خویی برتر از حسن خلق و خوشخویی فردی چیست؟ اخلاق اجتماعی خوب....یعنی استقامت ها، تحمل شداید، گذشت ها و...
توضیح : پیامبر (ص) بر خویی بسیار سترگ بوده است . خویی برتر از حسن خلق و خوشخویی. آن اخلاقی را که ناشی از عظمت روح باشد اخلاق عظیم می گویند. این آیه بیشتر ناظر به اخلاق اجتماعی پیغمبر است؛ یعنی خدا پیغمبر را در عکس العمل هایی که در مقابل کفار و مشرکین از خود بروز می داد، یعنی استقامت ها، تحمل شداید، گذشت ها و... به خلق عظیم یاد می کند.
کسی که در محضر قرآن است با طنابی کار می کند که اگر تکان بدهد او را به فیض الهی نزدیک می کند و برای اینکه بالابرود باید عربی مبین او به حد اجتهاد برسد و بر مرکب نماز شب سوار شود تا به علی حکیم برسد در این صورت سخنانش بوی آب و خاک نمی دهد، اهل بیت سخنانشان بوی فرشته میدهد، ولی ممکن است در سخنان مفسران اهل سنت حرفهای دقیقی پیدا شود ولی بوی آب و خاک می دهد .
توضیح : خدا قرآن را به عنوان حبل متین به زمین آویخت نه اینکه بیندازد زیرا انزال قرآن از سنخ تگرگ و برف و بارش نیست؛ قرآن را به زمین آویخت و آن را حبل متین قرار داد تا ما بتوانیم به آن اعتصام بکنیم.
اگر طنابی محکم نباشد اعتصام به آن سودی ندارد؛ حبلی اعتصام به آن سود دارد که به جای بلند و مستحکمی متصل باشد، قرآن ناطق و صامت و عترت تار و پود این قرآن هستند بنابراین یک حبل بیشتر نداریم و مابقی تار و پود آن هستند که در حدیث ثقلین بیان شده است و این حبل با آن تار و پود قابل اعتصام است وگرنه حبلی که در گوشهای از زمین افتاده است قابل اعتصام نیست.
یک طرف این طناب به دست انسان و طرف دیگر در دست خداست و اگر کسی به آن معتصم شد می تواند بالا برود بنابراین فرمود بخوانید و بالا بروید. بنابراین کسانی که مقام نامتناهی برای قرآن قایل شوند ولی قائل به انداختن قرآن باشند حرفشان بوی آب و خاک می دهد ولی کسی که قرآن را اعتصام برای ارتقاء می داتند حرفش بوی فرشته می دهد.
کسی که در محضر قرآن است با طنابی کار می کند که اگر تکان بدهد او را به فیض الهی نزدیک می کند و برای اینکه بالابرود باید عربی مبین او به حد اجتهاد برسد و بر مرکب نماز شب سوار شود تا به علی حکیم برسد در این صورت سخنانش بوی آب و خاک نمی دهد، اهل بیت سخنانشان بوی فرشته میدهد، ولی ممکن است در سخنان مفسران اهل سنت حرفهای دقیقی پیدا شود ولی بوی آب و خاک می دهد .
http://www.iqna.ir/fa/print/3461572
منظور از (قول ثقیل ) همین قرآن عظیم است، ..... اگر گفتیم شب زنده دارى کن، و در شب با خواندن نماز متوجه درگاه ما شو، براى این بود که خود را براى کرامت قرب و شرف حضور، و افتخار همکلامى با ما آماده سازى، تا ما قول ثقیلى را بر تو القاء کنیم.
بنابر این، نماز شب راهى است که آن جناب را به چنین موقعى کریم منتهى مى سازد. در جاى دیگر هم خداى سبحان نماز شب را راه به سوى خدا خوانده، مى فرماید: (ان هذه تذکره فمن شاء اتخذ الى ربه سبیلا).
خداى سبحان در آیه دیگر هم فرموده : (و من اللیل فتهجد به نافله لک عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا) .
توضیح : نظور از (قول ثقیل ) همین قرآن عظیم است، به دلیل اینکه این آیات را که در اول بعثت نازل شده براى هر کس بخوانى همین به ذهنش مى رسد، مفسرین هم قول ثقیل را به قرآن تفسیر کرده اند.
این آیه در مقام تعلیل حکمى است که جمله (قم اللیل...) بر آن دلالت دارد، در نتیجه به مقتضاى سیاق - با در نظر گرفتن اینکه خطاب به خصوص رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) است - این معنا را مى رساند که اگر گفتیم شب زنده دارى کن، و در شب با خواندن نماز متوجه درگاه ما شو، براى این بود که خود را براى کرامت قرب و شرف حضور، و افتخار همکلامى با ما آماده سازى، تا ما قول ثقیلى را بر تو القاء کنیم.
بنابر این، نماز شب راهى است که آن جناب را به چنین موقعى کریم منتهى مى سازد. در جاى دیگر هم خداى سبحان نماز شب را راه به سوى خدا خوانده، مى فرماید: (ان هذه تذکره فمن شاء اتخذ الى ربه سبیلا).
خداى سبحان در آیه زیر وعده بیشترى داده، فرموده : (و من اللیل فتهجد به نافله لک عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا) که در تفسیر همین آیه معناى مقام محمود را بیان کردیم.....
وقتى یکى از جهات سنگینى قرآن سنگینى معارف آن، و نیز پذیرفتن شرایع و احکام آن است قهرا بر امت هم ثقیل خواهد بود، همانطور که بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) سنگین بود، پس معناى آیه این است که : ما به زودى به تو وحى مى کنیم قولى را که هم بر خودت سنگین است و هم بر امتت، اما سنگینى آن بر خود تو از جهت صعوبت تحقق حقائق آن، و از جهت مصائبى است که در طریق ابلاغ آن خواهى دید، و سلب راحت و فراغتى است که از تو خواهد شد، و از جهت مجاهدت نفس و انقطاع به سوى خدا، و زحماتى است که لازمه گرفتن وحى است. و اما سنگینى آن بر امتت از این جهت است که آنها هم در پاره اى از جهات یاد شده با تو شریکند، از آن جمله تحقق دادن به حقائق قرآن در نفس، و نیز پیروى او امر و نواهى خدا و رعایت حدود آن است، که هر طایفه از طوایف امت به قدر وسع و طاقتش باید این رنجها را تحمل کند.....
http://www.aviny.com/quran/almizan/jeld-20/mizan-04.aspx