لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ (236)
شأن نزول: عادت عرب این بود که طلاق بسیار مىدادند و رجوع مىکردند، حضرت نهى و فرمود: ما بال اقوام یلعبون بحدود اللّه: چه مىشود جماعتى را که به احکام خدا بازى مىکنند، طلاق ندهید زنان خود را مگر از جهت تهمتى و گمان بدى، بدرستى که خدا دوست نمىدارد زنان و مردان که مکرر زن و شوهرى را نو کنند، بتحقیق دشمنترین حلالها نزد خدا طلاق دادن است. اصحاب چون این را شنیدند گمان کردند به هر
تفسیر اثنا عشرى، ج1، ص: 423
طلاقى ایشان را جرمى و گناهى خواهد بود؛ آیه شریفه نازل شد: «1» لا جُناحَ عَلَیْکُمْ: بأسى و گناهى نیست بر شما، إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ: اگر طلاق دهید زنان را، ما لَمْ تَمَسُّوهُنَ: مادامى که مجامعت نکرده باشید ایشان را، أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَةً: یا فرض و تقدیر نکرده باشد، یعنى نام نبردهاید در صیغه نکاح براى ایشان مهرى که مفروض و مقرر است. مراد تسمیه مهر است در حین عقد. اصح آنست که کلمه (او) به معنى (الا) مىباشد، یعنى حرجى بر شما نیست اگر طلاق دهید زنان غیر مدخوله را سواى متعه لازم نیست مگر وقتى که مفروضه باشد که در این صورت نصف مهر لازم است بر شما. وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ: و بهره دهید زنان غیر مدخوله را که مفوضه باشد از مال خود آن مقدار که بهره ببرند، و این بهره دادن واجب است بقدر حال، طلاق دهند بر شخص غنى به اندازه ثروت او. وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ: و بر مرد فقیر به مقدار تمکن او.
مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ: متعه و بهره که در شرع مستحسن و نیکو باشد. حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ: واجب فرموده بهرهدادن را بر نیکوکاران، یا نیکوکنندگان به نفوس خود به جهت مسارعت به امتثال، یا احسان نمایندگان به مطلقات به بهره دادن؛ و تسمیه ایشان به محسنین جهت مشارفه است تا موجب ترغیب و تحریص ایشان شود در احسان.
روایت شده مردى از انصار زنى خواست و در متن عقد نام مهر نبرد و قبل از دخول طلاق داد، آیه شریفه نازل شد، حضرت فرمود: بهرهاى بده او را اگرچه به قلنسوه «2» خود باشد.
ابن بابویه رضوان الله علیه روایت نموده که: غنى بهره دهد به خانه یا خادم، و متوسط به جامه و فقیر به درهمى یا انگشترى. «3»
«1» منهج الصادقین، جلد دوّم، صفحه 37.
«2» قلنسوه: نوعى کلاه دراز.
«3» من لا یحضره الفقیه، جلد سوّم، صفحه 327، حدیث 4.
تفسیر اثنا عشرى، ج1، ص: 424
و نیز از صادقین علیهما السلام مروى است که بر غنى واجب است دابه یا جامه عالى، یا ده دینار طلا، و بر متوسط پنج دینار یا لباس متوسط و بر فقیر دینارى یا انگشترى. «1» بعد از آن حکم دیگر طلاق را بیان فرماید:
[ نظرات / امتیازها ]
لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ (236)
ترجمه
نیست گناهى بر شما اگر طلاق دهید زنان را مادامیکه نزدیکى نکرده باشید با ایشان و مقرر ننموده باشید براى آنها مهرى را و بهرهمند کنید ایشانرا بر توانگر است باندازه خود و بر تنگ دست است باندازه خود بهرهمند نمودنى بخوبى که حق است بر نیکوکاران.
تفسیر
هرگاه مرد طلاق دهد زن خود را در صورتى که نه دخول نموده باشد باو و نه مهرى معین کرده باشد براى آنزن معصیت کار نیست و مهر هم نباید بدهد ولى اگر دخول کرده باشد و مهرى معین ننموده باشد باید مهر المثل بدهد و اگر دخول نکرده باشد و مهر تعیین شده باشد باید نصف مهر را بدهد لذا کلمه او در این آیه یا بمعنى الا است یا بمعنى واو است و در صورت اول که مفروض است در آیه شریفه باید مرد بهره برساند از مال خود بزن بحسب حال خود از غنى و فقر و یسار و اعسار مانند درهم یا دینار یا دابه یا لباس یا انگشترى و امثال اینها و بنظر حقیر اگر ضمنا ملاحظه حال و شئون زن را هم بنماید بهتر است تا متاع بمعروف شود که شرعا و عرفا پسندیده باشد به این معنى که ملاحظه شود از چنین مردى بچنین زنى چه شایسته است عطا شود آنرا عطا نماید در کافى و عیاشى از حضرت صادق (ع) روایت نموده است که پرسیدند از مردى که عیال خود را طلاق میدهد باید متعه بدهد فرمود بلى آیا دوست ندارد از محسنین باشد آیا نمیخواهد از متقین باشد و در تهذیب از آنحضرت روایت شده است که فرمود همانا متعه مطلقه واجب است و از حضرت باقر (ع) روایت نموده که پرسیدند مرد میخواهد زن خود را طلاق بدهد پیش از دخول فرمود باید متعه بدهد پیش از طلاق و ذیل این آیه را تلاوت فرمود و از حضرت کاظم (ع) عیاشى نقل نموده که پرسیدند از مطلقه که چه قدر باید متعه باو داده شود فرمود بقدر تمکن شوهرش و در کافى از حضرت صادق (ع) روایت نموده است که باید مناسب با شأن زن باشد و ملاحظه اقران او شود و این مؤید نظر حقیر است و در فقیه روایت شده است که غنى باید خانه یا غلام بدهد و متوسط باید
جلد 1 صفحه 299
لباس بدهد و فقیر درهم یا انگشترى و روایت شده است که اقل متعه روسرى و مانند آنست و در بعضى روایات تصریح شده که بهر اندازه که وسع مرد باشد و شایسته و لایق بود احسان نماید چون در چنین موقعى زن سرشکسته میشود و با هم و غم زیادى بخانه بر- میگردد و مورد شماتت دشمنان خواهد شد خداوند کریم است و حیا میفرماید و اهل حیا را دوست دارد همانا گرامىترین شما کسانى هستند که اکرامشان نسبت بزنانشان زیادتر است و بعضى تماسوهن بضم تا و الف در این آیه و آیه بعد از این قرائت نمودهاند و قدره بسکون دال هم قرائت شده است.
[ نظرات / امتیازها ]