● وجود حیات برزخی و زنده بودن شهدا در برزخ
آیه شریفه بر حیات برزخى دلالت دارد. حیاتی بعد از زندگى دنیا و قبل از قیامت. این حیات برزخى همان عالم قبر است، عالمى است متوسط میان مرگ و قیامت که در آن عالم افراد یا متنعم هستند و یا معذب تا آنکه قیامت قیام کند. این دلالت را آیه دیگرى که نظیر آیه مورد بحث است یعنى آیه «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (آل عمران/169) و آیات بسیارى دیگر دارند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : مراد به حیات در آیه شریفه حیات حقیقى است نه صرف دل خوش کننده، مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه قرآن کریم در چند جا زندگى کافر را بعد از مردنش هلاکت و بوار خوانده است و از آن جمله فرموده است: «وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ» (ابراهیم/28) و آیاتى دیگر ن
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 518 تا 524 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : برزخ |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● خطاب آیه به عموم افراد مسلمان و کافر
در آیه مورد بحث به مؤمن و کافر خطاب مى کند که به اینکه شهدا بعد از مردن نیز زنده اند ولى شما نمى فهمید، یعنى با حواس خود درک نمى کنید، همچنانکه در آن آیه دیگر باز مى فرماید: «لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» (عنکبوت/64) یعنى اگر مى توانستند یقین حاصل کنند، چون علم در اینجا به معناى یقین است به شهادت اینکه در آیه «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» (تکاثر/6) علم به آخرت را مقید به علم یقین کرده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : خواهى گفت که این سخن در برابر کفار به جا است ولى خطاب در آن به مؤمنین که یا همه و یا بیشترشان علم به بقای زندگى انسان در بعد از مرگ هم دارند و مرگ را بطلان ذات انسان نمى دانند، چه معنا دارد؟
در پاسخ مى گوئیم: درست است که مؤمنین این معنا را مى دانند
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 522 و 523 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : برزخ |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آیاتی که بر وجود برزخ دلالت دارند
1- «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (آل عمران/170- 169) که در سابق گفتیم چگونه این دو آیه بر وجود عالم برزخ دلالت دارد.
2- «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (مومنون/100) که دلالت آن بر وجود حیاتى متوسط میان حیات دنیایى و حیات بعد از قیامت بسیار روشن است و ان شاء اللَّه تمامى حرف هایى که در این آیه داریم در تفسیر خود آن خواهد آمد.
3- «وَ قالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ أَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا کَبِیراً یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَةَ لا بُشْرى یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ وَ یَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً أَصْحابُ الْجَنَّةِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا وَ یَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِکَةُ تَنْزِیلًا الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ کانَ یَوْماً عَلَى الْکافِرِینَ عَسِیراً» (فرقان/26- 21) است که چون ترجمه اش را بخوانى به روشنى به دلالت آن بر وجود عالم برزخ پى مى برى. چون در این آیات مى فرماید که قبل از پاره شدن آسمان در قیامت اصحاب جنّت منزلگاهى دارند که بهترین منزل ها است، پس باید زندگى داشته باشند تا محتاج به منزل باشند و ان شاء اللَّه توضیح و تفصیل سخن در ذیل خود این آیات خواهد آمد.
4- «قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ» (غافر/11) که مى فهماند در روزى که این سخن را می گویند دو بار مرده اند و دو بار هم زنده شده اند و این جز با وجود برزخ تصور ندارد. باید برزخى باشد تا آدمى یک بار در دنیا بمیرد و یک بار در برزخ زنده شود و یک بار هم در برزخ بمیرد و در قیامت زنده شود تا بشود دو بار مردن و دو بار زنده شدن وگرنه اگر زندگى منحصر در دو عالم باشد یکى در دنیا و یکى در آخرت، دیگر دو بار میراندن درست نمی شود، چون در اینصورت انسان فقط یک بار مى میرد.
5- در ذیل آیه «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ» (بقره/28) نیز پاره اى مطالب درباره برزخ گذشت. به آنجا مراجعه شود.
6- «وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ » (غافر/46- 45) می باشد. براى اینکه همه می دانیم که روز قیامت صبح و شام ندارد روزى است غیر سایر روزها. علاوه بر این در اول آیه که به نظر ما راجع به برزخ است مى فرماید که آتش به ایشان عرضه می شود و در آخرش که باز به نظر ما راجع به قیامت است مى فرماید: «به درون عذاب درآورید» پس معلوم می شود عذاب اهل دوزخ دو نوع است: یکى دلهره از دیدن آتش و یکى داخل شدن در آن. پس یکى عذاب برزخ است و دومى عذاب قیامت. آیاتى که از آن این حقیقت قرآنى استفاده می شود و یا به آن اشاره دارد بسیار است مانند آیه نتَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (نحل/63) که مى رساند کفار همین الآن در تحت سرپرستى شیطان زندگى دارند تا در روز قیامت به عذاب دردناکى برسند و همچنین آیاتى دیگر.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 524 تا 527 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : برزخ |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دلالت این آیه بر تجرد نفس
تدبّر در این آیه و آیات مربوط به برزخ به ما می فهماند که به طور کلى نفس آدمى موجودى است مجرد، موجودى است ما وراى بدن و احکامى دارد غیر احکام بدن و هر مرکب جسمانى دیگر (خلاصه موجودى است غیر مادى که نه طول دارد و نه عرض و نه در چهار دیوارى بدن مى گنجد) بلکه با بدن ارتباط و علقه اى دارد و یا به عبارتى با آن متحد است و به وسیله شعور و اراده و سایر صفات ادراکى، بدن را اداره مى کند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : دقت در آیات سابق این معنا را به خوبى روشن می سازد، چون مى فهماند که تمام شخصیت انسان بدن نیست که وقتى بدن از کار افتاد شخص بمیرد و با فناى بدن و پوسیدن و انحلال ترکیب هایش و متلاشى شدن اجزائش فانى شود، بلکه تمام شخصیت آدمى به چیز دیگرى است که بعد از مرد
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 527 تا 529 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : نفس |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رابطه روح و ماده
از آیاتى کیفیت ارتباط روح با ماده به دست مى آید: یک جا می فرماید: «مِنْها خَلَقْناکُمْ» (طه/55) و جایى دیگر مى فرماید: «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ کَالْفَخَّارِ» (الرحمن/14). نیز فرموده است: «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ - سپس فرمود- وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» (مومنون/14- 12) و بیان کرد که انسان در آغاز به جز یک جسمى طبیعى نبود و از بدو پیدایشش صورت هایى گوناگون به خود گرفت تا در آخر خداى تعالى همین موجود جسمانى و جامد و خمود را خلقتى دیگر کرد که در آن خلقت انسان داراى شعور و اراده گشت، کارهایى مى کند که کار جسم و ماده نیست، چون شعور و اراده و فکر و تصرف و تسخیر موجودات و تدبیر در امور عالم به نقل دادن و دگرگون کردن و امثال آن از کارهایى که از اجسام و جسمانیات سر نمى زد نیازمند است؛ پس معلوم شد که روح جسمانى نیست به خاطر اینکه موضوع و مصدر افعالى است که فعل جسم نیست. پس نفس بالنسبه به جسمى که در آغاز مبدأ وجود او بوده است- یعنى بدنى که باعث و منشا پیدایش آن بوده است- به منزله میوه از درخت و به وجهى به منزله روشنایى از نفت است.
با این بیان تا حدّى کیفیت تعلّق روح به بدن و پیدایش روح از بدن روشن می گردد و آن گاه با فرا رسیدن مرگ این تعلق و ارتباط قطع مى شود و دیگر روح با بدن کار نمى کند. پس روح در اول پیدایشش عین بدن بود و سپس با انشایى از خداوند از بدن متمایز مى گردد و در آخر با مردن بدن به کلى از بدن جدا و مستقل می شود.
این آن مقدار خصوصیاتى است که آیات شریفه با ظهور خود براى روح بیان می کند و البته آیات دیگرى نیز هست که با اشاره و تلویح این معانى را مى رساند و اهل بصیرت و تدبّر مى توانند به آن آیات برخورد نمایند هر چند که راهنما خداست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 529 و 530 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : روح |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اجر جهاد کننده در راه خدا
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: مردی خدمت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) شرفیاب شد و عرضه داشت: «من برای جهاد بسیار نشاط و رغبت دارم». حضرت فرمودند: «در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوی زنده خواهی شد و نزد خداوند روزی خواهی خورد و اگر سالم برگشتی و به مرگ طبیعی مردی، اجرت نزد خداوند محفوظ است.
علامه طباطبایی: از اینکه فرمود: «و اگر بمیری ...» اشاره است به آیه شریفه «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ» (نسا/100). این آیه دلالت دارد بر اینکه بیرون شدن به سوی جهاد، مهاجرت به سوی خداوند و رسول است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را عیاشی (ج 1 ص 206 حدیث 152) روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 574 و 575 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : جهاد |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ارزش جهاد -نکته -
حاجيه تقي زاده فانيد
1 - کشته شدگان راه خدا، زنده و برخوردار از حیاتى ویژه اند.
و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه أموت بل أحیاء
از آن جا که غیر شهیدان نیز از زندگى برزخى برخوردارند، معلوم مى شود: حیاتى که خداوند براى شهیدان بیان داشته، حیات و زندگانى ویژه اى است.
2 - نباید کشته شدگان راه خدا را مرده خواند و آنان را در شمار مردگان قلمداد کرد.
و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه أموت بل أحیاء
3 - پیکار با دشمنان دین از ارزشهاى والا، در پیشگاه خداوند است.
و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه أموت بل أحیاء
از هدفهاى بیان این حقیقت - که شهیدان از حیات ویژه برخوردارند - ترغیب به جهاد و بیان ارزش والاى آن است.
4 - در راه خدا بودن، معیار ارزش اعمال است.
و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه
5 - اندیشه ها، از درک زنده بودن شهیدان ناتوان است.
بل أحیاء و لکن لاتشعرون
6 - وجود حقایقى در عالم، فراتر از فکر و اندیشه آدمى
بل أحیاء و لکن لاتشعرون
7 - وجود عالم برزخ و حیات برزخى، از حقایق هستى است.
و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه أموت بل أحیاء
8 - پیکار در راه خدا و مصیبتهاى آن، از مشکلات راه ایمان، که باید با استعانت از صبر و نماز آن را تحمل کرده و بر ایمان خود، راسخ قدم ماند.
استعینوا بالصبر والصلوة ... و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه أموت
9 - اعطاى حیات ویژه به شهیدان، جلوه اى از همراهى و حمایت خداوند از صبرپیشگان راه ایمان است.
إن اللّه مع الصبرین. و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه أموت
10 - ترغیب اهل ایمان به انجام تکالیف الهى با بیان پشتوانه فکرى آن تکالیف، از روشهاى قرآن است.
و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه أموت بل أحیاء
خداوند پس از فراخوانى مردم به صبر در راه ایمان و تحمل مشکلات آن - که جلوه بارز آن، پیکار و کشته شدن است - با بیان این واقعیت که کشته شدگان راه خدا از حیاتى ویژه برخوردارند، اندیشه نیست شدن شهیدان را نفى کرده تا اهل ایمان دستوراتش را (پیشه کردن صبر در راه ایمان و ...) به شایستگى انجام دهند.
11 - التزام آدمى به عمل و پایدارى بر آن، در گرو تطابق آن با اندیشه و افکار اوست.
و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه أموت بل أحیاء
ارائه اندیشه براى فراهم کردن زمینه هاى عمل - که آیه فوق گویاى آن است - بیانگر برداشت فوق مى باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : جهاد |
گوینده : حاجیه تقی زاده فانید |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● چگونگى حیات جاودانى شهیدان -
مسعود ورزيده
در اینکه حیات و زندگى شهیدان چگونه است ؟ در میان مفسران گفتگو است ، بدون شک ظاهر آیه این است که آنها داراى یکنوع حیات برزخى و روحانى هستند چرا که جسمشان از هم متلاشى شده و به گفته امام صادق (علیه السلام ) آن حیات با بدنى است مثالى (بدن مجرد از ماده معمولى و همگون این بدن ) که تفسیر آن در سوره مؤ منون آیه 100 و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون خواهد آمد.
بعضى از مفسران این زندگى را به عنوان یک حیات غیبى و مخصوص به شهداء دانسته اند و گفته اند ما توضیح بیشترى درباره چگونگى این زندگى و طرز استفاده از آن را در اختیار نداریم .
بعضى دیگر حیات را در اینجا به معنى هدایت ، و مرگ را به معنى گمراهى دانسته اند، و گفته اند معنى آیه این است که هر کس کشته شد نگوئید گمراه است ، بلکه او هدایت شده است بعضى دیگر حیات جاوید شهیدان را زنده ماندن نام آنها و مکتب آنها مى دانند.
ولى با توجه به آنچه در تفسیر اول گفتیم روشن مى شود که هیچیک از این احتمالات قابل قبول نیست ، نه لزومى دارد که آیه را به معانى مجازى تفسیر کنیم و نه مساءله حیات برزخى را مخصوص شهیدان بدانیم ، بلکه شهیدان داراى حیات روحانى و برزخى هستند با این امتیاز که در قرب رحمت پروردگارند و متنعم به انواع نعمتهاى او مى باشند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : حیات را در اینجا به معنى هدایت ، و مرگ را به معنى گمراهى دانسته اند
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شهادت |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مکتبى که به شهادت افتخار مى کند -
مسعود ورزيده
اسلام با ترسیمى که از مساءله شهادت در آیه فوق و آیات دیگر قرآن کرده است عامل بسیار مهم تازهاى را در مبارزه حق در برابر باطل وارد میدان ساخته است ، عاملى که کاربرد آن از هر سلاحى بیشتر، و تاثیر آن از همه برتر است ، عاملى که مى تواند خطرناکترین و وحشتناکترین سلاحهاى عصر و زمان ما را در هم بشکند، چنانکه در تاریخ انقلاب اسلامى کشور ما ایران با کمال وضوح این حقیقت را با چشم دیدیم که عشق به شهادت على رغم تمام کمبودهاى ظاهرى عامل پیروزى سربازان اسلام در برابر قدرتهاى بزرگ شد.
و اگر در تاریخ اسلام و حماسه هاى جاویدان جهادهاى اسلامى و شرح ایثارگریهاى کسانى را که با تمام وجودشان در راه پیشبرد این آئین پاک جانفشانى
کردند دقت کنیم مى بینیم یک دلیل مهم همه آن پیروزیها همین بود که اسلام در تعلیمات خود این درس بزرگ را به آنها آموخته بود که شهادت در راه خدا و در طریق حق و عدالت به معنى فناء و نابودى و مرگ نیست ، بلکه سعادت است و زندگى جاویدان و افتخار ابدى .
سربازانى که چنین درسى را در این مکتب بزرگ آموخته اند هرگز قابل مقایسه با سربازان عادى نیستند، سرباز عادى به حفظ جان خود مى اندیشد، اما آنها براى حفظ مکتب پیکار مى کنند و پروانه وار مى سوزند و قربانى مى شوند و افتخار مى کنند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : عامل بسیار مهم تازهاى را در مبارزه حق در برابر باطل وارد میدان ساخته است
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شهادت |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● زندگى برزخى و بقاى روح -
مسعود ورزيده
ضمنا از این آیه موضوع بقاى روح و زندگى برزخى انسانها (زندگى پس از مرگ و قبل از رستاخیز) به روشنى اثبات مى شود و پاسخ صریحى است به کسانى که مى گویند قرآن به مساءله بقاى روح و زندگى برزخى اشارهاى نکرده است .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : پاسخ صریحى است به کسانى که مى گویند قرآن به مساءله بقاى روح و زندگى برزخى اشارهاى نکرده است .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : برزخ |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.