از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(قال یا ادم انبئهم باسمائهم ):(فرمود: ای آدم آگاه کن آنها را ازآن اسامی )و مسمیات ، که آنان ازآن بی خبرند و علم به آن ندارند،(فلما انباهم باسمائهم ):(پس زمانی که آگاه ساخت آنها راازآن نامها) که نمی دانستند،(قال الم اقل لکم انی اعلم غیب السموات و الارض ):(خداوندفرمود:آیا به شما نگفتم که من ازغیب آسمان و زمین مطلعم ؟) امر محدود، محدودیتش مانع می شود که ماوراء حدود خود را بشناسد و خداوند چون نامحدود و نامتناهی است هیچ چیز از حیطه علم او بیرون نیست ،(و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون ):(ومی دانم آنچه را شما آشکار یا پنهان می کنید) ،اینها دو قسم ازغیب نسبی است ،یعنی بعضی از غیبهای آسمان و زمین است و به همین جهت در مقابل جمله قبلی (اعلم غیب السموات و الارض )قرار گرفت تا شامل هردو قسم غیب ، یعنی غیب داخل درعالم ارضی و سماوی و غیب خارج ازآن بشود و تقید جمله (کنتم تکتمون ) به قید (کنتم )به این معنا اشعار دارد که در خصوص خلقت و خلافت آدم اسراری مکتوم و پنهان بوده است ،همچنانکه درآیه بعدی هم می فرماید:(فسجدواالا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین )(پس سجده کردند جز ابلیس که تکبر کرد و اواز کافران بود)،یعنی می رساند که ابلیس قبل از ایجاد آدم هم کافر بوده وسجده نکردن و مخالفتش ناشی از مخالفت باطنی و مکتوم وی بوده است ، پس خداوندمی فرماید: من آن مخالفت باطنی و مکتوم را هم می دانم . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : با سلام..جواب یه سوالم رو واضح نگرفتم..اینکه دقیقا انسان چه ویژگیهایی داره که فرشته ها ندارن؟مثلا اگه موضوع اختیار باشه،شیطان هم با اختیاری که داشت به انسان سجده نکرد..
یعنی بحث عقل و اختیار بیشتر هست؟ یا چه چیزی دیگه ای؟
شاه آبادی (داور) : انسان هم عقل دارد و هم شهوت ولی فرشتگان تنها عقل دارند. انسان با توجه به این ویژگی و اختیاری که دارد می تواند تا مراتب عالی تر از فرشته نیز رشد کند. خلقت روح انسان از مرتبه ای والاتر از فرشتگان است و شهوت و ماده او نیز از پست ترین مراتب خلق شده است.
2) فرازنده : تفاوت فرشتگان با انسان در اینجاست که انسان ظرفیت وجودی بیشتری نسبت به فرشتگان دارد .علوم انسان با تفکر و خلاقیت افزایش می یابد اما علم فرشتگان مانند رایانه ای با حافظه محدود است که هرچه به او می دهند باز میگوید و در این آزمایش معلوم شد که آنها ظرفیت علوم و اسرار را ندارند و از انسان بالاترو برتر نیستند و آنها نیز پذیرفتند و تسلیم شدند .
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
(He said: "O Adam! Inform them of their names,'' and when he had informed them of their names, He said: "Did I not tell you that I know the Ghayb (unseen) in the heavens and the earth, and I know what you reveal and what you have been concealing'')
Zayd bin Aslam said, "You are Jibril, you are Mika'il, you are Israfil, until he mentioned the name of the crow.'' Mujahid said that Allah's statement,
(He said: "O Adam! Inform them of their names,'') "The name of the pigeon, the crow and everything.'' Statements of a similar meaning were reported from Sa`id bin Jubayr, Al-Hasan, and Qatadah. When Adam's virtue over the angels became apparent, as he mentioned the names that Allah taught him, Allah said to the angels,(Did I not tell you that I know the Ghayb (unseen) in the heavens and the earth, and I know what you reveal and what you have been concealing)

This means, "Did I not state that I know the seen and unseen matters. '' Similarly, Allah said,
(And if you (O Muhammad ) speak (the invocation) aloud, then verily, He knows the secret and that which is yet more hidden) (20:7).
Also, Allah said about the hoopoe, that it said to Sulayman;
(﴿As Shaytan (Satan) has barred them from Allah's way﴾ so they do not prostrate before Allah, Who brings to light what is hidden in the heavens and the earth, and knows what you conceal and what you reveal. Allah, La ilaha illa Huwa (none has the right to be worshipped but He), the Lord of the Supreme Throne!) (27:25-26).
They also have comments other than what we have said about the meaning of Allah's statement,
(And I know what you reveal and what you have been concealing).
(And I know what you reveal and what you have been concealing) means, "The apparent part of what they said was: `Do you create in it that which would commit mischief and shed blood' The hidden meaning was: `We have more knowledge and honor than any creation our Lord would create.' But they came to know that Allah favored Adam above them regarding knowledge and honor.''




[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر راهنما

1 - خداوند به آدم (ع) فرمان داد تا نام هر یک از حقایق هستى را براى فرشتگان بازگو کند.

قال یأدم أنبئهم بأسمائهم

2 - آدم(ع)، نامهاى حقایق هستى را براى فرشتگان بیان کرد.

فلمّا أنبأهم بأسمائهم

3 - فرشتگان در پى با خبر شدن از نامهاى حقایق هستى، دانستند که آسمانها و زمین داراى غیب و نهان است.

فلمّا أنبأهم ... قال ألم أقل لکم إنى أعلم غیب السموت و الأرض

4 - آدم(ع)، خلیفه خداوند، واسطه اى براى رسیدن فیض الهى به فرشتگان

یأدم أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم

5 - آدم(ع)، آموزگار فرشتگان

قال یأدم أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم

6 - جهان آفرینش، داراى آسمانهایى متعدد

إنى أعلم غیب السموت

آوردن «سماوات» به صورت جمع، حاکى از برداشت فوق است.

7 - آسمانها و زمین (هستى)، داراى غیب و نهانى که حتى بر فرشتگان هم مخفى بود.

إنى أعلم ما لاتعلمون ... ألم أقل لکم إنى أعلم غیب السموت و الأرض

8 - خداوند، آگاه به غیب و نهان آسمانها و زمین (هستى)

إنى أعلم غیب السموت و الأرض

9 - اسما و حقایقى که خداوند به آدم(ع) آموخت، از غیبهاى هستى بود.

إنى أعلم ما لاتعلمون ... ألم أقل لکم إنى أعلم غیب السموت و الأرض

ظاهر این است که جمله «ألم أقل ...» (آیا به شما نگفته بودم که غیب آسمانها و زمین را مى دانم؟) تفصیل جمله «إنى أعلم ...» در ذیل آیه 30 مى باشد.

بنابراین مراد از «ما لا تعلمون» همان غیب آسمانها و زمین خواهد بود و آمدن «و علّم آدم ...» پس از «إنى أعلم ما لاتعلمون» مى رساند که اسامى تعلیم داده شده به آدم، مصداقى از «ما لاتعلمون» است. نتیجه این دو مقدمه این است که: مراد از «الأسماء» همان غیب آسمانها و زمین است.

10 - اثبات برترى آدم (ع) بر فرشتگان و تفهیم فضیلت او بر ایشان، از هدفهاى فرمان خدا به آدم (ع) (تعلیم اسما به فرشتگان)

قال یأدم أنبئهم بأسمائهم

به قرینه آیه بعد مى توان گفت: از اهداف فرمان خداوند به آدم(ع) - مبنى بر تعلیم اسما به فرشتگان - اثبات برترى او بر آنها بوده است.


11 - فرشتگان در جریان خلقت و خلافت آدم(ع)، امرى را در ضمیر خویش پنهان مى داشتند و از ابراز آن خوددارى مى کردند.

و أعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون

12 - خداوند، آگاه به آشکار و نهان فرشتگان

أعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون

13 - فرشتگان، توانا بر اخفاى امور خویش بر دیگر فرشتگان

أعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون

14 - از امام صادق (ع) روایت شده که: «إن اللّه تبارک و تعالى علّم آدم أسماء حجج اللّه کلها ... فقال: ...«أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم» وقفوا على عظیم منزلتهم عنداللّه تعالى فعلموا أنهم أحق بأن یکونوا خلفاء اللّه فى أرضه و حججه على بریته و قال لهم: «ألم أقل لکم إنى أعلم غیب السماوات و الأرض و أعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون» ...;(1)

خداوند تبارک و تعالى اسامى تمام حجتهاى خود را به آدم آموخت، پس [خطاب به آدم] فرمود: ملائکه را از اسامى آنان آگاه نما و چون آنان را از اسامى آگاه ساخت ملائکه به جایگاه بزرگ آنان در نزد خداوند واقف شدند و دانستند که آنان براى خلافت خدا در زمین و حجت بر مردمان سزاوارترند. و خداوند به ملائکه فرمود: «آیا به شما نگفتم من غیب آسمانها و زمین را مى دانم و نیز مى دانم آنچه شما آن را آشکار مى کنید و آنچه آن را پنهان مى داشتید» ...».

15 - «عن ابى جعفر (ع) انه قال فى قول اللّه: ... «وأعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون» یعنى ما أبدوه بقولهم «أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء ...» و ما کتموه: فقالوا فى أنفسهم: ما ظننا أن اللّه یخلق خلقاً أکرم علیه منا;(2)

از امام باقر(ع) روایت شده که درباره سخن خداوند «وأعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون» فرمود: یعنى، آنچه را که با گفتارشان آشکار کرده بودند این بود که گفتند: آیا در روى زمین کسى را قرار مى دهى که فساد و خونریزى کند؟ ... و آنچه کتمان کردند آن بود که در پیش خود گفتند: ما گمان نمى کردیم که خداوند کسانى را بیافریند که بیش از ما نزد او گرامى باشند». [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مجمع البیان
روى سخن این آیه شریفه، «آدم» است؛ و از او مى خواهد که از نامها و اسرار و حقایق آنها که خداى جهان آفرین آنها را به فرشتگان نمایاند و آنان واماندند، خبر دهد و به فرشتگان آگاهى بخشد: «قال یا آدم انبئهم بأسمائهم...». و منظور از نامها نیز همان «اسماء هؤلاء» در آیه قبل است. هنگامى که «آدم» نامهاى همه پدیده ها و سود و زیان آنها را براى فرشتگان بیان کرد، آفریدگارش خطاب به فرشتگان فرمود: آیا به شما نگفتم که من نهان آسمانها و زمین را مى دانم: «انّى اعلم غیب السّماوات والارض» و شما نمى دانید؟! و نیز از آنچه آشکار مى سازید و یا نهان مى داشتید، آگاهم؟!

«و اعلم ماتبدون و ما کنتم تکتمون»

در تفسیر این فراز از آیه شریفه، دیدگاههایى ارائه شده است:

1. عدّه اى برآنند که منظور از «ماتبدون و ما کنتم تکتمون» علم و آگاهى خدا به ظاهر و باطن و برون و درون پدیده ها و کران تا کران هستى است، و در واقع مقدّمه اى است بر این نکته که: هان اى فرشتگان! هنگامى که آفریدگار هستى بر همه چیز و درون و برون همه آفریدگانش آگاه است، باید بدانید که آفرینش انسان براساس هدف و مصلحتهایى شایسته و بایسته است، و چنانکه بعضى مى پندارند، نیست.

2. و برخى گفته اند: منظور از «ماتبدون»، پاسخ سخنان فرشتگان است که گفتند: «اتجعل فیها من یفسد؟» (آیا کسى را در زمین قرار مى دهى که تباهى مى کند؟)؛ درست به همان صورت که «ماتکتمون» پاسخ ابلیس و پندار خودپرستانه اوست که به آدم سجده نکرد.

امّا على بن عیسى این دیدگاه را سست مى شمرد و مى گوید: خطاب آیه، فرشتگان است؛ و مى دانیم که شیطان درمیان آنان نبود. افزون بر این، «ماتکتمون» جمع و عام است و همه را دربر مى گیرد و نمى توان جز با دلیل خاص و روشن آن را تخصیص کرد.

طرفداران این دیدگاه، در پاسخ این سخن مى گویند: همانگونه که در فرمان سجده به آدم، همه مورد خطاب بودند، چه مانعى هست که اینجا نیز همه ازجمله شیطان مورد خطاب باشند؛ بویژه که روایاتى نیز در تأیید این نکته وجود دارد.

3. گروهى از دانشمندان برآنند که پس از آفرینش آدم و پیش از دمیدن روح در کالبد او، فرشتگان بر وى گذشتند و از آنجا که تاکنون او را ندیده و نشناخته بودند، با خود گفتند: «ما از همه آفریدگان آفریدگار هستى برتریم و خدا موجودى برتر از ما نخواهد آفرید»؛ و «ماتکتمون»، اشاره به این پندار است.

به باور ما، در بین این سه دیدگاه که درباره این فراز از آیه ارائه شده، دیدگاه نخست بهتر مى نماید؛ چرا که اعم از دو وجه و دو دیدگاهِ محدودِ دیگر است.

یک پرسش: چرا آفریدگار هستى از علم بیکران خود با فرشتگان سخن مى گوید و از آگاهى خویش به اسرار و رموز و درون و برون پدیده ها و آسمان و زمین پرده برمى دارد؟

پاسخ: خداوند برآن است که بطور سربسته پاسخ چون و چراها را بدهد؛ درست به همان صورت که به پرسشهایى که درباره آفرینش آدم مطرح و گفته شد که «اَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ...»(113)، پاسخ صریح نداد؛ یعنى نگفت که «من مى دانم چه موجودى را خواهم آفرید»، بلکه سخنى غیرصریح ولى رساتر از آن بکار برد. و نیز در کنار پاسخ به چراها روشن ساخت که انسان باید فرمانبردار آفریدگار خویش و تسلیم مقررّات امنیت آفرین و سعادت بخش او باشد؛ چرا که او آفریدگار هستى است و بر مصالح و مفاسد و راز و رمز صعودها و سقوطها از همگان که آفریده اویند، آگاهتر و داناتر است.

پرسشى دیگر: آموختن اسما و نامها به آدم، چگونه از علم خدا بر نهانها خبر مى دهد؟

پاسخ: برخى در پاسخ گفته اند که: خدا تمامى نامهاى پدیده هاى هستى را با معنا و مفهوم آنها، به آدم آموخت تا زبان و بیانش به آنها گشوده شود؛ و بدینوسیله قدرت اعجازى به او بخشید که هم سند رسالت و نبوت آدم باشد و هم نشانگر شکوه و عظمت مقامش.

و این عظمت او هنگامى بیشتر جلوه مى کند که بگوییم خدا به او دانشى آموخت که فرشتگان و دیگر موجودات را بهت زده ساخت.

خدا با این شیوه، نخست فرشتگان را وادار کرد که به زبان خویش اعتراف کنند که خود چیزى نمى دانند؛ سپس روشن شد که آنچه را آدم به آنان آموخت، از آفریدگار هستى فراگرفته است؛ آنگاه روشنتر شد که جز از راه آموختن از آفریدگار هستى که به درون و برون و آشکار و نهان و غیب و شهود هستى آگاه است، راهى براى فراگیرى علم غیب نیست؛ و سرانجام اینکه فرشتگان که سرچشمه هستى را دانش و حکمت خدا مى دانستند، با ملاحظه این موضوع، یافته هاى عقلى را بروشنى در خارج از وجود خود دیدند. و آیه شریفه هم گویى ناظر بر این نکات است که مى فرماید: «اَلَمْ اَقُلْ لَکُمْ اِنّى اَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَالْاَرْض ِ...».

پرسشى طرح نشده: مرحوم «سیّد مرتضى» مى گوید: در این آیه شریفه پرسشى است که گویى هیچیک از مفسّران آن را طرح نکرده اند؛ و آن این است که: آنگاه که آدم اسرار و حقایق نامها را براى فرشتگان بیان کرد، چگونه آنان درستى گفتار او را دریافتند، با اینکه به بیان خودشان از این موضوع بیگانه بودند؟

آیه نشانگر آن است که فرشتگان گفتار آدم را گواهى و درستى آن را تصدیق کردند؛ چرا که این آیه شریفه در ادامه مى فرماید: «اَلَمْ اَقُلْ لَکُمْ اِنّى اَعْلَمُ غَیْبَ السَّماوات وَالْاَرْض ِ...».

علاوه بر این، اگر فرشتگان درستى بیان آدم را دریافت نکرده باشند، سندى براى رسالت و اعجازى براى نبوّت او نمى شد؛ پس فهمیدند که درست مى گوید و گواهى هم کردند. اینک باید پرسید چگونه؟

پاسخ: در پاسخ این پرسش، نظراتى ارائه شده است:

1. چه مانعى دارد که خدا دانشى به آنان ارزانى داشته باشد که در پرتو آن، درستى گفتار «آدم» را دریابند؟ چه این دانش از راه واسطه و مقدّمه اى ارزانى شود و چه بدون مقدّمه و به اراده خدا همان دم به آنان داده شود.

2. ممکن است منظور از «علم به اسما و نامها» که به آدم ارزانى شده بود، آشنایى کامل او به تمامى زبانها و لغتها و فرهنگها باشد. از سوى دیگر، امکان دارد هر گروهى از فرشتگان به لغت و زبانى آگاه بوده باشند؛ درنتیجه، هنگامى که آدم با تمامى لغتها و زبانها سخن گفت، فرشتگان به کمک یکدیگر دریافتند که گفتار او صحیح و هماهنگ با حقیقت است؛ و او به همه زبانها آشنا است؛ و این هنر بزرگ و آگاهى شگفت انگیز را سند صداقت و رسالت او شناختند.

گفتنى است که این دو پاسخ، با قبول این فرض ارائه شده که فرشتگان پیش از آن به رسالت آدم آگاهى نیافته باشند و آنگاه از راه بیان نامها و علم اسما از آن مطلع شوند. امّا اگر پیش از آن آزمون بزرگ، به رسالت او پى برده باشند، در آنصورت مى دانند که گفتار پیامبر خدا (ص) براساس حق و درستى است و آن را گواهى مى کنند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف

فأراهم بذلک و بین لهم بعض ما أجمل من ذکر المصالح فی استخلافهم فی قوله (إنی أعلم مالا تعلمون ). و قوله (ألم أقل لکم إنی أعلم غیب السموات و الارض ) استحضار لقوله لهم (إنی أعلم مالا تعلمون )، إلا أنه جاء به علی وجه أبسط من ذلک و أشرح . و قری : و علم آدم ، علی البناء للمفعول . و قرأ عبدالله : عرضهن . و قرأ أبی : عرضها. و المعنی عرض مسمیاتهن أو مسمیاتها: لان العرض لا یصح فی الاسماء. و قری : أنبیهم ، بقلب الهمزة یاء. و أنهم ، بحذفها و الهاء مکسورة فیهما [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ (33)

چون ملائکه به عجز و قصور خود معترف شدند، حق تعالى از جهت اظهار فضیلت و شرافت آدم علیه السلام بر ملائکه فرماید:

قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ‌: فرمود اى آدم خبر ده و اعلام کن ملائکه را به نامهاى مقدّسه حجج الهیه یا نامهاى مسمّیات را که به عرضه داشته شده بود. فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ‌: پس چون خبر داد آدم ملائکه را به نامهاى مقدسه حجج الهیه، قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ‌:
فرمود خداى تعالى ملائکه را بر وجه آگاهى: آیا نگفتم شما را؟ یعنى البته گفتم شما را که من مى‌دانم، غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: پنهانى و غیبهاى آسمانها و آنچه پنهان است از امور زمین، چنانچه مى‌دانم آنچه را که عالم ساختم شما را. حاصل آنکه داناى نهان و آشکارا و علم ازلى الهى محیط به همه اشیاء و هیچ چیز بر او مخفى نیست، وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ‌: و مى‌دانم آنچه آشکارا و ظاهر مى‌کنید از گفتار، وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ‌: و آنچه کتمان مى‌نمائید از اولویت به خلافت و افضلیت و اعلمیت نسبت به غیر.

تبصره: در آیه شریفه اشاراتى است:

1- تعریض بر معاتبه ملائکه بر ترک اولى، زیرا اولى این بود که ایشان از استعلام توقف نموده منتظر باشند تا حکمت این نوع خلقت بر آنها ظاهر شود.

2- دلالت دارد بر فضیلت انسان و مزیت علم بر عبادت.

3- آگاهى به آنکه علم یکى از شرایط عمده خلافت مى‌باشد.

4- دالّ است بر افضلیت آدم علیه السلام بر ملائکه؛ زیرا آدم علیه السلام اعلم از ملائکه و البته اعلم افضل و اشرف باشد.

تعلیم اسماء: تفسیر برهان: ابن بابویه، صدوق به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده که خداى تعالى تعلیم فرمود آدم علیه السلام را اسامى حجج خود، تماما، پس عرضه داشت ایشان را در حالتى که ارواح بودند بر ملائکه، و فرمود خبر دهید مرا به اسامى این ارواح، اگر راستگو هستید به اینکه شما سزاوارترید به خلافت در زمین از آدم علیه السلام به جهت تسبیح و تقدیس خود. پس ملائکه گفتند: منزه است ذات یگانه تو، نیست هیچ علمى ما را مگر آنچه تعلیم فرمودى، به درستى که تو علیم حکیم هستى. خداوند تبارک و تعالى فرمود به آدم: خبر ده ملائکه را به نامهاى ایشان. پس چون آدم علیه السلام خبر داد آنها را به‌اسامى حجج، آگاه شدند به بزرگى منزلت و قدرت ایشان نزد خداوند عز و جل، و دانستند که ایشان سزاوارند به اینکه خلفاى الهى باشند در زمین و حجتهاى سبحانى در مخلوقاتش. پس غایب ساخت آنها را از نظر ایشان و اقرار گرفت از ایشان به محبت و ولایت آنان، و فرمود: آیا نگفتم شما را که من مى‌دانم غیب آسمان و زمین را و مى‌دانم آنچه ظاهر نمائید و آنچه کتمان کنید؟ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ (33)

ترجمه‌

فرمود اى آدم خبر ده ایشانرا از نامهاى آنان پس چون خبر داد ایشان رااز نامهاى آنان فرمود آیا نگفتم بشما همانا من میدانم غیب آسمانها و زمین را و آنچه را آشکار میکنید و آنچه را که بودید پنهان میداشتید..

تفسیر

یعنى اى آدم خبر ده بملائکه از اسماء مظاهر تامه اسماء الحسنى که ایشان انبیاء عظام و اوصیاء کرامشان هستند پس چون خبر داد آدم (ع) ملائکه را باسماء مقدسه ایشان و معرفت پیدا نمودند خداوند از آنها عهد و میثاق گرفت بر ایمان بایشان و اعتراف بافضلیت آنان و معلوم شد که عالم السر و الخفیات خداوند است که میدانست آنچه را ملائکه اظهار نمودند از دعوى احقیت بخلافت در زمین که باطل بود و معلوم شد انبیا و اوصیا خصوصا پیغمبر خاتم و آل اطهار او احق و افضل بودند و آنچه را کتمان نمودند از اراده ابلیس بر معصیت خداوند پس از صدور امر بسجده براى آدم چون او قبلا این اظهار را بملائکه نموده بود و آنها کتمان کرده بودند یا میدانست ایراد و اعتراض ظاهرى آنها را که بیان نمودند و مکنون قلبى آنانرا که دعوى احقیت و افضلیت بود و تصریح بآن ننموده بودند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.