1 - لزوم تسبیح و حمد خداوند و طلب بخشش گناهان از پیشگاه او
فسبّح بحمد ربّک و استغفره
2 - تسبیح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او، پس از مشاهده امدادهاى الهى و گرایش وسیع مردم، به دین، فرمان و توصیه خداوند به پیامبر(ص)
إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأیت الناس یدخلون فى دین اللّه أفواجًا . فسبّح بحمد ربّک و استغفره
3 - خداوند، مبرّا و منزّه از هر عیب و نقص و شایسته ستودن و تمجید کردن
فسبّح بحمد ربّک
4 - شایسته ترین سخن براى نفى عیب از خداوند، ستایش او است.
فسبّح بحمد ربّک
«باء» در «بحمد ربّک» براى استعانت است; برخى آن را «باء» مصاحبة مى دانند. برداشت یاد شده، ناظر به معناى اول است.
5 - لزومِ همراه ساختن تسبیح با حمد خداوند
فسبّح بحمد ربّک
«باء» در «بحمد ربّک» ممکن است براى مصاحبة باشد.
6 - ستایشِ خداوند، تنها با سخنى شایسته است که کمترین شائبه عیب شمارى و تنقیص در آن نباشد.
فسبّح بحمد ربّک
حمد، زمانى مى تواند وسیله تسبیح باشد که در الفاظ و عبارت هاى برگزیده آن، منزّه دانستن خداوند از عیب ها جلوه گر باشد.
7 - خداوند، مرّبى و مدبّرى شایسته و بى عیب، براى پیامبر(ص) و دیگران است.
فسبّح بحمد ربّک
مخاطب در «ربّک»، گرچه پیامبراکرم(ص) است; ولى سیاق سوره، بر تمام انسان ها منطبق است. در این موارد آن حضرت به عنوان رسول و نیز فردى از افراد بشر، مورد خطاب قرار گرفته است.
8 - امدادهاى الهى در فتح مکه، جلوه ربوبیت خداوند بر پیامبر(ص) و مایه پیشرفت اهداف رسالت آن حضرت بود.
إذا جاء نصر اللّه و الفتح ... فسبّح بحمد ربّک
9 - توجّه به ربوبیت خداوند، زمینه ساز تسبیح، حمد و استغفار به درگاه او است.
فسبّح بحمد ربّک و استغفره
10 - درخواست مصونیت از عذاب الهى، توصیه خداوند به پیامبر(ص)
و استغفره
غفران و آمرزش از جانب خداوند، این است که بنده را از رسیدن عذاب، به او باز دارد (بصائر فیروزآبادى). بر این اساس استغفار پیامبر(ص)، به معناى درخواست رهایى از عذاب است. اطمینان آن حضرت به عصمت خویش، نمى تواند مانع درخواست رهایى از عذاب باشد; زیرا مقام عصمت، دستاورد همین درخواستِ مصونیت و نظایر آن است.
11 - پیامبر(ص)، مأمور مغفرت خواهى و درخواست عفو خداوند، از کوتاهى در تسبیح و حمد او و تقاضاى توجّه و عنایت مجدّد او به آن حضرت
و استغفره
استغفارى که در این سوره به آن امر شده است ـ به قرینه تعلیق بر نصرت و فتح و عطف بر تسبیح و حمد ـ استغفار ویژه اى است. این استغفار، در ارتباط با حمد و تسبیح، به معناى درخواست عفو از کاستى هاى آن و در ارتباط با «توّاباً»، به معناى درخواست رجوع مجدّد و مکرر خداوند و تقاضاى عنایت هاى تازه به تازه او است.
12 - پیامبر(ص) در ادامه حیات خویش، نیازمند مغفرت الهى و ملزم به طلب آن از خداوند بود.
و استغفره
استغفار پیامبر(ص) ـ با آن که معصوم است ـ ممکن است به معناى درخواست ادامه یافتن مغفرت الهى باشد و مى تواند بیانگر این نکته باشد که پیامبر(ص)، گرچه بالاترین درجه عبادت را داشت; ولى همواره آن را در برابر عظمت خداوند، ناچیز دیده و با احساس شرمندگى به درگاه خداوند از او پوزش مى طلبید برداشت یاد شده ناظر به احتمال نخست است.
13 - احساس قصور در پیشگاه خداوند و عذرخواهى از او، هنگام پیروزى و استقبال عمومى از دین و در اوج قدرت، توصیه خداوند به پیامبر(ص) و شیوه اى مطلوب براى زمامداران و مبلّغان
إذا جاء نصر اللّه و الفتح ... و استغفره
14 - ذکر صفات جلال و جمال خداوند، پیش از درخواست از او، از آداب دعا و استغفار
فسبّح بحمد ربّک و استغفره
فرمان «تسبیح»، بر ذکر صفات جلالى (سلبى) و فرمان «حمد» بر ذکر صفات جمالى (ثبوتى) دلالت دارد و تقدیم آن دو بر فرمان استغفار، بیانگر برداشت یاد شده است.
15 - امداد مردم و پیروز ساختن آنان بر دشمن، زمینه ساز آمادگى آنان براى پذیرش تکالیف و توجّه به خداوند
إذا جاء نصر اللّه و الفتح ... فسبّح بحمد ربّک و استغفره
16 - خداوند، بسیار توبه پذیر است.
إنّه کان توّابًا
از آن جهت به خداوند «توّاب» گفته مى شود که توبه بندگان را فراوان و پیاپى مى پذیرد. (مفردات)
17 - توبه استغفارکنندگانى که خداوند را تسبیح و حمد کنند، در پیشگاه خداوند پذیرفته است.
فسبّح بحمد ربّک و استغفره إنّه کان توّابًا
18 - توجّه بندگان به توبه پذیر بودن خداوند، مایه ترغیب آنان به توبه و استغفار
و استغفره إنّه کان توّابًا
19 - شکستن توبه، مانع پذیرش توبه مجدد نیست.
إنّه کان توّابًا
20 - توبه از گناهان بزرگ نیز به درگاه خداوند پذیرفته است.
إنّه کان توّابًا
«توّاب» بر مبالغه دلالت دارد (مصباح). مبالغه درتوبه پذیرى، یا به این معنا است که هر چه توبه تکرار شود، توبه پذیرى هم تکرار خواهد شد و یا این که گناه هر چه بزرگ باشد، خداوند توبه از آن را خواهد پذیرفت.
21 - فرمان خداوند به تسبیح، حمد و استغفار، زمینه ساز توفیق یافتن انسان براى توبه به درگاه او است.
فسبّح بحمد ربّک و استغفره إنّه کان توّابًا
عبارت «تاب اللّه علیه»; یعنى، او را به توبه موفق ساخت (قاموس). جمله «إنّه کان توّاباً»، تعلیل است و بیان مى کند که دستورهاى سه گانه خداوند در این آیه، به دلیل «توّاب» بودن خداوند صادر شده است.
22 - تسبیح، حمد و استغفار، زمینه ساز جلب عنایت و توجّه خداوند
فسبّح بحمد ربّک و استغفره إنّه کان توّابًا
تواب بودن خداوند، ممکن است به معناى رجوع به بندگان باشد; به این معنا که به آنان تفضل کرده آنان را بپذیرد. (برگرفته از قاموس)
[ نظرات / امتیازها ]
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ
پس به ستایش پروردگارت نیایشگر باش،
در این فراز خدا به پیامبرش فرمان مى دهد که به منظور سپاس به بارگاه آن پیروزى آفرین و عزت بخش، او را از صفات و ویژگى هایى که در خور ذات بى همتاى او نیست و شرک گرایان و خرافه بافان به او نسبت مى دهند، پاک و منزه بشمارد و او را آن گونه که هست ستایش کند.
وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً
و از بارگاه او آمرزش بخواه،
و نیز به او فرمان مى رسد که هماره آمرزش بخواهد و به بارگاه او روى آورد. دلیل آن ستایش و این آمرزش خواهى و لزوم و وجوب آن ها نعمت گران پیروزى و رسیدن یارى خدا بود که آن حضرت را به سپاس و شکرگذارى موظف مى ساخت و سپاسگزارى کامل و جامع آن است که انسان به فرمان ارزانى دارنده نعمت، دل دهد و به انجام رساند، و از نافرمانى او دورى جوید و نعمت او را در راه اطاعت او به کار گیرد، نه در راه عصیان و گناه.
افزون بر این، آمرزش خواهى نیز نوعى پرستش و نیایش و ستایش خداست و سپاس از نعمت هاى اوست؛ خواه گناه و نافرمانى هم در کار باشد و یا نباشد، و مى دانیم که در مورد پیامبر آمرزش خواهى به معنى گسستن از غیر خدا و روى آوردن به بارگاه اوست، نه این که لغزش و گناهى پیش آمده است تا آمرزش بخواهد.
إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً
که او بسیار توبه پذیراست و هماره بازگشت و آمرزش خواهى را مى پذیرد؛ درست همان گونه که از پیشینیان پذیرفت.
پاره اى آورده اند که پس از فرود این سوره، پیامبر آن را بر یاران خواند و موج شادى و شادمانى همه جا را گرفت. مردم به یکدیگر بشارت مى دادند، امّا «عباس» عموى پیامبر گریه کرد. آن حضرت دلیل گریه او را پرسید، پاسخ داد: از این سوره بوى فراق و جدایى به مشام مى رسد!(334)
پیامبر فرمود: درست است؛ و پس از دو سال هم جهان را بدرود گفت.
«مقاتل» مى افزاید: در آن دو سال کسى او را خندان ندید، و به همین جهت این سوره را سوره «تودیع» «یا خداحافظى» خواندند.
«ابن عباس» آورده است که: پس از فرود این سوره، پیامبر فرمود: این سوره از دیدار حق سخن دارد، و شگفتا که در همان سال جهان را بدرود گفت.
در این مورد که از کدامین واژه و آیه این سوره بوى فراق به شام مى رسد، و چگونه برخى از یاران پیامبر از آیات این سوره آن را دریافتند، دیدگاه ها متفاوت است:
1 - از دیدگاه برخى آیه تقدیرى دارد که این گونه است: هان اى پیامبر! اینک به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش بخواه، چرا که تو به زودى به دیدار حق خواهى شتافت و همان سان که همه پیامبران جهان را بدرود گفتند تو نیز بدورد خواهى گفت.
افزون بر این مثال مشهورى است که: «عند الکمال یرقب الزوال»
با رسیدن به اوج کمال باید در انتظار زوال بود.
شاعر در این مورد مى گوید:
اذا تمَّ امرٌ بدا نقصه
توقع زوالاً اذا قیل تم
هنگامى که کارى به پایان رسید، کاستى آن آشکار مى گردد، و آن گاه که گفته شد کار تمام است، در انتظار زوال آن باش.
2 - گروهى برآنند که بدان دلیل که خداى فرزانه پیامبر را در این آیات به تجدید عهد توحیدى اش با خدا و گسست دگر باره از غیر او و طلب آمرزش و نهایت بهره بردارى از فرصت ها و نیایش ویژه فرمان داد، برخى از یاران با هوشمندى احساس کردند که این فرمان ها نشانگر آخرین تلاش یک بنده پراخلاص در آستانه کوچ از این سراى فانى به سراى باقى است.
«ابن مسعود» آورده است که پیامبر پس از فرود این سوره این دعا را بسیار زمزمه مى کرد که: «اللهم و بحمدک، اللهم اعفرلى، انت التواب الرحیم.»
«ام سلمه» آورده است که: پیامبر در آخرین مرحله زندگى ظاهرى اش در این سرا به هنگام حرکت و توقف و ایستادن و نشستن و برخاستن و خفتن این دعا را بر لب داشت که: «سبحان اللّه و بحمده، استغفر اللّه و اتوب الیه»
از آن حضرت راز این موضوع را پرسیدم، فرمود: من به این نیایش و زمزمه فرمان یافته ام. آن گاه به تلاوت این سوره پرداخت که: إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً...
و عایشه آورده است که آن حضرت بسیار زمزمه مى کرد که: سبحانک اللهم و بحمدک، استغفرت و اتوب الیک.(335)
[ نظرات / امتیازها ]