● نزول دفعی این آیه و 13 آیه بعدش
سیاق این آیات از این جهت که همه درباره انفاق است و مضامین آن ها به یکدیگر ارتباط دارد، این را مى فهماند که همه یک باره نازل شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 586 و 587 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : قرآن کریم |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جایگاه انفاق در اسلام
یکى از بزرگ ترین امورى که اسلام در یکى از دو رکن حقوق الناس و حقوق اللَّه مورد اهتمام قرار داده است و به طرق و انحاى گوناگون، مردم را به آن وادار مى سازد انفاق است. پاره اى از انفاقات از قبیل زکات، خمس، کفارات مالى و اقسام فدیه را واجب نموده و پاره اى از صدقات و امورى از قبیل وقف سکنى دادن مادام العمر کسى، وصیت ها، بخشش ها و غیر آن را مستحبّ نموده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 587 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فلسفه تشریع انفاق
غرض خداوند ار تشریع انفاق این بود که به این وسیله طبقات پائین را که نمى توانند بدون کمک مالى از ناحیه دیگران حوائج زندگى خود را برآورند- مورد حمایت قرار داده تا سطح زندگیشان را بالا ببرند تا افق زندگى طبقات مختلف را به هم نزدیک ساخته و اختلاف میان آن ها را از جهت ثروت و نعمات مادى کم کند؛ از سوى دیگر توانگران و طبقه مرفه جامعه را از تظاهر به ثروت یعنى از تجمل و آرایش مظاهر زندگى، از خانه و لباس و ماشین و غیره نهى فرموده و از مخارجى که در نظر عموم مردم غیر معمولى است و طبقه متوسط جامعه تحمل دیدن آن گونه خرج ها را ندارد (تحت عنوان) نهى از اسراف و تبذیر و امثال آن جلوگیرى نموده است. غرض از این ها ایجاد یک زندگى متوسطى است که فاصله طبقاتى در آن فاحش و بیش از اندازه نباشد تا در نتیجه، ناموس وحدت و همبستگى زنده گشته و خواست هاى متضاد و کینه هاى دل و انگیزه هاى دشمنى بمیرند. چون هدف قرآن این است که زندگى بشر را در شؤون مختلفش نظام ببخشد و طورى تربیتش دهد که سعادت انسان را در دنیا و آخرت تضمین نماید و بشر در سایه این نظام در معارفى حق و خالى از خرافه زندگى کند؛ زندگى همه در جامعه اى باشد که جو فضائل اخلاق حاکم بر آن باشد و در نتیجه در عیشى پاک از آنچه خدا ارزانیش داشته استفاده کند و داده هاى خدا برایش نعمت باشد نه عذاب و بلا و در چنین جوى، نواقص و مصائب مادى را برطرف کند. چنین چیزى حاصل نمى شود مگر در محیطى پاک که زندگى نوع، در پاکى و خوشى و صفا شبیه به هم باشد و چنین محیطى هم درست نمى شود مگر به اصلاح حال نوع، به اینکه حوائج زندگى تامین گردد و این نیز به طور کامل حاصل نمى شود مگر به اصلاح جهات مالى و تعدیل ثروت ها و به کار انداختن اندوخته ها؛ راه حصول این مقصود، انفاق افراد- از اندوخته ها و مازاد آنچه با کدّ یمین و عرق جبین تحصیل کرده اند- مى باشد. چون مؤمنین همه برادر یکدیگرند و زمین و اموال زمین هم از آن یکى است و او خداى عزوجل است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این خود حقیقتى است که سیره و روش نبوى (که بر صاحب آن سیره برترین تحیت و سلام باد) صحت و استقامت آن را در زمان استقرار حکومت پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) اثبات مى کند. این همان نظامى است که امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه از انحراف مردم از مجراى آن تاسف خورده و شکوه ها مى کرد؛ از آن جمله مى فرمود: «و قد أصبحتم فى زمن لا یزداد الخیر فیه الا ادبارا و لا الشر فیه الا اقبالا و لا الشیطان فى هلاک الناس الا طمعا فهذا أو ان قویت عدته و عمت مکیدته و امکنت فریسته اضرب بطرفک حیث شئت من الناس فهل تبصر الا فقیرا یکابد فقرا او غنیا بدل نعمة اللَّه کفرا او بخیلا اتخذ البخل بحق اللَّه وفرا او متمردا کان باذنه عن سمع المواعظ وقرا» (نهج البلاغه صبحى صالح خطبه 129 ص 187).
گذشت روزگار درستى نظریه قرآن را کشف کرد و ثابت نمود که همانطور که قرآن فرموده است تا، طبقه پائین جامعه از راه امداد و کمک به حد متوسط نزدیک نگردند و طبقه مرفه از زیاده روى و اسراف و تظاهر به جمال جلوگیرى نشده و به آن حد متوسط نزدیک نشوند، بشر روى رستگارى نخواهد دید. آرى همه ما تمدن غرب را دیدیم که چگونه داعیان آن، بشر را به بى بندوبارى در لذات مادى و افراط در لذات حیوانى واداشتند و بلکه روش هاى جدیدى از لذت گیرى و استیفاى هوس هاى نفسانى اختراع نمودند و در کام گیرى خود و اشاعه این تمدن در دیگران، از به کار بردن هیچ نیرویى مضایقه ننمودند. این باعث شد که ثروت ها و لذات خالص زندگى مادى همه به طرف نیرومندان و توانگران سرازیر شده و در دست اکثریت مردم جهان که همان طبقات پائین جامعه ها مى باشند چیزى به جز محرومیت نماند. دیدیم که چگونه طبقه مرفه نیز به جان هم افتاده و یکدیگر را خوردند تا نماند مگر اندکى و سعادت زندگى مادى مخصوص همان اندک گردید و حق حیات از اکثریت، که همان توده هاى مردم هستند سلب شد؛ با در نظر گرفتن اینکه ثروت بى حساب و فقر زیاد آثار سویى در انسان پدید مى آورد. این اختلاف طبقاتى تمامى رذائل اخلاقى را برانگیخت و هر طرف را به سوى مقتضاى خویش پیش راند و نتیجه آن این شد که دو طائفه در مقابل یکدیگر صف آرایى کنند و آتش فتنه و نزاع در بین آنان شعله ور شود؛ توانگر و فقیر؛ محروم و منعم؛ واجد و فاقد همدیگر را نابود کنند و جنگ هاى بین المللى به پا شود و زمینه براى کمونیسم فراهم گردد و در نتیجه حقیقت و فضیلت به کلى از میان بشر رخت بربندد و دیگر بشر روزگارى خوش نبیند و آرامش درونى و گوارایى زندگى از نوع بشر سلب شود. این فساد عالم انسانى چیزى است که ما امروزه خود به چشم مى بینیم و احساس مى کنیم که بلاهایى سخت تر و رسوایى هایى بیشتر، آینده نوع بشر را تهدید مى کند.
نیز بزرگ ترین عامل این فساد از طرفى از بین رفتن انفاق و از سوى دیگر شیوع ربا است که به زودى به آیات آن خواهیم رسید ان شاء اللَّه و خواهیم دید که خداى تعالى بعد از آیات مورد بحث در خلال هفت آیه پشت سرهم فظاعت و زشتى آن را بیان مى کند و مى فرماید: «رواج آن فساد دنیا را به دنبال مى آورد». این خود یکى از پیشگویی هاى قرآن کریم است که در ایام نزول قرآن، جنینى بود در رحم روزگار و مادر روزگار این جنین را در عهد ما زائید و ثمرات تلخش را به ما چشانید. اگر بخواهید این گفته ما را تصدیق کنید در آیات سوره روم دقت فرمائید آنجا که خداوند مى فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً- تا جمله- یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ» (روم/43- 30). این آیات نظائرى هم در سوره هاى هود، یونس، اسرا، انبیا و غیره دارد که در همین مقوله سخن گفته اند و ان شاء اللَّه به زودى بیانش خواهد آمد.
سخن کوتاه اینکه علت تحریک و تشویق شدید و تاکید بالغى که در آیات مورد بحث درباره انفاق شده است این ها بود که از نظر خواننده محترم گذشت.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 587 تا 591 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای «سبیل الله»
منظور از «سَبِیلِ اللَّهِ» هر امرى است که به رضایت خداى سبحان منتهى شود و هر عملى است که براى حصول غرضى دینى انجام گیرد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : براى اینکه کلمه سبیل اللَّه در آیه شریفه مطلق آمده است و قیدى ندارد هر چند که قبل از این آیه، آیاتى قرار دارد که در آن سخن از قتال در راه خدا رفته است و در آیاتى دیگر نیز این کلمه مقارن با مساله جهاد آمده است، لیکن صرف این مقارن بودن دلیل نمى شود بر اینکه بگوئیم منظور از آیه فِی سَبِیلِ اللَّهِ تنها جهاد در راه خدا است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 591 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نوع تمثیلات در قرآن
آن معنایى که ما از مثل مى خواهیم به ذهن شنونده منتقل کنیم و آن را معیارى براى ایضاح و سنجیدن وضع مطلب خود مى گیریم یا تمامى قصه اى است که به عنوان مثل مى آوریم نظیر مثلى که در آیه «وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ ...» (ابراهیم/32) و در آیه «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً» (جمعه/5) آمده است؛ یا همه آن قصه منظور و مورد نظر نیست بلکه گوشه اى از آن منظور است که اصطلاحا به آن ماده تمثیل گفته مى شود که در این صورت یا همان مقدار را ذکر مى کنیم و یا اگر همه قصه را بیاوریم، صرفا به منظور تتمیم قصه و ناقص نبودن آن است مانند مثال اخیر؛ یعنى انفاق و حبه. چون در این مثل ماده تمثیل تنها دانه اى است که هفتصد دانه از آن به وجود مى آید و اما کاشتن آن و روئیدن هفت سنبله از آن دخالتى در تمثیل ندارد و به خاطر تتمیم قصه آمده است.
در قرآن کریم هر مثلى که تمامى آن ماده تمثیل بوده است و با معناى مراد و محل کلام تطبیق مى شد، همه آن ذکر شده است- که باید هم مى شد. براى اینکه همه جزئیاتش مثل است- و هر مثلى که فقط بعضى از قسمت هایش ماده تمثیل بود، به نقل همان مقدار اکتفا شده است و آن مقدار، در جاى تمام قصه به کار رفته است. چون غرض گوینده از همان مقدار از قصه حاصل مى شد؛ علاوه بر اینکه خواننده در اثر دیدن اینکه گوشه اى از یک قصه ذکر شده است و گوشه هاى دیگرش افتاده است و همین قسمت که ذکر شده است وافى به غرض هست و خلاصه مى بیند که مطلب مورد نظر به وجهى عین همان قصه است و به وجهى غیر از آن است؛ نشاطى پیدا مى کند و دچار آن خستگى و ملالت که معمولا خواننده هر مقاله یک نواخت به آن دچار مى شود نمىگردد. این خود یکى از موارد لطیف ایجاز به قلب است که قرآن آن را به کار برده است. اما ایجاز است چون گفتیم که تنها ماده تمثیل را که حبه باشد آورده است و اما قلب یعنى وارونه گویى است براى اینکه باید انفاق را به حبه مثل مى زد ولى انفاق گر را به حبه مثل زده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : مفسرین گفته اند: «جمله (کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ) در واقع (کمثل من زرع حبة انبتت سبع سنابل) است. چون این درست نیست که گفته شود: «مثل کسانى که در راه خدا انفاق مى کنند مثل حبه و دانه است» بلکه باید گفت: «مثل کسى است که دانه اى را بکارد و آن دانه هفت سنبل بدهد ...»؛ زیرا حبه نامبرده مثل آن مالى است که در راه خدا انفاق شده است نه مثل اشخاصى که انفاق کرده اند و این روشن است». لیکن گو اینکه حرف این ها در جاى خود حرف درستى است اما اگر کمى در آیات مشابه آن دقت شود معلوم مى شود که حاجتى به این تقدیر نیست؛ چون مى بینیم که بیشتر آیاتى که در قرآن مثلى را ذکر مى کنند همین وضع را دارند و این صناعت و این طرز سخن گفتن در قرآن کریم شایع است.
در جایى دیگر نیز فرموده است: «وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً» (بقره/171) با اینکه مثل نامبرده مثل کفار نیست بلکه مثل کسى است که کفار را دعوت مى کند. نیز فرمود: «إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ» (یونس/24) با اینکه در آیه شریفه زندگى دنیا به گیاهانى که به وسیله باران مى رویند مثل زده شده است. نیز فرمود: «مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ» (نور/35) در ظاهر آیه نور خدا به مشکات تشبیه شده است با اینکه در واقع نور خدا به نور مشکات مثل زده شده است نه خود مشکات. نیز در آیات بعد از آیه مورد بحث فرمود: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ» با اینکه در آیه، بطلان صدقه به وسیله ریا به غبارى مثل زده شده است که روى سنگى صاف باشد نه خود سنگ. نیز در آیات مورد بحث اشخاصى را که در راه رضاى خدا انفاق مى کنند به جنت مثل زده است، مى فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ ...» با اینکه جنت مثل آن مالى است که مى دهند نه خود آنان و آیاتى دیگر از این قبیل بسیار است. این مثال ها که در این آیات آورده شده است از یک جهت مشترکند و آن این است که در همه آن ها به ماده تمثیل که قوام مثل به آن است اکتفا شده است و به منظور اختصار بقیه اجزاى کلام را مى اندازد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 591 تا 593 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ویژگی های قرآن |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای «مثل»
مثل در حقیقت یک قصه واقعى و یا فرضى است که گوینده از جهاتى آن را شبیه معناى مورد نظر خود مى داند و لذا در کلام خود ذکرش مى کند تا ذهن شنونده از تصور آن، معناى مورد نظر را کامل تر و بهتر تصور کند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : نظیر اینکه وقتى مى خواهد بگوید: «من هیچ چیز ندارم» مى گوید: «لا ناقة لى و لا جمل» و یا وقتى به شنونده بگوید: «آن وقت که باید کارى کرده باشى نکردى» مى گوید: «فى الصیف ضیعت اللبن» و از این قبیل مثل ها. این ها قصه هایى است که روزى واقع شده اند و با ذکر آن به شنونده مى فهماند که آن را با مقصود مورد کلام تطبیق نموده تا مطلب مورد کلام را بهتر و روشن تر بفهمد و لذا مى گویند: «مثل ها هیچ وقت تغییر نمى کنند». اما مثل هاى فرضى و خیالى مانند اینکه وقتى مى خواهیم به مخاطب خود بفهمانیم که انفاق در راه خدا عبارت است از دادن یکى و گرفتن چند برابر آن مى گوئیم: «مثل آنچه که در راه خدا انفاق مى کنى مثل کاشتن دانه اى است که وقتى سبز مى شود هفت سنبله و در هر سنبله صد دانه به وجود مى آید». این مثل یک مثل فرضى و خیالى است.
یکى از بى پایه ترین اشکال هایى که به آیه کرده اند این است که آیه شامل مثالى است که اصلا در خارج وجود ندارد؛ براى اینکه هیچ خوشه گندمى نداریم که مشتمل بر صد دانه باشد و دیگر توجه نکرده اند که همانطور که گفتیم در مثل لازم نیست که مضمونش در خارج تحقق داشته باشد. چون مثل هاى تخیلى آن قدر زیاد هست که از حد شمارش بیرون است؛ علاوه بر اینکه هر سنبله صد دانه و یا هر خوشه هفتصد دانه گندم در آن باشد چنان نیست که اصلا وجود نیافته باشد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 592 تا 594 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «سنبل»
ماده «سنبل» در اصل به معناى پوشاندن است. اگر خوشه گندم را سنبل نامیده اند به این جهت بود که سنبل، دانه هاى گندم را در غلاف هایى که دارد مى پوشاند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 593 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آثار انفاق در راه خدا
وقتى انفاق در راه خدا و به انگیزه تحصیل رضاى او باشد، نمو و زیاد شدن آن از لوازم تخلف ناپذیر آن خواهد بود. {یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ}
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : چون فوائد انفاق در غیر راه خدا ممکن است توأم با ضررهایى باشد که (حتما هست). براى اینکه وقتى رضاى خدا انگیزه آدمى نباشد لابد انگیزه این هست که من توانگر به فقیر انفاق کنم تا شر او را از خود دفع نمایم؛ یا حاجت او را برآورم تا اعتدالى به حال جامعه ببخشم و فاصله طبقاتى را کم کنم (در همه این فرض ها به طور غیر مستقیم منافعى عاید خود انفاق کننده مى شود) و این خود نوعى استخدام و استثمار فقیر به نفع خویش است که چه بسا در دل فقیر آثار سو به جاى گذارد؛ چه بسا این آثار سو در دل فقرا متراکم شود و ناآرامى و بلواها به راه بیندازد؛ اما اگر انفاق تنها براى رضاى خدا صورت بگیرد و انفاق گر به جز خشنودى او هدفى و منظورى نداشته باشد، آن آثار سو پدید نمى آید و در نتیجه این عمل خیر محض مى شود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 595 و 596 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● پاداش انفاق در راه جهاد
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «هر کس هزینه سفر سربازى را بدهد و او را روانه میدان جنگ کند و خودش خانه بماند، خداى تعالى در برابر هر درهمى، هفتصد درهم به او اجر مى دهد. کسى که خودش براى جهاد در راه خدا سفر کند و خرجى خود را همراه بردارد، به هر درهمى که در این راه خرج مى کند هفتصد هزار درهم اجر مى دهد» آن گاه ایشان آیه نامبرده را تلاوت کردند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را الدر المنثور (ج 1 ص 336) از ابن ماجه، از حسن بن على بن ابى طالب و از ابى هریره و ابى امامه باهلى و عبد اللَّه بن عمر و عمران بن حصین روایت کرده است. در نسخه ای دیگر از الدر المنثور این روایت از ابن ماجه و ابن ابى حاتم از عمران بن حصین روایت شده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 614 و 615 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مضاعف شدن پاداش مؤمنین
پیامبر (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: وقتى عمل مؤمن نیکو شد، خداى تعالى عمل او را مضاعف مى کند؛ یعنى یک عمل را هفتصد برابر نموده و هفتصد برابر اجر مى دهد. این همان کلام خدا است که مى فرماید: «وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ». پس بکوشید اعمال خود را و آنچه را انجام مى دهید براى ثواب خدا نیکو سازید.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر عیاشى (ج 1 ص 146) و محاسن برقى (ص 254) روایت کرده اند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 615 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : مومنین |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اجر الهی در برابر اخلاص در اعمال
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اگر مؤمن عمل خود را نیکو کند، خداوند عملش را مضاعف و چند برابر مى سازد؛ هر حسنه را هفتصد برابر مى کند. این همان قول خدا است که مى فرماید: «وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ». پس بر شما باد هر عملى که انجام مى دهید به امید ثواب خدا به وجه نیکو انجام دهید». سوال شد که منظور از وجه نیکو چیست؟ حضرت فرمودند: «مثلا وقتى نماز مى خوانى رکوع و سجودش را نیکو سازى؛ چون روزه مى گیرى از هر عملى که روزه ات را فاسد مى سازد اجتناب کنى؛ چون به حج مى روى نهایت سعى خود را به کار بندى که از هر چیز که عمره و حجت را فاسد مى کند بپرهیزى؛ همچنین هر عملى که مى کنى از هر پلیدى پاک باشد».
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر عیاشى (ج 1 ص 146) از عمر بن یونس روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 615 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : اخلاص |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مضاعف شدن پاداش مؤمنین
حمران از امام باقر (علیه السلام) پرسید: «آیا در مساله ارث و احکام قضایى و سایر احکام، فرقى میان مؤمن و مسلم هست؛ مثلا آیا مؤمن سهم الارثش از مسلم بیشتر است؟ یا در سایر احکام امتیاز بیشترى دارد یا نه؟» حضرت فرمودند: «نه، هر دو در این مساله در یک مجرا قرار دارند و امام هر دو را به یک چشم مى بیند ولیکن مؤمن در عمل بر مسلم برترى دارد» حمران پرسید: «مگر خداى تعالى نفرموده است: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160)، با این حال آیا نظر شما این است که مؤمن و مسلم در مسائلى چون نماز و زکات و روزه و حج هیچ فرقى با هم ندارند؟» امام فرمودند: «مگر خداى تعالى نفرمود: «وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ» (بقره/245)؛ این همان تفاوتى است که در مؤمن و مسلم هست و تنها مؤمن است که خداى تعالى حسناتش را مضاعف نموده و یک عمل نیک او را هفتصد برابر مى کند. این است تفاوت و برترى مؤمن که خدا حسنات او را به مقدار صحت ایمانش چندین برابر مى کند و خدا با مؤمن هر چه بخواهد مى کند.
علامه طباطبایی: در این معنا روایاتى دیگر نیز هست و اساس همه این روایات بر این است که جمله (وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ) را بالنسبه به غیر انفاق گران مطلق گرفته است؛ همین طور هم هست چون هیچ دلیلى نداریم که آیه شریفه مختص به انفاق گران باشد و شامل سایر اعمال نیک نشود. بله، آیه در مورد انفاقگران نازل شده است لیکن این مورد نه مخصص است و نه مقید و وقتى آیه مطلق باشد قهرا کلمه یضاعف نیز مطلق خواهد بود؛ هم مضاعف عددى را مى گیرد و هم غیر عددى را و معنا چنین مى شود که خدا عمل هر نیکوکار را به قدر نیکوکاریش هر جور بخواهد و براى هر کس مضاعف مى کند (یا به هفتصد برابر و یا کمتر و یا بیشتر) همانطور که انفاق انفاق گران را اگر بخواهد تا هفتصد برابر مضاعف مى سازد.
خواهى گفت در ذیل آیه (وَ اللَّهُ یُضاعِفُ) از قائلى نقل کردید که گفته است: «منظور از مضاعف کردن هفتصد برابر است» و بعد آن را رد کردید و نپذیرفتید و در اینجا اطلاق آیه را شامل زیادتر از هفتصد برابر هم دانستید؛ آیا بین این دو بیان شما منافات نیست؟». مى گوئیم نه، زیرا آنجا هم مى خواستیم بگوئیم مثل هفتصد دانه جمله مضاعفه را مقید به مساله انفاق نمى کند و جمله مضاعفه وابسته به مساله هفتصد دانه نیست و خواستیم نتیجه بگیریم که اگر مساله هفتصد دانه مخصوص انفاق است دلیل نمى شود که جمله (وَ اللَّهُ یُضاعِفُ) هم مخصوص انفاق باشد. گفتیم مورد مخصص نیست؛ اینجا هم همین را مى گوئیم؛ روایت هم همین را مى گوید؛ یعنى هم مساله را مختص به انفاق نمى کند و هم مضاعفه را منحصر در هفتصد برابر نمى سازد.
اینکه حمران پرسید: «مگر خدا نفرمود: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ ...»» و امام در پاسخش فرمودند: «مگر نه این است که خداى تعالى فرمود: «وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ»». این جمله، آیه قرآن نیست چون چنین آیه اى در قرآن نداریم بلکه امام خواسته است آیه را نقل به معنا کند، معنایى که از دو آیه قرآن گرفته شده است؛ یکى آیه مورد بحث و دیگرى آیه «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً ...» (بقره/245).
نکته اى که از روایت استفاده مى شود این است که از نظر این روایت قبول شدن اعمال غیر مؤمنین یعنى کسانى که یکى از مذاهب انحرافى اسلام را دارند امرى ممکن است و چنان نیست که اعمال نیک آنان هیچ پاداشى نداشته باشد و ان شاء اللَّه در این باره در ذیل آیه« وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الْوِلْدانِ» (نسا/126) بحث خواهیم کرد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر عیاشى (ج 1 ص 479) از حمران روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 615 تا 617 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : مومنین |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سرمایه گذاری -
نصرت عزتي ساميان
کدام سرمایه گذاری است که هفتصد برابر سود کند؟ کدام موسسه مالی در دنیا هست که ادعا کند هفتصد درصد سود می دهد؟ چرا از انفاق غافل شویم؟
با انفاق هم مال خود را هفتصد برابر کنیم و هم از فوائد دیگر آن بهره ببریم . کافی است باور داشته باشیم که با انفاق برکت در زندگی و عمر و مال و اهل و عیالمان وارد می شود باور کنیم باور کنیم.....
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : اخلاقی |
موضوع اصلی : برکت |
گوینده : نصرت عزتی سامیان |
1)
علمدار .ب : بله .مشکل ما همین عدم باور است . با آنکه به صدق کلام قرآن اعتقاد داریم اما باور نکرده ایم.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● منع از اسراف وعلت پیدایش رباوخواص انفاق -
عبدالله عبداللهي
سفارش به انفاق و منع از اسراف و تبذیر، بهترین راه براى حلّ اختلافات طبقاتى است.
همچنان که پیدایش و گسترش ربا، زمینه ساز و بوجود آورندهى طبقات است. لذا در قرآن آیات لزوم اتفاق و تحریم ربا در کنار هم آمده است. «1»
هر دانهاى، در هر زمینى، هفت خوشه که در هر خوشه صد دانه باشد نمىرویاند، بلکه باید دانه، سالم و زمین، مستعد و زمان، مناسب و حفاظت، کامل باشد. همچنین انفاق مال حلال، با قصد قربت، بدون منّت و با شیوهى نیکو آن همه آثار خواهد داشت.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اِنفاق |
گوینده : عبدالله عبداللهی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.