو با خدای خود انداز کار و دل خوشدار که رحم اگر نکند مدعى خدا بکند
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً انشراح آیه 5 و 6
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند در اثر صبر نوبت ظفر آید
لذا میفرماید إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ بایمان آوردن شما و نیاوردن و اذیت کردن و نکردن هیچگونه نظرى ندارم نگهبان من خدا است.
گر نگهبان من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
رَبِّی وَ رَبِّکُمْ مربى من و شما او است از کتم عدم بعرصه وجود آورد، از نطفه علقه، مضغه، صورت، ماده، جسم، روح، خلق و رزق، اماته و احیاء، عزت و ذات، صحت و مرض، غنى و فقر، نعمت و بلاء حدوثا و بقاء تمام تحت قدرت او است و او است مربّى عالم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.
ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ نیست هیچ جنبندهاى مگر آنکه پروردگار من و شما گرفته است ناصیه و کاکل آن را یعنى در تحت قدرت او است محققا پروردگار من بر راه راست است ما مِنْ دَابَّةٍ از طیور و وحوش و حشرات و انعام و جن و انس و ملک تماما نیستند إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها ناصیه موهاى جلو سر را میگویند که اگر کسى با دست گرفت دیگر طرف هیچگونه قدرتى نمیتواند بخرج دهد، امیر المؤمنین علیه السّلام در دعاى کمیل عرض میکند
(یا من بیده ناصیتى)
کنایه از اینکه در مقابل قدرت او احدى نمیتواند عرض اندام کند تمام مقهور تحت اراده او هستند مثل اینکه ناصیه آنها در دست او است اشاره به اینکه اگر عذابى بر شما نازل فرمود شما قدرت بر دفع آن ندارید بترسید از قهر و غضب او.
إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ هیچ یک از کارهاى او گزاف و جزاف نیست تمام موافق حکمت و صلاح و درست و بجا و بموقع است ثوابش و عقابش، رحمتش و غضبش، نعمتش و بلایش، اعطائش و منعش تماما صحیح و مستقیم است و همچنین تشریعاتش از امر و نهى و حکم و قضایش تمام بجا است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اَللّٰهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ مٰا مِنْ دَابَّةٍ إِلاّٰ هُوَ آخِذٌ بِنٰاصِیَتِهٰا (ناصیة)موى پیشانى است،همانا اتکاء و امید من بر خدا است که او پروردگار من و پروردگار شما است که جنبنده اى نیست مگر اینکه خدا موى پیشانى او را گرفته اشاره به قاهریت و قدرت و استیلاء او است بر تمام اشیاء و حیوانات یعنى هر ذى حیاتى مقهور قهر او و تحت فرمان او است (هُوَ اَلْقٰاهِرُ فَوْقَ عِبٰادِهِ ) این آیه جواب مقاله فاسد کافرین است که هود خدا را بر صدق گفتار خود گواه مى گیرد از بعض مفسرین نقل شده که گفته اینکه هود یک تنه در مقابل جباران و اهل بطش و سطوت و شوکت و قوّت که به خون او تشنه بودند این همه مبالغه نموده که جمع شوید و در هلاکت من اتفاق کنید و مرا مهلت ندهید درصورتى که عادة هرطور ضررى که مى خواستند درباره او اجراء کنند مى توانستند و بااین حال اندک صدمه و ضررى نتوانستند به او بزنند این از جمله معجزات او بشمار مى آید [منهج] إِنَّ رَبِّی عَلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ (صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ ) چون راه مستقیم نزدیک ترین راه است بسوى مقصود این است که هود بقوم خود خبر مى دهد که پروردگار من بر راه مستقیم است و ظاهرا مقصود هود چنین بوده که هرکس خواهد نزدیک بجوار قرب الهى گردد بایستى از راه توحید و آن راهى که بارشاد رسولان و پیمبران راهنمائى مى کنند پیش برود تا بقرب الهى نائل گردد نه از طریق بت پرستى و شرک که بعد و دورى مى افزاید از بحر الحقایق نقل مى کنند که گفته(صراط مستقیم)آن راهى است که بحق تعالى منتهى گردد نه بغیر او چنانچه گفته (وَ أَنَّ إِلىٰ رَبِّکَ اَلْمُنْتَهىٰ )
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
پیام ها
1- توجّه به ربوبیّت همهجانبه خدا، زمینه توکّل براوست. تَوَکَّلْتُ ... رَبِّی وَ رَبِّکُمْ
2- توکّل، زمینهى شجاعت است. فَکِیدُونِی جَمِیعاً ... إِنِّی تَوَکَّلْتُ (با تکیه و اتکال بر خداوند، مىتوان در برابر جهانى ایستاد)
3- هیچ جنبندهاى بدون ارادهى خداوند، قادر بر ضرررسانى به دیگرى نیست. فَکِیدُونِی جَمِیعاً ... ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها
4- خداوند، هم بر همه چیز سلطهى کامل دارد و هم عادل است. «آخِذٌ بِناصِیَتِها، عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
5- بر کسى تکیه کنیم که علاوه بر قدرت، عدالت نیز داشته باشد. «تَوَکَّلْتُ، آخِذٌ، عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
6- در مقابل عناد و لجاجت کفّار، باید از قهر و عدل الهى سخن گفت. «آخِذٌ بِناصِیَتِها، عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اَللّٰهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ این سخن، علّت ناتوانى آنها از آزار دادن هود و نیز کم توجّهى او به آنان و بت هایشان را بیان مى کند مٰا مِنْ دَابَّةٍ إِلاّٰ هُوَ آخِذٌ بِنٰاصِیَتِهٰا بنابراین، همه چیز در کف قدرت اوست و با وجود او، هیچ کس توان سود و زیان رساندن به خود و یا دیگران را ندارد إِنَّ رَبِّی عَلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ ؛ پروردگارم براساس همین راه راست؛ یعنى راه حق و عدالت یارى مى کند، خوار مى سازد، پاداش مى دهد و مجازات مى کند سؤال: وقتى که اختیار انسان در دست خداست و خدا هم بر راه راست است، این امر مستلزم دو چیز مى باشد: اوّل: حرکت انسان باید بدون اختیار باشد، چنان که وضعیت افسارگیرنده و افسار شده، همین است دوم: هر انسانى باید در تمام کردار و گفتار خود بر صراط مستقیم باشد؛ زیرا او پیرو خداست، همان گونه که چهارپا از کسى که افسارش را در دست دارد پیروى مى کند و چون خداى سبحان بر راه راست است، پس انسان نیز باید چنین باشد پاسخ: مقصود از سخن خداوند: «ما من دابّة الّا هو آخذ بناصیتها»، این نیست که انسان هیچ گونه اراده و اختیارى در هیچ چیز ندارد، بلکه این سخن، کنایه از قدرت خداوند بر هر چیزى است و برخلاف گفتۀ مشرکان که قدرت زیان و سود رسانیدن را به بت هایشان نسبت مى دهند، این قدرت تنها در دست اوست اگر روى گردان شوید
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
خداوند بعد از حضرت نوح حضرت هود را ارسال فرمود بسوى قوم خود و معمول عرب آنستکه اهل هر قبیلهاى بیکدیگر برادر خطاب میکنند و آنها اهل یک قبیله و از نسل عاد بودند و در این باب شمّهاى در سوره اعراف گذشت و بعد از آنکه آنحضرت بمنصب رسالت فائز شد خطاب بقوم خود فرمود و آنها را دعوت بتوحید و منع از شرک نمود و ادّعاء آنها را که میگفتند بتها با خدا شریکند در استحقاق عبادت و خداوند بآنها حقّ شفاعت داده باطل فرمود به این تقریب که این صرف ادّعاء بدون دلیل و افتراء بخداوند جلیل است و تصوّر نکنید که من در این دعوت قصد استفادهاى از شما دارم و بدانید که براى رضاى خدا بدون توقّع اجر و مزد میخواهم شما را براه راست هدایت نمایم چنانچه این طریقه مرضیّه تمام انبیاء عظام بوده که براى رفع تهمت و تأثیر موعظه و نصیحت این اظهار را در بدو دعوت مینمودند و انتظار دارم که شما تعقّل و تفکّر کنید اگر صدق گفتار مرا یافتید تصدیق نمائید و طلب مغفرت کنید از خداوند براى گناهان سابق خودتان و رجوع کنید از عبادت بتها بعبادت او تا خداوند بر شما تفضّل فرماید و مزارع و باغاتتان را بباران پى در پى سیراب و شما را بزیادتى قوّت کامیاب نماید چون آنها زارع بودند و احتیاج بباران و قوّت بدنى داشتند و از دعوت من اعراض ننمائید و اصرار بر گناه نداشته باشید قوم او در جواب گفتند تو دلیل و حجّت واضحى بر ادّعاء خود ندارى و معجزهاى نیاوردى که ما تصدیق تو را نمائیم با آنکه دلیل بر توحید واضح است و آنحضرت معجزاتى هم داشته ولى آنها تعقّل در ادلّه توحید نمىنمودند و معجزات را حمل بر سحر و شعبده میکردند و از باب تکبّر و عناد و لجاج نمیخواستند زیر بار گفتار حقّ بروند و دست از رویّه باطل خود بردارند لذا صریحا گفتند ما دست از عبادت خدایان خود که بتهایند بر نمیداریم بصرف گفتار تو و مأیوس باش از اجابت ما که بتو ایمان نخواهیم آورد بلکه گمان ما آنستکه چون تو بخدایان ما جسارت نمودى و آنها را باطل خواندى به غضب آنها گرفتار شدى و بتو آسیبى رساندهاند که دیوانه شدى لذا این اظهارات را مینمائى حضرت هود فرمود من خدا را گواه میگیرم و شما هم شاهد باشید که از بت و بت پرستى بیزارم و از شما ترسى ندارم هر مکر و حیله و تدبیرى که دارید در باره من
جلد 3 صفحه 91
بکار برید به اتّفاق یکدیگر و ابدا مهلت ندهید مر او این فرمایش را وقتى فرمود که تنها بود ولى مستظهر بلطف و کمک و حفظ الهى بود که از آنها با کثرت و قدرت و عداوتیکه داشتند نترسید و لذا در تعقیب این بیان فرمود من توکّل بخدا کردم که پروردگار من و شما است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و کسى از تحت اراده و نفوذ امر او بیرون نیست بلکه هر جنبنده و متحرّکى از انسان و حیوان مقهور و مسخّر در دست او است مانند کسیکه موى جلو سر کسى را در دست گرفته باشد و بهر جاى بخواهد بکشد ولى خدا کسى را براه باطل نمیکشد بلکه براه راست دعوت میفرماید چون خود بر راه حقّ و عدل ثابت و مستقیم است و مردم را بجانب خود سوق میدهد عیّاشى ره از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل نموده که انّ ربّى على صراط مستقیم یعنى او بر حقّ است جزاى خوبى را به خوبى و جزاى بدى را ببدى میدهد و عفو میفرماید هر کس را بخواهد و مىبخشد منزّه و بلند مرتبه است پس اگر اعراض نمائید و رو گردان شوید من بوظیفه خود عمل نمودم و ظاهر آنستکه لفظ تولّوا بمعنى تتولّوا است بر سبیل حکایت قول حضرت هود و محتمل است بر سبیل حکایت از قول خدا باشد یعنى پس اگر اعراض کردند بگو من بوظیفه خود در ابلاغ رسالت و اتمام حجّت کوتاهى نکردم و اگر باز شما در قبول ایمان و اطاعت کوتاهى کنید خداوند شما را هلاک و نابود میفرماید و بجاى شما خلقى را موجود و متمکّن مینماید که مؤمن و مطیع باشند و شما بهیچ وجه نمیتوانید بخدا ضررى برسانید چون او بىنیاز از اطاعت و عبادت شما است و از انظار و افکار شما مخفى و مستور است و بر شما و اعمالتان رقیب و حفیظ و علیم است و هر کس را بجزاى عمل خود از خیر و شرّ خواهد رساند و هر کس را بخواهد از بلیّات حفظ خواهد فرمود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.