● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
(These are they who have purchased error with guidance), meaning, they exchanged guidance to buy misguidance. This meaning includes those who first believed, then later disbelieved, whom Allah described,
(So their commerce was profitless. And they were not guided), "By Allah! I have seen them leaving guidance for deviation, leaving the Jama`ah (the community of the believers) for the sects, leaving safety for fear, and the Sunnah for innovation.'' Ibn Abi Hatim also reported other similar statements.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - منافقان، خریداران گمراهى در برابر از دست دادن هدایت هستند.
أولئک الذین اشتروا الضللة بالهدى
2 - تمامى زمینه هاى نیل به هدایت براى منافقان عصر بعثت، مهیّا بود.
اشتروا الضللة بالهدى
در حالى که منافقان هدایت نیافته بودند، آیه مورد بحث، هدایت را سرمایه آنان شمرده است; تا به این حقیقت اشاره کند که: تمامى زمینه هاى هدایت و اسباب خارجى ـ به گونه اى که گویا آن را در اختیار داشتند ـ براى ایشان فراهم بود.
3 - تجارت منافقان (خرید ضلالت در قبال هدایت)، تجارتى فاقد هرگونه سود و منفعت
فما ربحت تجرتهم
4 - منافقان، به سود و زیان واقعى خویش آگاهى ندارند.
و ما کانوا مهتدین
متعلق «مهتدین» به دلیل جمله هاى قبل، سود و زیان واقعى است; یعنى: و ما کانوا مهتدین الى منافعهم و مضارهم.
5 - آگاه نبودن اهل نفاق به سود و زیان واقعى خویش، عامل اختیار کردن ضلالت و از دست دادن هدایت
أولئک الذین اشتروا الضللة ... و ما کانوا مهتدین
جمله «ما کانوا مهتدین» عطف بر جمله «اشتروا الضلالة بالهدى» است و به منزله علت براى آن مى باشد; یعنى: چون به سود و زیان واقعى خویش راه نیافتند، به چنین تجارتى دست زدند.
6 - زیان واقعى انسان، در ضلالت و از دست دادن هدایت است.
اشتروا الضللة بالهدى فما ربحت تجرتهم
7 ـ منافقان با تظاهر به اسلام، در هدفهاى خویش (کسب منافع و ضربه زدن به اسلام)، موفقیتى به دست نخواهند آورد.
و ما کانوا مهتدین
برداشت فوق بر این اساس است، که متعلق«مهتدین» اهداف منافقان باشد; یعنى: و ما کانوا مهتدین الى مقاصدهم. آیات بعدى، این معنا را تأیید مى کند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
«اولئک الَّذین اشترواالضّلالة»
اینان همان کسانى هستند که گمراهى را به بهاى هدایت خریدند
ابن عبّاس در روشنگرى آیه مى گوید: منظور این است که اینان گمراهى را درپیش گرفتند و هدایت را از کف دادند و این دو را با هم مبادله کردند.
یک پرسش: در اینجا این پرسش مطرح مى شود که داد و ستد و مبادله هنگامى درست است که منافقان ایمان و هدایت را داشته باشند و آنگاه آن را دربرابر گمراهى و کفر ازدست بدهند؛ درصورتیکه چنین نیست، چرا که آنان هرگز ایمان نیاوردند. با این بیان، معناى آیه چیست؟
پاسخ: در پاسخ این پرسش، جوابهاى ارائه شده عبارتند از:
1. منظور از واژه «اشتروا» در این آیه، خرید و فروش واقعى نیست؛ بلکه معناى ظاهرى آن در گزینش و دوستى مورد نظر است؛ چرا که خریدار هنگامى کالایى را انتخاب مى کند که آن را دوست داشته باشد؛ و اینان نیز به دلیل دوست داشتن کفر و گمراهى، آن را برگزیدند و از گزینش راه ایمان و هدایت بازماندند.
2. عدّه اى معتقدند که این ایمان، همان توحید گرایى و خداجویى فطرى است که در اعماق جان هر انسانى دمیده شده است و اینان آن نعمت گرانبها را با گمراهى مبادله کردند.
3. و برخى نیز برآنند که: منافقان پیش از برانگیخته شدن پیامبر (ص)، در کتابهاى آسمانى پیشین خوانده بودند که چنین دین و پیامبرى خواهد آمد و به همین جهت به آن ایمان آورده بودند؛ امّا پس از بعثت دگرگونساز پیامبر (ص)، از ایمان مجدّد به حق سرباز زدند و راه سرکشى و گمراهى را درپیش گرفتند، تو گویى ایمان پیشین خود را با کفر و کینه توزى مبادله کردند.
«فما ربحت تجارتهم و ما کانوا مهتدین»
اینان در این داد و ستد خود، سودى نکردند و راه یافته نبودند
آرى؛ یاران درست اندیش و شایسته کردار پیامبر (ص)، در داد و ستد خویش سود کردند و به سوى حق و عدالت و خشنودى خدا و بهشت پرطراوت و زیباى او راه گشودند؛ امّا اینان راه نیافتند و زیان کردند... و چه زیان وحشتناکى!! چرا که ممکن است تاجرى در کار تجارت خود سود نبرد، امّا راه هدایت را درپیش گیرد و در زندگى گمراه نشود، لیکن اینان نه سود بردند و نه راه حق و عدالت و ایمان را یافتند؛ و درست به همین جهت است که قرآن درمورد آنان مى فرماید: «و ما کانوا مهتدین» (و راه یافته [هم ] نبودند).
یک پرسش: مى دانیم که مفهوم سودنبردن در تجارت آن است که سرمایه تاجر مى ماند و سود نمى دهد؛ درحالیکه در این آیه شریفه مى بینیم نه تنها سودى عاید منافقان نشد، سرمایه اصلى خود را نیز ازکف دادند. پس، این چگونه داد و ستد و تجارتى است؟
پاسخ: در آیاتى که گذشت، روشن شد که گمراهى و هدایت دربرابر هم قرار گرفته اند؛ و این نشانگر آن است که منافقان درصدد بودند از هر راه و با هر وسیله اى به سود دست یابند، امّا براثر بداندیشى و عملکرد نادرست، نه تنها سودى نبردند که سرمایه ایمان و هدایت را نیز به همراه سرمایه وجودى خود از کف دادند.
همچنین از مقایسه حال و روز آنان با ایمان آوردگان مى توان به این نتیجه رسید که ایمان آوردگان ایمان و هدایت را برگزیدند و سود این جهان و جهان دیگر را از آنِ خود ساختند؛ امّا آنان با گزینش گمراهى، نه تنها سودى نبردند که یکسره باختند و زیان جبران ناپذیرى بر آنان وارد آمد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
و معنی اشتراء الضلالة بالهدی : اختیارها علیه و استبدالها به ، علی سبیل الاستعارة، لان الاشتراء فیه إعطاء بدل و أخذ آخر. و منه : أخذت بالجمة راسا أزعرا وبالثنایا الواضحات الدردرا و بالطویل العمر عمرا حیدرا کما اشتری المسلم إذ تنصرا و عن وهب : قال الله عز و جل فیما یعیب به بنی إسرائیل : "تفقهون لغیر الدین ، و تعلمون لغیر العمل ، و تبتاعون الدنیا بعمل الاخرة". فان قلت : کیف اشتروا الضلالة بالهدی و ما کانوا علی هدی ؟ قلت : جعلوا لتمکنهم منه و إعراضه لهم کأنه فی أیدیهم ، فإذا ترکوه إلی الضلالة فقد عطلوه و استبدلوها به ، و لان الدین القیم هو فطرة الله التی فطر الناس علیها، فکل من ضل فهو مستبدل خلاف الفطرة. (و الضلالة) الجور عن القصد و فقد الاهتداء. یقال : ضل منزله ، و ضل دریص نفقه فاستعیر للذهاب عن الصواب فی الدین . و الربح : الفضل علی رأس المال ، و لذلک سمی : الشف ، من قولک : أشف بعض ولده علی بعض ، إذا فضله . و لهذا علی هذا شف . و التجارة: صناعة التاجر، وهو الذی یبیع و یشتری للربح . و ناقة تاجرة: کأنها من حسنها و سمنها تبیع نفسها. و قرأ ابن أبی عبلة (تجاراتهم ). فإن قلت : کیف أسند الخسران إلی التجارة و هو لاصحابها؟ قلت : هو من الاسناد المجازی ، وهو أن یسند الفعل إلی شی ء یتلبس بالذی هو فی الحقیقة له ، کما تلبست التجارة بالمشترین . فإن قلت : هل یصح : ربح عبدک و خسرت جاریتک ، علی الاسناد المجازی ؟ قلت : نعم إذا دلت الحال . و کذلک الشرط فی صحة: رأیت أسدا، و أنت ترید المقدام ، إن لم تقم حال دالة لم یصح . فإن قلت : هب أن شراء الضلالة بالهدی وقع مجازا فی معنی الاستبدال ، فما معنی ذکر الربح و التجارة؟ کأن ثم مبایعة علی الحقیقة. قلت : هذا من الصنعة البدیعة التی تبلغ بالمجاز الذروة العلیا، وهو أن تساق کلمة مساق المجاز، ثم تقفی بأشکال لها و أخوات ، إذا تلاحقن لم تر کلاما أحسن منه دیباجة و أکثر ماء ورونقا، و هو المجاز المرشح . و ذلک نحو قول العرب فی البلید: کأن أذنی قلبه خطلا، و إن جعلوه کالحمار، ثم رشحوا ذلک روما لتحقیق البلادة، فادعوا لقلبه أذنین ، وادعوا لهما الخطل ، لیمثلوا البلادة تمثیلا یلحقها ببلادة الحمار مشاهدة معاینة. و نحوه : و لما رأیت النسر عز ابن دأیة و عشش فی و کریه جاش له صدری لما شبه الشیب بالنسر، والشعر الفاحم بالغراب ، أتبعه ذکر التعشیش و الوکر. و نحوه قول بعض فتاکهم فی أمه : فما أم الردین و إن أدلت بعالمة بأخلاق الکرام إذا الشیطان قصع فی قفاها تنفقناه بالحبل التوام أی إذا دخل الشیطان فی قفاها استخرجناه من نافقائه بالحبل المثنی المحکم . یرید: إذا حردت و أساءت الخلق اجتهدنا فی إزالة غضبها و إماطة ما یسوء من خلقها. استعار التقصیع أولا، ثم ضم إلیه التنفق ، ثم الحبل التوام . فکذلک لما ذکر سبحانه الشراء أتبعه مایشا کله و یواخیه و ما یکمل و یتم بانضمامه إلیه ، تمثیلا لخسارهم و تصویرا لحقیقته . فإن قلت : فما معنی قوله (فما ربحت تجارتهم و ماکانوا مهتدین )؟ قلت : معناه أن الذی یطلبه التجار فی متصرفاتهم شیئان : سلامة رأس المال ، و الربح . و هؤلاء قد أضاعوا الطلبتین معا، لان رأس مالهم کان هو الهدی ، فلم یبق لهم مع الضلالة. و حین لم یبق فی أیدیهم إلا الضلالة، لم یوصفوا بإصابة الربح . و إن ظفروا بما ظفروا به من الاغراض الدنیویة، لان الضال خاسر دامر، و لانه لایقال لمن لم یسلم له رأس ماله : قد ربح ، و ما کانوا مهتدین لطرق التجارة کما یکون التجار المتصرفون العالمون بما یربح فیه و یخسر
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ «16»
أُولئِکَ: آن جماعت منافقین، الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ: کسانیند که بدل کردند و اختیار نمودند گمراهى را که کفر و نفاق و شک و هلاکت است، بِالْهُدى: بر راه راست که ایمان و یقین و علم و اخلاص و نجات باشد.
على بن ابراهیم قمى فرموده: «ضلالت» در این آیه حیرت، و «هدى» عبارت باشد از بیان، یعنى اختیار کردند حیرت و ضلالت را بر هدایت و بیان، یا اختیار نمودند کفر کسبى را بر ایمان فطرى، چنانچه در احادیث آل عصمت علیه السلام وارد شده از حضرت پیغمبر صلّى اللّه و آله: کلّ مولود یولد على الفطرة حتّى یکون ابواه یهوّدانه او ینصّرانه «1».
سید مرتضى (رحمه الله) در کتاب غرر معنى حدیث را چنین فرموده که: هر مولودى متولد شود بر خلقت دالّه بر وحدانیت الهى و بندگى او و ایمان به او، تا آنکه پدر و مادر او را یهودى و نصرانى نمایند؛ زیرا اولاد بیشتر نشو و نما کند بر مذهب پدران خود و الفت یابد به دین و کیش آنان.
بنابراین آیه شریفه اشاره است به اینکه منافقین تبدیل نمودند ایمان فطرى خدائى را به کفر کسبى خود.
فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ: پس سود نکرد تجارت ایشان، در استبدال کفر به ایمان و نفعى نبردند در این معامله که نمودند.
تفسیر برهان- از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام مروى است که در معنى آیه فرمود: فروختند دین خدا را و بدل گرفتند از آن کفر به خدا را، پس ربح ننمودند در تجارت آخرت؛ زیرا خریدند آتش و اقسام عذاب را به مقابل بهشت که مهیا بود براى ایشان اگر ایمان مىآوردند، پس راه نیافتند به حق و صواب «2».
نکته ادبیه: آیه شریفه استعاره ترشیحیه است؛ یعنى چیزى که مشاکل مشبّه به باشد براى مشبه ذکر کنند، و چون لفظ «اشترى» در معامله ایشان که مبادله است مستعمل شده، در عقب آن «تجارت» واقع شده که مشاکل با اشترى مىباشد به جهت تمثیل خسارت ایشان.
وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ: و نبودند راه یافتگان به طریق فایده تجارت، بلکه در آن تجارت سرمایه را از دست دادند، لا جرم به خسران ضلالت گرفتار شدند؛ زیرا مقصود از تجارت سلامتى سرمایه و ربح است، و منافقین این هر دو را مطلقا ضایع ساختند؛ به علت آنکه رأس المال ایشان که فطرت سلیمه و عقل صرف بود، به سوء اختیار ضلالت هر دو را باطل و محو کردندو از کمالات و ترقیات انسانى و رسیدن به سعادت جاودانى خود را محروم ساختند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
دین حنیف اسلام را فروختند بکفر و ضلالت و بهشت جاوید را بعذاب مخلّد پس سود نکرد تجارت آنها در دنیا و آخرت و راه نیافتند بحق و حقیقت و سرمایه خود را که فطرت سلیم است هم از دست دادند براى اعتقادات باطله و عمرى را ببطالت و تشویش خاطر گذراندند و ضرر هم نمودند و راه نجات را که ولایت ائمه اطهار است پیدا نکردند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.