از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(و کذلک یجتبیک ربک و یعلمک من تاویل الاحادیث و یتم نعمته علیک و علی ال یعقوب کما اتمها علی ابویک من قبل ابراهیم و اسحق ان ربک علیم حکیم ):(اینگونه پروردگارت تو را بر می گزیند و تعبیر احادیث را به تو تعلیم می دهد و نعمت خود را بر تو وبر خاندان یعقوب کامل می کند همچنانکه آن رابر پدرانت ابراهیم و اسحاق کامل کرده بود، همانا پروردگار تو دانا و حکیم است )، پس آنگاه در مقام بشارت به یوسف (ع ) فرمود: اینگونه است که خداوندتو را به مزید کرامتش اختصاص داده و رحمتش را شامل تو گردانده و تو را ازگمراهی و سرگردانی در راههای گوناگون شیطانی حفظ می کند و تو را در مسیرصراط مستقیم قرار داده و نیز تأویل احادیث رابه تو می آموزد، (تأویل ) یعنی پیشامدی که بعد از دیدن خواب پیش می آید و خواب را تعبیر می کند، همچنانکه سجده پدر و مادر و برادران یوسف در نظرش بصورت سجده ماه و خورشید ویازده ستاره مجسم گشته بود و (احادیث )، هم شامل رؤیاها و عالم خواب می شود و هم شامل وقایع و حوادثی می گرددکه انسان درعالم بیداری تصورمی کند. چون بین حوادثی که انسان در خواب می بیند و اتفاقات خارجی که منشأایجاد آن رؤیاست ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد و اصولا همه خوابها جنبه صادقه و رحمانی ندارند، چون بعضی خوابها ناشی از القائات شیطان است وبعضی دیگر صرفا از حالت مزاجی و حوادث روزانه شخص خواب بیننده ناشی می شوند، پس علم تعبیر خواب در واقع هدایتی از جانب خداست که شامل حال بنده اش یوسف گشته که آن حضرت می توانسته به اذن خدا روابط میان رؤیاها راکشف نموده و احادیث نفس و حقایق را تعبیر نماید. اما در خصوص (اتمام نعمت )،(نعمت ) یعنی حالت خوش و نیکو و باید دانست عطایای الهی مثل مال و جاه و همسر و اولاد و امثال آن مطلقا نعمت محسوب نمی شوند، بلکه اینها وقتی مصداق نعمت هستند که در طریق سعادت انسان بوده و انسان را به رنگ ولایت الهی در آورده و او را به خدا نزدیک کنند و در غیراین صورت نقمت بشمار می روند، اما نعمت که خداوند آن را در حق یوسف تمام نمود، نعمت اعطا حکم و نبوت و پادشاهی و عزت در مصر است و اینکه او را از بندگان مخلص خود قرار داده ، تأویل احادیث را به وی تعلیم داد و نعمت خاندان یعقوب به آنست که خداوند چشم یعقوب را به داشتن فرزندی چون یوسف روشن گردانید و او و اهل بیتش را از بیابان و صحرانشینی به شهر آورد ودر کاخهای سلطنتی آنها را از زندگی مرفهی برخوردار نمود و اتمام نعمت برپدرانش ابراهیم و اسحاق نیز به آنست که خداوند ایشان را از خیر دنیا و آخرت برخوردار نمود، پس این نعمات در خانواده یعقوب امری مستمر و دائمی بوده و پروردگار تو علیم است و هیچ چیز از دائره علم او بیرون نیست و لذا از احوال بندگانش آگاه بوده و حکیم است ، پس به هر کس به مقدار استحقاقش اعطاءمی کند و در تدبیر خود خطا نمی نماید و به همین دلیل می داند که ستمکاران برتو، تا چه حد لایق عذابند. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلى‌ آلِ یَعْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلى‌ أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ «6»
وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ‌: و چنانچه نشان داد خوابى را که موجب کرامت و رفعت تو است، همچنین برمى‌انگیزاند تو را پروردگار تو به نبوت و پادشاهى و فرمانفرمائى و مسند بزرگوارى. وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ‌: و پروردگار تو بیاموزاند تو را از تعبیر خوابها. از قتاده نقل شده که‌ «1» در عهد یوسف علیه السّلام هیچکس تعبیر خواب بهتر از او نمى‌دانست، و تعبیر «رؤیا» به احادیث به جهت آنست که از احادیث ملک است اگر صادق باشد، و یا از احادیث نفس یا شیطان است اگر کاذب باشد. یا مراد از آن تأویل غوامض کتب الهى و سنن انبیاء و کشف معانى و مشکلات آن و بیان کلمات حکما یا عواقب امور را به واسطه نبوت و وحى اعلام فرماید. اکثر برآنند که بین خواب یوسف علیه السّلام و ورود پدر و برادرانش به مصر چهل سال طول کشید. بنا به قولى هشتاد سال بود. «2»
علماء تعبیر فرموده خواب بد اثرش بزودى ظاهر شود تا مؤمن در حزن و غم نباشد، و خواب خوب تأثیرش طول کشد تا سرور مؤمن بیشتر شود.
وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ‌: و تمام فرماید خداى تعالى نعمت خود را که نبوت و وصل نعمت دنیا به نعمت آخرت باشد بر تو. وَ عَلى‌ آلِ یَعْقُوبَ‌: و بر فرزندان یعقوب یعنى از نسل یعقوب علیه السّلام که انبیاء از او بیرون آمدند. و یا مراد برادران اویند که حق تعالى ایشان را به سبب اسلام و توبه مثوبات و مغفرت ارزانى داشت. نزد اکثر مفسرین آنکه رتبه نبوت یافتند، لکن این قول مخالف مذهب امامیه است، زیرا صدوق (علیه الرحمه) در کتاب دلائل النبوة از محمد بن اسمعیل بن بزیع از حنان بن سدیر روایت نموده که از حضرت باقر علیه السّلام پرسیدم: اولاد یعقوب انبیاء بودند؟ فرمود: نه؛ و لکن اسباط و اولاد انبیاء بودند، از دنیا نرفتند مگر نیکان، توبه نمودند و متذکر شدند به تدارک آنچه را که بجا آوردند. «1» کَما أَتَمَّها عَلى‌ أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ‌: چنانچه تمام فرمود نعمت را بر دو پدر تو پیش از این وقت، یا پیش از تو. مراد جد است و پدر جد ابراهیم علیه السّلام و اسحق علیه السّلام، اما ابراهیم را به خلت و رسالت و نجات از آتش نمرود، و اعظم نعم وجود حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه علیه و آله از صلب او؛ و اما اسحق را به نبوت و اخراج یعقوب و اسباط از صلب او. إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ‌: بدرستى که پروردگار تو دانا است به کسى که صلاحیت دارد نبوت را درست کردار است، یعنى آنچه نماید بر وفق حکمت و مصلحت باشد. یا علیم است به احوال خلق، حکیم است در احکام و فرامینش.
ابن اسحق گوید: «2» خداى تعالى هر فضلى و حالى از احوال یوسف براى غرض صحیح با رسول حکایت فرمود، و غرض از این فضل آنست که پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله تسلى داده شود از کید و حسد قوم، چه پیش از این برادران‌
یوسف علیه السّلام هم حسد بردند و با او کید نمودند. بلکه آگاهى است براى مؤمنین که از مکاید شیطان غافل نشده دشمنى او را فراموش نکنند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
وَ کَذلِک‌َ یَجتَبِیک‌َ رَبُّک‌َ وَ یُعَلِّمُک‌َ مِن‌ تَأوِیل‌ِ الأَحادِیث‌ِ وَ یُتِم‌ُّ نِعمَتَه‌ُ عَلَیک‌َ وَ عَلی‌ آل‌ِ یَعقُوب‌َ کَما أَتَمَّها عَلی‌ أَبَوَیک‌َ مِن‌ قَبل‌ُ إِبراهِیم‌َ وَ إِسحاق‌َ إِن‌َّ رَبَّک‌َ عَلِیم‌ٌ حَکِیم‌ٌ «6»
و یعقوب‌ بیوسف‌ فرمود همین‌ نحو پروردگار تو برمیگزیند و تعلیم‌ میفرماید تو ‌را‌ ‌از‌ تأویل‌ خوابها و تمام‌ میفرماید نعمت‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ تو و ‌بر‌ آل‌ یعقوب‌ چنانچه‌ تمام‌ فرمود ‌بر‌ دو پدر تو قبلا ابراهیم‌ و اسحق‌ محققا پروردگار تو عالم‌ بجمیع‌ خصوصیات‌ و حکیم‌ بجمیع‌ مصالح‌ ‌است‌.
و کذلک‌ ‌یعنی‌ همین‌ نحو ‌که‌ ‌اینکه‌ خواب‌ ‌با‌ عظمت‌ ‌را‌ دیده‌ای‌ همین‌ نحو یَجتَبِیک‌َ رَبُّک‌َ اجتباء انتخاب‌ ‌برای‌ نبوت‌ ‌است‌ چنانچه‌ میفرماید وَ لکِن‌َّ اللّه‌َ یَجتَبِی‌ مِن‌ رُسُلِه‌ِ مَن‌ یَشاءُ آل‌ عمران‌ ‌آیه‌ 174.
وَ یُعَلِّمُک‌َ مِن‌ تَأوِیل‌ِ الأَحادِیث‌ِ ‌که‌ ‌اینکه‌ یک‌ مرتبه‌ دیگری‌ ‌است‌ ‌که‌ علم‌ تعبیر خواب‌ ‌را‌ خداوند بیوسف‌ عنایت‌ میفرماید چنانچه‌ ‌در‌ اواخر همین‌ سوره‌ ‌از‌ قول‌ یوسف‌ نقل‌ میفرماید ‌که‌ عرض‌ کرد ‌در‌ پیشگاه‌ احدیت‌ رَب‌ِّ قَد آتَیتَنِی‌ مِن‌َ المُلک‌ِ وَ عَلَّمتَنِی‌ مِن‌ تَأوِیل‌ِ الأَحادِیث‌ِ ‌آیه‌ 102.
وَ یُتِم‌ُّ نِعمَتَه‌ُ عَلَیک‌َ ‌از‌ دست‌ برادران‌ و ‌از‌ چاه‌ و ‌از‌ غلامی‌ و ‌از‌ زندان‌ و ‌از‌ مکر زلیخا نجات‌ می‌بخشد و بمقام‌ سلطنت‌ و نبوت‌ میرساند.
وَ عَلی‌ آل‌ِ یَعقُوب‌َ ‌که‌ بنی‌ اسرائیل‌ باشند چون‌ اسرائیل‌ اسم‌ یعقوب‌ ‌است‌ و نبوت‌ و سلطنت‌ بلکه‌ اولوا العزمی‌ ‌در‌ بنی‌ اسرائیل‌ ‌تا‌ زمان‌ حضرت‌ عیسی‌ ‌بود‌ ‌که‌ تمام‌ آل‌ یعقوب‌ بودند.
کَما أَتَمَّها عَلی‌ أَبَوَیک‌َ ‌یعنی‌ جدّ و پدر جدّ ‌خود‌ ‌من‌ قبل‌ پیش‌ ‌از‌ پدرت‌ یعقوب‌ ابراهیم‌ و اسحق‌ خداوند ابراهیم‌ ‌را‌ ‌از‌ آتش‌ نمرود نجات‌ داد، مقام‌ نبوّت‌، رسالت‌، اولوا العزمی‌، خلّة، امامت‌ باو کرامت‌ فرمود قال‌َ إِنِّی‌ جاعِلُک‌َ لِلنّاس‌ِ إِماماً بقره‌ ‌آیه‌ 118، ‌که‌ بالاترین‌ مقامات‌ ‌است‌ و اسحق‌ ‌با‌ اینکه‌ پدرش‌ بحدّ شیخوخیت‌ رسید مادرش‌ عجوزه‌ و عقیم‌ بوده‌ خداوند ‌او‌ ‌را‌ بقدرت‌ کامله‌ ‌خود‌ ایجاد و ‌در‌ نسل‌ ‌او‌ چه‌ اندازه‌ انبیاء قرار داد.
إِن‌َّ رَبَّک‌َ عَلِیم‌ٌ میداند ‌که‌ ‌را‌ انتخاب‌ کند اللّه‌ُ أَعلَم‌ُ حَیث‌ُ یَجعَل‌ُ رِسالَتَه‌ُ انعام‌ ‌آیه‌ 124 حکیم‌ عالم‌ بحکم‌ و مصالح‌ ‌است‌ تمام‌ کارهای‌ ‌او‌ ‌از‌ روی‌ حکمت‌ و مصلحت‌ ‌است‌ عین‌ صلاح‌ ‌است‌. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر احسن الحدیث
وَ کَذٰلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ اَلْأَحٰادِیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلىٰ آلِ یَعْقُوبَ کَمٰا أَتَمَّهٰا عَلىٰ أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْرٰاهِیمَ وَ إِسْحٰاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ یعقوب علیه السّلام در آیۀ قبل به یوسف مى گوید: این خواب را به برادرانت نقل نکن، آن گاه در این آیه خواب او را تعبیر مى کند و مى گوید: همانطور که خواب را دیدى خدایت تو را انتخاب مى کند ، یعقوب علیه السّلام از این خواب چند استفاده کرده است اول: یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ خدایت تو را انتخاب مى کند منظور از آن ظاهرا پاک کردن از گناه و خالص کردن براى خداست، شاید نبوت یوسف نیز در آن ملحوظ باشد و این همانست که در آیۀ 24 آمده آتَیْنٰاهُ حُکْماً وَ عِلْماً و در آیۀ 24 گوید کَذٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ اَلسُّوءَ وَ اَلْفَحْشٰاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبٰادِنَا اَلْمُخْلَصِینَ یعقوب این را از مسجود بودن یوسف فهمیده است که مسجود بودن لازمه اش پاکى و در عین حال عظمت است
دوم: وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ اَلْأَحٰادِیثِ منظور آن است که یوسف بتواند چیزهاى تازه اى که او یا دیگران در خواب مى بینند یا چیزهایى که در بیدارى واقع مى شود به مصداق خارجى آنها برگرداند و بگوید: این خواب در ظاهر چنین خواهد شد چنان که از تعبیر خواب دو زندانى و خواب پادشاه مصر معلوم گردید و نیز در وهله اول که یوسف از زندان خارج نشد و گفت: برو به پادشاه بگو چرا آن زنان دستهاى خود را بریدند، مى دانست که این عمل به ثبوت پاکى او خواهد انجامید، از مجموع خواب یوسف، یعقوب علیه السّلام فهمیده است که خدا چنین علمى بیوسف خواهد داد
سوم: وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلىٰ آلِ یَعْقُوبَ منظور از آن به حکومت رسیدن یوسف است که حکومت و مقام دنیوى سبب اتمام نعمت اخلاص و تقواى قبلى است که در بند اول گفته شد، به وسیله یوسف نعمت خدا بر خانواده یعقوب حتى بر برادرانش نیز تمام گردید که در مصر ساکن شده و از گرفتارى اقتصادى رها شدند کَما أَتَمَّها ... نشان مى‌‏دهد که آن درباره اسحاق و ابراهیم نیز شده بود، اینها همه روى علم و حکمت خدا انجام مى‏‌گرفتند در این آیه به اجداد، پدر اطلاق شده است و پیش آمدن ابراهیم بر اسحاق، ظاهرا به علّت احترام است، یعقوب علیه السّلام این مطلب را از خضوع کردن ستارگان و ماه و آفتاب فهمیده است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر عاملی
«وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ اَلْأَحٰادِیثِ » 6 مجمع: تأویل در اصل لغت نتیجه ى نهائى است و آنچه مرجع معانى مختلف است و معنى تأویل الحدیث فهم و فقه حدیث است که حکم و نتیجه ى نهائى آن باشد و فایده ى قابل اطمینان آن و در معنى این جمله قتاده گفته است: یعنى تعبیر خواب را به تو مى آموزد، و چون مردم از خواب خود سخن مى گویند ازاین جهت رؤیا احادیث نامیده شده است و چون در تعبیر خواب از نتیجه ى خواب اطلاع مى دهند ازاین جهت تعبیر تأویل نامیده شده است: ابو مسلم گفته است: یعنى به وسیله ى وحى و نبوّت عواقب امور را به تو مى آموزد تا معجزه ى تو باشد و دلیل بر این معنى نسبت تعلیم و آموزش است به خداوند که آنچه او یاد مى دهد به وسیله ى وحى و الهام است
حسن بصرى و جبائى گفته اند: یعنى به تو مى آموزد تأویل اخبار پیغمبران و ملّتها را که کتب الهى و دلائل توحید و احکام دین باشد
فخر: یعنى به تو مى آموزد کیفیّت استدلال از اصناف مخلوقات به قدرت و حکمت و جلال خداوند و ممکن است مقصود علم بکتب آسمانى و احادیث انبیاى سابق باشد، چنانکه یک نفر عالم مسلمان مشغول مى شود بتفسیر قرآن و فهم حدیث پیغمبر
«وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ » 6 مجمع: چون بالاتر خوشى در این عالم مقام پیغمبرى است، پس مقصود این است که خداوند تو را پیغمبر خواهد کرد و بعضى گفته اند: تمام و کامل کردن نعمت آن است که از تیرگیها و حوادث مصون باشد و محکوم بدوام، پس نعمت تامّه، آن خوشى همیشگى است که ناقص و معیوب نشود، و البتّه چنین چیز فقط در قدرت خداوند است و از او باید خواست و بعضى گفته اند: یعنى برادران را به تو محتاج خواهد کرد که با بدرفتارى سابق خود دست بسوى تو دراز کنند و تو به آنها احسان کنى
فخر: اگر بگوئیم: مقصود از جمله‏‌ى «یَجْتَبِیکَ» مقام پیغمبرى است این جمله مقصود مقام نبوّت نیست چون تکرار خواهد بود، پس مقصود از تمامى نعمت سعادت است در دنیا بمال و اولاد و جاه و محبوبیّت فراوان و براى آخرت پیوستگى بعلوم و معارف و اخلاق فاضله که از آنها جدائى نداشته باشد. و اگر آن جمله بمعنى درجات عالیه باشد این جمله مقصود نبوّت است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ کَذٰلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ اَلْأَحٰادِیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلىٰ آلِ یَعْقُوبَ کَمٰا أَتَمَّهٰا عَلىٰ أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْرٰاهِیمَ وَ إِسْحٰاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ و این چنین پروردگارت بر مى گزیند تو را و تو را بتعبیر خوابها مطلع مى گرداند و نعمت خود را بر تو و آل یعقوب تمام مى کند چنانچه بر آباء تو ابراهیم و اسحاق تمام کرده زیراکه عالم و دانا است بمصالح و در تمام امور و آنچه تقدیر نموده ازروى درستى و حکمت تعیین گردانیده در اینجا شاید سؤالى پیش آید که اولا چنانچه از این آیات مى توان استفاده نمود یعقوب(ع)و لو اجمالا مى دانست که پسرانش ازروى حسد در مقام ایذاء یوسفند و بالاخره او را از پدر جدا مى کنند و مثل اینکه خودش به آنها آموخت که بگویند(اکله الذئب)او را گرگ خورده و ظاهرا عاقبت کار او و جلالت قدرش را نیز مى دانست و بااین حال این قدر جزع و فزع و گریه به حدّى که چشمانت سفید گردد یعنى چه و ثانیا نه اینکه پیمبران بلکه هر انسان کامل بایستى چنان محبّت حق تعالى در قلبش رسوخ نماید که دیگر محلّى براى محبّت غیر باقى نماند حضرت یعقوب ع بااینکه یازده پسر رشید که هریک قوىّ و نیرومند بودند نزد خود داشت براى یک پسر در مدت متمادى این طور خودباخته گردد تا بالاخره در مقام مناجات با خدا گوید(انما اشکو بثى و حزنى الى اللّه)حزن و غم خود را با خدا شکایت مى کنم ظاهرا اینها منافى با مقام نبوّت است [در پاسخ گوئیم] آرى مقام نبوّت و ولایت بالاتر از این است که دل نبى بغیر خدا تعلق داشته باشد لکن اولا احدى مطلع بر اسرار انبیاء نیست زیراکه نبى صاحب ولایت مطلقه است و ولایت کلى او را از هر خطاء و اشتباهى بازمى دارد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
ولى این خواب تنها بیانگر عظمت مقام یوسف در آینده از نظر ظاهرى و مادى نبود، بلکه نشان مى داد که او به مقام نبوت نیز خواهد رسید، چرا که سجده آسمانیان دلیل بر بالا گرفتن مقام آسمانى او است، و لذا پدرش یعقوب اضافه کرد: و اینچنین پروردگارت تو را بر مى گزیند ( وَ کَذٰلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ ) و از تعبیر خواب به تو تعلیم مى دهد ( وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ اَلْأَحٰادِیثِ ) و نعمتش را بر تو و آل یعقوب تکمیل مى کند ( وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلىٰ آلِ یَعْقُوبَ ) همانگونه که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد ( کَمٰا أَتَمَّهٰا عَلىٰ أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْرٰاهِیمَ وَ إِسْحٰاقَ ) آرى پروردگارت عالم است و از روى حکمت کار مى کند ( إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ )
در اینجا به دو نکته باید توجه کرد:
1- رؤیا و خواب دیدن.
مساله رؤیا و خواب دیدن، همیشه از مسائلى بوده است که فکر افراد عادى و دانشمندان را از جهات مختلفى به خود جلب کرده است.
این صحنه‌‏هاى زشت و زیبا، وحشتناک و دلپذیر، سرورآفرین و غم انگیز که انسان در خواب مى‌‏بیند چیست؟!.
آیا اینها مربوط به گذشته است که در اعماق روح انسان لانه کرده و یا تغییرات و تبدیلاتى خودنمایى مى‏‌کنند و یا مربوط به آینده است که بوسیله دستگاه گیرنده حساس روح آدمى از طریق ارتباط مرموزى از حوادث آینده عکسبردارى مى‏‌نماید، و یا انواع و اقسام مختلفى دارد که بعضى مربوط به گذشته و بعضى مربوط به آینده و قسمتى نتیجه تمایلات و خواسته‌اى ارضا نشده است.
قرآن در آیات متعددى صراحت دارد که حد اقل، پاره‌‏اى از خوابها، انعکاسى از آینده دور یا نزدیک مى‏‌باشد.
در داستان خواب یوسف که در آیات فوق خواندیم، و همچنین داستان خواب زندانیان که در آیه 36 همین سوره و داستان خواب عزیز مصر که در آیه 43 خواهد آمد به چند نمونه خواب برخورد مى‌‏کنیم که همه آنها از حوادث آینده پرده برداشته است، بعضى از این حوادث نسبتا دور مانند خواب یوسف که مى‏‌گویند بعد از چهل سال به تحقق پیوست و بعضى در آینده نزدیکتر مانند خواب عزیز مصر و هم بندهاى یوسف به وقوع پیوست.
در غیر این سوره اشاره به" خوابهاى تعبیردار" دیگرى نیز شده، مانند رؤیاى پیغمبر ص که در سوره فتح به آن اشاره شده و خواب ابراهیم که در سوره صافات آمده است (این خواب، هم فرمان الهى بود و هم تعبیر داشت).

جالب اینکه در روایتى از پیامبر ص چنین مى‌‏خوانیم:
الرؤیا ثلاثة بشرى من اللَّه و تحزین من الشیطان و الذى یحدث به الانسان نفسه فیراه فى منامه‏
:" خواب و رؤیا سه گونه است گاهى بشارتى از ناحیه خداوند است گاه وسیله غم و اندوه از سوى شیطان، و گاه مسائلى است که انسان در فکر خود مى‌‏پروراند و آن را در خواب مى‏بیند.
روشن است که خوابهاى شیطانى چیزى نیست که تعبیر داشته باشد، اما خوابهاى رحمانى که جنبه بشارت دارد حتما باید خوابى باشد که از حادثه مسرت بخش در آینده پرده بردارد.
بهر حال لازم است در اینجا به نظرات مختلف که در باره حقیقت رؤیا ابراز شده به طور فشرده اشاره کنیم:
در باره حقیقت رؤیا. تفسیرهاى زیادى شده است که مى‏‌توان آنها را به دو بخش تقسیم کرد:
1- تفسیر مادى. 2- تفسیر روحى.
مادیها مى‏‌گویند رؤیا چند علت می‌تواند داشته باشد:
الف- ممکن است خواب دیدن و رؤیا نتیجه مستقیم کارهاى روزانه انسان باشد، یعنى آنچه براى انسان در روزهاى گذشته روى داده به هنگام خواب در مقابل فکرش مجسم گردد.
ب- ممکن است یک سلسله آرزوهاى بر آورده نشده باعث دیدن خوابهایى‏ شود، همانطور که شخصى تشنه، آب در خواب مى‏‌بیند و کسى که در انتظار سفر کرده‌‏اى است آمدن او را از سفر بخواب مى‏‌بیند (و از قدیم گفته‌‏اند شتر در خواب بیند پنبه دانه! ...) ج- ممکن است ترس از چیزى باعث شود که انسان خواب آن را ببیند زیرا مکرر تجربه شده است کسانى که از دزد وحشت دارند شب خواب دزد می‌بینند (ضرب المثل معروف دور از شتر به خواب و خواب آشفته نبین اشاره به همین حقیقت است).
" فروید" و پیروان مکتب فروید یک نوع تفسیر و تعبیر مادى دیگرى براى خواب دارند:
آنها طى مقدمات مشروحى اظهار مى‏‌دارند که: خواب و رؤیا عبارت است از ارضاى تمایلات واپس زده و سرکوفته‏اى که همیشه با تغییر و تبدیلهایى براى فریب" من" به عرصه خودآگاهى روى مى‌‏آورند.
توضیح اینکه: بعد از قبول این مسئله که روان آدمى مشتمل بر دو بخش است" بخش آگاه" (آنچه به تفکرات روزانه و معلومات ارادى و اختیارات انسان ارتباط دارد) و" بخش ناآگاه" (آنچه در ضمیر باطن به صورت یک میل ارضا نشده پنهان گردیده است) مى‏‌گویند:
بسیار مى‏‌شود امیالى که ما داریم و به عللى نتوانسته‏‌ایم آنها را ارضا کنیم و در ضمیر باطن ما جاى گرفته‌‏اند، به هنگام خواب که سیستم خود آگاه از کار مى‌‏افتد براى یک نوع اشباع تخیلى به مرحله خودآگاه روى مى‌‏آورند، گاهى بدون تغییر منعکس مى‏‌شوند (همانند عاشقى که محبوب از دست رفته خود را در عالم خواب مشاهده می‌کند) و گاهى تغییر شکل داده و به صورتهاى مناسبى منعکس می‌شوند که در این صورت نیاز به تعبیر دارند.
بنا بر این" رؤیاها" همیشه مربوط به گذشته است، و از آینده هرگز خبر نمى‏‌دهد، تنها می‌توانند وسیله خوبى براى خواندن" ضمیر ناآگاه" باشند، و به همین جهت براى درمان بیماریهاى روانى که متکى به کشف ضمیر ناآگاه است بسیار می‌شود که از خوابهاى بیمار کمک می‌گیرند.
بعضى از دانشمندان غذا شناس میان" خواب و رؤیا" و" نیازهاى غذایى بدن" رابطه قائل هستند و معتقدند که مثلا اگر انسان در خواب ببیند از دندانش" خون" می‌چکد لا بد ویتامین ث بدن او کم شده است! و اگر در خواب ببیند موى سرش سفید گشته معلوم می‌شود گرفتار کمبود ویتامین ب شده است!!.
و اما فلاسفه روحى تفسیر دیگرى براى خوابها دارند، آنها می‌گویند، خواب و رؤیا بر چند قسم است:.
1- خوابهاى مربوط به گذشته زندگى و امیال و آرزوها که بخش مهمى از خوابهاى انسان را تشکیل می‌دهد.
2- خوابهاى پریشان و نامفهوم که معلول فعالیت توهم و خیال است (اگر چه ممکن است انگیزه‏‌هاى روانى داشته باشد).
3- خوابهایى که مربوط به آینده است و از آن گواهى مى‏‌دهد.
شک نیست که خوابهاى مربوط به زندگى گذشته و جان گرفتن و تجسم صحنه‏‌هایى که انسان در طول زندگى خود دیده است تعبیر خاصى ندارند، همچنین خوابهاى پریشان و به اصطلاح" اضغاث احلام" که نتیجه افکار پریشان، و همانند افکارى است که انسان در حال تب و هذیان پیدا می‌کند نیز تعبیر خاصى نسبت به مسائل آینده زندگى نمی‌تواند داشته باشد، اگر چه روانشناسان و روانکاوان از آنها به عنوان دریچه‌‏اى براى دست یافتن به ضمیر ناآگاه بشرى استفاده کرده و آنها را کلیدى براى درمان بیماریهاى روانى می‌دانند، بنا بر این تعبیر خواب آنها براى کشف اسرار روان و سرچشمه بیماریها است نه براى کشف حوادث آینده زندگى.

و اما خوابهاى مربوط به آینده نیز داراى دو شعبه است، قسمتى خوابهاى صریح و روشن مى‏‌باشند که به هیچوجه تعبیرى نمى‏‌خواهند و گاهى بدون کمترین تفاوتى با نهایت تعجب، در آینده دور یا نزدیک تحقق مى‏‌پذیرد می‌باشد.
دوم خوابهایى است که در عین حکایت از حوادث آینده بر اثر عوامل خاص ذهنى و روحى تغییر شکل یافته و نیازمند به تعبیر است.
براى هر یک از این خوابها نمونه‏‌هاى زیادى وجود دارد که همه آنها را نمى‌‏توان انکار کرد، نه تنها در منابع مذهبى و کتب تاریخى نمونه‏‌هایى از آن ذکر شده بلکه در زندگى خصوصى خود ما یا کسانى که می‌شناسیم مکرر رخ داده است به اندازه‌‏اى که هرگز نمى‏‌توان همه را معلول تصادف دانست.

*** در اینجا چند نمونه از خوابهایى که بطرز عجیبى پرده از روى حوادث آینده برداشته و از افراد مورد اعتماد شنیده‏ایم یادآور مى‌‏شویم.
1- یکى از علماى معروف و کاملا مورد وثوق همدان مرحوم اخوند ملا على از مرحوم آقا میرزا عبد النبى که از علماى بزرگ تهران بود چنین نقل مى‏‌کرد:
هنگامى که در سامرا بودم هر سال مبلغى در حدود یکصد تومان از مازندران براى من فرستاده مى‏‌شد، و به اعتبار همین موضوع قبلا که نیاز پیدا مى‏‌کردم قرض‏هایى می‌نمودم و بهنگام وصول آن وجه، تمام بدهى‏‌هاى خود را ادا مى‏‌کردم.
یک سال بمن خبر دادند که امسال وضع محصولات بسیار بد بوده و بنا بر این وجهى فرستاده نمى‌‏شود! بسیار ناراحت شدم و با همین فکر ناراحت خوابیدم، ناگهان در خواب پیامبر اسلام ص را دیدم که مرا صدا زد و گفت: فلان کس! برخیز در آن دولاب را باز کن (اشاره به دولابى کرد) و یک صد تومان در آن هست بردار. از خواب بیدار شدم چیزى نگذشت در خانه را زدند بعد از ظهر بود دیدم فرستاده مرحوم میرزاى شیرازى مرجع بزرگ تقلید شیعیان است گفت‏ میرزا شما را مى‏‌خواهد.

من تعجب کردم که در این موقع براى چه آن مرد بزرگ مرا مى‌‏خواهد رفتم دیدم در اطاق خود نشسته، (من خواب خود را بکلى فراموش کرده بودم) ناگاه مرحوم میرزاى شیرازى به من گفت: میرزا عبد النبى در آن دولاب را باز کن و یکصد تومان در آنجا هست بردار، بلا فاصله داستان خواب به نظرم آمد و از این حادثه سخت تعجب کردم خواستم چیزى بگویم، احساس کردم او مایل نیست سخنى در این زمینه گفته شود، وجه را برداشتم و بیرون آمدم.

2- دوستى که مورد اعتماد است نقل مى‏‌کرد نویسنده کتاب" ریحانة الادب" مرحوم تبریزى فرزندى داشت دست راست او ناراحت بود (شاید روماتیسم شدید داشت) به طورى که به زحمت مى‌‏توانست قلم به دست بگیرد، بنا شد براى معالجه به آلمان برود او مى‏‌گوید: در کشتى که بودم خواب دیدم مادرم از دنیا رفته است، تقویم را باز کردم و جریان را با قید روز و ساعت نوشته چیزى نگذشت که به ایران آمدم جمعى از بستگان به استقبال من آمدند دیدم لباس مشکى در تن دارند، تعجب کردم و جریان خواب به کلى از خاطرم رفته بود، بالآخره تدریجا به من حالى کردند که مادرم فوت کرده بلافاصله بیاد جریان خواب افتادم، تقویم را بیرون آوردم و روز فوت را سؤال کردم دیدم درست در همان روز مادرم از دنیا رفته بود!.

3- نویسنده معروف اسلامى سید قطب در تفسیر خود فى ظلال القرآن ذیل آیات مربوط به سوره" یوسف" چنین مى‏‌نویسد: اگر من تمام آنچه در باره رؤیا گفته‌‏اید انکار کنم هیچگاه نمى‌‏توانم جریانى را که براى خودم هنگامى که در آمریکا بودم واقع شد انکار نمایم، در آنجا من در خواب دیدم که خواهر زاده‌‏ام خون چشمانش را فرا گرفته بود و قادر به دیدن نیست (خواهرزاده‌‏ام با سایر اعضاى خانواده‌‏ام در مصر بودند) من از این جریان متوحش شدم، فورا نامه‏‌اى براى خانواده‌‏ام به مصر نوشتم و مخصوصا از وضع چشم خواهر زاده‌‏ام‏ سؤال کردم، چیزى نگذشت که جواب نامه بدستم رسید نوشته بودند که چشم او مبتلا به خون‏ریزى داخلى شده و قادر به دیدن نیست و هم اکنون مشغول معالجه است.
قابل توجه اینکه خون‏ریزى داخلى چشم او طورى بود که در مشاهده معمولى قابل رؤیت نبود و تنها با وسائل پزشکى دیدن آن میسر بود ولى به هر حال از بینایى چشم محروم گشته بود، من حتى این خونریزى درونى را در خواب به شکل آشکار دیدم!.
خوابهایى که پرده از روى اسرارى برداشته و حقایقى مربوط به آینده و یا حقایق پنهانى مربوط به حال را کشف کرده بیش از آن است که حتى افراد دیر باور بتوانند انگشت انکار روى همه آنها بگذارند، و یا آنها را حمل بر تصادف کنند.
با تحقیق از دوستان نزدیک خود غالبا مى‏‌توانید به نمونه‏‌هایى از این خوابها دست یابید، اینگونه خوابها از طریق" تفسیر مادى رؤیا" هرگز قابل تعبیر نیستند و تنها با تفسیر فلاسفه روحى، و اعتقاد به استقلال روح مى‌‏توان آنها را تفسیر کرد، بنا بر این از مجموع آنها به عنوان شاهدى براى استقلال روح مى‏‌توان استفاده کرد.

*** [2- یعقوب خواب فرزندش را بطور اجمال تعبیر کرد]
2- در آیات مورد بحث خواندیم که یعقوب علاوه بر اینکه فرزندش را از بازگو کردن خواب خود به برادران بر حذر داشت، خواب را بطور اجمال براى او تعبیر کرد، و به او گفت تو بر گزیده خدا خواهى شد و تعبیر خواب به تو خواهد آموخت و نعمتش را بر تو و آل یعقوب تمام خواهد کرد.
دلالت خواب یوسف بر اینکه او در آینده به مقامهاى بزرگ معنوى و مادى خواهد رسید کاملا قابل درک است، ولى این سؤال پیش مى‏‌آید که مساله آگاهى‏ یوسف از تعبیر خواب در آینده چگونه از رؤیاى یوسف براى یعقوب، کشف شد؟ آیا این یک خبر تصادفى بود که یعقوب به یوسف داد و کار به خواب او نداشت، و یا آن را از همان خواب یوسف کشف کرد؟.
ظاهر این است که یعقوب این مساله را از خواب یوسف فهمید، و این ممکن است از یکى از دو راه بوده باشد:
نخست اینکه یوسف در آن سن و سال کم این خواب را بطور خصوصى و دور از چشم برادران براى پدر نقل کرد (چرا که پدر به او توصیه کرد در کتمان آن بکوشد) و این نشان مى‌‏دهد که یوسف نیز از خواب خود احساس خاصى داشت که آن را در جمع مطرح نکرد، وجود چنین احساسى در کودک کم سن و سالى مانند یوسف دلیل بر این است که او یک نوع آمادگى روحى براى کشف تعبیر خواب، دارد و پدر احساس کرد با پرورش این آمادگى او در آینده آگاهى وسیعى در این زمینه پیدا خواهد کرد.
دیگر اینکه ارتباط پیامبران با عالم غیب از چند طریق بوده است گاهى از طریق الهامات قلبى، و گاه از طریق نزول فرشته وحى، و گاه از طریق خواب، گرچه یوسف در آن زمان هنوز به مقام نبوت نرسیده بود اما وقوع چنین خواب معنى دارى براى یوسف نشان مى‏داد که او در آینده از این طریق با عالم غیب، ارتباط خواهد گرفت و طبعا باید تعبیر و مفهوم خواب را بداند تا بتواند چنین رابطه‌‏اى داشته باشد.

*** [3- درس حفظ اسرار]
3- از درسهایى که این بخش از آیات به ما مى‏دهد درس حفظ اسرار است، که گاهى حتى در مقابل برادران نیز باید عملى شود، همیشه در زندگى انسان اسرارى وجود دارد که اگر فاش شود ممکن است آینده او یا جامعه‏اش را به خطر اندازد، خویشتن دارى در حفظ این اسرار یکى از نشانه‏هاى وسعت روح و قدرت‏ اراده است، چه بسیارند افرادى که به خاطر ضعف در این قسمت سرنوشت خویش و یا جامعه‌‏اى را به خطر افکنده‌‏اند و چه بسیار ناراحتیهایى که در زندگى به خاطر ترک حفظ اسرار براى انسان پیش مى‌‏آید.
در حدیثى از امام على بن موسى الرضا ع مى‌‏خوانیم:
لا یکون المؤمن مؤمنا حتى تکون فیه ثلاث خصال سنة من ربه و سنة من نبیه ص و سنة من ولیه (ع) فاما السنة من ربه فکتمان السر و اما السنة من نبیه فمداراة الناس و اما السنة من ولیه فالصبر فى الباساء و الضراء.
" مؤمن، مؤمن نخواهد بود مگر اینکه سه خصلت داشته باشد: سنتى از پروردگار و سنتى از پیامبر و سنتى از امام و پیشوا، اما سنت پروردگار کتمان اسرار است، اما سنت پیامبر مدارا با مردم است و اما سنت امام شکیبایى در برابر ناراحتی‌ها و مشکلات مى‌‏باشد" (البته کتمان سر در اینجا بیشتر ناظر به کتمان اسرار دیگران است).
و در حدیثى از امام صادق ع مى‏خوانیم:
سرک من دمک فلا یجرین من غیر أوداجک‏
:" اسرار تو همچون خون تو است که باید تنها در عروق خودت جریان یابد" [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
وَ کَذٰلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ اَلْأَحٰادِیثِ «یجتبیک»؛ یعنى تو را بر دیگران برمى گزیند و انواع کرامت ها را به تو مى بخشد برخى مى گویند: مراد از «تأویل الاحادیث»، تعبیر خواب است؛ زیرا یوسف در تفسیر و شناخت نتیجۀ خواب به مرحله والایى رسیده بود، لکن ظاهر لفظ نشان دهنده معناى کلّى تر از آن است با توجّه به مقام نبوّت یوسف علیه السّلام مناسب تر آن است که تأویل احادیث، کنایه از شناخت حقایق باشد و اینکه خداوند به زودى به او چیزى را آموزش خواهد داد که پیش تر آن را نمى دانست وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلىٰ آلِ یَعْقُوبَ کَمٰا أَتَمَّهٰا عَلىٰ أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْرٰاهِیمَ وَ إِسْحٰاقَ نعمت هاى خداوند از شمارش بیرون است و کامل ترین این نعمت ها به طور کلّى مقام نبوّت و رسالت است و خدا این مقام را به ابراهیم، جدّ یعقوب اسحاق جدّ یوسف و به خود یعقوب و همچنین به زودى پس از این خواب، آن را به یوسف و به افراد زیادى از نوادگان یعقوب هم عطا خواهد کرد إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ؛ خدا نسبت به کسى که وى را براى نبوت و رسالت برمى گزیند دانا و در این گزینش و تمامى قضایاى آن حکیم است یوسف و برادرانش [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.