از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون ):(و به کسی که در راه خدا کشته شده است مرده نگویید، بلکه اینان زنده هایی هستند ولی شما درک نمی کنید)، همانا مادیون به مادیت نفس وبطلان آن بواسطه مرگ معتقد هستند وزندگی اخروی را نفی می کنند،سپس درمی یابند که فطرت انسان قائل به بقاء نفس است و باور دارد که نفس از سعادت وشقاوت متأثر می شود و در اموری که احتیاج به فداکاری و قربانی کردن باشد،اگرهرکس که بمیرد فانی می شود و می گذرد، هیچ انگیزه ای برای انسان یافت نمی شود که خود را فدای دیگران کند تادیگران زنده بمانند و هیچ داعی او را بازنمی دارد که نفس خود را از بهره کشی از دیگران وظلم و جور منع کند تا دیگران از عدل بهره مند شوند، پس شخص عاقل چیزی را نمی دهد جز آنکه عوض وبدل آن را دریافت کند، اما دادن بدون گرفتن ،مثل مرگ در راه زندگی دیگران ،ومحروم شدن در برابر تمتع و بهره وری دیگران امری است که فطرت از آن گریزان است ، پس چون این امر را دریافته اند، خیالات و اوهام دروغینی راتراشیده اند، از قبیل آنکه انسان آزاده باید خود را فدای وطن ، قوم و آنچه شرفش در گرو آنست بکندو در توهم بودن این امور تردیدی نیست ، اما حیات درتعریف الهی ، زندگی دنیوی نیست و افرادی را که در راه خدا کشته شوند مرده نیستند،بلکه آنها زنده اند، اما حواس بشر آنهارا درک نمی کند و هیچ آثاری ازکشته شدن آن فرد نزد اولیاء او باقی نمی ماند جز آنکه از او جدا شده اند ،اما این مسأله در قبال رضای خدا و حیات نیکویی که شهید به آن می رسد آسان و سهل است و این آیه دلالت واضحی بر زندگی در عالم برزخ دارد که به عالم قبر هم نامیده می شود و آن عالم حد واسط بین موت و قیامت است . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  فاطمه پورمحمدي
بَلْ أَحْیاءٌ ...- در معناى این عبارت چند قول است:
1- ابن عباس و قتاده و مجاهد و حسن و عمر و بن عبید و واصل بن عطا میگویند: مراد این است که آنان نمرده‏اند و در حقیقت تا روز قیامت زنده میباشند جبائى و رمّانى و جمیع مفسرین همین قول را اختیار کرده‏اند و صحیح هم همین است 2- مشرکین مى‏گفتند اصحاب محمّد بدون جهت خود را در جنگها بکشتن میدهند و آنان بکشته شدن از بین میروند و نابود مى‏شوند خداوند در جواب آنها اعلام کرد که گفتار مشرکین ابداً درست نیست و مقتولین در جهاد در روز قیامت مجدّداً زنده میشوند و بپاداش خود مى‏رسند این قول را غیر از بلخى هیچکس نگفته است.
3- اصمّ میگوید مراد این است که کشته شدگان راه خدا چون داراى هدایت و ایمان و دین صحیح هستند نمرده‏اند و زنده هستند بدلیل گفتار خداوند: أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ یعنى آیا کسى که مرده بود و او را زنده نمودیم که منظور از مرگ و زندگى ضلالت و هدایت است».
4- مقصود این است که چون از آنها نام نیک در روزگار باقى مانده است زنده میباشند، چنان که حضرت امیر مؤمنان علیه السَّلام فرمود:
«هلک خزّان الأموال و العلماء باقون ما بقى الدّهر اعیانهم مفقودة و آثارهم فی القلوب موجودة»
یعنى آنان که مالک‏گنجهایى از اموال بودند هلاک گردیدند ولى علماء تا روزگار باقیست زنده هستند هر چند بدنهاى آنها از نظر پنهان، امّا آثار آنها در دلها موجود است.
مؤلف: در میان این اقوال همانطور که گفتم تنها قول اوّل مورد اعتماد است زیرا اجماع مفسرین بر طبق همان قول است بعلاوه خطاب در آیه مخصوص مؤمنین است و آنها مسلماً میدانستند که شهداء راه خدا هدایت یافته و بر حق میباشند و نیز میدانستند که روز قیامت آنها زنده میشوند و به پاداش خود میرسند لذا صحیح نیست نسبت باین معانى که در قول دوم و سوّم مذکور است بمؤمنین گفته شود «وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ».
و دیگر اینکه اگر مراد قول دوّم و سوم بود فائده‏اى براى تخصیص این معنا بشهدا نبود زیرا غیر شهدا هم روز قیامت زنده میشوند و از غیر شهدا نیز افراد بسیارى هدایت یافته و داراى حیات بمعناى دین صحیح و هدایت الهى میباشند.
و نیز چون مؤمنین که در آیه مورد خطاب واقع شده‏اند میدانستند هر که در راه خدا بمیرد بنام نیک و افتخار جاوید نائل گشته است لذا صحیح نیست بآنها گفته شود «وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ ..
روى این جهات، تنها قول اول صحیح است و علّت اینکه حیات بعد از مرگ در این آیه بشهدا تخصیص داده شده است با اینکه در واقع این موضوع اختصاص بآنها ندارد این است که بشارتى ببازماندگان آنان و سایر مؤمنین- با توجّه بوصفى که براى آنها در آیه واقع در سوره دیگر ذکر گردیده است که یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ - داده شود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن‏
روح در عالم برزخ در قالب مثالى است‏
اگر کسى بگوید ما مى‏بینیم که اجساد شهدا روى زمین افتاده و در آن آثارى‏از حیات ابداً دیده نمیشود به این وصف چگونه گفته شده است که شهدا پس از مرگ زنده هستند؟
جواب این سؤال این است که طبق مذهب علماء امامیّه خداوند براى ارواح آنها پس از مرگ «قالب‏هایى» مانند قالب دنیوى قرار میدهد که با آن در «عالم برزخ متنعّم هستند هر چند بدن دنیوى آنها در زیر خاک مدفون شده باشد».
بنا بر این قول ثواب و عذاب در آن عالم به «انسان» میرسد زیرا انسانیت «انسان» وابسته بروح است نه بجثّه‏اى که در زیر خاک مدفون است.
مؤیّد این قول روایتى است که شیخ بزرگوار ابو جعفر طوسى ره در کتاب تهذیب بسند خود از على بن مهزیار از قاسم بن محمّد از حسین بن احمد از نویس بن ظبیان نقل کرده است که او میگوید من در حضور حضرت صادق علیه السلام نشسته بودم آن حضرت رو بمن کرد و فرمود: مردم درباره ارواح مؤمنین چه میگویند؟ عرضکردم مى‏گویند خداوند آنها را در پیکر پرندگان سبز رنگ در قندیلهایى در زیر عرش قرار میدهد حضرتش فرمود سبحان اللَّه!!! این چه قولى است. مؤمن در نزد خدا عزیزتر از آنست که او را در پیکر پرنده‏اى قرار بدهد! اى نویس! هنگامى که خداوند مؤمن را قبض روح میکند روح او را در قالبى مانند همان قالب که در دنیا داشت جا میدهد ارواح مؤمنین در قالب‏هاى برزخى خود متنعّم هستند میخورند و مى‏آشامند و موقعى که یکى از مؤمنین از دنیا رفت و بجمع آنها ملحق گردید آنها او را با همان قیافه که در دنیا داشت میشناسند و نیز على بن مهزیار از ابن ابى عمیر از حماد از ابو بصیر نقل میکند که از حضرت صادق علیه السلام درباره ارواح مؤمنین، پس از مرگ سؤال نمودم حضرتش فرمود: با همان قیافه‏ها که در دنیا داشتند در بهشت بسر میبرند بطورى که اگر او را به بینید مى‏گویید این همان شخص است.
زندگى پس از مرگ بصورت دیگر
آنچه در فوق گفته شد بنا بر مذهب کسانى است که براى روح پس از مرگ استقلال و تجرّد قائلند و امّا آن عدّه از دانشمندانى که بروح مجرّد قائل نیستند و انسانیّت انسان را منحصر در همین بدن محسوس میدانند و روح را چیزى جز نفسى که در مجراى تنفّس جارى است نمیدانند، بگویند: حیات انسان تنها باین نیست که این بدن با تمام اجزاء خود موجود باشد بلکه اجزاء لطیفى که وسیله تحقق حیات است در حین مرگ از انسان جدا میشود و در عالم برزخ نعمت‏هاى الهى بآن اجزاء که زنده است میرسد».
بعضى دیگر گفته‏اند ممکن است در عین حال که جثّه انسان روى زمین افتاده یا زیر خاک مدفون گردیده است او نمرده باشد و لذّات را درک مى‏کند چنان که شخصى که در خواب است لذّات را درک مى‏کند با اینکه با بدن خود چیزى را حسّ نمیکند این شخص که در عین حال بوسیله بدن خود چیزى را درک نمى‏کند بواسطه رؤیاهایى که مى‏بیند این مسرّت و لذّات را درک مینماید حتى دوست میدارد که خوابش طولانى‏تر شود تا از لذّات بیشترى بهره‏مند گردد. در حدیث نیز وارد گردیده است که بقبر مؤمن وسعت داده میشود و باو گفته میشود نم نومة العروس یعنى مانند عروس بخواب راحت و لذّت بخش مشغول باش». [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر نور
در جنگ بدر، چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند که شش نفر آنها از مهاجران و هشت نفر از انصار بودند. برخى از مردم مى‏گفتند: فلانى مُرد. این آیه نازل شد و آنان را از این تفکّر نهى کرد. شهدا، نه تنها نامشان یا آثار کارهایشان زنده و باقى است، بلکه یک زندگى واقعى برزخى دارند. زندگى‏اى که در آن رزق و شادى و بشارت است، زندگى در جوار رحمت خدا که در آن حزن وترس وجود ندارد. مشخّصات این زندگى، در تفسیر سوره آل‏عمران خواهد آمد. انشاءاللّه. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود بهشتي - تفسیر نمونه
پس ازاشاره به مورد صبر و استقامت و تاءکید بر اینکه مسلما نان باید در زندگی فردی و اجتماعی خود از آن استعانت و کمک بگیرند (در آیه قبل )در این آیه اشاره به حیات جاودان شهدا به این مورد که (هرگز آنهایی که در راه خدا کشته شده و به فیض عظیم شهادت نایل می شوندمرده نگویید «و لا تقوولا لمن یقتل فی سبیل الله اموات»و در ادامه موءکدا"می فرماید : بلکه آن ها زنده گانند ولی شما درک نمی کنید .«بل احیاء و لکن لاتشعرون ».
گروهی از مردم راحت طلب و ترسو در صدر اسلام بودند که هرکه ازمسلمانان که در میدان جهاد به شهادت می رسید می گفتند : فلانی مردو با اظهار تاءسف از این واقعه دیگران را نگران و مضطرب می کردند . در اینجا به صراحت به آن ها پاسخ داده شده است که حق ندارند به شهدا مرده بگویند چون آن هازنده اند و ازنعمت های الهی بهره می برند و چون انسان هادر قالب تن حبس شده اند نمی توانند این موضوع رادرک کنندودرضمن از نص این آیه و ترجمه آن دو موضوع بقای روح و زندگی برخی اثبات می شود . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ماجدی (داور) : وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ و یا
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون‏
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیرنمونه
شهیدان زنده اند...
از آنجا که در آیات گذشته سخن از تعلیم وتربیت و ذکر و شکر بود وبا توجه به معنى بسیار وسیعى که این مفاهیم دارند، غالب دستورات دینى را در بر مى گیرند.
در نخستین آیه مورد بحث سخن از صبر و پایدارى به میان مى آورد، که بدون آن ، مفاهیم گذشته هرگز تحقق نخواهد یافت .
نخست مى گوید: ((اى کسانى که ایمان آورده اید از صبر و نماز کمک بگیرید)) (یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوة ).
و با این دو نیرو (استقامت و توجه به خدا) به جنگ مشکلات و حوادث سخت بروید که پیروزى از آن شما است ((زیرا خداوند با صابران است )) (ان الله مع الصابرین ).
به عکس آنچه بعضى تصور مى کنند، ((صبر)) هرگز به معنى تحمل بدبختیها و تن دادن ذلت و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست ، بلکه صبر و شکیبائى به معنى پایدارى و استقامت در برابر هر مشکل و هر حادثه است .
لذا بسیارى از علماى اخلاق براى ((صبر)) سه شاخه ذکر کرده اند:
صبر بر اطاعت (مقاومت در برابر مشکلاتى که در راه طاعت وجود دارد).
صبر بر معصیت (ایستادگى در برابر انگیزه هاى گناه و شهوات سرکش و طغیانگر).
و صبر بر مصیبت (پایدارى در برابر حوادث ناگوار و عدم خود باختگى و شکست روحى و ترک جزع و فزع ).
کمتر موضوعى را در قرآن مى توان یافت که مانند ((صبر)) تکرار و مورد تاءکید قرار گرفته باشد در قرآن مجید در حدود هفتاد مورد از صبر، سخن به میان آمده که بیش از ده مورد از آن به شخص پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) اختصاص دارد.
تاریخ مردان بزرگ گواهى مى دهد که یکى از عوامل مهم یا مهمترین عامل پیروزى آنان استقامت و شکیبائى بوده است افرادى که از این صفت بى بهره اند در گرفتاریها بسیار زود از پا در مى آیند و مى توان گفت نقشى را که این عامل در پیشرفت افراد و جامعه ها ایفا مى کند، نه فراهم بودن امکانات دارد
و نه استعداد و هوش و مانند آن .
به همین دلیل در قرآن مجید روى این موضوع با مؤ کدترین بیان تکیه شده است ، آنجا که مى گوید: انما یوفى الصابرون اجرهم بغیر حساب : ((صابران پاداش خود را بى حساب مى گیرند)) (زمر 10).
و در مورد دیگر بعد از ذکر ((صبر در برابر حوادث )) مى خوانیم : ان ذلک من عزم الامور: ((این کار از محکمترین کارها است )) لقمان 17).
اصولا ویژگى استقامت و پایمردى ، این است که فضائل دیگر بدون آن ارج و بهائى نخواهد داشت که پشتوانه همه آنها صبر است و لذا در ((نهج البلاغه )) در ((کلمات قصار)) مى خوانیم : و علیکم بالصبر، فان الصبر من الایمان کالراس من الجسد، و لا خیر فى جسد لا راس معه ، و لا فى ایمان لا صبر معه : ((بر شما باد به صبر و استقامت که صبر در برابر ایمان همچون سر است در مقابل تن ، تن بى سر فایدهاى ندارد، همچنین ایمان بدون صبر ناپایدار و بى نتیجه است )).
در روایات اسلامى عالیترین صبر را آن دانسته اند که به هنگام فراهم آمدن وسائل عصیان و گناه انسان مقاومت کند و از لذت گناه چشم بپوشد.
در آیه مورد بحث مخصوصا به مسلمانان انقلابى نخستین که دشمنان نیرومند و خونخوار و بى رحم از هر سو آنها را احاطه کرده بودند، دستور داده شده است که در برابر حوادث مختلف از قدرت صبر و پایمردى کمک بگیرند، که نتیجه آن استقلال شخصیت و اتکاء به خویشتن و خود یارى در پناه ایمان به خدا است و تاریخ اسلام این حقیقت را به خوبى نشان مى دهد که همین اصل اساسى پایه اصلى همه پیروزیها بود.
موضوع دیگرى که در آیه بالا به عنوان یک تکیه گاه مهم در کنار صبر،
معرفى شده ((صلوة )) (نماز) است ، لذا در احادیث اسلامى مى خوانیم : کان على (علیه السلام ) اذا اهاله امر فزع قام الى الصلوة ثم تلى هذه الایة و استعینوا بالصبر و الصلوة ...: ((هنگامى که على (علیه السلام ) با مشکلى روبرو مى شد به نماز برمى خاست و پس از نماز به دنبال حل مشکل مى رفت و این آیه را تلاوت مى فرمود: ((و استعینوا بالصبر و الصلوة ...))
از این موضوع هرگز نباید تعجب کرد، زیرا هنگامى که انسان در برابر حوادث سخت و مشکلات طاقت فرسا قرار مى گیرد، و نیروى خود را براى مقابله با آنها ناچیز مى بیند، نیاز به تکیه گاهى دارد که از هر جهت نامحدود و بى انتها باشد، نماز او را با چنین مبدئى مربوط مى سازد، و با اتکاء بر او مى تواند با روحى مطمئن و آرام امواج سهمگین مشکلات را در هم بشکند.
بنابراین آیه فوق در حقیقت به دو اصل توصیه مى کند یکى اتکاى به خداوند که نماز مظهر آن است و دیگرى مساءله خود یارى و اتکاى به نفس که به عنوان صبر از آن یاد شده است .
و به دنبال مساءله صبر و استقامت در آیه بعد، سخن از حیات جاویدان شهیدان مى گوید که پیوند نزدیکى با استقامت و صبرشان دارد.
نخست مى گوید: ((هرگز به آنها که در راه خدا کشته مى شوند و شربت شهادت مى نوشند مرده مگوئید)) (و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات ).
سپس براى تاءکید بیشتر اضافه مى کند: ((بلکه آنها زندگانند، اما شما درک نمى کنید!)) (بل احیاء و لکن تشعرون ).
اصولا در هر نهضتى گروهى راحت طلب و ترسو خود را کنار مى کشند و علاوه بر اینکه خودشان کارى انجام نمى دهند سعى در دلسرد کردن دیگران دارند
همین که حادثه ناگوارى رخ مى دهد، اظهار تاسف مى کنند و آن را دلیل بر بى نتیجه بودن آن قیام مى پندارند، غافل از اینکه هیچ هدف مقدس و گرانبهائى بدون دادن قربانى یا قربانیها بدست نیامده و این یکى از سنن این جهان است .
قرآن کریم کرارا از این دسته سخن به میان آورده و آنها را سخت سرزنش مى کند.
گروهى از این قماش مردم در آغاز اسلام بودند که هر گاه کسى از مسلمانان در میدان جهاد به افتخار شهادت نائل مى آمد مى گفتند فلانى مرد! و با اظهار تاسف از مردنش ، دیگران را مضطرب مى ساختند.
خداوند در پاسخ این گفته هاى مسموم پرده از روى یک حقیقت بزرگ بر مى دارد و با صراحت مى گوید: شما حق ندارید کسانى را که در راه خدا جان مى دهند مرده بخوانید آنها زنده اند زنده جاویدان ، و از روزیهاى معنوى در پیشگاه خدا بهره مى گیرند، با یکدیگر سخن مى گویند، و از سرنوشت پربارشان کاملا خشنودند، اما شما که در چهار دیوارى محدود عالم ماده محبوس و زندانى هستید این حقایق را نمى توانید درک کنید. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (154)

شأن نزول: صحابه بعد از جنگ بدر ذکر شهداء مى‌کردند، بعضى بر سبیل تحسّر مى‌گفتند: بیچاره فلان، روز بدر شهید و از لذت دنیا محروم شد؛ حق تعالى در ردّ آنها فرمود:

وَ لا تَقُولُوا: و مگوئید و اعتقاد نکنید، لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ‌: مر آن کسانى را که کشته شدند در راه خدا مر ایشان مردگانند، بَلْ أَحْیاءٌ: بلکه زندگانند ایشان در پیشگاه خدا، وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ‌:
و لکن شما نمى‌دانید کیفیت آن زندگى را، زیرا که ادراک و تعقل آن ممکن نیست.
تبصره: مفسرین را در این شهداء اقوالى است:

1- زنده بودن از روى حقیقت تا روز قیامت، و ارزاق را صبح و شام بر آنها عرضه کنند، پس روح و فرح به آنها رسید، چنانچه آتش را بر آل فرعون صبح و شام به آنها عرضه دارند، پس الم و رنج به ایشان وارد آید.

2- ارواح بعد از مفارقت از ابدان در قالب مثال این ابدان وارد، و در بهشت دنیا متنعم باشند تا قیامت، و احادیث ائمه معصومین دال است بر آن؛ از جمله شیخ طوسى در تهذیب از یونس بن ظبیان گفت: خدمت حضرت صادق علیه السّلام بودیم. حضرت فرمود: مردم در ارواح مؤمنین چه گویند؟ عرض کردم: گویند در حواصل پرندگان سبز در قنادیل زیر عرش باشند. فرمود: سبحان اللّه، مؤمن بزرگوارتر باشد از آنکه حق تعالى روح او را در حوصله مرغ سبز قرار دهد. اى یونس، چون خداوند قبض روح مؤمن نماید، آن را در قالبى مثل بدن دنیائى نقل کند، پس در بهشت مى‌خورند و مى‌آشامند و چون آینده‌اى از دنیا نزد آنها آید، او را بشناسند به همین صورتى که در دنیا بوده باشد. «1» بنابراین تخصیص شهداء به این جهت اختصاص ایشان است به کمال قرب حق تعالى و مزیت بهجت و کرامت آنها نزد حضرت ذو الجلال.

3- روز قیامت زنده و مثاب خواهند شد، بنابراین اسناد احیا ایشان مجاز باشد.

4- زنده‌اند به دین و طاعت و هدایت، و این از باب تسمیه ضلالت به موت و هدایت به حیات باشد.

5- زنده‌اند به ذکر جمیل و ثناء جلیل، چنانچه حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در وصف. علماء حقیقى فرماید: هلاک شدند جمع کنندگان اموال، و علما باقى هستند مادامى که دنیا باقى است؛ اعیان آنها است لکن آثار ایشان در قلوب موجود است. «1» و اولى و اصح، قول اول و دوم باشد.

تتمه: از حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مروى است که حق تعالى شهداء را شش خصلت کرامت فرماید: 1- اول قطره خون شهید که به زمین رسد، گناهان او را عفو فرماید. 2- منزلتى که در بهشت نامزد او باشد ننماید. 3- هفتاد و دو حور العین به او مرحمت فرماید. 4- او را از عذاب قبر و فزع اکبر ایمن سازد. 5- تاج وقار که از یاقوت سرخ است به سر او نهند. 6- شفاعت او را در حق هفتاد نفر از خویشان او قبول فرماید. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (154)

ترجمه‌

و نگوئید مر کسانیرا که کشته میشوند در راه خدا که مردگانند بلکه‌
زندگانند ولى شما ادراک نمى‌کنید.

تفسیر

در کافى و تهذیب از حضرت صادق (ع) روایت نموده که از یونس بن ظبیان سؤال فرمود که مردم در ارواح اهل ایمان چه میگویند یونس عرض کرد میگویند در حوصله مرغهاى سبز جاى میگیرند و در زیر عرش قرار دارند فرمود سبحان اللّه مؤمن گرامى‌تر است نزد خداوند از آنکه روح او را در حوصله مرغ قرار دهد اى یونس چون اجل مؤمن برسد خمسه طیبه و ملائکه مقربین حاضر میشوند و چون خداوند روح او را قبض فرمود قرار میدهد در قالبى مانند قالبش در دنیا پس میخورد و مى‌آشامد بهمان صورتى که در دنیا داشته چنانچه هر کس او را به بیند میشناسد او را و در تهذیب از آن حضرت نقل نموده که پرسیدند از ارواح اهل ایمان فرمود در بهشتند بهمان صورت‌هاى ابدانشان اگر به بینى او را خواهى گفت فلانى است و از ابن عباس ره نقل شده است که شهداء زنده‌اند نزد خدا بارواح و اجسادشان هر بامداد و شبانگاه روزى بایشان میرسد و خرم و شادند بعطایاى الهى تنبیه مستفاد از این آیه شریفه و روایات مفسره آنستکه ارواح شهداء و اهل ایمان باقى هستند ببقاى الهى و متنعم بنعم نامتناهى ولى در علوم عقلیه ببراهین قطعیه ثابت شده است که نفس انسانى جوهرى مجرد است که قابل زوال و فنا نیست و بعد از قطع تعلق از بدن عنصرى در قالب مثال جاى‌گزین است و حکم عقلى قابل تخصیص نیست بنابراین اختصاص حکم بشهدا در آیه شریفه براى آنستکه اصحاب پیغمبر (ص) بعد از جنگ بدر یاد شهدا میکردند و تأسف میخوردند که چهارده نفر از آنها کشته شدند و از خیر دنیا محروم گردیدند خداوند براى دفع توهم و رفع تحزن و تأسف ایشان این آیه را نازل فرمود و شهدا را اختصاص بذکر داد براى آنکه حال آنها محتاج به بیان بود علاوه بر آنکه طلیعه فتوحات اسلام بدست اصحاب بدر ظاهر گشت و مزید اختصاص آنها بقرب احدیت و مزیتشان در بهجت و کرامت و قوت حیات و شدت نشاط و ارتقاء درجاتشان موجب این تخصص گردید تا سایرین هم اقتدا نموده از این فیض بهره‌مند شوند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.