آیات الهی را ما برای تو فرستادیم تو ندیدی ترک کردی چون این ﴿نَسِیتَهَا﴾ به معنای فراموشی نیست چون اگر فراموشی باشد که «رُفع عن امّتی تسع»[13] یکیاش نسیان است تو ترک کردی امروز هم متروکی خب, یعنی آن ترکِ تو امروز به این صورت متروک شدن در آمده است تو به حسب ظاهر ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾[14] است ولی فرمود اگر تحقیق بکنی این جزا عین آن عمل است چرا, برای اینکه تو در دنیا ناسی شدی نسیان کردی, نسیان کردی یعنی چه؟ یعنی ترک کردی, ترک کردی یعنی چه؟ یعنی آیات ما را ندیدی دیگر از آیات ما اعراض کردی آیات ما طرف رو به قبله بود مثلاً تو از قبله برگشتی خب این آیات را ندیدی دیگر بوستان و کوثر طرف قبله بود تو اعراض کردی رو برگرداندی ندیدی امروز هم بهشت را نمیبینی, اولیا را نمیبینی, رحمت الهی را نمیبینی ﴿کَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ﴾[15] خب, همینهایی که میگویند ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾[16] همینها خدا را نمیبینند یعنی اینها قهرِ خدا را میبینند ولی مِهر خدا را نمیبینند خدای سبحان با هر کسی که گفتگو میکند با تمام اسم روبهرو میشود اسمای مستأصره که ظهور ندارد که از بحث خارج است تخصّص است نه تخصیص چون با آن ظهور ندارد اما اسامی دیگر که ظهور دارد با تمام حیثیت روبهروی اوست منتها بعضیها نیمرخ نگاه میکنند بعضیها اصلاً نگاه نمیکنند. خب, پس دو مطلب است یکی اینکه این شخص در دنیا هم آیات الهی را ترک کرد در آخرت هم متروک است پس ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ دوّمی از این دقیقتر است «جزاء سیئةٍ عینها» نه ﴿مِثْلُهَا﴾ چرا, برای اینکه تو که در دنیا اِعراض کردی پشت کردی اینها را ندیدی دیگر خب امروز هم نمیبینی در مسئلهٴ ذکر چگونه ﴿فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ﴾[17] مطرح است در مسئلهٴ نسیان هم بشرح ایضاً فراموش نکنی که فراموش میشوی به یاد خدا باشی خدا به یاد شماست این چهار امر یعنی چهار امر مقابل هم است دیگر ﴿فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ﴾[18], ﴿نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ﴾[19] یا ﴿کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی﴾, ﴿کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی﴾ «إن نَسیتم تُنسیٰ, إن ذکرتم تُذکرون» اگر به یاد خدا باشید خدا به یاد شماست, دین او را ترک کردید خدا شما را ترک میکند این میشود جزا عین عمل.
پرسش:
پاسخ: ﴿کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی﴾ تو ترک کردی حالا هم متروکی نظیر «ان ذکرتم یذکرکم الله» است ﴿فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ﴾ است نتیجهٴ ذکر همین است در قرآن کریم به صورت اصل کلّی یک جا بیان کرده موارد دیگر هم مشابه آن است تمام احسانها و رحمتها و اطاعتهای انسان محفوف به دو رحمت خداست یک رحمت ابتدایی است که انسان را بیدار میکند بعضیها بیدار میشوند بعضی بیدار نمیشوند آنها که بیدار شدند و اعتنا کردند و به راه افتادند پاداششان را میگیرند پاداش خدا مسئلهٴ سوم است لطف خدا مسئلهٴ اول است این وسط بیداری و اطاعت بندهٴ صالح است تمام یعنی تمام اطاعتهای افراد مؤمن و موفّق محفوف به دو لطف خداست با یک لطف او را بیدار میکند با لطف دیگر به او پاداش میدهد خیلیها این شیپور را میشنوند ولی به خواب میروند خب اینها دیگر لطف اول خدا شامل همه شد اینها عمداً خودشان را به خواب زدند آنها که بیدار شدند اطاعت کردند لطف مزید را دریافت میکنند این لطف مزید پاداش است آن لطف اوّلی ابتدایی است این بیان نورانی حضرت سجاد(سلام الله علیه) که فرمود: «منّتک ابتداء»[20] همین است آیهای که دارد ﴿تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا﴾[21] این یک اصل کلی است که سیدناالاستاد(رضوان الله علیه) از این اصل کلّی مطالب فراوانی را اجتهاداً استنباط کردند اول توبهٴ خداست بر بنده یعنی «رجع لطف الربّ إلی العبد» این را بیدار کرد بعضی از این بیداری سوء استفاده میکنند به هوش نمیآیند هیچی ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ﴾[22] بعضیها طبق این بیداری راه میافتند حالا که راه افتادند خدای سبحان آن توبهٴ سوم را نصیب میکند ﴿تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا﴾[23] آن وقت ﴿یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْهِمْ﴾[24] آنجا ﴿أَنَّ اللّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبَادِهِ﴾[25] این سومی یعنی سومی, سومی توبهٴ خداست به عنوان پاداش که او توّاب الرّحیم است, اوّلی توبهٴ خداست یعنی ﴿تَابَ﴾ یعنی «رجع لطفه الی العبد» دومی که وسط هست توبهٴ مصطلح است این اختصاصی به توبه ندارد که بفرماید ﴿تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا﴾ بعد ﴿یَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبَادِهِ﴾ این سه فصل نمیخواهد همهٴ مراحل همین طور است در اینجا هم همین طور است اول خدا به یاد آدم است انسان را با فطرت, با وحی, با عقل بیدار میکند بعضیها این یاد را ﴿نَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ﴾ میشوند بعضیها هم از این یاد حدّاکثر بهره را میبرند به یاد خدا هستند آن وقت ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[26] بشود, ﴿فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ﴾[27] بشود و مانند آن, اینجا هم مسئلهٴ نسیان همین طور است میفرماید تو ترک کردی الآن هم متروکی این میشود جزا عین عمل, بنابراین آیات دیگری که دارد ﴿إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[28] که یک طایفه است, دو ﴿إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾ که طایفهٴ ثانیه است باء و امثال باء ندارد دو, وضعش مشخص میشود اگر آنجایی که فرمود: ﴿إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾ دیگر باء مقدّر نیست جزا عین عمل است شما ترک کردی صورتت را برگرداندی ندیدی خب امروز هم نمیبینی شما رفتی چیزهای دیگر را دیدی خب امروز هم همانها را میبینی همینهایی که میگویند ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾[29] همینها کور محشور میشوند میگویند ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی﴾ خب میگویند شما رو برگرداندی بهشت آن طرف بود شما رو را برگرداندی خب نمیبینی دیگر ﴿کَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ﴾[30] راه دیگری برای محجوب بودن اینها در سورهٴ مبارکهٴ «مطفّفین» بیان کرده فرمود ما به تو آینه دادیم ما که از هر طرف خودمان را نشان دادیم ﴿فَأَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾[31] شما وقتی وارد کعبه شدی دیگر نباید بگویی قبله کجاست ﴿فَأَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ﴾ قبله است دیگر چطور در حال سفر در حال حرکت نوافل را گفتند ﴿فَأَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾ او از هر طرف خودش را نشان میدهد و بحث هم در مقام سوم است نه مقام اول که اکتناه ذات باشد یا اکتناه صفات که مقام سوم است آنها مستحیل است احدی به او راه ندارد وجه خدا, فیض خدا, ظهور خدا همه جا هست اگر کسی درون کعبه رفت دیگر نباید سؤال بکند قبله کجاست که ﴿فَأَیْنََما تُوَلُّوْا﴾ قبله است دیگر اگر کسی در جهان هستی دارد زندگی میکند ﴿فَأَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾ است حالا آینهای به انسان داده که جهاننماست این را میگویند جام جم, جام جم همین است دیگر آن جام جهاننما که برای آن سلطان معروف به نام جَم بود آن به اصطلاح جهاننما بود آن را میگفتند جامِ جم این جام جم در حقیقت در درون همهٴ ماست به نام فطرت این همه جا را نشان میدهد اگر کسی خدای ناکرده این صحنهٴ جام جم را این آینه را غبارآلود بکند خب این هیچ جا را نشان نمیدهد دیگر غبار روی حق نیست برای اینکه او بیپرده بیرون آمد غبار روی این آینهٴ دل است لذا در سورهٴ مبارکهٴ «ق» دارد ﴿فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ﴾[32] نه «عنّا» خیلی از جاها را نمیدیدی امروز میبینی خب, پس از روی خدا پرده را برنمیدارند بلکه از روی جانِ انسان که پرده کشید این پرده را برمیدارند در سورهٴ مبارکهٴ «مطفّفین» آمده است که ﴿کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ﴾[33] رِیْن این چِرک است دیگر ﴿رَانَ﴾ یعنی چرک گرفته صحنهٴ دل که آینه بود با گناه غبارآلود شد خب این دل جایی را نشان نمیدهد با این آینهٴ غبارآلود اگر کسی وارد صحنهٴ قیامت بشود خب جایی را نمیبیند دیگر کور است در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» که بحثش قبلاً گذشت آنجا فرمود: ﴿مَن کَانَ فِی هذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً﴾[34] آنجا بیان شد که چرا در قیامت این شخص ﴿أَضَلُّ سَبِیلاً﴾ است آیهٴ 72 سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» که بحثش قبلاً گذشت این بود ﴿وَمَن کَانَ فِی هذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً﴾ برای اینکه در دنیا بالأخره امید درمان هست, امید توبه هست, امید برگشت هست, اما آنجا جا برای برگشت نیست نشئهٴ تکلیف تمام شد لذا آنجا اگر کسی کور شد برای همیشه کور است دیگر اما اینجا بالأخره راه برای درمان هست کوری به دست خود آدم بود دیگر میتواند بیدار بشود لذا ﴿وَمَن کَانَ فِی هذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً﴾ پس دو مطلب است یکی جزا مثل عمل است از او بیشتر نیست, دوم اینکه جزا خود عمل است شما در دنیا ندیدی الآن هم در قیامت نمیبینی منتها همان معقول شده محسوس ما گفتیم دین, صراط و امثال ذلک این به این صورت در آمده است دیگر ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ﴾[35] کذا و کذا و کذا و کذا آن معقول میشود محسوس همین قرآن, همین عترت, همین نماز میشود همان بهشت وگرنه آنجا سخن از کندوی عسل نیست که عسل تولیدشدهٴ کندو باشد که همین صوم و صلات میشود عسل, اگر صوم و صلات میشود عسل و کسی اهل صوم و صلات نبود خب در قیامت شیرینکام نیست اگر این تیغزدنها و آبرو بُردنها میشود ضریع یعنی همان بوتهٴ پرتیغ در قیامت هم طعام همینهاست ﴿لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِیعٍ﴾[36] ﴿لاَیَأْکُلُهُ إِلاّ الْخَاطِئُونَ﴾[37] بنابراین هم جزا بیش از عمل نیست و هم جزا عین عمل است منتها کسی که اصل کلی را رعایت بکند به همین قانون میرسد چه در طرف رحمت الهی چه در طرف نقمت الهی در طرف نقمت الهی که محلّ بحث است فرمود این اختصاص به این آقایی که ما گفتیم ندارد ﴿وَکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ﴾ هر کسی بیراهه رفته, تجاوز کرده, تعدّی کرده ﴿وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ﴾ اینچنین است ﴿وَلَعَذَابُّ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَی﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» که به خواست خدا در پیش داریم آنجا در طرف رحمت یک اصل کلی را ذکر کرده در آیهٴ 87 و 88 در جریان یونس(سلام الله علیه) اینچنین فرمود: ﴿وَذَا النُّونِ إذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَن لَن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ﴾ ﴿نَّقْدِرَ﴾ غیر از «نَقدُرَ» است آن «قَدُرَ یَقدُرُ» است به معنی قدرت است این «قَدَرَ یَقدِرُ» است به معنای فشار و تنگ گرفتن و به سختی انداختن است قَدر «مَن قُدر علیه رزقه» یعنی کسی که روزیش تنگ است این ﴿لَن نَّقْدِرَ﴾ یعنی ما تنگ نمیگیریم بر او ﴿فَظَنَّ أَن لَن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَن لاَّ إِلهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ٭ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ﴾ این ﴿وَکَذلِکَ﴾ اصل کلی است دیگر چه در طرف رحمت و عنایت الهی باشد ﴿کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ﴾ است چه در طرف نقمت و عذاب الهی باشد ﴿وَکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ﴾ است.
[ نظرات / امتیازها ]