از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
6) (فلعلک باخع نفسک علی اثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا): (پس شاید تو بدنبال آنها از غم و تأسف اینکه چرا اینها به قرآن ایمان نمی آورند خودرا هلاک کنی )، این آیه و دو آیه بعدی در مقام خرسند نمودن و تسلای خاطررسولخدا ص است و می فرماید: مثل اینکه تو از شدت اندوه به جهت روی گردانی و اعراض این کفار از قرآن و شنیدن دعوت حقه خود، می خواهی خود راهلاک نموده و از بین ببرد . [ نظرات / امتیازها ]
7) (انا جعلنا ما علی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملا): (ما آنچه رادر روی زمین است زینتی قرار داده ایم تا آنها را بیازمائیم که کدامیک از جهت عمل نیکوترند). [ نظرات / امتیازها ]
8) (و انا لجاعلون ما علیها صعیدا جرزا): (و ما آنچه را در روی زمین است خاکی بایر قرار می دهیم )، این دو آیه به حقیقت زندگی بشر در زمین اشاره دارند و آن حقیقت این است که جوهره نفس انسانی یک جوهر علوی و شریف است که هرگز مایل به دلبستگی به زمین نیست ، اما خداوند چنین اراده کرده که روی زمین را به انواع زینتها بیاراید و آن را در نظر بشر نیکو جلوه دهد تاانسان به آن دل بسته و در آنجا زندگی کند و از طرف دیگر خداوند اراده کرده که کمال و سعادت جاودان بشر، از راه اعتقاد حق و عمل شایسته تأمین شود. لذا این زینتهای زندگی مادی و زمینی وسیله ای برای آزمایش انسان است تا اهل سعادت و فلاح از غیر آنها ممتاز و مشخص گردند، یعنی افراد مؤمن که اعمال شایسته می نمایند از کافران و افرادی که اعمال ناشایست مرتکب می شوند، جدا و ممتاز شوند وسپس اشاره می نماید که وقتی آن مدت معین که خدا برای سکونت بشر در زمین مقررنموده بسر آمده و آزمایش الهی به سرانجام رسد، خداوند آن دلبستگی به مادیات رامحو نموده و جمال و زینت زمین را از آن سلب می کندو آن را به صورت خاکی خشک و بدون گیاه مبدل می نماید که هیچ نفسی به آن رغبت نخواهد داشت و این کلام کنایه از قطع رابطه و تعلق بین انسان و متاع دنیویست و سرانجام خداوند همه افراد بشررا از این دنیای فانی به سرای آخرت که سرای حساب است منتقل می کند. پس این دو آیه نیز در مقام تسلای خاطر رسولخداست ، یعنی ای پیامبر، از اعراض وانکار اینها متأسف و اندوهگین نشو و از اینکه می بینی اینها غرق در مادیات هستند اندوه مخور، زیرا همه این اعمال آنها مطابق اراده الهی است ، چون خدا اراده کرده این دنیای فانی را در نظرشان زینت دهد و آن را وسیله آزمایش آنها قرار داده تا سره از ناسره جداو مشخص گردد و در نهایت پس از اتمام امتحان و مدت اجل آنها هر آینه ما زمین و هرچه در آنست را به صورتی خشک و لم یزرع در می آوریم که هیچ کس بدان رغبت نیابد، پس کفر و ضلالت کفار به معنای مغلوب شدن خدا نیست ، بلکه اعمال آنها همه مطابق برنامه و تدبیر الهیست و در هر صورت امر خدا غالب است . [ نظرات / امتیازها ]
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
6) فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى‌ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً «6»
حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله به شنیدن این کلمه به غایت غمناک و نزدیک شد امیدى که به ایمان آنها داشت منقطع گردد؛ آیه شریفه در تسلیه خاطر آن سرور نازل شد:
فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ‌: پس همانا که تو ستم کننده و هلاک نماینده و کشنده‌اى نفس خود را. عَلى‌ آثارِهِمْ‌: بر تحسر و اندوه بر اثر بازگشتن و پشت کردن آنها از ایمان. این تشبیه آن حضرت است به حال کسى که عزیزان و دوستان از او مفارقت کرده باشند، و او به طریق تحسّر بر آثار آنها نگرد و تأسف واندوه بر ایشان خورد. مراد آنکه کار آنها را بر خود آسان نما و غم بر دل بیغل منه. إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً: اگر تصدیق نکنند به این سخن که قرآن باشد از شدت حسرت و تأسف یا از شدت غضب. حاصل آنکه معاتبه است از خداى تعالى به پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله بر بسیارى حرص آن حضرت به ایمان قوم، حتى رسید به درجه‌اى که نزدیک بود خود را هلاک کند از شدت غصه و تأسف بر اعراض قوم و مخالفت آنان.
تبصره: تسمیه قرآن به حدیث، دال است بر آنکه قرآن حادث باشد نه قدیم. [ نظرات / امتیازها ]
7) إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً «7»
بعد از آن جهت تسلیه حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله مى‌فرماید:
إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ‌: بدرستى که ما قرار دادیم آنچه بر روى زمین است از معادن و نباتات و حیوانات و انواع مخلوقات. زِینَةً لَها: آرایش براى اهل زمین. نزد بعضى مراد به زینت، مردانند. و نزد محققین، مراد انبیاء و اولیاء یا علما و حفظه قرآنند که زینت زمین در حقیقت به ایشان است. و جمعى گویند: آرایش زمین به رجال اللّه که آنها را اوتاد الارض گویند، زیرا قیام عالم به وجود آنها بسته و نزد اهل حق اینها ائمه هدى مى‌باشند که دنیا و آنچه در آنست به وجود آنها برقرار باشد. هر یک در عصر خود؛ و لذا نسبت حضرت حجت بن الحسن (عجل اللّه تعالى فرجه الشریف) به قائم، به همین جهت است (ببقائه بقیت الدّنیا) «1». خلاصه آنکه فرماید: ما آنچه در زمین است از اقسام نعم، آرایش براى اهل زمین قرار داده‌ایم. یا انبیاء و اولیاء و علما را سبب انتظام عالم گردانیده‌ایم.
لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا: تا بیازمائیم ایشان را، یعنى به ایشان معامله‌
«1» دعاى عدیله- مفاتیح الجنان محدّث قمى رحمه اللّه.
آزمایندگان کنیم تا ظاهر گردد که کدامیک ایشان نیکوتر است از جهت کردار.
یعنى کیست شکر الهى به تقدیم رساند به وسیله طاعات و صرف نعم در آنچه رضاى خداست، و کیست کفر و ناسپاسى ورزد به سبب کسب معاصى و صرف نعم در خلاف رضاى سبحانى. یا کدام، راه حق اختیار مى‌کند و کدام در طریق باطل قدم مى‌نهد. یا چه کس است که روى از نعم فانیه دنیویه گردانیده و بالکلیه متوجه مولى مى‌شود، و چه کس است که دلبستگى به آنها نموده از فیوضات ربّانیّه محروم شود.
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در ذیل خطبه‌اى فرماید: مبعوث ساخت پیغمبران خود را به چیزى که تخصیص داده بود ایشان را به آن از وحى، و گردانید ایشان را حجت بر خلق خود، تا لازم نگردد حجتى براى آنها به واگذاشتن چیزى که عذر براى آنها باشد، یعنى جاى عذر براى آنها نگذاشته که بتوانند گفت ما نمى‌دانستیم. پس خواندند هر یک از انبیا مردم را به لسان راستى به راه حق؛ آگاه باشید بتحقیق ظاهر و آشکار نمود احوال خلق را آشکار کردنى به ارسال رسل، نه از جهت آنکه ندانسته باشد آنچه پنهان دارند از حالات محفوظه مستوره ایشان و مکنونات درونه آنان، بلکه از جهت امتحان است که کدام، بهترند از حیث عمل تا ثواب و عقاب مکافى و مساوى با کردار باشد بدون جبر و اجبار .. «1».
تبصره: خاتمه آیه دلیل است بر بطلان قول مجبره، زیرا منطوق آیه صریح است بر آنکه افعال، صادر از بندگان باشد بالاختیار. [ نظرات / امتیازها ]
8) وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً «8»
بعد از آن در عدم ثبات حطام دنیویه مى‌فرماید:
وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً: و بدرستى که قرار داده‌ایم آنچه بر روى زمین است زمین هامون بى‌گیاه و بنا، یعنى بعد از آنکه آبادان کرده باشیم ویران کنیم و عمارات را خراب نمائیم، پس دلبستگى به آنها پیدا مکنید.
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در خطبه‌اى فرماید: خیرها زهید و شرّها عنید و جمعها ینفد و ملکها یسلب و عامرها یخرب فما خیر دار تنقض نقض البناء و عمر یفنى فیها فناء الزّاد و مدّة تنقطع انقطاع السّیر «1» خیر دنیا نایاب است، و شرّ آن مهیا و آماده جمع شدن. اموال آن، نیست شونده، و پادشاهى آن گرفته شده، و آباد آن خراب مى‌شود. پس چه چیز است خیر سرائى که شکسته و خراب گردد مثل خرابى بنیان، و عمرى که نیست شود اندک اندک، مثل نیست شدن توشه سفر، و زمانى که به آخر رسد، مثل آخر رسیدن سیر مسافر. [ نظرات / امتیازها ]
 » اطیب البیان
6) فَلَعَلَّک‌َ باخِع‌ٌ نَفسَک‌َ عَلی‌ آثارِهِم‌ إِن‌ لَم‌ یُؤمِنُوا بِهذَا الحَدِیث‌ِ أَسَفاً «6»
‌پس‌ شاید تو جان‌ ‌خود‌ ترا بهلاکت‌ میاندازی‌ ‌بر‌ آثار ‌اینکه‌ کفار و مشرکین‌ اینکه‌ ایمان‌ نیاوردند باین‌ قرآن‌ مجید و فرمایشات‌ ‌آن‌ ‌از‌ روی‌ تأسف‌ ‌که‌ چرا ایمان‌ نمی‌آورند ‌با‌ ‌اینکه‌ بیانات‌ شریفه‌ حضرت‌ رسالت‌ فوق‌ العاده‌ علاقه‌مند ‌بود‌ بهدایت‌ و ارشاد قوم‌ و تأسف‌ میخورد ‌بر‌ اینکه‌ چرا ایمان‌ نمی‌آورند چنانچه‌ ‌در‌ جای‌ دیگر می‌فرماید إِنَّک‌َ لا تَهدِی‌ مَن‌ أَحبَبت‌َ وَ لکِن‌َّ اللّه‌َ یَهدِی‌ مَن‌ یَشاءُ وَ هُوَ أَعلَم‌ُ بِالمُهتَدِین‌َ قصص‌ ‌آیه‌ 56.
‌خدا‌ میداند کی‌ قابل‌ هدایت‌ ‌است‌ و قلبش‌ پاک‌ ‌است‌ و کی‌ قابلیت‌ ندارد و قلبش‌ سیاه‌ و قساوت‌ دارد کانّه‌ ‌اینکه‌ ‌آیه‌ شریفه‌ اشاره‌ باینست‌ ‌که‌ تو بوظیفه‌ رسالت‌ و تبلیغ‌ ‌خود‌ عمل‌ کن‌ ‌هر‌ ‌که‌ قابل‌ هدایت‌ ‌است‌ هدایت‌ می‌شود و ‌هر‌ ‌که‌ لیاقت‌ ندارد بکفر و شرک‌ ‌خود‌ می‌افزاید.
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
در بند آن مباش که نشنید یا شنید

لذا می‌فرماید خود را بهلاکت نینداز فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ لعل از جانب خدا تردید نیست بلکه اشاره باینست که نزدیک است خود را بهلاکت بیندازى حفظ الهى ترا نگاه داشته على آثارهم شرک و کفر و تکذیب رسول و او را ساحر و مجنون گفتند و قرآن را گفتند بافته او است و از دیگران فرا گرفته وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذا إِلَّا إِفْکٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً فرقان آیه 4.
إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ مراد از حدیث قرآن مجید است که مشتمل بر قضایا و حوادث واقعه در امم سابقه است و یکى از اسماء قرآن حدیث است و این جمله دلالت دارد بر رد کسانى که قرآن را قدیم میدانند قرآن کلام الهى است که بقدرة کامله خود ایجاد مى‏‌فرماید و البته حادث است و مسبوق بعدم مثل سایر مخلوقات و مثل کلامى که با موسى تکلّم فرمود و با حضرت رسالت لیلة المعراج اسفا البته جاى تأسف است چون مشتمل بر چندین معجزه که جهات او را در مقدمه در مجلّد اول بیان کردیم و با اینکه مشرکین و کفار عرب بهتر میفهمیدند جهات معجزه بودن او را لکن قساوت و حبّ جاه مانع قبول بود. [ نظرات / امتیازها ]
7) إِنّا جَعَلنا ما عَلَی‌ الأَرض‌ِ زِینَةً لَها لِنَبلُوَهُم‌ أَیُّهُم‌ أَحسَن‌ُ عَمَلاً «7»
محققا ‌ما قرار دادیم‌ آنچه‌ ‌بر‌ روی‌ زمین‌ ‌است‌ زینت‌ ‌از‌ ‌برای‌ زمین‌ ‌برای‌ اینکه‌ امتحان‌ کنیم‌ اهل‌ زمین‌ ‌را‌ کدام‌ یک‌ ‌از‌ ‌آنها‌ عملش‌ بهتر ‌است‌ إِنّا جَعَلنا ما عَلَی‌ الأَرض‌ِ ‌از‌ معادن‌ و جمادات‌ و نباتات‌ و حیوانات‌ و میاه‌ زینة لها اسباب‌ زینت‌ و محل‌ استفاده‌ اهل‌ زمین‌ ‌از‌ مؤمن‌ و کافر خوب‌ و بد مطیع‌ و عاصی‌ عادل‌ فاسق‌ لنبلوهم‌ ‌برای‌ امتحان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ جمیع‌ ‌آنها‌ ‌را‌ امتحان‌ قرار دادیم‌ غنی‌ بغناء ‌خود‌ امتحان‌ میشود فقیر بفقر ‌خود‌ ‌اگر‌ ‌بر‌ طبق‌ دستور الهی‌ مصرف‌ کرد و غافل‌ نشد و علاقه‌مند باین‌ زخارف‌ نشد و ‌از‌ ‌خدا‌ و دین‌ و احکام‌ دینیّه‌ دست‌ برنداشت‌ بلکه‌ اینها ‌را‌ وسیله‌ سعادت‌ و رستگاری‌ قرار داد و بتوسط اینها تحصیل‌ آخرت‌ کرد ‌از‌ بذل‌ و احسان‌ و اعمال‌ صالحه‌ ‌اینکه‌ مشمول‌ أَیُّهُم‌ أَحسَن‌ُ عَمَلًا هست‌ و امّا ‌اگر‌ غرق‌ دنیا شد و طغیان‌ و سرکشی‌ و وسیله‌ فسق‌ و فجور قرار داد و بمال‌ و جاه‌ مغرور شد و دست‌ ‌از‌ دین‌ و آخرت‌ برداشت‌ ‌حتی‌ دعوی‌ خدایی‌ کرد و ‌در‌ مقام‌ ظلم‌ و تعدّی‌ و کفر و ضلالت‌ افتاد بعقوبت‌ دچار می‌شود و مکرر گفته‌ایم‌ ‌که‌ امتحانات‌ الهی‌ ‌برای‌ ‌اینکه‌ نیست‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ چیزی‌ مخفی‌ ‌باشد‌ بلکه‌ ‌بر‌ ‌خود‌ بنده‌ و ‌بر‌ دیگران‌ معلوم‌ شود و همین‌ نحو ‌که‌ ‌خدا‌ باین‌ نعم‌ امتحان‌ میفرماید ببلاها و مصائب‌ و گرفتاریها ‌هم‌ امتحان‌ میکند لِیَمِیزَ اللّه‌ُ الخَبِیث‌َ مِن‌َ الطَّیِّب‌ِ.
انفال‌ آیه 38 و حجة ‌بر‌ همه‌ تمام‌ شود [ نظرات / امتیازها ]
8) وَ إِنّا لَجاعِلُون‌َ ما عَلَیها صَعِیداً جُرُزاً «8»
و محققا ‌ما قرار میدهیم‌ آنچه‌ ‌که‌ ‌بر‌ روی‌ زمین‌ ‌است‌ ساده‌ بدون‌ گیاه‌ و خشک‌ بدون‌ آب‌ ‌اینکه‌ آیه شریفه‌ اشاره‌ بمسئله معاد ‌است‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ زمینی‌ ‌که‌ مزیّن‌ ‌بود‌ بانواع‌ گل‌های‌ الوان‌ و میوه‌های‌ شیرین‌ و خضرویّات‌ و اشجار و ‌غیر‌ اینها برمی‌گزیند گردانیم‌ صاف‌ و ساده‌ بیابان‌ بدون‌ گیاه‌ و خشک‌ ‌که‌ اصلا باران‌ ‌بر‌ ‌او‌ نازل‌ نشده‌ ‌باشد‌ و آب‌ ‌در‌ ‌او‌ نباشد ‌شما‌ ‌هم‌ چهار روز ‌در‌ ‌اینکه‌ زمین‌ خرّم‌ و خندان‌ مشغول‌ لهو و لعب‌ لکن‌ بکلّی‌ فانی‌ می‌شوید و خاک‌ می‌شوید و ‌از‌ ‌بین‌ میروید چنانچه‌ اوضاع‌ دنیا بکلّی‌ تغییر می‌کند خورشید و ستارگان‌ گرفته‌ میشوند.
إِذَا الشَّمس‌ُ کُوِّرَت‌ وَ إِذَا النُّجُوم‌ُ انکَدَرَت‌ تکویر آیه 1 و 2 آسمان‌ها پیچیده‌ می‌شود یَوم‌َ نَطوِی‌ السَّماءَ کَطَی‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلکُتُب‌ِ انبیاء ‌آیه‌ 104 کوه‌ها ‌از‌ ‌هم‌ پاشیده‌ می‌شود و بحرکت‌ می‌آید و ‌از‌ جا کنده‌ می‌شود و زمین‌ و دریاها خشک‌ می‌شود.
وَ إِذَا الجِبال‌ُ سُیِّرَت‌ ‌الی‌ ‌قوله‌ وَ إِذَا البِحارُ سُجِّرَت‌ تکویر آیه 3 و 6 و صفحه‌ زمین‌ ‌با‌ کوه‌ها صاف‌ می‌شود وَ یَسئَلُونَک‌َ عَن‌ِ الجِبال‌ِ فَقُل‌ یَنسِفُها رَبِّی‌ نَسفاً فَیَذَرُها قاعاً صَفصَفاً لا تَری‌ فِیها عِوَجاً وَ لا أَمتاً طه‌ ‌آیه‌ 105 و 106 لذا میفرماید وَ إِنّا لَجاعِلُون‌َ گفتیم‌ هیچ‌ امری‌ ‌در‌ عالم‌ تحقق‌ پیدا نمی‌کند ‌تا‌ مشیت‌ الهی‌ تعلق‌ نگیرد ما قَطَعتُم‌ مِن‌ لِینَةٍ أَو تَرَکتُمُوها قائِمَةً عَلی‌ أُصُولِها فَبِإِذن‌ِ اللّه‌ِ حشر ‌آیه‌ 5 و گفتیم‌ امور مخصوصه‌ بحضرت‌ باری‌ بمتکلم‌ وحده‌ بیان‌ می‌فرماید مثل‌ أَن‌ِ اعبُدُونِی‌ هذا صِراطٌ مُستَقِیم‌ٌ یس‌ آیه 61 و بسیار موارد دیگر و اما آنچه‌ باسباب‌ ‌ یا ‌ توسط ملائکه‌ انجام‌ میفرماید بمتکلم‌ ‌مع‌ الغیر تعبیر میفرماید مثل‌ همین‌ جمله‌ ‌ما علیها ‌از‌ اموری‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آیه‌ قبل‌ بیان‌ فرمود ‌که‌ باعث‌ زینة زمین‌ میشود ‌از‌ معادن‌ و جبال‌ و نباتات‌ و حیوانات‌ و آبها صعیدا جرزا بلکه‌ دنیا فانی‌ و زائل‌ میشود و ثبات‌ و بقایی‌ ‌برای‌ ‌او‌ نیست‌.
کُل‌ُّ مَن‌ عَلَیها فان‌ٍ وَ یَبقی‌ وَجه‌ُ رَبِّک‌َ ذُو الجَلال‌ِ وَ الإِکرام‌ِ الرحمن‌ ‌آیه‌ 26
26 و 27 چه‌ رسد بنعمت‌های‌ ‌او‌ و بلیّات‌ ‌او‌ و آنچه‌ خداوند خلق‌ فرموده‌ ‌از‌ ملائکه‌ و جن‌ّ و انس‌ و حیوان‌ و نبات‌ و جماد چه‌ ‌در‌ عالم‌ علوی‌ و چه‌ ‌در‌ عالم‌ سفلی‌ ‌تا‌ روز بعث‌ و نشور. [ نظرات / امتیازها ]
 » برگزیده تفسیر نمونه
6) (آیه 6)- غصه مخور جهان میدان آزمایش است: از آنجا که در آیات گذشته سخن از رسالت و رهبری پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود، در این آیه به یکی از مهمترین شرایط رهبری که همان دلسوزی نسبت به امت است اشاره کرده، می‌گوید: «گویی می‌خواهی به خاطر اعمال آنان خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند» (فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً) [ نظرات / امتیازها ]
7) (آیه 7)- این آیه ترسیمی از وضع این جهان به عنوان یک میدان آزمایش برای انسانها، و توضیحی برای خط سیر انسان در این مسیر است.
نخست می‌گوید: «ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم» (إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زِینَةً لَها).
جهانی پر زرق و برق ساختیم که هر گوشه‌ای از آن دل را می‌برد، دیدگان را به خود مشغول می‌دارد، و انگیزه‌های مختلف را در درون آدمی بیدار می‌کند، تا در کشاکش این انگیزه‌ها و درخشش این زرق و برقها و چهره‌های دل‌انگیز و دلربا، انسان بر کرسی آزمایش قرار گیرد و میزان قدرت ایمان و نیروی اراده و معنویت و فضیلت خود را به نمایش بگذارد.
لذا بلافاصله اضافه می‌کند: «تا آنها را بیازماییم کدامینشان بهتر عمل می‌کنند»؟ (لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا).
این هشداری است به همه انسانها و همه مسلمانها که در این میدان آزمایش الهی فریب زرق و برقها و کثرت عمل را نخورند بلکه بیشتر به حسن عمل بیندیشند. [ نظرات / امتیازها ]
8) (آیه 8)- سپس می‌گوید: ولی این زرق و برقها پایدار نیست «و ما (سر انجام) قشر روی زمین را خاک بی‌گیاهی قرار می‌دهیم»! (وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً).
آری! این منظره زیبا که در فصل بهار در دامان صحرا و کوهسار می‌بینیم به همین حال باقی نمی‌ماند، فصل خزان فرا می‌رسد برگها پژمرده می‌شوند، شاخه‌ها عریان می‌شوند، و آوای حیات به خاموشی می‌گراید.
زندگی پر زرق و برق انسانها نیز همین گونه است. این نعمتهای گوناگون، این پستها و مقامها و مانند آن نیز جاودانی نیستند، روزی فرا می‌رسد که به جز یک قبرستان خشک و خاموش از این جامعه‌ها چیزی باقی نمی‌ماند و این درس عبرت بزرگی است. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر احسن الحدیث
6) فَلَعَلَّکَ بٰاخِعٌ نَفْسَکَ عَلىٰ آثٰارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهٰذَا اَلْحَدِیثِ أَسَفاً پس از نفى اتخاذ ولد و انذار و تبشیر، در این آیه به آن حضرت توصیه مى شود: از اینکه به قرآن ایمان نمى آورند خودت را از اندوه هلاک مکن، آن وقت در دو آیه بعدى این مطلب تکمیل مى شود «اسفا» مفعول له است براى «باخع» و یا در جاى حال قرار گرفته است منظور از «آثار» اعراض کفار است زیرا اثر علامت قدم راهرو است که حکایت از رفتن او دارد، یعنى گویى تو بر اعراض آنها خودت را از شدت اندوه خواهى کشت، اگر به این قرآن ایمان نیاورند اطلاق حدیث بر قرآن از آن بود که قرآن در آن روز، گفته هاى تازه اى بود [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
6) فَلَعَلَّکَ بٰاخِعٌ نَفْسَکَ عَلىٰ آثٰارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهٰذَا اَلْحَدِیثِ أَسَفاً خطاب به رسولش مى نماید که تو از شدّت حزن و اندوه بر کفر آنان و به این کلمه بزرگى که از دهن آنها بیرون مى آید چنان محزون و متأسّفى که شاید خودت را از غصّه بکشى و آیه اشاره به جدّیت و استقامت و پایدارى رسول است بر تبلیغ امر رسالت،و شاید نظر بعلم حضرتش باشد که این سیه بختان در اثر کفر و نسبت ولد بخدا دادن خود را در چه مهلکه بزرگى انداخته اند و تو از شدّت تأسف بر حال آنها و آن عذاب سختى که براى آنان مهیّا گردیده چنین متأسفى که نزدیک است خود را هلاک گردانى [ نظرات / امتیازها ]
7) إِنّٰا جَعَلْنٰا مٰا عَلَى اَلْأَرْضِ زِینَةً لَهٰا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً بعضى(ما)را بمعنى من موصوله گرفته اند یعنى انبیاء و اولیاء و حکماء و علماء زینت زمینند که زمین بوجود آنها برپا است آیه ظاهرا مى خواهد براى تسلّى دل رسولش که بداند حکمت و سنت الهى چنین اقتضاء نموده به وى خبر مى دهد که ما زمین را زینت و آراسته گردانیدیم و بانواع و اقسام زیبایى ها از اشجار و نباتات و حیوانات و دریاها و کوه ها و مناظر طبیعى زینت دادیم و بانواع جواهرات آراسته گردانیدیم و چنین کردیم براى اینکه اهلش را بیازمائیم و آنان را درمورد امتحان واقع گردانیم تا دانسته شود که کدام یک عملشان نیکوتر است [ نظرات / امتیازها ]
8) وَ إِنّٰا لَجٰاعِلُونَ مٰا عَلَیْهٰا صَعِیداً جُرُزاً (صعید)جایى را گویند که گیاهى در آن نباشد،و(جرز)زمینى است که نباتى از آن روئیده نمى شود خلاصه ذات احدیت بشر را متنبّه مى گرداند که بدانید زینت و زیبائیها که در زمین مشاهده مى نمائید براى اینها حقیقت ثابتى نیست بلکه زمین را این طور مجلّل و مزیّن گردانیده که افراد بشر را بیازماید که کدام یک به فریب نفس و شیطان آن را ثابت و پایدار مى پندارد و در طلب آن پافشارى نموده از راه مستقیم منحرف گردیده و پابند حظوظات نفسانى گشته و مبدأ و مآل امر خود را فراموش نموده و خود را بدرک اسفل سافلین طبیعت پرتاب گردانیده و چه کسى پیروى عقل و شرع را نموده و قدم پشت قدم اولیاء حق تعالى گذارده و درمورد امتحان حائز مقام بلند گردیده [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر کاشف
6) فَلَعَلَّکَ بٰاخِعٌ نَفْسَکَ عَلىٰ آثٰارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهٰذَا اَلْحَدِیثِ أَسَفاً یعنى براثر دورى و روى گردانیدن آنان مراد از حدیث در اینجا، به اتفاق مفسران، قرآن است اینکه قرآن در اینجا به عنوان «حدیث» توصیف شده، دلیل است بر بطلان سخن کسى که مى گوید: قرآن قدیم است تردیدى نیست که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نیکى و هدایت را براى هر انسانى، بدون استثنا، مى خواهد، چنان که شما آن را براى فرزندتان مى خواهید و من هم براى فرزندم مى خواهم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نیز اگر کسى راه گمراهى و هلاکت را مى پیمود، غمگین مى شد و رنج مى کشید، همان گونه که پدر از هلاکت فرزندش رنج مى برد در این آیه، خداوند پیامبرش را براثر اینکه وى دوست دارد که به سبب روى گردانیدن دیگران از حق و هدایت، خود را هلاک سازد، مورد عتاب قرار داده و به او فرموده است: به سبب آنان دلتنگ مباش که آنان به سوى ما بر مى گردند و آن گاه حسابشان بر عهدۀ ماست [ نظرات / امتیازها ]
7) إِنّٰا جَعَلْنٰا مٰا عَلَى اَلْأَرْضِ زِینَةً لَهٰا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً واژۀ زینت، مقام، ثروت و فرزندان را دربر مى گیرد و نیز هرآنچه را که مردم براى آن یکدیگر را به هلاکت مى رسانند و مى کشند این وسایل فریب دهنده، همان سنگ محکى است که ناپاک را از پاک جدا مى کند بنابراین، هرکس در بهره گیرى از آنها به اندازۀ سهم خویش قناعت و با زحمت و تلاش خود زندگى کند، او انسان بزرگوار و پاک است و هرکس که تلاش کند، هر چیزى را براى خودش احتکار کند و از هر طریق و به حساب دیگران زندگى نماید هرچند از راه برافروختن آتش جنگ ها و فتنه ها باشد، او تجاوزگر و گناهکار به شمار مى رود آزمایش مردم به وسیلۀ زینت زمین، بدین معناست که از این طریق، نحوۀ عملکردها و کردارهایشان مشخص شود، کردارهایى که موجب پاداش و یا مجازات مى شوند در این باره، در تفسیر آیۀ 94 سورۀ مائده، در بخش «معناى آزمایش خداوند»، جلد سوم، به تفصیل سخن گفتیم [ نظرات / امتیازها ]
8) وَ إِنّٰا لَجٰاعِلُونَ مٰا عَلَیْهٰا صَعِیداً جُرُزاً ضمیر «علیها» به زمین برمى گردد صعید، یعنى خاک الجرز، یعنى زمینى که گیاهى در آن نمى روید و معناى آیه چنین است: هر چیزى بر روى زمین از بین رفتنى است و خوشبخت کسى است که خدا را فرمان برد و بدبخت کسى است که فریب هوس هاى نفسانى اش را بخورد اصحاب کهف [ نظرات / امتیازها ]