(ما انزلنا علیک القران لتشقی ): (ما این قرآن را برای این بر تو نازل نکردیم که تو در رنج و مشقت بیافتی )، می فرماید: ای رسول ما این قرآن را برای این نفرستادیم که تو در راه تبلیغ آن خود را به تعب بیافکنی یا برای وادار کردن مردم به پذیرش آن به سختی و تکلف بیافتی . [ نظرات / امتیازها ]

در این آیه روى سخن را به پیامبر کرده، مى‏فرماید: «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنى» (ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏).

درست است که عبادت از بهترین کارهاست، ولى هر کار حسابى دارد، نباید آن قدر بر خود تحمیل کنى که پاهایت متورم گردد و نیرویت براى تبلیغ و جهاد کم شود.شأن نزول:

پیامبر (ص) بعد از نزول وحى و قرآن، بسیار عبادت مى‏کرد، مخصوصا ایستاده به عبادت مشغول مى‏شد، آنقدر که پاهاى او متورم مى‏گردید- آیه نازل شد و به پیامبر دستور داد که این همه رنج و ناراحتى بر خود تحمیل نکن. [ نظرات / امتیازها ]

در این آیه روى سخن را به پیامبر کرده، مى‏فرماید: «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنى» (ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏).
درست است که عبادت از بهترین کارهاست، ولى هر کار حسابى دارد، نباید آن قدر بر خود تحمیل کنى که پاهایت متورم گردد و نیرویت براى تبلیغ و جهاد کم شود.
[ نظرات / امتیازها ]

شأن نزول: در احتجاج از حضرت امیرالمؤمنین: قال لقد قام رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله عشر سنین على اطراف اصابعه حتّى تورّمت قد ماه و اصفر وجهه یقوم اللّیل اجمع حتّى عوتب فى ذلک فقال اللّه: «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقى» بل لتسعد به فرمود: هرآینه بتحقیق رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ده سال بر سر انگشتان ایستاد تا پاهاى مبارکش ورم و رنگ پوستش زرد شد، تمام شب را قیام مى نمود تا به زحمت افتاد در آن؛ آیۀ شریفه نازل شد طه: مٰا أَنْزَلْنٰا عَلَیْکَ اَلْقُرْآنَ لِتَشْقىٰ : ما نفرستادیم بر تو قرآن را تا در رنج و زحمت افتى بلکه براى آنکه سعادت یابى به آن على بن ابراهیم قمى از حضرت باقر و صادق علیهما السلام فرمودند: هرگاه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نماز مى گزارد، بر انگشتان مى ایستاد تا اینکه پاى مبارکش ورم کرد پس نازل فرمود خداوند تبارک و تعالى طه به لغت طى: یا محمد، نازل نفرمودیم بر تو قرآن را تا خود را به رنج و زحمت اندازى و خواب را از خود بازدارى [ نظرات / امتیازها ]

«مٰا أَنْزَلْنٰا» : اگر «طه» را نام سوره بگیریم احتمال مى رود که این جمله خبر باشد و «طه» مبتدا و «القرآن» جاى ضمیر قرار گرفته باشد، زیرا سوره، همان قرآن است و مى توان گفت: «طه» قسم و ما «انزلنا» جواب آن است «لِتَشْقىٰ » (قرآن را بر تو نازل نکردیم) که این همه رنج تحمّل کنى پیامبر اکرم صلى اللّٰه علیه و آله تمام شب را نماز مى خواند و (سر) و سینۀ خود را به ریسمانى آویزان مى کرد تا خواب بر او غلبه نکند، پس خداوند سبحان او را امر کرد که شب زنده دارى را تخفیف دهد «شقاء» به معناى تعب نیز مى آید و از همین قبیل است مثال: اتعب من رائض مهر و اشقى من رائض مهر ، یعنى خسته تر و رنجورتر از تربیت کنندۀ کرّه است «تذکرة» علت براى فعل (انزلنا) مى باشد و «لتشقى» نیز همین طور است، ولى چون فاعل فعل معلّل (أنزلنا) نیست، بالام ذکر شده است (بر خلاف تذکرة) و معناى جمله این است: امّا ما قرآن را نازل کردیم تا به آن وسیله کسانى را که از خدا بیم دارند متوجّه سازیم «تذکرة» به معناى یاد آورى (مصدر دوم باب تفعیل) است [ نظرات / امتیازها ]

در مجمع البیان در بیان(آیه مٰا أَنْزَلْنٰا عَلَیْکَ اَلْقُرْآنَ لِتَشْقىٰ چنین گفته روایت شده که نبىّ خاتم صلى اللّٰه علیه و آله و سلّم در نماز یک پاى خود را بلند مى نمود براى اینکه تعبش زیاد شود این بود که این آیه(طه)تا آخر آیه نازل گردید در تفسیر قمّى از ابى بصیر و او از ابى جعفر و ابى عبد اللّٰه علیهما السّلام روایت مى کند که گفتند حضرت رسول صلى اللّٰه علیه و آله و سلّم در حال نماز روى انگشتهاى پا مى ایستاد تا اینکه پاهاى مبارکش ورم نمود خداوند این آیه را فرستاد(طه)بلغت طىّ تا آخر مأمور گردید هر دوپاى خود را به زمین گذارد در بیان معنى(لتشقى)راغب چنین گفته شقاوت از حیث اضافه مثل سعادت است و همین طورى که سعادت در اصل دو قسم است سعادت اخرویه و سعادت دنیویه و سعادت دنیویه سه قسم است:سعادت نفسیه و بدنیه،و خارجیه،و چنین است شقاوت(که آن نیز سه قسم است)تا آنجا که گفته گاهى شقاوت را بجاى تعب مى آورند مثل اینکه گویند(شقیت فى کذا)یعنى در فلان امر بتعب و زحمت افتادم و هر شقاوتى تعب است و چنین نیست که هر تعبى شقاوت باشد پس تعب اعم است از شقاوت (پایان) و شاید مقصود از آیه معنى اعم باشد که اى رسول گرامى ما قرآن را بر تو نفرستادیم که خود را بتعب و زحمت اندازى فقط وظیفه تو تبلیغ رسالت است و بر تو است ارشاد و بر آنها است قبول و شاهد بر این توجیه آیات بعد است [ نظرات / امتیازها ]